نگاه خاص همسری که تازه بهش محرم شده بودم ازارم میداد.
_چه موهای قشنگی داری?
تازه متوجه شدم که روسری سرم نیست. دستم رو کشید مجبور شدم بشینم کنارش.
_من چقدر خوشبختم صبح که چشم هام رو باز کردم با یه فرشته ی کوچولو روبرو شدم.
سر به زیر گفتم:
_اقا اشتباه کردیم بی اجازه ی مادرتون ...
_تو درست ترین تصمیم زندگی منی.
_شما نمی ترسید?
_میترسم ولی نه از مادرم، اونو راضی میکنم.
_پس از کی میترسید?
https://eitaa.com/joinchat/3211591697C5c62ed6d17
🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂
🍂💫🍂
💫🍂
🍂
#پارت505
💫کنار تو بودن زیباست💫
کنار تو بودن زیباست:
باید به مرتضی خبر بدم تا اونم خودش رو بهمون برسونه.نمیدونم سفر چند روزهست اما هر چند روز هم که باشه باید مرتضی هم باشه
نگاهم رو به جاوید دادم
_چند روز میمونیم؟
_ هفت روز رو هتل رزرو کردم. حالا بریم ببینیم اونجا چی پیش میاد، اگر بابا اذیت نکنه از اون طرف چند تا شهر هم میریم
ولی با این حرفهایی که الان زد و شرط گذاشت فکر نکنم بزاره. دو سه روزه زنگ میزنه میگه برگردیم
من کلی هزینه کردم پول هتل و بلیط. کاش بزاره زیاد بمونیم
اگر هی زنگ بزنه بگه بیاید بیاید سفر خراب میشه
نگاهی به اتاق سپهر انداختم. چقدر هزینه کرده! اصلاً مرتضی از پس این هزینه بر میاد که بهش بگم؟
بهتره تا از هزینهها با خبر نشدم حرفی از اومدن مرتضی نزنم
هم غرور خودم هم مرتضی شکسته میشه اگر جاوید متوجه بشه که مرتضی این هزینه رو برای اومدن به کویر نداره
انقدر حالم از اینکه نمیتونم با مرتضی برم خراب شد که دلم میخواد همین الان رفتن به کویر رو کنسل کنم اما جاوید به خاطر من خیلی به سپهر رو زده
برام هم جای تعجب داشت که جاوید تونست از سپهر اجازه بگیره! در واقع یک چیز محال میدیدم که بزاره برم. شاید حرفهام روش تاثیر گذاشته و مثلاً میخواد اینجوری بگه که براش مهم هستم
کیک و چایی رو خوردم ناامید ایستادم
_من میرم بخوابم
جاوید نیم نگاهی به در اتاق پدرش انداخت و آهسته گفت
_ منم میرم پیش نازنین عمو اینا نیستن تنهایی میترسه
لبخندی زدم و با سر تایید کردم شب بخیر گفتم وارد اتاق شدم سرم رو روی بالشت گذاشتم و غمگین به سقف نگاه کردم
نگاه محجوب مرتضی باعث میشه دلم بیشتر براش تنگ بشه
حرفهایی که زد و باعث شد تا به انتخابم مصممتر بشم.
