eitaa logo
‌ ✒️ باران قلم ✒️
768 دنبال‌کننده
368 عکس
14 ویدیو
1 فایل
🌺 چندی از نَم‌نَم‌هایِ ذهن و دل را اینجا می‌نگارم تا با نگاهِ زیبای‌تان پیوند بخورد 🌺 ✅ با شاعران ✅ با ادیبان ✅ در مسیر نویسندگی مشتاق نظرات و آسمانِ نگاه‌تان هستم: @Aftabehazer
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸یک مرگ و چند کشته! ✍ علی کردانی آشوب و آتش سناریوی این چند روز عوامل بیرونی و داخلی در خیابان‌ها بوده است؛ آشوب‌هایی که به بهانه کشته شدن دختری به‌نام مهسا امینی شکل گرفت. تردیدی نیست که پس از پایان یافتن اغتشاشات و احساسات مردمی پیرامون مسأله پیش‌آمده، بایستی در بستری آرام و منطقی به گفتمان‌های علمی و اجتماعی پرداخت؛ گفتمانی که در آن مبناها و کارکردهای میدانی مورد واکاوی قرار گرفته و نه تنها مسأله فعلیِ پلیس امنیت بلکه قانون‌ها و رویکردهای گوناگون در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی زیر ذره‌بین گفتمان‌های کارشناسی و نخبگانی قرار بگیرد؛ گفتما‌ن‌هایی که با حضور مسئولان مربوطه و صاحب‌نظران دیگر همراه باشد و نتایج آن در قانون و میدان اجرایی شود. باب گفت‌وگو و کرسی‌های آزاداندیشی در جامعه‌ای که گرگ‌های رسانه‌‌ای معاند در اطراف افکار مردم کمین کرده و مشاکل اقتصادی نیز هنوز به سر‌و‌سامان نرسیده و بالقوه ظرفیت التهاب و اغتشاش پیدا کرده است، هیچ‌گاه نباید بسته شود؛ چرا که گفت‌وگو‌های مردمی و کارشناسی با ضریب قابل قبول و نه نادر؛ موجب آرامش روانی جامعه شده و احساس حضور و توجه دادن به اندیشه‌های گوناگون را در مردم ایجاد می‌کند؛ البته گفت‌وگوی‌هایی که به‌‌آسانی از صدا‌و‌سیما مجوز پخش داشته باشد و با تمام صراحت و رُکی، اخلاق‌ها در آن مراعات شود که می‌توان به‌عنوان نمونه از پخش این‌ روزهای برنامه «شیوه» در شبکه چهار پیرامون مسأله گشت ارشاد و آینده ایران نام برد. فارغ از برگزاری گفتمان‌های مؤثر، کسانی که به بهانه مهسا امینی دست به اغتشاشات و آشوب‌های خیابانی زدند چه مدعا و مطالبه‌ای داشتند؟ مدعای ظاهری آن‌ها این بود که مهسا امینی به مرگ عادی از دنیا نرفته بلکه او را کشته‌اند. اما سوال بسیار مهمی در این‌جا مطرح می‌شود؛ به فرض که خانم امینی کشته شده باشد و مجریان قانون در مورد او خطا کرده باشند. _آیا راه‌حل و پاسخ یک کشته، چندین کشته است؟! _با فرض کشته شدن این خانم آیا برای ایراد به یک مجریِ ناشیِ قانون باید ناشی‌گری‌های قانونی کرد؟ یا باید همان مجری و همان مصداق مورد مؤاخذه قرار بگیرد؟! _در کجای دنیا برای مجازات یک نفر، به چندین نفر تعرض جانی می‌کنند؟! _در کجای دنیای برای مظلوم نشان دادن یک شخص به شیشه‌های اتوبوس سنگ می‌زنند؟! _آیا این مدل از مطالبه‌گری که در آن چادر از سر بانویی کشیده می‌شود و نیروی انتظامی به آتش کشیده شده و با جان او بازی می‌شود ننگ‌آور و شرم‌آور نیست؟! _و در یک کلام؛ در کجای دنیا برای اعتراض به یک قانون_آن هم قانونی که احتمال اشتباه مجری در آن وجود دارد_ بی‌قانونی را در پیش می‌گیرند؟ و برای اثبات مدعاشان به اموال عمومی و رفت‌وآمد روزانه مردم آسیب می‌زنند؟! طبق شواهدی که تاکنون ارائه شده ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته؛ اما اگر در آینده نیز فرضیه‌ای غیر از مرگ طبیعی قوت بگیرد، باز هم دلیلی بر بی‌قانونی‌های خیابانی و اغتشاشات نخواهد بود. برای مطالبه‌گری یا اعتراض نسبت به یک قانون یا شیوه‌ اجرای آن، راه‌های منطقی و قانونی وجود دارد که متأسفانه برخی هم‌وطنان عزیزمان به آن راه‌ها توجه ندارند. ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔎ماجرا و مصداق فوتبالی از جنگ روایت‌ها! ✍ علیرضا محمد‌لو 🔸بعد بازی ایران و اروگوئه که با پیروزی تیم ملی ما به پایان رسید، سری به رسانه‌ها و کانال‌های فوتبالی زدم تا بازخورد بازی را مطابق معمول مطالعه کنم. متاسفانه پوشش مناسبی حتی از جانب کانال‌هایی که سرفه‌های مربیان و فوتبالیست‌ها را هم ثبت و گزارش می‌کنند صورت نگرفته بود و باعث تاسف و تشکیک نسبت به ماجرا شد. 🔹اروگوئه تیم سوم آمریکای جنوبی که دوبار سابقه قهرمانی جهان را در اختیار دارد و از بازیکنان طرازی چون سوارز و کاوانی و والورده و...در بهترین تیم‌های باشگاهی اروپا بهره می‌برد. امروز که استوری یکی از بازیکنان تیم ملی را دیدم که گفته بود: "بعد پیروزی چون خوشحالی شما را دریافت نکردم حس کردم که غمگینید و.‌..در کنار مردم هستم و..."به کم‌کاری رسانه‌های ایرانی اعتراف کردم. 🔸امروز هم شاهد بودیم که بازیکن تیم ملی بعد گلزنی خوشحالی نکرد و پالس منفی در رسانه‌ها را تکمیل کرد. این رفت و برگشت و منفی چه مهندسی شده چه ناخودآگاه و از سر ضعف، در مجموع باعث شکل‌گیری فضای مبهم و از اتفاقات کشور می‌شود. یعنی ، را رقم می‌زند. 🔹وقتی بازیکن، اردوی تیم ملی در اتریش را سپری می‌کند و بعد از شکست اروگوئه یکی از بهترین تیم‌های جهان وارد فضای مجازی می‌شود و بازخورد مثبت و تایید و تبریک آنچنانی از رسانه‌های داخلی و نمی‌بیند، چه حسی برایش دست می‌دهد؟ 🔸کسی که نصف عمرش را در زمین فوتبال و نصف دیگرش را با هوادارانش در فضای مجازی می‌گذراند، طبیعی است که روایت او از واقعیت‌های جامعه، برگرفته از فضای مجازی و بازخوردهای مثبت و منفی‌اش باشد. 🔹بعد از اینکه در یک بازی عالی، تیم فوتبال ایران بر اروگوئه غلبه کرد، حتی کانال‌های فوتبالی هم بازتاب خوب و درخوری ارائه ندادند و این درحالی است که برای بازی‌های تیم‌های بیگانه، آیتم‌های متنوعی مثل تمام اتفاقات مهم بازی، خلاصه بازی، مصاحبه بازیکنان و و گفتگوهای کوتاه تحلیلی و......را برای اطلاع رسانی تدارک می‌بینند. 🔸خب با چنین فضای ساکت و از نگاه یک فوتبالیست ملی، مرده‌ای، و حال بد مردم، بیشتر قانع کننده بوده و تاثیرگذار خواهد بود. ایکاش رسانه‌های جریان اصلی مثل فارس و تسنیم و ایرنا و ایسنا و برخی شخصیت‌های موثر با پوشش مناسب اخبار مسابقات ملی و ارسال تایید و تبریک و به تعبیر امروزی، انرژی مثبت به بازیکنان، در و غیربومیان ایرانی در سراسر جهان سهم بسزایی ایفا کنند. ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔗در روزنامه سراسری سراج ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
✏️پرسید چرا هر چه بزرگ‌تر می‌شویم، افسرده‌تریم؟! گفتم چون هر چه دایره عمر تنگ‌تر می‌شود، آرزوها دور و درازتر می‌شود... شیطان قهقهه‌ای زد و گفت: «آرزو بر جوانان عیب نیست!» ✍️ محمدجواد محمودی ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
✍ باران قلم از اهالی و استقبال می‌کند. 🔗آموزش و نکات نویسندگی در کانال قرار خواهد گرفت.
