eitaa logo
من اینجا برای کاری هستم
92 دنبال‌کننده
230 عکس
64 ویدیو
0 فایل
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا
مشاهده در ایتا
دانلود
کجا عاشقت شدم💗 { من غم و مهر حسین را با شیر از مادر گرفتم...} هم تو را خوب می شناسم ، هم برادرت حسین را... خدای من ! اصلا معلوم نیست چه می گویم ؟! گفتم خوب میشناسمتان ؟ چه جسارتی کردم و چه ادعایی!! من کجا و شما کجا؟! مگر نه انکه پیامبر فرموده اند «مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك» نمیدانم دقیق چندساله بودم.... 🆔@baraye_kari_hastam
من اینجا برای کاری هستم
#قسمت_سوم #من_زینبم کجا عاشقت شدم💗 { من غم و مهر حسین را با شیر از مادر گرفتم...} هم تو را خوب م
....مگر نه انکه پیامبر فرموده اند «مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك» نمیدانم دقیق چندساله بودم اما خوب یادم هست که در یکی از روزهای بهاری، حیات خانه ما خیس از قطره های باران🌧 شده بود و فضا پر بود از بوی خاک نم خورده که مادر از راه رسید. چادر خیسش را همان جا روی طناب آویخت و وارد خانه شد. من و محمد داخل اتاق پشت پنجره ای که مشرف به حیات بود با بخار نشسته روی شیشه، مشغول هنرمایی بودیم که مادر صدایمان کرد. کنار صندوقچه 🗃چوبی یادگار مادربزرگ، روی زمین نشسته بود. از ساک دستی اش دو پیراهن مشکی تاخورده ای بیرون اورد و روی زمین پهن کرد و بعد در صندوقچه را گشود و یک سربند قرمزی که رویش نوشته بود یا حسین را برداشت و روی یکی از آن پیراهن ها گذاشت. محمد را در آغوش گرفت و من را کنارش روی زمین نشاند بی مقدمه گفت : چند روزی بیشتر تا محرم نمانده است... من که نگاهم به پیراهن های مشکی تاخورده روی زمین دوخته شده بود سربند را از روی پیراهن برداشتم رو به مادر کردم و پرسیدم این چیه؟! مادر لبخندی زد دستی روی سرم کشید و سربند را از دستم گرفت به دور سرمحمد گره زد و او را در مقابلش ایستاند همانطور که قربان صدقه قامتش می رفت پیراهن دیگر را هم از روی زمین برداشت و به من داد و گفت این‌مال توست دلبندم و بعد داستان کربلایت را با هنر مادرانه و بیانی لطیف برایمان تعریف کرد... من از آن روز به بعد عاشق محرم و کربلا و شما و برادرتان شدم با همان یک قصه با همان یک پیراهن مشکی ...یقین دارم محمد هم همانجا که مادر سربند به سرش بست خود را سرباز شما خواند همین اندک شناختی که از شما آل الله داریم را مدیون پدر و مادر هستیم وقتی زمین خوردیم و خواستیم بلند شویم گفتند بگویید یاعلی تشنه بودیم و آب خوردیم گفتند بگویید سلام برحسین من غم و مهر حسین را با شیر از مادر گرفتم روز اول آمدم دستور تا آخر گرفتم.... 🆔@baraye_kari_hastam
من اینجا برای کاری هستم
#قسمت_چهارم (خواهَر برادَری) { چون زینب کبری #صبور باش و با گریه های دنیوی ات .... } 🍃چون عاشقت شده
