eitaa logo
بدون مرز
180 دنبال‌کننده
98 عکس
46 ویدیو
1 فایل
اینجا قرار است از آنسوی مرزهایمان بنویسیم؛ از داستان بیداری ملت‌های جهان
مشاهده در ایتا
دانلود
💢برو و به پشت سرت نگاه نکن!
💢برو و به پشت سرت نگاه نکن! 🔹چهارشنبه ۲۹ نوامبر ۲٠۲۳، ساعت ۱۱:۵۴ [روز پنجاه‌وچهارم جنگ غزه] پیرمردی روی پیاده‌روی مقابل با یک دست، فرزند خردسالش را می‌کشید و با دست دیگرش یک چرخ دستی را که سه‌چهارم یک کیسه آرد رویش بود می‌کشید. شاید به قدر یک وعده خمیر از آن بیرون ریخت، اما او می‌دوید و به عقب نگاه نمی‌کرد. اینجاست که یاد می‌گیریم به هیچ دلیلی به عقب نگاه نکنیم. 🔹شبیه همانی که دوستم «وسام یاسین» گزارشگر شبکۀ الحره تعریف می‌کرد: داستان زنی که نحو‌ۀ شهادت دختر و نوه‌اش را برای او روایت کرده بود که پشت سرش در حال گذر از «مسیر مرگ» از غزه به سمت جنوب بوده‌اند. قصه‌اش را شاید در نامه‌های بعدی برایت بنویسم. می‌گفت خال قرمز تک‌تیرانداز را دیدم که از روی من عبور کرد و دو گلوله شلیک شد. بعد صدای دخترم و دخترش را پشت سرم شنیدم. بی‌آنکه بتوانیم حتی سرمان را به عقب برگردانیم، به راهمان ادامه دادیم. به ما این‌طور گفته بودند: برو و به پشت سرت هم نگاه نکن... آنها هم همین کار را کردند. 🟢پ.ن: متن بالا برشی‌ست از روزنوشت‌های فاتنه الغره‌ از کتاب «لهجه‌های غزه‌ای»؛ روایتی نزدیک و مستند از غزهٔ بعد از طوفان الاقصی 📚 کتاب: لهجه‌های غزه‌ای ✍نویسندگان: یوسف القدرة، فاتنه الغره 🖋مترجم: محمدرضا ابوالحسنی 🔘ناشر: سوره مهر 🖇 کتاب «لهجه‌های غزه‌ای» را می‌توانید از سایت سوره مهر به آدرس https://sooremehr.ir/book/52293/لهجه-های-غزهای/ تهیه کنید 🌱 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅لمار! ... این را گفته بودم که مادربزرگت در حالی که به دستان من و عمو محمودت تکیه کرده بود، ایستاد و سرمان داد ‌زد همان‌جا جایش بگذاریم؟ تصورش را بکن: توقع داشت آنجا زیر آن بمباران رهایش کنیم! 🔴 دفتر هنر و ادبیات بیداری به بهانه نشر کتاب «لهجه‌های غزه‌ای» نشستی با حضور نویسنده، مترجم و کارشناسان روایت فلسطین برگزار می‌کند. 🖊️ نویسندگان: فاتنه الغره، یوسف القدرة 📝 مترجم: محمدرضا ابوالحسنی 🎤 کارشناسان: سمیه جمالی، کورش علیانی ⏱ زمان: سه‌شنبه ۲۷ شهریور، ساعت ۱۵ تا ۱۷ 🏫 مکان: حوزه هنری، سالن صفارزاده 📌 حضور مجازی: 📎http://skyroom.online/ch/akhavan61/andishkadeh 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
47.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و تو چه می‌دانی زندگی در چادر یعنی چه؟ اینکه بخوابی و حشرات روی بدنت بپرند و خزندگان رویت بخزند. باران ببارد و رختخوابت خیس شود و جایی برای خوابیدن پیدا نکنی و مجبور باشی بایستی. 🔴پیام تصویری فاتنه الغره، نویسنده کتاب «لهجه‌های غزه‌ای» برای نشست «زندگی روی آوارهای غزه» که روز سه‌شنبه ۲۷ شهریور، به ابتکار دفتر هنر و ادبیات بیداری در حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد. 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
38.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ زندگی در اینجا بسیار سخت است، سخت تر از آنکه هر انسانی بتواند تصورش کند. سختی اینجا در جزئیاتی است که در صفحات تلویزیون دیده نمی‌شود. 🔴پیام تصویری یوسف القدرة، نویسنده کتاب «لهجه‌های غزه‌ای» برای نشست «زندگی روی آوارهای غزه» که روز سه‌شنبه ۲۷ شهریور، به ابتکار دفتر هنر و ادبیات بیداری در حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد. 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
💢هنوز یک چشم دیگر دارم و همان برای مبارزه کافیست!