تاوان عشقی قدیم است، این روزگاری که دارم در خون دل ریشه دارد، باغِ اناری که دارم شاید به سوی زمین است، چشمانِ ماهی که داری هر شب به لبخند ماه است، چشمان تاری که دارم لب‌تشنه‌ام در بیابان، در جستجوی تو حیران سوغاتِ راهِ کویر است، گرد و غباری که دارم با دستِ یاران خونی، تنهایی‌ام برملا شد آری به خاکم سپردند، ایل و تباری که دارم امروز اگر بازگردی، آیا مرا می‌شناسی؟ افسوس، نامی ندارد، سنگِ مزاری که دارم ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
⭕️ خطر امروز اگر باب گفت‌وگو و تعامل در مسایل مختلف اجتماعی_فرهنگی را باز نکنیم؛ آینده اسلام و انقلاب آسیب خواهد دید. ✍️ علی کردانی ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
و فوتبال با فوتبال یک زبردست شوید ✍استادی داشتم که توصیه می کرد ؛ {اگر می خواهید نویسنده زبردستی بشوید حتما فوتبال ببینید} ✍استادم می گفت ؛ گزارشگر در زمین فوتبال یک نویسنده قهار و شاهکار واژه سازی است . یک توپ بیشتر در زمین نیست. گزارشگر چنان این توپ قلقلی را برای بیننده توصیف می کند، که ؛ گاهی از جا برمی خیزید ، گاهی حرص می خورد ، گاهی اشک می ریزد ، گاهی فحش می دهد ، گاهی تشویق می کند ، گاهی فریاد می زند ، گاهی سکوت می کند ، گاهی می ایستد ، گاهی می نشیند ، گاهی دندان روی هم می فشارد ، گاهی اخم می کند ، گاهی می خندد ، گاهی ساعت نگاه می کند ، این هنر بارور سازی دو کلمه « توپ و گل » را گزارشگر با هزاران هنرنمایی به نمایش می‌کشاند و برنده بازی گزارشگر است. هم باید همانند گزارشگر کلمات و واژه ها را چنان بیاراید که خواننده را به احوال مختلف برساند. ✍سید جواد محمدزاده (عضو هیئت تحریریه بهتر بنویسیم) 💠 منبع: بیایید ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✏️ما همیشه صبح جمعه؛ در غم نیامدنت می‌خوانیم... امّا نادب آن است که غروب پنجشنبه؛ در انتظار آمدنت دعای خوانده باشد... هر غمی؛ محصول محبوبی است؛ که رُخ نمایان نکرده است!!! ✍ محمد‌جواد محمودی ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔻آیندۀ اغتشاش در آینۀ جنگ روایت‌ها 1⃣ فتنۀ اخیر، یکی از مصداق‌های برجستۀ «جنگ روایت‌ها» است و در درون خود، درس‌ها و عبرت‌های فراوانی در این باره دارد. در بازی روایتی، «مسائل غیرمرتبط» و «اجزای ناهمگون» به هم ربط داده می‌شوند و «شبکۀ پیچیده»‌ای از معادلات و مناسبات در میان متغیّرها طرّاحی می‌شود؛ به‌طوری‌که مخاطب از دستیابی به «»، بازمی‌ماند و نمی‌تواند خود و ذهن خود را این «فضای غالب» بیرون بکشد و مستقل و فارغ از جوّ ایجادشده، اندیشه‌ورزی کند. 🔸در این حال، وظیفۀ ما عبارت است از «واسازی روایت»، نه تسلیم‎‌شدن در برابر روایت.به‌بیان‌دیگر، اگر روایت نمی‌سازیم، نباید «روایت‌زده» شویم و در چهارچوب‌ها و قفس‌هایی تنفس کنیم که جریان معارض تولید کرده است. وظیفۀ ما، شکستن همین روایت‌ها و در واقع، کج‌روایت‌هاست. باید «ساختارشکنی ذهنی» کنیم و «گزینه‌های شناختیِ جدید»ی در اختیار قرار بدهیم. 