ادامه (خواهَر برادَری) { چون زینب کبری باش و با گریه های دنیوی ات .... } کسی نبود بزند بر صورتم که اصلا به تو چه؟! این بچه صاحب دارد دارد تو چه کاره ای که مانعش شوی دلم میگفت نرو برادر اما عقل رفتنش را تضمین می کرد قلبم میگفت بمان برادر اما ایمان، بهشتش را تضمین می کرد نمی دانم که چه شد هم من و هم مادر دلمان آرام گرفت و قلبا به رفتنش راضی شدیم و او سبکبال رفت... راستی یادم رفت از محمد بپرسم این چندسال چگونه خواهری بودم؟ حتما اینبار که به دیدنش برم خواهم پرسید و او حتما جواب خواهد داد حالا که چشمانمان بهم گره نمیخورد ناگفته ها راحت تر به زبان می آید... مثل خودش که در وصیت نامه اش نوشته بود معصومه جان اشک هایت دل مردانه ام را می لرزاند و تاب دلخوری هایت را نداشتم اما به بی بی زینب قسم اگر در من بگریی و یا بی تابی کنی حلالت نمیکنم چون زینب کبری صبور باش و با گریه های دنیوی ات بزم اخروی من را برهم نزن... اما من مثل تو خواهر نبودم ، من ضعیفم ، ناتوانم ، حقیرم فقط از چون تویی چنین صبوری و سزا بود که بگویی خدایا این را از ما بپذیر..... 🆔 @baraye_kari_hastam
من اینجا برای کاری هستم
◼️◾️◼️◾️ ◾️ ◼️ ◾️ سلام و رحمت 👋🏻 عزاداری هاتون قبول درگاه حق 🤲🏻 پیرو مسابقه جمله نابِ #من_زینبم کنا
◼️◾️◼️◾️ ◾️ ◼️ ◾️ سلام و رحمت 👋🏻 عزاداری هاتون قبول درگاه حق 🤲🏻 پیرو مسابقه جمله نابِ کنارهم هرهفته یک‌گفتار رو می‌خونیم و یه سری نکات رو باهم بررسی میکنیم. [عنوان سوم] -««کتاب چهار گفتار»»- 🔺 اوّلین عبرتی: که در قضیه‌ی عاشورا ما را به خود متوجّه میکند، این است که ببینیم چه شد ... 🔴نوه پیغمبر خدا بعد از پنجاه سال در مرکز اسلام مجبور به چنین فداکاری شدند 🔴بیست سال بعد از خلافت امیرالمونین دخترشان را در کوچه ها اسیر کردند😭 ▪️◾️▪️◾️▪️◾️ ⁉️ چه شد؟ چرا؟ ⁉️جامعه به کجا رسیده بود؟ ⁉️ چه بیماری بود؟ نظراتتون رو با ما درمیون بذارید. @baraye_kari_hastaam 🏆جمله ناب گفتار اول تا ۲۴(یکشنبه-فردا) مرداد رو برامون بفرستید رو در مسابقه شرکت کنید 🌹 ◾️ ◼️ ◾️🆔@baraye_kari_hastam ◼️◾️◼️◾️
(صبرِ زینبی) { ... همه وجودم کربلا... } 🏴 برادرکه نباشد نفس کم می آوری اصلا دلت میگیرد در هوایی که نفس هایش نباشد🖤 حس و حال تو را وقتی که برادرت نبوده زیاد خوانده و شنیده ام 🖋چقدر قلم زیبایی دارد استاد سید مهدی شجاعی چقدر عاشقانه روایت میکند تو را و آنچه که بر تو و اهل بیت (ع) گذشته چقدر حس و حالت را لطیف بیان میکند همه وجودم غرق در ماجرا می‌شد وقتی کتاب آفتاب در حجابش را می خواندم قلمش مانا که اینچنین برای کربلا ، اسارت، شهادت و رشادت هایتان خلق اثر میکند... 📚اگرچه با کتاب، در ها و دقیق تر بگویم از همان کودکی طعم عزای در جانم نشسته بود ، با شنیدن نامتان قلبم می لرزید و چشمم می بارید اما بعد از رفتن محمد همه وجودم کربلا،  قلبم پژمرده و کمرم خمیده شد، محمد رفت و برای من رقم خورد اسیر نشدم، ام اتش نگرفت، نماندم اما بی برادر شدم... و تازه فهمیدم که بود، چه صبری داشت و وارث چه ایمانی بود که گفت ... 🆔@baraye_kari_hastam