💢هنوز یک چشم دیگر دارم و همان برای مبارزه کافیست! 🔹دیروز بعد از اتفاقی که افتاد، من هم مثل همه آن آدم‌های خوب و پاک بودم. سرم ضربه خورده بود و با وجودی که یک قطره خون از آن نمی‌آمد، خون برادرانم جاری شده بود. صحنه‌ای که در خیابان درک کردم شبیه تصاویر قیامت بود. سراسر ترس، وحشت، خون و سرگشتگی. بعد از اهدای خون، خیلی دیر به خانه برگشتم. غمگین، ناراحت و در هم شکسته. حادثه امنیتی تمام شده بود، اما حادثه‌ روانی که درون ما را له کرده بود همچنان ادامه داشت. 🔹یک روز بعد از حادثه احساس کردم مردم افسرده و غمگین هستند‌. بهتر بگویم چیزی غرور همه ما را شکسته بود. یکی از دوستان ما جوانی منحصر به فرد است با ظاهر غلط‌انداز که خنده از روی لبانش نمی‌رود‌. فکر کردم حتما حالا از نظر روحی به هم ریخته است. سراغش رفتم تا کمی حالش را در بیمارستان عوض کنم. یک لبخند ساختگی روی لب‌های نشاندم و وارد شدم: _به خدا کار درست رو تو کردی! حالا حقوق جانبازها رو می‌گیری، بالاخره وضعت رو به راه می‌شه، تو خونه می‌مونی و ازدواج می‌کنی! _جانباز چیه بابا؟ فقط یه چشم و دو تا انگشتم پریده! پس چه جور تک تیراندازی‌ام من؟ هنوز یه چشم دیگه دارم و سه تا انگشت تو دست راستم. یعنی اون قدری که بتونم نشونه بگیرم و ماشه رو بچکونم. اصلا الاغ! آدم وقتی می‌خواد شلیک کنه یه چشمش رو می‌بنده، حالا خود به خود بسته شد. برای تک تیراندازی دو تا انگشت می‌خوام که سلاح رو بگیرم و یکی دیگه که ماشه رو بچکونم... 🔹به خدا قسم اگر خانه‌های‌مان را روی سرمان خراب کنند و فقط یک نفر از ما باقی بماند که پاها و دست چپش قطع شده باشد و در دست راستش فقط یک انگشت داشته باشد، همان یک نفر از میان آوار قد راست می‌کند، نشانه می‌گیرد و شلیک می‌کند ما بی‌شماریم نه درهم شکسته می‌شویم و نه می‌میریم. 🟢پ.ن: روایت کاربر لبنانی حسن ندّا از ساعاتی پس از انفجار پیجرها در لبنان 🌍 با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢سبزپوشی یمنی‌ها در میلاد پیامبر اکرم (ص) 🔹مردم یمن به مناسبت سالروز میلاد پیامبر گرامی اسلامی، راهپیمایی میلیونی در این کشور برگزار کردند. در این مراسم یمنی‌ها حمایت خود را از مردم مظلوم فلسطین به ویژه ساکنان نوار غزه اعلام کردند. 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
💢شهادت آقازاده‌ای که دنیا را متحیر کرد
💢شهادت آقازاده‌ای که دنیا را متحیر کرد 🔹دوازدهم سپتامبر ۱۹۹۷ تلویزیون‌های اسرائیل جنازهٔ جوانی بلندبالا با ابروانی پرپشت را در لباس نظامی حزب‌الله مکرر نشان داد و این کشته را پیروزی بزرگی اعلام کرد. تا اینکه بعد از مدتی، متوجه شدیم این جوان سیدهادی، پسر سیدحسن نصرالله است که در منطقهٔ عملیاتی جبل‌الصافی در خطوط تماس نبرد با دشمن وارد منطقهٔ اشغالی شده و همراه یکی از هم‌رزمانش به شهادت رسیده بود. ابتدا اسرائیل این حادثه را به فال نیک گرفت و هیاهوی بسیاری به راه انداخت. هنگامی که تصاویر سیدهادی از تلویزیون پخش شد، حزب‌الله و سیدحسن تأیید کردند که این جنازهٔ سیدهادی است. اسرائیل هم از اینکه غنیمت گران‌بهایی را به دست آورده بود، بسیار خوشحال بود. 