🔸ذهنیّت جمعی، همواره گرسنه است و محتاج تحلیل و تفسیر و روایت. باید برای او در مقابل هر واقعیّت، روایتی را ساخت و آن را توزیع کرد تا شاید در برابر ، تاب بیاورد و مردم را متقاعد سازد. 2⃣ به محض تحقّق واقعیّت، روایت‌هایی بر آن بار می‌شوند و به این ترتیب، جنگ روایت‌ها آغاز می‌گردد و بر اساس مضمون روایت‌ها، جبهه‌بندی صورت می‌گیرد. در این ماجرا، ما «روایت نخست» را از آنِ خود نکردیم و در انتظار نشستیم تا پس از شکل‌گیری روایت اوّل، «مواجهۀ واکنشی» با آن داشته باشیم. 🔸در این مواقع، کار زیادی از رویارویی واکنشی ساخته نیست و خواه‌ناخواه، فرصت‌ها و مزیّت‌هایی که در «مرحلۀ پیشاروایت» در اختیار ماست، از دست می‌روند یا ضعیف و رقیق می‌شوند. 🔸بنابراین مسأله عبارت از سرعت عمل در ساخته‌وپرداخته‌کردن «روایت اوّل». چنین روایتی، محتمل است که «غالب» نیز شود. روشن است که ذهن‌های خالی و آغشته‌نشده به را بهتر و آسان‌تر می‌شود جذب کرد و همراه و همدل نگاه داشت، تا ذهن‌هایی که روایتی در بسترشان نشسته است و با آن انس گرفته‌اند. 3⃣ بازی روایتیِ جبهۀ دشمن، محدود به این مورد نخواهد بود، بلکه ما با «مجموعه»‌ای از کنش‌های روایتی و ضدّروایتی روبرو خواهیم بود که یکی پس از دیگری از راه می‌رسند و می‌خواهند را بفرسایند و را بزدانید. این یک «خطّ ممّتد» است که متوقف نخواهد شد؛ چراکه دشمن زین‌پس، هیچ اقدامی را بدون «پیوست روایتی» به انجام نخواهد رساند و به‌خوبی دریافته که می‌تواند با ذهن جمعی، بازی کند. 🔸در این صورت، ما باید همواره نگران از دست رفتن «شناخت‌های پیشین» باشیم؛ «ساختارشکنی ذهنی»، به هیچ باوری رحم نمی‌کند و هدفی جز «بی‌ثبات‌سازیِ شناختی» ندارد. ذهن جمعی، دستخوش طوفان‌ها و تلاطم‌های متعدّد خواهد شد و بازی دشمن، به و تفسیرها و درک‌ها تغییر یافته است. 🔸 ازاین‌رو، نباید سرگرم «واقعیّت» و اصلاح آن شد و تصوّر کرد که ساماندهی به واقعیّت، شرط لازم و کافی است. واقعیّت، هرچه که باشد، چه بسامان و چه نابسمان، این «روایت» است که تعیین‌کننده است و نتیجۀ نبرد را مشخص می‌‌کند. «قدرت روایت» بر «قدرت واقعیّت»، پیشی گرفته و روایت به علّت تامّۀ تحوّلات اجتماعی تبدیل شده است. با این حال، ما همچنان این وضع تاریخیِ جدید را جدّی نگرفته و برای آن چاره‌سازی نکرده‌ایم. 4⃣ زمانی بود که با مواجهۀ امنیتی یا حضور مردمی، قصّه‌های تلخ، پایان می‌پذیرفت و فصل تازه آغاز می‌شد، اما اینک، قواعد بازی تغییر کرده است. باید به سراغ «ذهنیّت‌ها» رفت و «شناخت‌ها» و «معرفت‌ها» را دگرگون ساخت. ما هیچ گزینۀ دیگری در اختیار نداریم که بتواند در «بلندمدّت» و به‌طور «ریشه‌ای»، کارساز و راهگشا باشد؛ نه‌فقط ما بلکه این تقدیر کنونیِ همۀ جوامع است. 🔸جهان کنونی، چنین خصوصیّتی دارد و دشمن نیز بر اساس درکی که از این موقعیّت تاریخی یافته است، کنش‌های خویش را صورت‌بندی می‌کند. در این ماجرا نیز تلاش دشمن، معطوف به تثبیت روایتِ نخست خویش است؛ می‌خواهد اثبات کند که داوری ‌ابتدایی‌اش درست بود و هیچ‌یک از «توضیح‌های نظام جمهوری اسلامی»، معتبر و واقعی نیستند. 