(مادری در کربلا) { که شدم فهمیدم مادر شدن سخت ترین کار دنیاست} 🔸از خدا که پنهان نیست، از شما هم پنهان نباشد... گاهی اوقات از زبان مادرم میشنیدم که میگفت خدا هیچ پدر و مادری را با اولادش امتحان نکند برای من شنیدن چنین دعایی از مادرم عجیب بود معنایش را درک نمیکردم. 🔸 گذشت و گذشت و من بزرگتر شدم ارتباط و درک و فهمم از قرآن بیشتر شد اما هروقت این ایه به گوشم میخورد که وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکمْ وَ أَوْلادُکمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ یاد دعای مادر می افتادم خدایا با مگر چگونه است که خودت در قرآن تصریح کردی ... 🔸مادر که شدم خوب فهمیدم نفس مادر به نفس های اولادش گره میخورد مادر که شدم فهمیدم وجود مادر به وجود اولاد بند است مادر که شدم فهمیدم مادرشدن سخت ترین کار دنیاست حاضری بمیری اما خار به پای فرزندت نرود چه رسد اگر سر از تنش جدا کنند و تو ... مادر که شدم فهمیدم خودت نماد یک مادر واقعی هستی وقتی که فرزندانت در شدند اما خم به ابرو نیاوردی 🔸شش ماه قبل از عزیمت ابدی محمد، مادرم رخت سفر بست انگار می دانست تاب چنین امتحانی را ندارد خدا صدایش را شنیده بود که با اولاد امتحانش نکرد اما دقیقا همان شبی که محمد عازم دیار حق بود به خوابم آمد خوشحال بود علت را که جویا شدم گفت محمد ایستادم مادر است دیگر هرآنچه که به اولادش مربوط باشد به او الهام میشود حتی اگر در آسمان ها باشد....... 🆔 @baraye_kari_hastam
◼️◾️◼️◾️ ◾️ ◼️ ◾️ سلام و رحمت 👋🏻 عزاداری هاتون قبول درگاه حق 🤲🏻 پیرو مسابقه جمله نابِ کنارهم هرهفته یک‌گفتار رو می‌خونیم و یه سری نکات رو باهم بررسی میکنیم. [عنوان چهارم] -««کتاب چهار گفتار»»- نظام اسلامی با: 🔵 با ایمانها 🔵 با همّتهای بلند 🔵 با مطرح شدن آرمانها 🔵با اهمیت دادن و زنده نگه‌داشتنِ شعارها ← به وجود می‌آید و حفظ میشود و پیش میرود. جامعه را با : 🔻شعارها را کم‌رنگ کردن 🔻اصول اسلام و انقلاب را مورد بی‌اعتنایی قراردادن 🔴همه‌چیز را با محاسبات مادّی مطرح کردن و فهمیدن به آن‌جا خواهد برد که به چنان وضعی برسد. ▪️◾️▪️◾️▪️◾️ ⁉️ منِ بانوی مسلمان چه کنم تا بتوانم محافظ شعارها، اصول اسلام باشم و مادیات رو کمرنگ کنم؟ ❓چه ابزارهایی دردست دارم؟ ❓ چطوری میتونم؟ 🤔 نظراتتون رو با ما درمیون بذارید. @baraye_kari_hastaam ◾️ ◼️ ◾️🆔@baraye_kari_hastam ◼️◾️◼️◾️
(راوی کربلا) { ما به کربلا مدیونیم و کربلا به تو...} 🔸 چه بیت عجیبیست... کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود🏴 چه کردی بعد از کربلا که بعد از سال ها و قرن ها کربلا را به نام تو می شناسند و حیاتش را از تو می دانند وارث کربلا راوی کربلا شاهد کربلا ما به کربلا مدیونیم و کربلا به تو... ، آتش، عطش، ، و همه تلخی هایی که فقط یک کدامش برای از پا افتادن، تسلیم شدن، جان کندن و برای از نفس افتادن کافیست تو را بُرنده تر، دلیرتر، محق تر و مصمم تر نمود تا برادر به سرانجام برسد و غیرت و آزادگی زمین نماند، احیای دین جدت محقق شود و امر به معروف و نهی از منکر جانی دوباره بگیرد. 