کاش سپهر کوتاه بیاد و اجازه بده من کنار مرتضی باشم
"تو نمیخواد به این چیزا فکر کنی. فقط به فکر رابطهی خودتون باش. تو با بابات کنار بیا. به جای سپهر سپهر گفتن بهش بگو بابا من خودم از پس خواستگاری کردنت بر میام"
روی تخت قلتی خوردم و پشت به در خوابیدم
چه جوری به سپهر بگم بابا! اشک ناخواسته توی چشمم جمع شد
بابا، واژهای که از بچگی حسرت گفتنش رو داشتم و الان حتی نمیتونم بهش فکر کنم
چشمم رو بستم. بهتره به جز رفع دلتنگیم از مرتضی، به هیچ چیز فکر نکنم
فردا صبح توی اولین فرصتی که پیش بیاد با تمامسختی که برام داره بهش میگم بابا تا دست از سرمون برداره
پارت زاپاس
رمان کامل شده. ۸۴۱ پارت داره😋
کل رمان۵۰ تومان
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه
6037997239519771
بانک ملی
فاطمه علی کرم
فیش رو باید همون روز ارسال کنید وگرنه قبول نمیکنم
فیش رو برای این ایدی ارسال کنید
@onix12
عزیزانی که واریز میزنید
لطفاً لطفاً لطفاً بعد از ارسال فیش فقط اسم رمان رو بگید
علامت سوال، لطفا زودتر بفرستید، کی میفرستید، منتظرم و ....
من چون سرم خیلی شلوغه این پیام ها رو اخر شب باز میکنم. ولی کسانی که اسم رمان رو بگن همون موقع جوابشون رو میدم
🖊 : فاطمه علیکرم
🍂 هدیبانو🍂
🚫 #کپیحرام و پیگرد #قانونی دارد🚫
╔═💫🍂════╗
@behestiyan
╚════💫🍂═╝
💫
🍂💫
💫🍂💫
🍂💫🍂💫
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂💫🍂
هدایت شده از حضرت مادر
﷽ #سلام_امام_زمانم 💖
از هجر تو بی قرار بودن تا کی؟
بازیچه ی روزگــار بودن تا کی؟
ترسم که چراغ عمر گردد خاموش!
دور از تو به انتــظار بودن تا کی؟
✦السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ،
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
هدایت شده از حضرت مادر
سلام و نور
دوستان برای ماه مبارک رمضان میخوایم مثل هرسال ختم قرآن داشته باشیم
عزیزان ختم قرآن روزانه یک جز خونده میشه و ختم دسته جمعی بعدش نمیشه بگید من انصراف میدم اگر هر روز تا آخر رمضان جز خوانی رو انجام میدید عضو این کانال بشید
https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c
هدایت شده از بهشتیان 🌱
در رز اسکارف
با کلی روسری وشال های خاص و دست دوز در خدمتتون هستیم 🚶♀️
اگه می خوای امسال متفاوت باشی ما را همراهی کن👌
در ضمن برای اصفهانی های عزیز فروش حضوری هم داریم ✅
پرداخت دو مرحله ای هم یکی از مزیت های کانال ماست💳
پشيمون نمیشی اگه یه سر به کانال ما بزنی
🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
https://eitaa.com/joinchat/1492189196Cf96c9d6c43
🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
بهشتیان 🌱
در رز اسکارف با کلی روسری وشال های خاص و دست دوز در خدمتتون هستیم 🚶♀️ اگه می خوای امسال متفاوت با
یه جشنواره عیدانه دارن 🤩
که تخفیف روی کلیه کارهاشون میزارن✅
از فرصت استفاده کنید🌹
بهشتیان 🌱
🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂 🍂💫🍂 💫🍂 🍂 #پارت505 💫کنار تو بودن زیباست💫 کنار تو بودن زیباست: باید به م
🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂
🍂💫🍂
💫🍂
🍂
#پارت506
💫کنار تو بودن زیباست💫
با صدای گریه و جیغ زنی چشم باز کردم
_بدبخت شدیم! سپهر پاشو ببین چه بلایی سرمون آوردی
از تخت پایین اومدم و ایستادم و از ترس تمام بدنم میلرزه!
در اتاق رو باز کردم و همزمان صدای عصبی سپهر رو شنیدم
_چه خبرته مهین!
به جاوید که درحال پوشیدن لباسش بود و از اتاقش بیرون میومد نگاه کردم. چشمهاش پف داره اون هم خواب بوده و معلومه حسابی از صدای جیغ عمهش ترسیده
مهین با گریه و جیع گفت
_بابام رفت!