🔸گفته شد که این ، برخاسته از تعلل ما در ساختن «روایت اوّل» است. حال که چنین شده، باید تمام توان خویش را صرف «گردآوری شواهد عینی» کنیم و «مراجع اجتماعی» را نیز به صحنۀ تأیید و همراهی فرابخوانیم تا این کج‌روایت، شکسته شود. در این جنگ ترکیبی، ما نیز باید «ترکیبی» و «چندلایه» عمل کنیم و متناظر با حملۀ شناختی و تهاجم روایتی، یک «جبهۀ روایت‌گر» بیافرینیم که «در لحظه» و «متقن» بگویند و بنویسند و به این واسطه، زمام و عنان «ذهن جمعی» را در اختیار خویش بگیرند. 🖋دکتر مهدی جمشیدی ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
چرا گاهی «کم می‌آوریم»؟ چون کم هستیم. چرا همیشه احساس «کم‌آوردن» نداریم؟ چون همیشه امتحان نمی‌شویم. ما همیشه در حضور آموزگار روزگار هستیم؛ اما همیشه پای تخته نیستیم! کمبودمان دقیقا نشانه کم‌بودن‌مان است. از نقطه‌ای شروع می‌کنیم؛ اما حرکت نمی‌کنیم. از همانجا به دیگران سرک می‌کشیم و حسرت می‌خوریم. واقعا چرا کم می‌آوریم؟ چون ذخیره‌ی‌مان کم است و در جمع‌آوری خودمان، خسیس بوده‌ایم. و اِن شَکَرتُم لَاَزیدَنَّکُم.... اگر سپاس‌گو باشیم، خودمان زیاد می‌شویم، ظرف‌مان بزرگ‌تر می‌شود، بیشتر پذیرا می‌شویم؛ آن‌گاه بی‌تردید کم نمی‌آوریم. ✍ علی اسفندیار 💠 ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
✏️از امروز دیگر، آشوب، چشمان توست! اغتشاش، در دل توست! آتش گرفتن و شکستن، حال هر روز توست! 🔹ببار که سیل چشمانت، آشوبگران را در خود غرق خواهد کرد... پ.ن: فرزند شهید که روز شنبه توسط آشوبگران به شهادت رسیدند. فقط امیدوارم صورت پدرش رو بعد از شهادت ندیده باشه! ✍️ محمدجواد محمودی ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔸کمی زندگی کنید ✍ علی کردانی دسترسی آسان به اطلاعات، تسهیل امور بانکی و سرعت ارتباطات، ایجاد فضای کسب و کار، تسهیل و تنوع در آموزش، جزء امتیازات ویژه این فضا محسوب می‌شود و در کنار آن جذابیت‌ها و کششی که در فضای مجازی وجود دارد رده‌های سنی مختلف را در خود حل کرده است. در این میان چه اندازه خانم‌ها و آقایانی که بی‌هیچ هدف و سرمایه‌گذاری‌ای، صبح تا شب را در فضای مجازی می‌گذرانند؛ به‌‌خصوص جوانانی که خوش‌ترین و گل‌ترین لحظات زندگی‌شان را از دست می‌دهند و شانس کسب نشاط از طریق ورزش، کار، تشکیل خانواده یا در کنار خانواده بودن را از دست می‌دهند. مارتین کوپر مخترع موبایل می‌گوید: «من کمتر از ۵ درصد از وقت روزانه خود را صرف استفاده از موبایل می‌کنم» و به این ترتیب حتی مخترع موبایل هم آگاه به آسیب‌های فردی و اجتماعی ابزار مدرن بوده است؛ ابزاری که در عین کارآمدی می‌تواند فرد را در زمینه‌های دیگر ناکارآمد کند. امروز نه تنها فرزندان بلکه پدران و مادران جذب فضای مجازی شده و بر ساعات مِهرشان، مُهر بی‌مِهری نهاده‌اند، تا آن‌جا که نسبت به استفاده از این فضا دچار