زندگی به سبک #اینستاگرام 📸
همه ما کسانی را میشناسیم که بسیار متمول، خوشتیپ، باکلاس، اهل مطالعه و خلاق و متشخصاند. لباسهای شیک و مد روز میپوشند. مرتب و آراستهاند.
☕️🍩صبحانه، قهوه و آب پرتقال مینوشند. غذاهای رنگارنگ و اشتها برانگیز میخورند. اجتماعی هستند و دائم به مسافرت میروند. در سفرها، هنگام طلوع کنار دریا هستند و موقع غروب در کوهستان. عاشق حیوانات و طبیعتاند. مدام لبخند میزنند و با دوستان خوبشان سلفی میگیرند. و القصه... زندگی رویایی دارند که خیلی از ما آرزویش را داریم. کمی دقت کنید. این آدمها فقط در اینستاگرام زندگی میکنند!🚗✈️🏡
زندگی واقعی آنها مثل من و شماست.
آنها هم درگیر دغدغههای روزمرهاند. صبح زود به زور از خواب بلند میشوند و آنقدر گرفتارند که غروب آفتاب را نمیبینند. خیلی وقتها ژولیده و نامرتباند. وقت صبحانه خوردن ندارند. ناهار را با عجله و سرپا میل میکنند. و اگر مجالی باقی باشد هفتهای یا حتی ماهی یک بار #شام مفصلی در کنار خانواده یا دوستان خواهند خورد.
✅تنها فرق آنها با ما در این است که از بهترین و #شیکترین لحظات زندگیشان عکس میگیرند چون خوب میدانند که عکسهای عادی و معمولی در اینستاگرام توجه چندانی را به خود جلب نخواهد کرد. زندگی متفاوت، پر رنگ و لعاب و البته اشرافی با کمی چاشنی خلاقیت (که اغلب با #تقلید از ایدههای دیگران همراه میشود)
دنبالهروهای بیشتری را برایشان به ارمغان خواهد آورد.
و به همین دلیل است که دست از گوشیهای موبایلشان بر نمیدارند و در هر فرصتی با چیدمانی مناسب از آیتمهای اینستاگرام پسند خود را آدمی جلوه میدهند که به واقع «نیستند». ❌
به همین دلیل است که محققان بسیاری بر این باورند که اینستاگرام، نه سبک زندگی ما، که سبک تظاهر ما به آنچه هستیم را تغییر داده است.
💠اینک با یک #شبکه_اجتماعی روبهرو هستیم که ما را قادر میسازد بهترین «خودمان» را در آن به نمایش بگذاریم.
📸کاربران #اینستاگرام تصویری از خود به اشتراک میگذارند که مایل هستند ما آنها را آنگونه ببینیم. اینهمه، بدان معنا نیست که #اینستاگرام اپلیکیشنی کاملاً منفی است که تنها پیامدهای نامساعدی برای زندگی ما دارد. بلکه یادآور این نکته است که نگاه به دنیای پر زرقوبرق و تکنی کالر آن باید آگاهانه باشد.
برای ادامه متن وارد سایت بهدخت شوید👇
#بهدخت
#اینستاگرام
#زندگی
#اقتصاد
#ثروت
#قدرت
#لاکچری
#غذای_لاکچری
#ماشین_لاکچری
#زندگی_لاکچری
🆔 @behdokht_ir
الگوپذیری
از ساعت هفت صبح که گل پسرم بیدار باش زده بود سر پا بودم و به رسم اسفند ماه و خونهتکونی کمی به کارهای خونه رسیدگی کردم؛ کمی خیاطی و کمی هم تمیزکاری که آقاپسر هم به مامانش کمک میکرد با اصرار دستمال رو ازم میگرفت و به هر شکلی که دستمال میکشیدم همون وسیله رو دستمال میکشید و بعد یکی از اسباببازیهاشو رو دنبال پاک میکرد.
...ساعت ۶ بعدازظهر شده بود دیگه نایی نداشتم برای رفع خستگی نشستم؛ تلویزیون رو روشن کردم و مشغول تماشای اخبار شبکه پنج شدم پسرم اومد کنترل رو بگیره که گفتم مامان جان بذار اخبار رو ببینم؛ برو بازی کن! لبخندی زد و رفت دنبال ادامه بازیش.
... خانم مجری داشت خبر میخوند که به یکباره و بیمقدمه تصویر مجری رفت و به کسری از ثانیه اذان رو پخش کردن و خانم مجری آمد و گفت: طاعات و عباداتتان قبول باشه ادامه خبر.
پیش خودم داشتم میگفتم اذان به این سرعت بعد هم که بلافاصله اومدی جز یه صلوات کاری نمیشه کرد یک دفعه پسرم خندید و رفت سراغ سجاده باباش مهر رو برداشت و درست جایی که باباش به نماز میایسته ایستاد و دستاشو مردونه تکان داد و مثلا نماز میخوند (براش دعا کردم که خدایا پسرمو از نمازگزاران قرار بده) در آخر هم مهر رو بوسید و داد دستم و ادامه بازی...
با خودم گفتم به همین سرعت و سبک نماز اول وقت میشه خوند در ضمن حواسمون باشه هرکاری که انجام میدیم بچهها الگوبرداری میکنن.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
✍ شیرین باقری
#تجربه_نگاری
#تقلید
#نماز_اول_وقت
#والدگری
#مادرانه
#فرزند_آوری
#به_دخت
#روایت_گری
@behdokht.ir
الگوپذیری
از ساعت هفت صبح که گل پسرم بیدار باش زده بود سر پا بودم و به رسم اسفند ماه و خونهتکونی کمی به کارهای خونه رسیدگی کردم؛ کمی خیاطی و کمی هم تمیزکاری که آقاپسر هم به مامانش کمک میکرد با اصرار دستمال رو ازم میگرفت و به هر شکلی که دستمال میکشیدم همون وسیله رو دستمال میکشید و بعد یکی از اسباببازیهاشو رو دنبال پاک میکرد.
...ساعت ۶ بعدازظهر شده بود دیگه نایی نداشتم برای رفع خستگی نشستم؛ تلویزیون رو روشن کردم و مشغول تماشای اخبار شبکه پنج شدم پسرم اومد کنترل رو بگیره که گفتم مامان جان بذار اخبار رو ببینم؛ برو بازی کن! لبخندی زد و رفت دنبال ادامه بازیش.
... خانم مجری داشت خبر میخوند که به یکباره و بیمقدمه تصویر مجری رفت و به کسری از ثانیه اذان رو پخش کردن و خانم مجری آمد و گفت: طاعات و عباداتتان قبول باشه ادامه خبر.
پیش خودم داشتم میگفتم اذان به این سرعت بعد هم که بلافاصله اومدی جز یه صلوات کاری نمیشه کرد یک دفعه پسرم خندید و رفت سراغ سجاده باباش مهر رو برداشت و درست جایی که باباش به نماز میایسته ایستاد و دستاشو مردونه تکان داد و مثلا نماز میخوند (براش دعا کردم که خدایا پسرمو از نمازگزاران قرار بده) در آخر هم مهر رو بوسید و داد دستم و ادامه بازی...
با خودم گفتم به همین سرعت و سبک نماز اول وقت میشه خوند در ضمن حواسمون باشه هرکاری که انجام میدیم بچهها الگوبرداری میکنن.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
✍ شیرین باقری
#تجربه_نگاری
#تقلید
#نماز_اول_وقت
#روایت_نویسی
#والد_گری
#فرزند_آوری
#مادرانه
#الگو_پذیری
#نماز
#پدرانه
#اذان