به دخت
#جشن_کاغذ_با_کتابهای_مدرسه!
آخرین امتحانم را که دادم، مثل هر سال حس رهایی داشتم، حس آزادی از زندان! با آنکه بچه درسخوان کلاس بودم و دلباخته مدرسه!
از همان کلاس اول، عاشق مدرسه بودم. آنقدر که روز اول مهر، هنوز خورشید طلوع نکرده بود که در تاریکی، مادرم را به مدرسه کشاندم و یک ساعتی در همان هوای گرگ و میش، پشت در مدرسه منتظر ماندیم تا سرایدار در را باز کرد! و آخر سال هم، چه خداحافظی اشکباری از مدرسه و کادر و دوستانم داشتم.
*آن سال کلاس دوم یا سوم راهنمایی بودم. با مهدی، داداش کوچکترم که چند روز زودتر از من امتحاناتش تمام شده بود، توی اتاق رفتیم و در را بستیم. همه کتابها و دفترهایمان را آوردیم و بازشان کردیم. یکی یکی برگههایشان را کندیم، مچاله کردیم و انداختیم کف اتاق؛ و همینطور دفتر بعدی، کتاب بعدی و ... .*
اتاق پر از کاغذهای مچاله شده بود. حالا وقتش بود که «با اینا خستگیمونو در بکنیم»!
*دوتایی کاغذها را به هوا پرت میکردیم و روی سر هم میریختیم. غلت میزدیم و مستانه میخندیدیم، بی دغدغه، فارغ از غوغای عالم، فاتحانه و پیروزمندانه!*
آنقدر خندیدیم و کاغذها را بالا انداختیم که خسته شدیم!
الان که خودم مادر شدهام، بیشتر میفهمم که چه مامان با حوصله و همراهی داشتم که اجازه داد آن روز این قدر به ما خوش بگذرد و خاطرهاش برایمان ماندگار شود.
ناگفته نماند که قبلش اجازه گرفته بودیم و بعدش همه کاغذها را جمع کردیم!
پارسال در یک موسسه صاحبنام، یک کارگاه مادر و کودک شرکت کردیم و مبلغ قابل توجهی پول دادیم تا اجازه دهند یک ساعت با کاغذ باطلههایشان بازی کنیم و روی سر و کله هم بریزیم! به من که به اندازه آن بزم خواهر و برادریمان کیف نداد، بچههایم را نمیدانم!
#محدثه_درودیان
منبع: جان و جهان
#به_دخت
#بهدخت
#مدرسه
#امتحان
#مادر
#فرزند
#فصل_امتحانات
*به دختی های عزیز سلام* 💖
ان شاءالله ایام به کامتون باشه😋
عیدتون مبارک🌺
گوش به زنگ و هوشیار باشید که این عید قربان تا غدیر مسابقه داریم.
چشم از راه های ارتباطی ما با خودتون بر ندارید☺️
⬅️ ما را در شبکه های اجتماعی همراهی کنید:
بله
🆔️ https://ble.ir/beh_dokht
ایتا
🆔️ Eitaa.com/behdokht_ir
سروش پلاس
🆔️ splus.ir/behdokht_ir
روبیکا
🆔️ https://rubika.ir/behdokht_ir
اینستاگرام
🆔️ instagram.com/behdokht_ir
🌐 وب سایت
🆔️ www.behdokht.ir
به دخت
*از شکری که غافلیم...*
بعداز کلی برو بیا و استفاده کردن از دارو و آزمایش و این داستان ها... روز انتقال جنین رسید🥰
با کلی ذوق و شوق و حس مثبت رفتم بیمارستان و انتقال رو انجام دادم،لحظه ای که باید میخوابیدم توی اتاق عمل خیلی احساس ترس و وحشت داشتم،بدنم میلرزید و این بد بود برای شرایطم😥
شروع کردم به حمد هدیه کردن به خانم ام البنین،به طرز عجیبی دلم آروم گرفت انگار که خانم دستش رو روی قلبم کشیده باشه(اینو به اطرافیانم گفتم چون مطمینم دست کشیدن وگرنه این آروم شدن غیرممکن بود)
با دنیایی از ذوق و شوق و حس خوب که الان دوتا جنین توی دلم دارم راهی خونه پدری شدم برای استراحت مطلق سه روز اول و مراقبت هاش...