اعتیاد شدند. در صورتی که اگر والدین فرزند خود را درون خانه، سرشار و لبریز محبت نکنند؛ احتمال دارد به‌صورت خودآگاه یا ناخودآگاه در بیرون خانه به گدایی محبت از دیگران و نابکاران روی آورند. در سال‌های نه چندان دور، پدر خانواده محور اقتدار و شب‌نشینی‌های خانوادگی و مادر خانه محور امید و آرامش بود؛ اما وضعیت معاصر به گونه‌ای است که موبایل‌ها در آن فرمانروایی می‌کنند؛ در همین راستا مارتین می‌گوید: «مردم باید تلفن‌های‌شان را کنار بگذارند و کمی زندگی کنند.» والدین امروزی در شب‌نشینی‌ها‌ یک چشم‌شان به تلویزیون و یک چشم‌شان در موبایل است و هم‌صحبتی و هم‌اندیشی با فرزندان، آخرین تلاش آن‌هاست. در چنین وضعیتی تربیت نسل جدید از خانواده به فضایی آشنا اما ناآشنا به‌نام فضای مجازی منتقل می‌شود و معلوم نیست آموزش و تربیت فرد سر از کجا درآورد! در مواردی فضای مجازی افراد را از جاده اعتدال خارج کرده و به رفتارها و زندگی ژوئی سانسی سوق می‌دهد. از این رو هر چه بر جذابیت‌ و ظواهر کاذب آن شبکه‌ مجازی افزوده شود بر روان‌پریشی و اتلاف عمر افزوده خواهد شد. در همین راستا مجله آمریکایی تایم در گزارشی نوشت: نتايج یک مطالعه‌ بر روى جوانان و نوجوانان نشان می‌دهد اینستاگرام بدترین شبکه اجتماعی از لحاظ تاثیرات منفی بر روی سلامت روان جوانان است؛ طبق این تحقیق کاربران این شبکه اجتماعی ۶۳٪ بیشتر از کاربران دیگر شبکه‌های اجتماعی احساس بدبختی می‌کنند؛ بنابراین بایستی بهار زندگانی را پاس داشت و به گذر عمر که همچون ابری در گذر است توجه داشته باشیم. «عجب پایی گریزان دارد این عمر تو گو باران ریزان دارد این عمر مگر از دنگ ساعت‌های خود‌کوک که دم‌هایی گریزان دارد این عمر به اسکی‌باز می‌ماند که پایی همه لغزان و لیزان دارد این عمر» ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
📌در می‌خوانید: 1⃣ فوروارد می‌کنم، پس هستم! 2⃣ حقوق بشر غربی ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
من محمد(ص) را دوســــت دارم ❤️ 🌸 ولادت با سعادت پیامبر اسلام(ص) و امام جعفر صادق‌(ع) مبارک باد. 🌸 ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔎سندرومی بنام فورواردهای سرگردان سید علیرضا آل داود کارشناس فضای مجازی: 🟠 پژوهشگران: کاربران محتواهایی را بازنشر می‌کنند که ! ‌ 🔹 نتایج بررسی انجام شده نشان می دهد، تنها 51 درصد افرادی که مطلبی را به اشتراک می‌گذارند، خودشان آن را خوانده‌اند. 🔸 26 درصد معمولا تنها بخشی از محتوای به اشتراک گذاشته شده را مطالعه کرده و در کمال تاسف 22 درصد نیز تنها تیتر و چند سطر از آن مطلب را عموما مطالعه می‌کنند ولی ترجیح می‌دهند محتوایی را که خودشان آن را به صورت کامل نخواند‌ند با دیگران به اشتراک بگذارند. در همین زمینه یادداشتی را در مطالعه می‌فرمایید؛👇👇👇 @baraneghalam
