eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
137 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🐑 پشم هایم را بچینید! بهار شده بود. 🌳🌴 گنجشک ها جیک جیک می کردند🐦🐧 و بوی علفزار همه جا پیچیده بود.🍃🍃 مزرعه دار در طویله را باز کرد تا گوسفندان برای خوردن علف بیرون بیایند. 🐐🐏🐑🐐 گوسفند کوچولویی که اسمش فرفری بود از طویله بیرون آمد و به سمت علفها دوید. همینطور که داشت علف می خورد بقیه ی گوسفندها رسیدند. زیر دست و پا داشت له می شد برای همین تا خواست خودش را بیرون بکشد بین دو تا گوسفند گیر کرد، 🐐🐏 پشم تنشان توی دهانش رفت، داشت خفه می شد. مادرش از دور چشمش به فرفری افتاد. سریع به سمتش دوید، گوسفندان را کنار زد تا او بیرون بیاید. فرفری چندتا سرفه کرد و گفت:"داشتم خفه می شدم، چقدر پشم داشتند". مادرش خندید و گفت: "برای همین هست که در بهار و پاییز پشم گوسفندان را می چینند تا اینطوری پشمالو نباشند". فرفری چشمهایش گرد شد و گفت: "چی! پشم هایشان را می چینند!" تا این را گفت، یک پروانه سفید روی دماغش نشست،🦋🦋 حواسش پرت شد و به دنبال پروانه رفت. پروانه، فرفری را به این طرف و آن طرف برد. تا اینکه به در مزرعه نزدیک شد. چند مرد غریبه با دستگاه های عجیب و غریب که شبیه چنگال بزرگ بود وارد مزرعه شدند. فرفری نگاهش روی دستگاه ها ماند. سریع به سمت مادرش دوید و از او پرسید:" این چنگالها چیست؟" مادر خندید و گفت:" عزیزم آنها چنگال نیستند، دستگاه پشم چین هستند." فرفری خودش را به مادرش چسباند و گفت:" من دوست ندارم موهایم را کوتاه کنم". مادر از او پرسید: "چرا عزیزم؟ فرفری گفت: " دستگاه پشم چین خیلی ترسناک هست". مادر گفت: " اصلا ترس ندارد. اگر پشم هایت را کوتاه کنی خنک می شوی تازه سریعتر هم می توانی بدوی". فرفری چیزی نگفت و کنار مادرش خوابش برد. چند دقیقه بعد با صدای عجیبی از خواب بیدار شد و دید که مزرعه دار گوسفندان را به صف کرده و پشم آنها را می چیند. تا دستگاه پشم چین را دید تمام تنش شروع به لرزیدن کرد و به مادرش گفت: "می شود من را قایم کنی". مادر گفت: "آخر فایده ای ندارد بلاخره مزرعه دار تو را پیدا می کند. تو گوسفند شجاعی هستی، برو کنار دوستانت بایست تا نوبتت برسد". فرفری سرش را پایین انداخت و به سمت دوستش رفت و به او گفت: "من دوست ندارم مزرعه دار پشمهایم را بچیند، چه کار کنم". دوستش گفت: "خوب اگر دوست نداری برو پشت آن بوته ها قایم شو". فرفری به سمت بوته ها دوید و پشت آنها قایم شد. گاه گاهی هم به صف گوسفندان نگاه می کرد اما دیگر از اینکه نمی توانست از جایش تکان بخورد، خسته شد و کنار بوته ها خوابش برد.😴😴 وقتی از خواب بیدار شد کار پشم چینی تمام شده بود. خوشحال شد و خواست به سمت مادرش برود اما نتوانست از جایش تکان بخورد چون پشمهایش به خارهای بوته ها گیر کرده بود. بلاخره خودش را از بوته ها جدا کرد. مقداری از موهای تنش هم کنده شد. تا مادرش فرفری را دید گفت:" ای وای چرا مزرعه دار پشمهایت را کوتاه نکرده؟" فرفری گفت: "من قایم شده بودم". مادرش گفت: " ای وای چه کار بدی کردی". فرفری سرش را پایین انداخت و به طویله رفت. فردا صبح فرفری با مادرش به علفزار رفتند. وقتی داشت با گوسفندهای دیگر بازی می کرد خیلی گرمش شد و به دوستانش گفت: "وای چقدر هوا گرم شده، شما گرمتان نیست؟" دوستانش گفتند: "نه هوا خیلی هم خنک هست". آنجا بود که فهمید این گرما بخاطر این هست که پشمهايش را کوتاه نکرده. از دوستانش جدا شد و یک گوشه نشست. فرفری از تنهایی و نشستن خسته شد. گریه اش گرفت😭😭 و رفت پیش مادرش و گفت: "مامان جان خسته شدم موهایم را کوتاه کن". مادر فرفری را نوازش کرد و به او گفت: "برو نزدیک مزرعه دار تا تو را ببیند و پشمهایت را بچیند." فرفری به سمت مزرعه دار رفت و دور او چرخید. مزرعه دار متوجه شد که یکی از گوسفندان پشمهایش چیده نشده. به سمتش رفت و او را در آغوش گرفت و گفت: «کوچول موچولو چرا پشمهای تو چیده نشده؟ حالا اشکال ندارد خودم موهایت را کوتاه میکنم». مزرعه دار فرفری را به انبار برد و چون دستگاه پشم چین نداشت مجبور شد با قیچی پشمهایش را کوتاه کند. فرفری کمی دردش آمد، اما وقتی یاد گرما و گیر کردن به بوته ها افتاد چیزی نگفت و تکان نخورد. وقتی کار مزرعه دار تمام شد. فرفری قبراق و سرحال به سمت مادرش دوید. @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌹🌷 مامانی بریم سراغ کارهای شخصی مون😉 بدو که عقب نمونی....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
{بسم الله الرحمن الرحیم... {صَبَاحَاً أتَنَفَّسُ بِحُبِّ الحُسَین... @mamanogolpooneha
💕💕 ❤️خانوم و آقای خونه❤️ یادتون باشه... فقط خلوتهای عبادی و... علت قدرت و وسعت روح شما نیستند...! گاهی نوشیدن یک فنجان چای درکنار هـــم...💕 روحتان را به اندازه ماهها عبادت آرام میکند... ☕️ "چـــای" چه بهانهـ‌ " عاشـ❤️ــقانـه” خوبیست... برای کمی... با "تـو"... نشستن... 🖊 @mamanogolpooneha
اگر یک وقتی خدای نکرده یک کدورتی پیش آمد، باید لابه‌لای محبّت ذوبش کنید و از بین ببرید. نباید یک حرفِ کوچکی را بزرگ کنند و مرتّب کش بدهند، اینها نباید باشد. 💟رهبر انقلاب⏪24/9/76 @mamanogolpooneha
شغل اصلیِ مامانا😊 🌟 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز سوم😍 ⬅️این حرکت ورزشی برای خوش فرم کردن شکم، پهلوها، سرین، ران ها و لاغری کمر بسیار مفید است. 1️⃣به پهلوی راست روی تشک مطابق تصویر قرار بگیرید دست راست و زانوی راست کاملا عمود بر زمین قرار بگیرد. 2️⃣دست چپ را پشت سر قرار دهید (آرنج شما باید به سمت سقف باشد) و پای چپ کاملا کشیده باشد. 3⃣پای چپ را بالا و داخل بیاورید. در همین زمان، بالا تنه را همراه با آرنج بسمت داخل بکشید تا آرنج با زانو مماس شود. چند ثانیه در این وضعیت بمانید و سپس به وضعیت اول بازگردید. 4⃣با دست و زانوی راست بدن خود را حمایت کنید. 5⃣این حرکت را 8 مرتبه برای هر طرف از بدن انجام دهید. 😍💪 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گشودن گره 😍دیدنی😍 🌺شنیدنی🌺 👏🏻حتما ببینید و برای بچه ها بذارید👏🏻 🌸🌸🌸🌸 موسسه قرآنی راه بهشت @mamanogolpooneha🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🥀🌹 مامان جووووووونم😍😍 🌟باوضو بودن روشنیِ زندگیه🌟 فراموشت نشه ها...😉 🌹🥀🌹
【• 🗣 •】 😍🍃 °|🍃|°دعا یعنے خواستتــ رو ببرے پیش خدا. •|🌹|•ایمان یعنے اینقدر بہش مطمئنے ڪہ خواستتــ رو پیشش بزراے و برگردے @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🥀🌺 مداومت... بر ذکر ... "یا جواد الائمه ادرکنی " @mamanogolpooneha🌺🥀🌺
🌺🌸 نقش استثناییِ زن 😍 @mamanogolpooneha
عارضه ای به نام کم فرزندی ... 😊 @mamanogolpooneha