🔹وقتی همهٔ لبنانی‌ها و فلسطینی‌ها و جهانیان فهمیدند که دبیرکل حزب‌الله پسر ارشد و جوان خود را، که به تازگی ازدواج کرده بود، در خط مقدم جبهه از دست داده است، موجی از تأثر و همدردی به همراه احساس سربلندی و عظمت سیدحسن نصرالله را فراگرفت. بسیاری از شعرای عرب در وصف فداکاری سیدحسن شعر سرودند. سران دولت‌های عربی برای او نامهٔ تسلیت فرستادند. همهٔ گروه‌های فلسطین و اسلامی با سیدحسن همدردی کردند و یکپارچه به صداقت ایمان وصف‌ناپذیر او ایمان آوردند. اما شهادت سیدهادی نصرالله لایه‌های تأثیرگذار دیگری داشت. تا آن‌ موقع هیچ یک از رهبران عرب و فلسطینی فرزندانشان را به اعماق خطر نفرستاده بودند و تجربهٔ حضور فرزندانشان را در میدان نبرد با اسرائیل نداشتند، اما فرزند برومند سیدحسن در مبارزه‌ای بسیار مستقیم، پیشتازانه به شهادت رسید و جنازه‌اش در اسارت و گروگان دشمن افتاد. 🔹این مسئله که این بار نیز سیدحسن _که آن همه بر ادامهٔ راه امام حسین علیه‌السلام تأکید می‌کند_ در به شهادت رسیدن فرزندش پیشتاز شده است، همهٔ رهبران عرب و فلسطینی را شرمنده کرد. این پیشتازی بسیار معنادار بود؛ چه اینکه خود سیدحسن ۳۸ ساله بود و پسر هجده‌ساله‌اش اولین فرزند او، و تازه به سن مبارزه رسیده بود. او اولین میوهٔ نوبرانه شیرین زندگی خود را در راه آرمان‌هایش هدیه کرده بود. جالب اینکه شخصیت‌های غیرمذهبی عرب نیز در برابر این فداکاری سیدحسن به زبان آمدند. اشخاصی چون محمدحسنین هیکل و رهبران سیاسی عرب چاره‌ای جز خضوع و کرنش در برابر سیدحسن نداشتند. از طرف دیگر، برخورد بسیار کریمانه و بزرگ‌منشانهٔ سیدحسن و خانواده‌اش در برابر شهادت هادی همه را به تعجب واداشت. آن‌ها به‌هیچ‌وجه اجازه ندادند بیشتر از سایر شهدا به هادی توجه شود. 🔹بعد از شهادت هادی، سیدحسن اعلام کرده بود: «من همیشه از اینکه با خانواده‌های شهدا روبه‌رو می‌شدم، شرمنده بودم؛ از اینکه فرزندان یا برادرانشان به شهادت رسیده‌اند. اما امروز خدا را شاکرم که ما را در ردیف خانواده‌های شهدا قرار داده است.» این بیانات را پدری می‌گفت که جنازهٔ فرزند شهیدش در دست دشمن بود، و در واقع می‌بایست در برابر این ضربه احساس غم و اندوهی شدید داشته باشد. اما او جمله‌ای را از قول امام سجاد علیه‌السلام نقل کرد که برایم بسیار تکان‌دهنده بود: «الحمدلله الذی جعل کرامتنا الشهادة، شکر خدایی را که کرامت و بزرگی ما را در شهادت ما قرار داد.» همان امامی که تنها مرد باقیمانده از شهدای کربلا بود. و این چیزی نبود که از چشمان من دور مانده باشد و به آنها بی‌توجه باشم. من رهبران زیادی از فلسطینی‌ها و اعراب را می‌شناختم