بعد از دوهفته زودتر از موعدی که باید میرفتم آزمایش میدادم نشونه ای دیدم و با ازمایش مشخص شد که کلا منفی شده و اینهمه تلاش و هزینه و ذوق و استراحت و ... نتیجه ای نداده
اولین کاری که بعد از دیدن جواب آزمایش کردم سجده شکر بود،چون به خدا گفته بودم اگر خیرمه بشه و مطمین بودم این خیرم بوده و از خدا مهربون ترو دلسوز تر نیست کنارم
اما خب منم آدمم دیگه گریه هم کردم حسابی🥲
خیلی خیلی بهم ریختم،با اینکه مطمین بودم خیرم این بوده ولی کلافه و عصبی بودم و بد اخلاق😉
طفلک همسرمم خیلی ناراحت بود و من نمیتونستم اصلا مراعات حالش رو کنم😕
چندروزگذشت و شیطون هی توی وجودم میومد که چرا من و چرا اینجوری شدو من دیگه عمرا ای وی اف کنم و خسته ام و دیگه دنبال درمان نمیرم😏
تا اینکه یکی از دوستای دوران مدرسه ام زنگ زد بعد از سالها،وقتی باهم حرف زدیم فهمیدم اونم بچه دار نمیشه(اونا۱۴ ساله که بچه دار نمیشن)
داشتم براش تعریف میکردم،با خونسردی گفت خب بازم برو و انجام بده اشکالی نداره که،گفتم نه اصلا نمیتونم و حاضر نیستم این کارو کنم،دیگه هروقت خدا خواست بهم بده و بازم غر میزدم که یه جمله گفت و تمام افکار من رو ریختم بهم...
گفت من مشکلم خیلی خاصه و باید جنین اهدایی بگیرم یا از پرورشگاه بیارم هیچ کاری دیگه واسه ما نمیتونن انجام بدن،اگر من میتونستم آی وی اف کنم تا الان هرسال انجام میدادم🥺
تمام وجودم خالی شد با شنیدم این حرف،شرایط الان من که دارم براش غر میزنم آرزوی یکی دیگه اس😭
اون دلش میخواست جای من باشه و من اینجوری ناشکری میکردم.
مطمینم این تلفن از طرف خدا بود،برای اینکه من رو به خودم بیاره و بفهمم که هر لحظه از زندگی ما میتونه آرزوی یکی دیگه باشه
خیلی شرمنده شدم خیلی...🥲
#به_دخت
#بهدخت
#دلنوشته
#روایت
#ناباروری
#انتقال_جنین
#شکر_نعمت
#نگاه_خدا
#روایت_نویسی
#تجربه_نگاری
#داستان_کوتاه
#IVF
به دخت
سلام و سلام بر به دخت ی های عزیز
💚عید غدیر بر همگی مبارک مخصوصا سادات عزیز💚
الوعده وفا مسابقه داریم
چند تا گام بیشتر نداره.
۱. حتما ۵ تا پست آخر اینستاگرام و یا کانال ها رو لایک کرده باشید
۲. به ۴ سوال استوری درست جواب داده باشید.
و یا در کانال پاسخ ها رو به ای دی
@m_attar
و یا در سایت www.behdokht.ir کامنت بگذارید
و ارسال کنید
همین و به همین راحتی 👌
پس بشتابید و این پست رو برای دوستان هم بفرستید
#مسابقه
#به_دخت
#عید_غدیر
سوال۱: مصداق الیوم در آیه ۳ سوره مبارکه مائده کدام گزینه است؟
۱.روز بعثت
۲.روز فتح مکه
۳.روز قرائت سوره برائت توسط امیراامومنین
۴.روز غدیر خم
@behdokht_ir
Www.behdokht.ir
سوال ۲. کدامیک از جملات زیر درباره حجه الوداع صحیح است ؟
۱. حضرت زهرا و همسران پیامبر در حج حضور نداشتند
۲.پیامبر به همراه حضرت علی در مسجد شجره احرام بستند
۳. در سال هشتم هجری پس از فتح مکه انجام پذیرفت
۴.پس از اتمام حج پیامبر دستور دادند که همه از مکه خارج شده و در غدیر خم حضور یابند
@behdokht_ir
Www.behdokht.ir
سوال ۳:سه روز غدیر به چه نامی در ذهن ها باقی ماند؟
۱.روز امامت
۲.یوم الخلافه
۳.ایام الولایه
۴. عید غدیر
@behdokht_ir
Www.behdokht.ir
سوال۴: کدامیک جز سه پست آخر به دخت نیست؟
۱.از شکری که غافلیم🙏
۲.جشن کاغذ با کتاب های مدرسه🤭
۳. بپر بغل بابا😉
۴. به دخت پایگاه تخصصی دختران و زنان 🥰
@behdokht_ir
Www.behdokht.ir
*به دختی های عزیز سلام* 💖
میلاد امام کاظم بر همگی مبارک
⬅️ ما را در شبکه های اجتماعی همراهی کنید:
بله
🆔️ https://ble.ir/beh_dokht
ایتا
🆔️ Eitaa.com/behdokht_ir
سروش پلاس
🆔️ splus.ir/behdokht_ir
روبیکا
🆔️ https://rubika.ir/behdokht_ir
اینستاگرام
🆔️ instagram.com/behdokht_ir
🌐 وب سایت
🆔️ www.behdokht.ir