🔸چقدر این واژه ها در دوران های ، در دوران های و در روزگاری که شبیخون فرهنگی اش در سکوت پیش می رود غریبه شده اند ارزش هایی که هرکدامشان، نشانه ای از کربلا را با خود دارند و از تک تکشان عطر ناب حسین(ع)به مشام میرسد. همین عطر حسین برخواسته از این واژه ها، نسل محمد را بیدار، هشیار و شیدا کرد. 🔸مگر می شود یاد حسین(ع) در دلی سکنی گزیند و آن دل ارام بماند. مگر می شود نام حسین(ع) بر قلبی حک شده باشد و آن قلب نشود. مگر میشود عشق حسین(ع) وجودی را احاطه کند و او را ارزو نکند. (ع) با تو چه کرد که یک‌تنه را به ما رساندی و تو با محمدهای ما چه کردی که در جست و جوی شهادت حیرانند... این داستان ادامه دارد ... 🆔@baraye_kari_hast
◼️◾️◼️◾️ ◾️ ◼️ ◾️ سلام و رحمت 👋🏻 عزاداری هاتون قبول درگاه حق 🤲🏻 پیرو مسابقه جمله نابِ کنارهم هرهفته یک‌گفتار رو می‌خونیم و یه سری نکات رو باهم بررسی میکنیم. [عنوان اول] -««کتاب چهار گفتار»»- ❗️ به طور خلاصه، نمی‌توانیم بگوییم که حضرت قیام کرد برای: ·       تشکیل حکومت ·       شهید شدن یک درس اصلی در حرکت و قیام امام حسین علیه‌السلام وجود دارد… ▪️◾️▪️◾️▪️◾️ ⁉️ بنظر شما حضرت چرا قیام کردند؟ نظراتتون رو با ما درمیون بذارید. @baraye_kari_hastaam ◾️ ◼️ ◾️🆔 @baraye_kari_hastam ◼️◾️◼️◾️
(کربلای ) { بودم و را زنده نگهداشتم ؟} ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس را چیدند...🕊 وقتی به های شامت فکر میکنم که چگونه زهراییت را به رخ کشیدی وقتی خطابه گویی هایت را مرور میکنم که ابهت را در یادها کردی وقتی به بعد از کربلایت که به گردن گرفتی و کربلا را به مقصود نهایی رساندی می اندیشم وقتی خویشتن داری های بعد از پرپر شدن عزیزانت و کردن های در را تصور میکنم با خود می گویم من بعد از شهادت محمد چه کردم؟ صبور و خویشتن دار بودم؟ راوی بودم و واقعه را زنده نگهداشتم؟ خطابه خواندم و افشاگری کردم؟ پیرو راه شهید و پاسدار خونش بودم ؟ به راستی من بعد از شهادت محمد چه کردم ؟ 🆔 @baraye_kari_hastam
من اینجا برای کاری هستم
اولین باری که را خواندم خوب به یاد دارم. کلاس پنجم بودم، با مقارن شده بود. قرار بود هم زمان باتکالیف عید اولیا گزارشی از کارهای خوب و بدمان به معلمان بدهند. پس مادرم نوشت: معصومه در این دوهفته با زیارت عاشورا شد هرشب بعد از نمازش زیارت عاشورا میخواند. چهره معلمم بعد از خواندن متن مادرم با آن رضایتی که بر لبانش نشست برایم ماندگار شد کنار نیمکتم امد دستی به سرم کشید و بوسه ای بر سرم زد. آن روز معلمم با بچه‌های کلاس کارت صدآفرینی به من داد. آن تشویق و کارت صدآفرین، به خاطر خواندن مستمر زیارت عاشورا بود که طعم شیرینشان همچنان وجودم را به وجد می آورد. از آن سال به بعد زیارت عاشورا برایم انیس شد در هر ، برای هر ، برای توسل و ... به آن متمسک میشوم مگر نه حسین است؟ پس هر آنچه که از حسین نشانی داشته باشد و به او وصلت کند هم ،راه رسیدن به این کشتیست من میخواندم اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ و َآلِهِ  بی خبر از آنکه محمد به خواندن بسنده نکرده و به رسیده است من از سلام میدادم به امید اجابت اما خبر نداشتم محمد به سرچشمه خورشید رسیده که صدایش را شنیده اند و راه شهادت برایش باز شده است این ها را گفتم که برسم به اینجا که بدانی من خواهر محمد بودم اما محمد نبودم من در حرف ماندم و او به مقام عمل رسید من در حصار ادعا و در بند دنیا اسیر بودم و او آزاد و رها از هرانچه بوی تعلق بدهد دل کند او حسین را فهمید، من حسین را خواندم او حسین را چشید، من حسین را سرودم او حسین را دید، من حسین را آرزو کردم چه کردید با دل محمدم که اینگونه عاشق شما و راهتان شد چه کردید با جان محمدم که از در راه شما شد چه کردید با محمد ؟؟ و حالا من خواهر شهید هستم خواهر شهید یعنی خود شما من حتی لیاقت این را هم‌ ندارم اما مهرش به پیشانی ام‌حک شده من خواهر شهید هستم پس کار برای انجام بسیار است و فرصت کم... 🆔 @baraye_kari_hastam
من اینجا برای کاری هستم
(آخر) ▪️روزهای و خاطره ساز گذشته ام همچنان در یادم زنده است اما باید را کنار بگذارم... ▫️مثلا میکنم که دلم میخواست در لباس ببینمش و ذوق کنم از آن‌قد رعنا و جمال زیبا مثلا فراموش میکنم که منتظر بودم هایی نصیبم‌ شود تا طعم شیرین شدن را بچشم. مثلا فراموش میکنم که روزهای آینده را بدون باید سپری کنم مثلا فراموش میکنم سه شنبه شب هایمان را در اهل بیت و صحن رفتن هایمان را ▪️راستی ما سه خواهریم در فراق برادرهایمان زینب (س) در فراق حسین(ع) ، معصومه (س) در فراق رضا(ع) و من در فراق محمدم. ما سه سه شما دو نفر یک تنه یک جماعت را هادی بودید اما اینک من... ▫️من خواهر شهید شده ‌ام با یک دنیا و که بر گردنم افتاده داشته های گذشته و آینده را کنار باید گذاشت باید برای یک رزمایش شد خواهر شهید باید باشد خواهر شهید باید و یکی باشد خواهر شهید باید و و غیرت را معنا شود خواهر شهید باید و شهید را زنده نگهدارد خواهر شهید باید و ایثار را به نسل بعد برساند. خواهر شهید باید یک نهضت الهی باشد خواهر شهید باید خودش را جان و مال و ناموسش را در راه این خون کند. ▪️درست شبیه خود شما، شبیه کبری(س) من با همان یک وجه اشتراکمان خودم را به شما نزدیک میبینم و با همه تفاوت هایمان برای زینبی شدن می‌کوشم دستم را بگیر که در این مسیر پناهی جز شما ندارم. ▫️از خواهر شهید دمشق به خواهر شهید کربلا از خواهر شهید دمشق به خواهر شهید خراسان با رمز یا زهرا عملیات ها و آغاز شده نخواهیم گذاشت تکرار شود دیگر ای نخواهد سوخت طفلی به نمی رود و سری به بلند نمیشود چون دیگر امامی خون به جگر نمی شود ، رهبری در تنها نمی ماند. 🇮🇷 رهبرمان تنها نیست.....🇮🇷 🆔 @baraye_kari_hastam