🖌من فوروارد میکنم، پس هستم! ◀️عصر جدید را عصر اطلاعات و بطور پیشرفته تر و بهینه شده، عصر دیجیتال نیز نامیده اند.از شاخصه های اصلی دنیای مدرن و ، سبک زندگی خاصی است که باخود به ارمغان آورده است. 🔸در دوره ای هستیم که فقط ولی نه برای حل مسائل بلکه بدلیل آنها را میخریم و بدون اینکه به دنیای عمل ما ارتباط داشته باشد و صرفا از باب عقب نماندن از چرخه مصرف کنندگان، مصرف می کنیم. 🔹گئورگ زیمل در رابطه با کلانشهرها و ویژگی هایش در مقاله ای که نوشته چنین می گوید: انسان ها در شهرهای کلان دچار و بی نامی و غربت هستند و برای خلاصی از این وضعیت، سراغ مصرف می روند تا خود از دست‌رفته شان‌ را بازیابی کنند. 🔸تورستن وبلن جامعه شناس، را بعنوان شاخصه اصلی عصرمدرن مطرح می کند و می گوید: بعد از دکارت که دغدغه عقلانیت داشت و می گفت: ، به دوره ای رسیدیم که بشر می گوید: . 🔹اساسا این طرز تفکر که برای جبران گمنامی بشر و بازگشت هویت او مطرح شده، چالش های جدیدی را رقم زده و پدیده ای بنام را تحویل عصرجدید داده است که کاری جز فروشگاه گردی های بدون هدف و خریدهای غیرهوشمند و بدون حساب و کتاب ندارند. 🔸در ادامه جریان مصرف زدگی بشر، غول های رسانه ای وارد گود شده و شیب تندی را برای بشر، تحمیل نموده اند. 🔹رسانه از زمان ورود به چرخه مصرف جامعه، با افزایش گزینه های انتخابی برای مصرف بشر نه تنها باعث آزادی عمل بیشتری نشده که با خود و تحیر را بهمراه آورده است. 🔸بقول هربرت سیمون، برنده جایزه نوبل: "غنای اطلاعات، می آورد". این تحیر و سردگمی که ناشی از سرریز اطلاعاتی بشر می باشد، باعث شده نسخه درمانی جدیدی از طریق جریان های رسانه ای تدوین و تبلیغ شود بنام " ." 🔹این اندیشه که بدلیل حذف عقلانیت از چرخه دریافت(احساسات)_ تحلیل( اندیشه وعقلانیت)_کنش(اقدام و عمل) شیوع پیدا کرد، راه جبران خسارت سردرگمی و افسردگی و و تنوع طلبی بشر را در ترویج و تبلیغ اندیشهء در لحظه زندگی کن می داند که فقط و فقط بدلیل ابتنای بر و بریدن از عقلانیت، جامعه بشری را در خدمت سودآوری کمپانی های اقتصادی و دولت های استعماری تعریف می کند. 🔸در این میان آنچه که در شبکه های اجتماعی امروزه مشاهده می شود، ادامه همین طرز نگاه بوده که بدون توجه به یک خبر و حادثه، فقط لحظه را دیده و حوصله ای برای واکاوی و تحقیق بیشتر ندارند و برای جانماندن از قافله مصرف اطلاعات و لذت بردن از حضور در فضای مجازی، صرفا لحظه را گزارش و فوروارد می کنند. 🔹فقدان سواد رسانه ای در سیستم اجتماعی و مردم، باعث شکل گیری هویت جدیدی در فضای اجتماعی شده که می توان چنین تعبیر نمود: ... 🔸زبانحال جامعه امروز ما در فضای مجازی این است که چون شناسایی منبع و توجه به نتایج نفع و ضرر یک خبر، کاری زمان بر و مهارت رسانه ای است، پس فوروارد میکنم تا از گمنامی به در آیم. 🔹نتیجه چنین کنش های فاقد عقلانیت، چیزی جز تشدید و بازتولید و تقویت نظام سرمایه‌ داری بعنوان عقبه رسانه های جریان اصلی جهانی نخواهد بود و نتیجه‌ای جز ظلم و بی عدالتی مهارنشده نخواهد داشت. ✍علیرضامحمدلو، تحلیگر رسانه ✍ باران قلم 🌧 https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9