eitaa logo
شعرهای بهجت فروغی مقدم
204 دنبال‌کننده
86 عکس
67 ویدیو
1 فایل
شعر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
24.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 جان من است او، هی مزنیدش آن من است او، هی مبریدش @mehdi_jahandar
خوشا به من که تو یک عمر سایهٔ‌سَرَمی هوای تازهٔ من، بال بازِ من، پَرَمی! ورق که می زنم این فصل عطرآگین را تویی همان گل صدپر که زیر دفتَرمی بجز تو هرچه به دست آورم خس وخار است تویی‌که آن یک و یکدانه دُر و گوهرمی برای رزق چرا رو به هر کسی بزنم اگر تو روزی هر روزهٔ مُقَدَرَمی! خوشا به لحظهٔ برگشتنم که می بینم تو باز کرده ای آغوش و در برابرَمی!
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
🚩 بشارت عاجزانه و شکست‌خورده برگ‌هات را نشانه می‌روند خشمگین از اینکه قد کشیده‌ای شکوفه‌هات را شهید می‌کنند زورشان به ساقه‌هات هم نمی‌رسد ای تناورِ رشیدِ ریشه‌دار ای وطن بشارت بهار! @mehdi_jahandar
هدایت شده از زلیخا بنی ایمان
در اقیانوس غدیر.pdf
949K
"در اقیانوس غدیر: گزیده‌اشعار نهمین جشنواره‌ی ملی شعر غدیر" مقدمه‌ای درباره‌ی تاریخچه‌ی شعر غدیر و با آثاری از: ابراهیم آرمات، قاسم بای، دانیال بهادرانی، سهیلا بیابانی، احسان بیات، فاطمه بیرانوند، ایوب پرندآور، آرش پورعلی‌زاده، سمیه تورجی، راضیه جبه‌داری، عاطفه جوشقانیان، مهدی جهاندار، سیده اعظم حسینی، مرتضی حیدری آل کثیر، مجتبی خرسندی، حسن خسروی وقار، اسماعیل خلیفه، علی‌رضا رجب علی‌زاده، امیر رسولی، علی رضوانی، محمد زارعی، حسن زرنقی، طیبه سلمانی‌نژاد، فاطمه سلیمان‌پور، سید اکبر سلیمانی، علی سلیمیان، خدابخش صفادل، سیدمسعود طباطبایی، مرتضی عابدپور لنگرودی، علی عابدی، فاطمه عارف‌نژاد، جعفر عباسی، هادی فردوسی، بهجت فروغی مقدم، ابراهیم قبله آرباطان، روح‌الله قناعتیان، علی کاوند، محسن کاویانی، زهرا محدثی خراسانی، لعیا محمدی، راضیه مظفری، علی مقدم، حیدر منصوری، معصومه مهری قهفرخی، فاطمه نانی‌زاد، رضا نیکوکار و حمید هنرجو @mmparvizan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ویدئویی از شعرخوانی فردی به نام یغما خشت‌مال نیشابوری که در فضای مجازی پربازدید شده است @khorasanonlinenews
در دست ها علم به علم دوست دارمت در جاده ها قدم به قدم دوست دارمت در هر دل تپیده به یاد تو دم به دم در شعر ها قلم به قلم دوست دارمت همراهِ جاده ای که دلم را ستون ستون برده ست تا کنار حرم، دوست دارمت در عالَمی به وسعت صحرای کربلا در هر دلی عرب به عجم دوست دارمت! آه ای غم عزیز که شیرین ترین غمی در بین هرچه شادی و غم دوست دارمت! ای کعبه ای که راهی کرببلا شدی در هر طوافِ چشم ترم، دوست دارمت ای آه آتشین که شدی با دلم عجین من دم به دم، به عشق قسم، دوست دارمت!
به پیش می روم و هرچه جاده پشت سرم نسیم و ابر و بیابان پیاده پشت سرم هزار موکب عاشق،هزار سفره ی باز هزار بازوی بر من گشاده پشت سرم به روی شانهٔ من پرچم بلند غمت به موج گیسوی خود تاب داده پشت سرم به هر کجا به تنم خستگی راه نشست امید گفت که عشق ایستاده پشت سرم خدا نگاه هزاران فرشته را در راه به کوله پشتیِ عشقم نهاده پشت سرم به شوق آل عبا می روم به کرببلا ستون خیمهٔ این خانواده پشت سرم!
گفتند قلب تو پای عمود ششصد و ده ایستاده است. شاعر ! خوشا به حال تو‌که فلب عاشقت تا آخرین نفس پای عمود عشق حسین ایستاده است!
به غیر از این که به آغوش تو فرار کنیم میان اینهمه غربت بگو چه کار کنیم؟ اگر تو وا نکنی پلک در سیاهی شب چگونه روزنی از روز آشکار کنیم؟ به جستجوی تو دل را به جاده ها زده ایم که با تو ای گُل من! دشت را بهار کنیم! به شانه ها طبقی سر به سویت آوردیم که بین موکب عشقت مگر نثار کنیم تو مُهر روی گذرنامه های ما زده ای که عمر را به هوای تو رهسپار کنیم خوشا سیاهی لشکر شدن، اگر که بناست به رهگذار تو‌ خود را فقط غبار کنیم!
والله به "اِن قَطَع یَمینت" برسم بگذاری اگر به دستچینت برسم در چله نشسته ام چهل سال تمام تا بلکه شبی به اربعینت برسم!
خدا مرا به جهان خواند تا که یار تو باشم که عاشقانه و بی تاب دوستدار تو باشم تو شمع باشی و من بی قرار، دور تو گردم تو کهکشان و منِ ذره در مدار تو باشم مرا ببخش اگر کربلا نبودم و آن روز نشد در آن همه اندوه در کنار تو باشم مرا ببخش اگر دیر آمدم به جهان و نشد معاصر غم های روزگار تو باشم ببخش اگر که شدم خاری از تبار مغیلان ببخش اگر که نشد یک گل از بهار تو باشم میان غربت تاریخیِ تو کوچه به کوچه نشد که میثم تماری از تبار تو باشم مرا بخوان که سر تربت تو سرخ برویم که داغ تازه ای از باغ و لاله زار تو باشم مرا بخوان که میان صف پیاده نظامت غبار بی سر و پایی به رهگذار تو باشم!
نرسد روز جزا شعلهٔ آتش به تنم من که یکپارچه در حصن حسین وحسنم دستم از دامن اولاد علی دور‌مباد که مبادا کند امواج بلا ریشه کنم به فدای جگر تشنه و دست و سر او سر ودستی که برای حسنم می شکنم حسن آنقدر کریم است که بخشیده توان به دو دست علم افراختهٔ سینه زنم بنویسید به هر بند بلند سخنم که حسین است تن وجان وحسن جان وتنم!