که در وضعیت فعلی فرزندانشان را برای تحصیل و شروع زندگی متفاوت به اروپا و کشورهای عربی فرستاده بودند؛ اما سیدحسن فرزندش را به جبل‌الصافی در جنوب لبنان فرستاده بود. روزها به این فداکاری بزرگ سیدحسن و خانواده‌اش فکر کردم و تنها پاسخی که یافتم، ایمان متفاوت او بود؛ ایمانی که در بین اعراب و مسلمانان کمتر پیدا می‌شود و می‌بایست با تأمل بیشتری به این فداکاری و صبر و گذشت فکر کرد. پ.ن: سیدهادی نصرالله در نبرد جبل‌الرفیع، میان نیروهای حزب‌الله لبنان با ارتش غاصب صهیونیستی، که قصد نزدیک شدن به روستای عربصالیم را داشت، به همراه دو دوست خود، علی کوثرانی و هیثم مغنیه و شش نفر از اعضای حزب‌الله لبنان به شهادت رسیدند. جسد شهید سیدهادی نصرالله و علی کوثرانی ابتدا به بیمارستانی در مرجعیون و سپس به فلسطین اشغالی انتقال داده شد. سرانجام در تبادل ۲۵ ژوئن ۱۹۹۸ پیکر این شهید و علی کوثرانی در میان چهل پیکر شهید دیگر به لبنان بازگشت، و در «روضه‌الشهیدین» مقاومت اسلامی لبنان در ضاحیهٔ جنوبی دفن شد. 🟢متن بالا برشی‌ست از کتاب «حقیقت سمیر»؛ روایتی از خاطرات سمیر قنطار 📚کتاب: حقیقت سمیر ✍نویسنده: یعقوب توکلی 🔘ناشر: سوره مهر 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢وداع سیدحسن نصرالله با فرزند شهیدش 🔹من خدای بزرگ را به خاطر نعمت‌های بزرگی که به من بخشیده، سپاس می‌گویم و او را ستایش می‌کنم که نگاه بزرگوارانه‌ای به خانواده‌ام کرد و از بین ما یک شهید برگزید و من و خانواده‌ام را به عنوان عضو محفلِ مقدس و مبارکِ خانواده‌های شهدا پذیرفت. من و خانواده‌ام را پذیرفت که با خانواده‌های شهدا هم‌درد شویم نه تنها در شهادتِ عزیزان بلکه همچنین در اینکه دشمن، پیکر شهیدان را گروگان می‌گیرد. خدایا این قربانی را از ما قبول کن خدایا این قربانی را از ما قبول کن خدایا راضی شدی؟ بگیر تا راضی شوی خدایا راضی شدی؟ بگیر تا راضی شوی 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢مراسم ازدواج تازه جانباز حزب‌الله لبنان در بیروت 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢با این حال آشفته چه باید کرد؟ شهید ابراهیم عقیل پاسخ می‌دهد. 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢سید حسن نصرالله اینگونه اسطوره شکست‌ناپذیری اسرائیل را شکست و چهره اول جهان عرب شد! 🔹برشی از روایت رضا ابوالحسنی، پژوهشگر مقاومت، از تاریخچه حزب‌الله لبنان 🔘برنامه چاووش، شبکه چهار 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢وقتی سید حسن نصرالله برای آزادی اسرایی از همه اقوام و احزاب لبنان، از شیعه و سنی و دُروزی و حتی یهودی با اسرائیل جنگید! 🔹برشی از روایت رضا ابوالحسنی، پژوهشگر مقاومت، از تاریخچه حزب‌الله لبنان 🔘برنامه چاووش، شبکه چهار 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
💢اسرائیل پیروز جنگ سوم لبنان نخواهد بود!