جز صدای گریهی مهین صدایی نیومد و جاوید تچی کرد و سمت در رفت. مهین اینبار بانفرت گفت
_همهش تقصیر تو و اون دختر بی چشم و روته که...
سپهر انقدر صداش رو بالا برد که احساس کردم ستون های خونه لرزید
_حرف دهنت رو بفهم مهین
از صدای بلندش کمی توی خودم جمع شدم
_بفهمم این حرف رو انداختی سر زبون ها من میدونم تو! این اتفاق هیچ ربطی به غزال نداره
_تو خونهای که تازه عزادار شده اینجوری داد میزنی که چی رو ثابت کنی! اگر به تو اون دخترت که هوار شد سرمون ربط نداره به کی ربط داره!؟
سپهر تهدید وار گفت
_به اون روزی که تیشه برداشتی زدی به ریشهی زندگیم! به اون روزی که رفتی در خونهی زهرا و دلش رو لرزوندی، به اون روزی که نشستی زیر پای من که بریم خودش پشیمون میشه میاد سراغت، به اون روزهایی که نشستی زیر پای بابا که با داییش دست به یکی کنید کاری کنید که من سرد بشم و این همه سال نیام به دخترم سر بزنم
_سپهر تو هیچ وقت...
دوباره حرفش رو قطع کرد
_خوب گوش هات رو باز کن مهین. اگر میخوای رابطهی خواهر برادریمون بمونه، اگر میخوای لگد نزنم زیر همه چی، پات رو از کفش غزال بکش بیرون. من از دار دنیا دو تا بچه دارم. نمیخوام خم به ابروی هیچ کدومشون بیاد.
تلاش کرد تن صداش رو پایین بیاره
_مهین تو کاری کردی که من اندازه ی بیست و دوسال به دخترم بدهکارم
_الان همه چیز رو داری میندازی گردن من!
_مامان بسه دیگه. بیا بریم
این صدای پرخواهش سروش بود
مهین دوباره شروع به شیون کرد جاوید در رو باز کرد و سپهر داخل اومد.نگاهی به من انداخت و رو به جاوید گفت
_آماده شید بریم بیمارستان
پارت زاپاس
رمان کامل شده. ۸۴۱ پارت داره😋
کل رمان۵۰ تومان
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه
6037997239519771
بانک ملی
فاطمه علی کرم
فیش رو باید همون روز ارسال کنید وگرنه قبول نمیکنم
فیش رو برای این ایدی ارسال کنید
@onix12
عزیزانی که واریز میزنید
لطفاً لطفاً لطفاً بعد از ارسال فیش فقط اسم رمان رو بگید
علامت سوال، لطفا زودتر بفرستید، کی میفرستید، منتظرم و ....
من چون سرم خیلی شلوغه این پیام ها رو اخر شب باز میکنم. ولی کسانی که اسم رمان رو بگن همون موقع جوابشون رو میدم
🖊 : فاطمه علیکرم
🍂 هدیبانو🍂
🚫 #کپیحرام و پیگرد #قانونی دارد🚫
╔═💫🍂════╗
@behestiyan
╚════💫🍂═╝
💫
🍂💫
💫🍂💫
🍂💫🍂💫
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂💫🍂
سلام و نور
دوستان برای ماه مبارک رمضان میخوایم مثل هرسال ختم قرآن داشته باشیم
عزیزان ختم قرآن روزانه یک جز خونده میشه و ختم دسته جمعی بعدش نمیشه بگید من انصراف میدم اگر هر روز تا آخر رمضان جز خوانی رو انجام میدید عضو این کانال بشید
https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c
بهشتیان 🌱
سلام و نور دوستان برای ماه مبارک رمضان میخوایم مثل هرسال ختم قرآن داشته باشیم عزیزان ختم قرآن روزان
از ختم قرآن ماه رمضان جا نمونید