💢اسرائیل پیروز جنگ سوم لبنان نخواهد بود! 🔹در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۶ در دیداری که همراه جمعی از دوستان در تهران با آقای سید حسن نصرالله رهبر حزب‌الله لبنان داشتیم، ایشان فرمود: دو سه سال پیش از رحلت حضرت امام خمینی، شخصی به نام «الحارس» که از نیروهای استشهادی حزب‌الله بود، گفت: با اتومبیل از بیروت خارج می‌شدم. شخصی را با لباس و هیئت عربی دیدم که حدود شصت سال سن داشت. او را سوار کردم. در راه با روشن شدن ضبط صوت اتومبیل، صدای شعار مردی شنیده شد که می‌گفت: «حتی ظهور المهدی اِحفظ لنا الخمینی» و در ادامه آن می‌گفتند: «اِحفظ لنا المنتظری خلیفة الخمینی». 🔹آن شخص وقتی شعار نخست را شنید، گفت: شما تصور می‌کنید که پرچم جمهوری اسلامی به دست امام خمینی تحویل حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه می‌شود؛ ولی اشتباه می‌کنید... در مورد شعار دوم هم گفت: (مرحوم) منتظری، خلیفه خمینی نخواهد شد؛ اما انقلاب ایران مشکلی پیدا نمی‌کند، جانشین ایشان، سیّدی خواهد آمد. همچنین اضافه کرد: شما فکر می‌کنید جنگ ادامه پیدا می‌کند و سپاه ایران برای فتح قدس به لبنان خواهد آمد؛ اما اشتباه می‌کنید. جنگ ایران و عراق پایان می‌یابد و میان سربازان آن‌ها گُل رد و بدل (صلح) می‌شود. او گفت: در عراق، حکومت اسلامی برپا نمی‌شود؛ ولی حکومتی روی کار می‌آید که گویا عراق، جزئی از ایران است... وی افزود: سه جنگ میان حزب‌الله و اسرائیل پیش می‌آید که در دو جنگ، حزب‌الله پیروز می‌شود؛ و در جنگ سوم، پیروزی حزب‌الله خیلی گسترده است! 🔹شما در چه تاریخی این مطالب را از «الحارس» شنیدید؟ ایشان پاسخ داد: من دو سه سال پس از آن پیشگویی (یعنی سیدحسن نصرالله این موارد را قبل از اتمام جنگ ایران و عراق، شنیده است)؛ ولی دیگران، همان موقع، این مطالب را از وی شنیده بودند. وی بیان می‌کند: همه پیشگویی‌های وی تحقق یافته است و دو مورد البته باقی مانده است. 🟢متن بالا برشی‌ست از کتاب «خاطره‌های آموزنده»؛ خاطرات آیت‌الله ری شهری 📚کتاب: خاطره‌های آموزنده ✍نویسنده: محمد محمدی ری شهری 🔘ناشر: دار الحدیث 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢وقتی مقاومتِ یک گروه کوچک برابر اسرائیل در ضاحیه، پایه‌گذار سازمان عظیم حزب‌الله لبنان شد! 🔹برشی از روایت رضا ابوالحسنی، پژوهشگر مقاومت، از تاریخچه حزب‌الله لبنان 🔘برنامه چاووش، شبکه چهار 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
اندیشه نامه پایداری.pdf
659.5K
💢یادداشت فاطمه سنگری بر کتاب «لهجه‌های غزه‌ای» در دو فصلنامه اندیشه‌‌نامه پایداری 🔘در این یادداشت می‌خوانیم: 🔹لهجه‌های غزه‌ای ترجمه شانزده روزنوشت از دو نویسندهٔ شاعر به نام‌های یوسف القدره ساکن خان‌یونس در باریکهٔ غزه و فاتنه الغره بانوی فلسطینی‌تبار بلژیک 🔹ادبیات ابزار و رسانه‌ای مؤثر در روشنگری و برانگیختن عواطف انسانی 🔹لهجه‌های غزه‌ای روایتی از تاب‌آوری و ایستادگی مردم غزه در رویارویی با مصائب 🔹تنظیم حوادث کتاب در بازهٔ زمانی چهارماهه، از جمعه ۳ نوامبر ۲۰۲۳ (۲۸ روز پس از طوفان الاقصی) تا ۱۱ فوریه ۲۰۲۴ 🔹وجه تمایز یادداشت‌روزانه با خاطره 🔹ارزشمند بودن روزنوشت‌های کتاب از منظر جامعه‌شناسانه و روان‌شناسانه 🔹تحلیل و تبیین روزنوشت‌ها به مثابهٔ «سند» و «مرجع قابل استفاده» 🔹تفاوت قلم و نگاه دو نویسنده از نظر جنسیتی 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
💢وعده‌ی نصر خدا بود، به آن وعده رسید...
💢وعده‌ی نصر خدا بود، به آن وعده رسید... 🔹هزار جاشو در سرم دمام می‌زنند، هزار مرد بلوچ‌ چوچاپ می‌کنند، هزار عاشیق‌ ترکمن رقص خنجر... من لالم، سر انگشت‌هایم صفر کلوین است... آنقدر یخ که عرضه ندارد پلاسمای زیر گلس گوشی را گرم کند بشود:«س» بشود: «ی» بشود:«د». کمرم شکسته‌مثل همین دال... سنگینم شبیه روضه‌های گودال...گنگ خواب دیده‌ام، لالم و هزار بار لعنت می‌فرستم به ذهن جزیی نگرم: به آن لباده‌ی معمولا سرمه‌ای ... و پهنای سینه‌ای که انگار هزار به آن دست‌های کپل، به آن انگشترها و آن تلفظ دلبرانه‌ی «ر» که نمی‌شود نوشتش و فقط مهدی‌همت می‌تواند خوب تقلیدش کند و ضعف کند دلمان ... 🔹لعنت به دقتم به آن عینک درآوردن و آن تک «بشکن» معروف... آن گوشه‌ی داخلی چشم، را فشردن و کیفور شدن، می‌بینید آقا سید؟ لاطائلات می‌ریسم عین چی... ما ایرانی‌ها وقت رفتن بعضی‌ها می‌گوییم: خداییامرز راحت شد ...راحت هم خرجش می‌کنیم. ولی شما راحت شدید، خدا گلدانتان را عوض کرد ...خاکتان را عوض کرد، حالا یک شب آن انگشت‌های کپل خاک از موهای گوریده‌ی دخترکی در غزه می‌گیرد و در ادلب بند یک لنگه کفش ده‌سالگی سمیر را ببندد و برای آن پای روی‌ مین جامانده‌اش آه بکشی... شما آن طرف دستتان بازتر است... بی‌دربان و حاجب و محافظ می‌شود با شما چای نوشید و گپ زد و شعرخواند.. 🔹ما هنوز ساکنان غارهای تاریک و مرطوبیم... و این صفحات گوشه‌ای از دیوار همان غار... بعدها نوادگان‌مان این خط‌خطی ها را می‌دهند به هوش مصنوعی و او ترجمه خواهد کرد: مردی بوده چهل و چندساله، در سوگ مردی شصت و سه‌ساله، چندمین مرد شصت و سه‌ساله ... اسم مرد: سیدهسننسرولاح !!! بوده و بزرگ بوده و عمیق بوده هرو بوده قهرمان بوده بطل بوده استرانگ‌من بوده عزیز بوده عزیز بوده و «ر» ش می‌زده در سرزمینی به نام لوبنان!! 🔹خرابیم سید این پریشان‌گویی‌ها را ببخش... برای اسماعیل نوشته بودم: قبل آن نام مبارک بنویسید : شهید... مصرع دومش مانده بود و حالا باید بگویم: وعده‌ی نصر خدا بود، به آن وعده رسید... پلک که روی هم می‌گذارم پشت پلک‌هایم نشسته‌اید و لبخند می‌زنید و زمزمه می‌کنید: تا خدا هست و بال پروازی بام‌های یخی خداحافظ... آسمان نوش‌جانتان... ما زمینی‌ها را 🟢پ.ن: متن بالا یادداشت حامد عسکری‌ست در رثای سیدحسن نصرالله، منتشرشده در صفحه شخصی اینستاگرام ایشان 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢این کتاب یک تفسیر معاصر از زندگی‌ست، زندگی‌ای که حتی در زیر موشک و بمب و خون‌ریزی‌های فراوان ادامه پیدا می‌کند 🔹معرفی کتاب «لهجه‌های غزه‌ای» توسط محمدعلی حامد رضوی، کارشناس کتاب 🔘برنامه صبحانه ایرانی، شبکه دو 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz