eitaa logo
بسلام آمنين
1.8هزار دنبال‌کننده
145 عکس
15 ویدیو
17 فایل
وَسَدَّ الأَبْوابَ إِلّا بابَ #عَليٍ وَقالَ: أَنا مَدينةُ العِلْمِ وُعَليٌ بابُها #تمدن_مدرن، بالهای پرواز انسان را شکست و پاهایش را زخمی کرد، آنگاه با منت به او عصا داد @Haj_ghasem_y یادداشتهای سبک زندگی اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
۸ خرداد ۱۴٠۳/سال چهارم چرا رئیس جمهور باید استاد فقه نظام باشد؟! اداره کشور به شکل اسلامی! آنگونه که رهبری حکیم انقلاب فرمودند، این بزرگترین آرمان و هدف جمهوری اسلامی است. هدفی که در دهه هشتاد به عنوان از آن یاد کردند و طراحی آنرا دستور کار قطعی نظام شمردند. ناگفته پیداست که مقوّم و مبنای این هدف کلان، اعتقاد به است که باید در تمامی عرصه های زندگی به شکل طرح ها و ایده های عملیاتی دراید و مبنای عمل قرار گیرد. این مسئله آنقدر حیاتی و محوری است که حضرت امام پس از ده سال رهبری، از آن به عنوان ریشه اصلی تمامی درگیری های دنیای کفر با جمهوری اسلامی یاد می کنند و می فرمایند: من قبلاً نیز گفته ام که های جهانخواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره، برای این بوده است که نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسایل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم. ایشان در همین راستا می فرمایند: از همین مساله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند. امام خمینی ره ۳/۱۲/۶۷ بر این مبنا می توان گفت که از ابتدای انقلاب، یکی از مهم ترین مشکلات جمهوری اسلامی، نا آشنایی اصلی ترین مقام اجرایی کشور با طرح های فقه جامع اسلام بوده. در برهه های اندک مدیریت جریان انقلابی هم به صورت بسیار بخشی در عرصه هایی پیش روی داشته ایم. تنها در دولت رئیس جمهور شهید بوده که توانستیم عرصه های درگیری تمدنی را توسعه دهیم.(اینجا) حال باتوجه به نکات مذکور، ادامه مسیر مبارک رئیس جمهور عزیز، نیازمند فردی است که بیش از پیش مسلط به نظام جامع معارف اسلام باشد و توانایی درک نزاع تمدنی جبهه ایمان و کفر را در همه زمینه ها داشته باشد. چه اینکه حضرت روح الله فرمودند: حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی تمامی فقه در بشریت است. حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است. فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است. این است که ما چگونه می خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات داشته باشیم. امام خمینی ره ۳/۱۲/۶۷ @besalamen_amenin
۱۷ خرداد ۱۴٠۳/ سال چهارم مک دونالد یا اکبر جوجه یا....؟!؟! مک‌دونالد، شرکت آمریکایی فست‌فودهای زنجیره‌ای است که در سال ۲۰۲۱ با بیش از ۴۰٬۰۰۰ شعبه در ۱۰۰ کشور جهان، روزانه به ۶۹ میلیون مشتری خدمات داده است. این شرکت، کار خود را از ۸۴ سال پیش در نیویورک شروع کرد(اینجا). مدل خُرد و داخلی اش همین خودمان است که از حدود ۸٠ سال پیش وارد ذهن و خاطره ایرانی ها شد. سال ۱۳۲۳ که جوانی به نام علی اکبر کلبادی نژاد، یک غذاخوری کوچک در اطراف شهرستان گلوگاه راه اندازی کرد. می خواهم بگویم یکی از مهم ترین مشکلات جمهوری اسلامی در مسیر حل مشکلات مردم و حرکت به سمت ، همین دعوای مک دونالد و اکبرجوجه است. بسیاری از نخبگان و قاعدتا مردم ما تصور می کنند که مدل های نظام سرمایه داری و مدرن، الگوی مطلوب حکمرانی است و راه حل رفع مشکلات در ! نتیجه اینکه ما هم برای رسیدن به زندگی بهتر، تا می توانیم باید شبیه آنها شویم. در الگوی سیاست خارجی، تعلیم و تربیت، اقتصاد، سلامت و بهداشت، معماری و از جمله در مسائل مربوط به تغذیه و و . ریشه این یکسان انگاری مخرب هم در عدم رجوع حداکثری به و است. تا جاییکه بسیاری گمان می کنند که تفاوت مدل مدیریتی و در همان بسم الله آغازین است(قصص۴۱/سجده۲۴). حال آنکه اگر ، در همین مورد به خصوص از دوگانه مذکور در تولید غذا خارج شده و به مدل بسیار پیشرفته سومی خواهیم رسید. الگویی که بسیار نزدیک تر به سلامت، عدالت و امنیت است.(اینجا). اکنون که در ایام انتخاب اصلی ترین مسئول اجرایی کشور هستیم، مهم ترین شاخص انتخاب صحیح، مطالبه گری از نماینده های جریان انقلاب برای گذر از دوگانه مک دونالد و اکبرجوجه است. ما به جد نیازمند یک جدید هستیم. ما بیش از حساسیت درباره شخص رئیس جمهور، محتاج دقت در مسیری هستیم که می خواهد برود و طرح هایی که می خواهد عملیاتی کند. اینکه آن طرحها برگرفته از نظام کارشناسی خالق انسان است (قرآن و روایات) یا دست پرورده سازمان های کافر و کور بین المللی؟ الگوهای مدیریتی که خود آنها را هم به خوشبختی، عدالت، امنیت و سلامت نرساند! در همین راستا متنی تحت عنوان: قرار داد اجتماعی کارشناسان الگوی پیشرفت اسلامی، جریانهای تمدنی، گروه های جهادی مردم پایه و مخالفان بخش های ۱۷ گانه سند توسعه پایدار 2030 با رئیس جمهور آینده ایران تنظیم شده است. این متن شامل ارائه ده پیشنهاد تمدنی بسیار راهبردی در حل مشکلات مردم است. پیشنهادهای علمی جوشیده از چشمه زلال وحی الهی. مردم عزیزمان باید بدانند که تغییر راننده به تنهایی کفایت نمی کند و باید فکری به حال تغییر جاده ها کرد. تا می توانیم این متن را مطالعه، منتشر و از داوطلبان عرصه ریاست جمهوری مطالبه نماییم. بعضی از سرفصلهای این به شرح زیر است: ۱. اعطای زمین رایگان به مستاجران در راستای حکم مترقی احیای موات ۲. ساخت دار واسعه برای مردم و منع حداکثری آپارتمان ۳. برنامه ریزی برای مردمی کردن بهره برداری از معادن و اخراج آن از سیطره قارون های بخش خصوصی! ۴. تغییر جدی و بنیادین کتابهای درسی و حرکت به سمت محتوای برآمده از علم نافع ۵. تغییر جدی در مدل ارزیابی غذا بر اساس معیارهای غذایی قرآن و عبور از معیارهای غذایی پوسیده کدکس آلیمنتاریوس ۶. تمرکز بر پیشگیری از بیماری ها به جای محوریت دادن به درمان و داروفروشی و... متن کامل عهدنامه تمدنی مردم و رئیس جمهور @besalamen_amenin
۳٠ خرداد ۱۴٠۳/سال چهارم از تلخ ترین مسئله در ذائقه امام خمینی تا واردات امساله گندم از آمریکا!!!!!!!!!! مسائلی در زندگی وجود دارد که هرچند واقعی است، لکن آدمی را توان پذیرفتنش نیست و دوست ندارد که باشد. موضوعاتی که کام انسان را تلخ می کند و وجودش را ذوب! فقر، و بدتر از همه، اظهار نداری یکی از آنهاست. بویژه برای کسانی که در فضای تربیت فاخر قرآنی اند که فرمود: يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ(۲۷۳ بقره). حال اگر این نداری و وابستگی را ضربدر فضای کلان یک جامعه کنید، صدها برابر تلخ تر و غم انگیز تر هم می شود. رحمه الله علیه می فرمایند: همه ما موظفیم کشوری را که از گلوی استعمار بیرون کشیدیم، حالا خودمان اداره اش کنیم به طوری که دیگر محتاج به آنها نباشیم. این تلخ ترین چیزهائی است که در ذائقه انسان باید باشد. یک وقت انسان احتیاج دارد به برادرهای خودش، اینهم خوب نیست، لکن یک وقت احتیاج داشته باشد به دشمن خودش، یعنی آنی که در طول تاریخ، ما را استضعاف کرده، در طول تاریخ به ما خیانت کرده، جنایت کرده است، حالا ما محتاج به او باشیم در . دستمان را پیشش دراز کنیم که بده. این تلخ ترین چیزهائی است که در ذائقه انسان باید باشد که پیش دشمنش، پیش آنکه همه چیزش را از بین برده، دست دراز کند که ارزاق ما را بده. باید ملت ما این تحول را پیدا کند که بیاید که به آمریکا بگوید گندم بده... خودش باید دنبال کار خودش باشد، خودش باید قیام کند و حوائج خودش را برآورد(صحیفه نور ج۱٠ ص۱۱۲/ ۱۱ آبان چهل و پنج سال پیش!). در همین راستا یکی از تلخ ترین انواع وابستگی های کشور عزیزمان، آنهم پس از حدود نیم قرن، نیاز به واردات مختلف است. تلخ از آن جهت که به تصریح حضرت روح الله، اگر ما تنها در مثل خراسان، آذربایجان، خوزستان، و یا استان فارس، برای اصلی ترین شغل اسلام یعنی بستر سازی کنیم، می توانیم تمام نیازهای کشور را تامین کنیم و محصولات مابقی استان ها را صادر(صحیفه نور ج۱ص۲۱۲/ ج۳ص۲۱۵/ج۵ص۲۳). مصیبت آن است که برای اقسام مختلف واردات از جمله نهاده های دامی، نیازمند هستیم و قریب به اتفاق امورات کشور، بسته به زلف نابکار و پریشان دلار می شود. از اینجاست که پرسش درباره ، یکی از اصلی ترین سؤالات کارشناسی جریان انقلابی و غیر انقلابی شده است. انگار وابستگی کشور حتی از منظر انقلابی ها هم امری مفروض و لایتغیر است. حال آنکه از نگاه پیشرفت اسلامی و الگوی فقهی مهار تورم(مطالعه تفصیلی)، پرسش صحیح در مسئله ارزآوری این است: تلاش برای پیدا کردن راههای جدید ارزآوری یا تلاش برای کاهش نیاز به ارز؟(مطالعه اجمالی). فی المثل آیا باورتان می شود که به تصریح (سایت رسمی اتحادیه واردکنندگان نهاده های دام و طیور ایران)، در همین سه ماهه ۱۴٠۳، هزاران تن نهاده دامی مانند گندم، جو، سویا، کلزا و... از کشورهایی مثل آلمان، فرانسه، کانادا و حتی آمریکا وارد کرده ایم؟(اینجا). این قصه تلخ به همین جا ختم نمی شود و للأسف الشديد به تصریح این نهاد رسمی، کثیری از نهاده های وارداتی مذکور، (و البته سرطانی) بوده. یعنی کسانی که خود را از خدا هم عالمتر می دانند، خلقت الهی این محصولات را تغییر داده اند(۱۱۹ نساء). این است که وقتی دستگاه کارشناسی مبتنی بر نباشد، معیشت ها تلخ می شود و جان ها مریض و هدر(۱۲۴ طه)هر چند مجریان، انقلابی باشند و اهل نماز شب. به همین دلیل است که معتقدیم: بهترین کمک ها به داوطلبان محترم ریاست جمهوری، ارائه و تبیین راه حل های مبتنی بر آیات و روایات به این بزرگواران است(نمونه). @besalamen_amenin
۱۷ تیرماه ۱۴٠۳/ سال چهارم از مگامال تا مگا هیئت!!!! تا کنون بارها عرض کرده ایم که یکی از مهم ترین تفاوت های تمدن مدرن با تمدن اسلامی، در گزاره بنیادین و محوری: لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِ (۲۵حدید) است. مدل مدیریتی اسلام به این شکل است که واحدهای مدیریتی را کوچک، پراکنده و غیر متمرکز می کند. آنگاه وظایف را به همه می سپارد و ازین رهگذر، ایجاد میکند، مردم را رشد می دهد و ظرفیتها را فعال می کند. مدرنیته در مقابل، واحدهای مدیریتی را کلان و متمرکز می کند و با این روش، قریب به اتفاق مردم را از کنار می نهد و بسترهای رشد را عقیم می کند. فی المثل برای دفاع از کشور، یک منسجم متمرکز ایجاد می کند، انسانها را استخدام میکند و وظیفه دفاع را تنها به آنها می سپارد. اما اسلام، دفاع را بر عهده همگان می گذارد و مردمش را با: جَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ(۱۵حجرات) پرورش می دهد. امری که در اندیشه فقیه تمدنی عصر ما با عنوان ظهور و بروز یافت. باز در نظام تولید مدرن، کلان متمرکز را داریم با نتیجه ای واضح: یک ارباب و مالک با کسب سود حداکثری و صدها کارگرِ بله قربان گو و بی اختیار با سودی حداقلی. همین مدل تولید متمرکز، یکی از اصلی ترین ریشه های نظام سرمایه داری، نابود کننده عدالت و ایجاد کننده فاصله طبقاتی است. در اسلام اما با تربیت انسانها بر اساس مانند کشاورزی، باغداری و دامداری، مکروه دانستن اجیر و استخدام دیگران شدن(کافی ج۵ص۹٠) و لزوم هر فرد به غذایی که می خورد(عبس۲۴)، یک نظام تولیدی غیرمتمرکز، سبک، ارزان و بسیار باکیفیت طرح ریزی می شود. با نظام تولیدی اسلام، در تولید غذای طیب ایجاد می شود و ضمنا هر کسی آقای خودش است، همانطور که خدا او را آقا و آزاد آفریده(نامه۳۱ نهج البلاغه). مثال دیگر این نزاع تمدنی در مدل توزیع و بازار است. مدرنیته هرچه بیشتر پیش می رود، بازار هایی متمرکز تر، بزرگتر و در نتیجه گرانتر درست می کند. هایی که برای حدود نود درصد مردم، امکان خرید یک غرفه هم در آنها وجود ندارد. چرا که بسیار کم است و در نتیجه گران. به همین راحتی در عرصه توزیع و بازار هم را از دست می دهید. اما اسلام عزیز و مردمی، درست در نقطه مقابل تمدن طاغوتی انحصاری، بازار پراکنده فراوان می سازد و در اختیار همه مردم قرار می دهد(کافی ج۵ص۱۵۵) . میتوان دهها مثال دیگر هم آورد. مثلا می توان مدل معیوب و پر اشکال و متمرکز را با مدل پیشرفته، پراکنده و سبُک داری مقایسه کرد و امثله دیگر. در همین راستا و با توجه به اینکه در ایام عزاداری حضرت سیدالشهدا علیه السلام هستیم، باید توجه کنیم که اسلامی ترین مدل برپایی مجالس سوگواری، آنست که نیروهای بیشتری را درگیر خود کند و از ظرفیت انسان های بیشتری استفاده کند. با توجه به مسائل فوق الذکر، باید به دنبال تکثیر هیئتها باشیم نه تکبیر آنها! هیئت کلان متمرکز، جدای از اشکالات متعددی که دارد، نمی تواند بسترساز خوبی برای «لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِ» (۲۵حدید) باشد. اما هیئتهای کوچک و ، می تواند یکی از مهم ترین عوامل در مراسم انسان ساز محرم باشد. فی المثل فلان هیئت که بیست سی هزار نفر مستمع دارد و تنها با یک سخنران و یک مداح مدیریت می شود، در صورت تبدیل به روضه های خانگی کوچک بیست سی نفره، بسترساز تربیت حدود هزار و پانصد مداح و همین تعداد سخنران است. به جای پرداخت هزینه های سنگین سیستم صوتی، در بسیاری از موارد، حتی نیازمند یک بلندگوی ساده هم نیست. به جای استخدام یک یا چند تیم خبره آشپزی، مدل روضه خانگی هزاران هزاران نفر را درگیر پخت غذای مجلس سیدالشهدا علیه السلام می کند. بدیهی است که کیفیت غذای مجالس کوچک، بسیار بهتر از غذاهایی است که برای هیئت های بزرگ طبخ و آماده می شود. چه اینکه حجم کار اندک است و سبک. از دیگر سوی هرکسی برای اهالی خانه و همسایه های خودش غذا تهیه می کند که موجب دقت و اهتمام بیشتر است. باز برخلاف ها، برپایی جلسات خانگی کوچک، قریب به اتفاق کوچه خیابان های شهر را بهره مند از حال و هوای روضه و ذکر معارف اهل بیت علیهم السلام می کند. البته که می توان به فواید بی بدیل دیگری هم اشاره کرد. امید که با برپایی ، شاهد و بهره مندی حداکثری از این فرصت گرانقدر شویم. @besalamen_amenin
۳۱ تیر ۱۴٠۳/ سال چهارم علم انسان کشی و روضه های مکشوفه مدرنیته در ایران! پسری را گفتند: پدرت مُرده، رخت عزا بر تن کن به قبرستان رویم. گفت: حتما اتفاقی افتاده که شما نمی خواهید بگویید!!! فی الواقع مرگ پدر را خبر بد نمی دانست و منتظر چیز دیگری بود. راستش را بخواهید، بسیاری از اوقات این داستان برایم تداعی می شود. انگار خیل کثیری از های عزیز ما منتظر خبرهای دیگری هستند که به مصیبتهای زنده و در جریان نمی پردازند. مگر ما چقدر فرصت داریم که اینقدر راحت درگیر حواشی کم اهمیتی می شویم که به برایمان طراحی می کنند و بازیمان می دهند؟ بیش از ده ماه از نسل کشی شبه انسانهای صهیون در می گذرد. در این مدت حدود چهل هزار نفر در خاک و خون غلطیده اند. چه زخمهای زهرآلودی که بر قلبها نشسته و چه دیدگانی که بر خون. از آن سوی، داستان غزه میلیون ها نفر در جهان را بیدار کرده و به جبهه مقابل صهیونیستها کشانده. اما این تمام ماجرا نیست! شاید بیراه نباشد اگر بگویم: مصیبتهای بسیار تلخ و سنگین دیگری هم وجود دارد. غصه هایی که شاید عمیق تر، سازمان یافته تر و دیرپاتر از قصه غزه باشد. مثلا طبق اعلام رسمی ، هر سالی حدود ۳۸٠ هزار نفر در ایران می میرند که از این تعداد، مرگ صد هزار نفر به خاطر است(اینجا). تصور کنید: هشت سال با تمام دنیا جنگیده ایم و حدود ۲۵٠ هزار شهید در میدان جنگ داده ایم. حالا در شرایط صلح، سالی فقط صدهزار کشته فشار خون داریم. خود مسئولین هم مکرر اعلام کرده اند که از اصلی ترین عوامل فشار خون، همین هایی است که اتفاقا بر اساس استاندارد های غذایی خود وزارت بهداشت، تولید و توزیع می شود و هم دارد! مکشوفه ی دیگر، وضعیت جنین در کشور است. باز طبق اعلام رسمی مسئولین امر، سالی حدود یک میلیون و سیصد هزار سقط جنین در کشور اتفاق می افتد (اینجا). در ظاهر دشمنی به ما حمله نکرده، اما می بینید که چند ده برابر حالت جنگی کشته داریم و چندصد برابرش مجروح. آیا نباید بر این مصیبتها مانند دردهای غزه گریست؟ آنهم برای کشوری که در وضعیت جمعیتی نامساعدی است. بر این سیاهه می توان روضه های مکشوفه دیگری هم افزود: آمار حدود چهل درصدی ، بیست میلیون نفر جمعیت کشور و ورود سالانه حداقل پنج میلیون پرونده به قوه قضائیه. حال باید پرسید: ریشه این مشکلات سنگین و عمیق چیست؟ آیا می توان گفت که همه مسئولین در همه دولتها بی سواد بوده اند و علم مدیریت لازم را نداشته اند؟ یا اتفاقا مشکل از همان علم و سواد است که هرجا بیشتر و درست تر عملیاتی شده، کار را خراب تر کرده؟ اکنون که در آغاز فصل جدیدی از جریان مدیریت کشور هستیم، مهم ترین مسئله برای جریان های انقلابی بویژه ، توجه به این نکات بنیادین است: این علم اقتصاد مدرن است که منشا ایجاد بی عدالتی است. این علم سلامت و پزشکی مدرن است که منشا ایجاد بیماری است. این علوم تربیتی و روانشناسی مدرنند که منشا بی تربیتی ها و دور ماندن آدمی از فضائل انسانی است. این علم آموزش و پرورش مدرن است که منشا بیسوادی انسانها در اساسی ترین امور زندگی است. در این میان فاجعه حقیقی این است که انگیزه را ضربدر اجرایی کردن پیشنهادها و طرحهای این شبه علمهای مدرن کنیم. شاید این بزرگترین خطری باشد که تشکل های خودجوش مردمی را تهدید و در نهایت عقیم خواهد کرد که فرمود: اَلْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ اَلطَّرِيقِ لاَ يَزِيدُهُ سُرْعَةُ اَلسَّيْرِ إِلاَّ بُعْداً (الکافی ج۱ص۴۳). به همین منظور، شورای راهبردی در نظر دارد سلسله جلساتی را برای ارائه پیشنهادهایی کاربردی به دولت محترم و بویژه تشکل های مردمی برگزار کند. پیشنهادهایی برآمده از علم لایزال و روایات که عدالت می آفریند و سلامتی. قلوب را زنده میکند، حیات بخش است و بسترساز و قیام به . اولین آنها برنامه الگوی پیشرفت است که شامل ده سرفصل برنامه ای است(اینجا). @besalamen_amenin
۵ مرداد ۱۴۰۳/ سال چهارم اجتماع یکصد هزار نفری امت حزب‌الله! موضوع: ده پیشنهاد برای بهبود معیشت مردم!!!! پرهیز از ایجاد دوقطبی، امید آفرینی، مشارکت دادن مردم در کارها و ایجاد وحدت در میان آنها از مهم ترین کلید واژه ها و اصطلاحات رهبر انقلاب در سالهای اخیر بوده اند. حال پرسش مهم این است که چگونه؟ از چه راهی می توان به سمت تحقق این خواسته های مهم حرکت کرد؟ شاید بتوان گفت مهم ترین، آسان ترین و قابل تفاهم ترین راه برای تحقق این خواسته ها، توجه به و برتر از آن است. نکته مغفول در این میان، توجه به در رفع نیازهای انسانی است. به عبارت دیگر هر گروه، جریان و یا تمدنی که بتواند گسترده تری را لحاظ و برای آنها بدهد، توان بیشتری برای هدایت و بسیج مردم خواهد داشت. چرا که اساسا ارتباطش با مردم وصل است و محکم. با اینهمه می بینیم که متاسفانه جریان های و حزب اللهی توجه چندانی به اهمیت این مسئله ندارند. مثال واضح این رویکرد، تجمعات و مدل مطالبه گری های ما برای مسئله و است. البته که در اهمیت عفت و حیا کمترین تردیدی نداشته و نداریم. اما چرا در ما تنها حجاب و عفاف وجود دارد؟ چرا نیروهای انقلابی هیچگاه برای موضوعات بسیار مهم دیگر تجمع نمی کنند و بیانیه نمی دهند؟ فی المثل چرا تاکنون حتی یک تجمع برای مردم نداشته ایم؟ چرا نباید جریان حزب اللهی یک بار برای وضعیت غیرعادی، بسیار حزن انگیز و رقت بار تجمع کند؟ این کم مصیبتی است که سالی یک میلیون و سیصد هزارنفر در کشور به نام سقط جنین کشته می شوند؟(اینجا) آیا دغدغه جان انسان ها و جمعیت کشور از پرتکرار ترین مطالبات رهبری نبوده؟ چرا برای وضعیت بسیار بسیار کم ثمر آموزش و پروش نگران نیستیم و تجمع نمی کنیم؟ چه دردی بالاتر از این که دوازده سال از گُل ایام زندگی فرزندانمان، در ساختاری ضایع شود که فاقد ابتدائیات است؟ چرا جریان حزب الله کمترین نگرانی بابت ام الفساد ندارد، برایش تجمع نمی کند، وااسلاما سر نمی دهد و مردم را به تجمع صدهزار نفری ورزشگاه آزادی نمی کشاند؟ اینها و دهها مسئله دیگر که اگر مهم تر از حجاب نباشند، قطعا کم اهمیت تر از آن نیستند، ولی ما درباره آنها خاموشیم و اساسا آنها را نمی بینیم. باز هم تاکید میکنم که بحث ما ابدا در مطالبه گری به حق درباره حجاب نیست. پرسش در چرایی محدود شدن به این مسئله است. سخن آخر اینکه مطالبه گری های به حق دلسوزان انقلاب، اگر ضربدر جامعی نشود، به مرور خاصیت خود را از دست خواهد داد، مردم را بیش از پیش ناامید خواهد کرد و چه بسا بر شکاف های اجتماعی هم بدمد. حال تصور کنید در مقام مطالبه گری دست روی مسائلی بگذاریم که دغدغه همه مردم است، با هر نوع تفکر و باوری. می توانیم شکاف های موجود در جامعه را رفته رفته کاهش داده، وحدت ایجاد کنیم و امید. چرا که تلاش کرده ایم در همه چیز را لحاظ کنیم و همه دردها را ببینیم. ثانیا با موضوعاتی شروع کرده ایم که در اهمیتش کسی تردید ندارد. مسئله عفاف و حریم خانواده و در کنار آن سلامت مردم، معیشت آنها، تعلیم و تربیت فرزندان شان، نظام تفریحات سالم جامعه و مسائلی از این دست. در همین راستا روز چهارشنبه در شهر مقدس مشهد جلسه ای برگزار می گردد. یک گردهمایی مردمی، وحدت ساز و . چرا که دست روی مسئله ای گذاشته که احدی در اهمیتش تردیدی ندارد و درد همه است. در این جلسه مجموعه تصمیماتی کاربردی و عملیاتی بر اساس برای بهبود وضع ارائه خواهد شد(اینجا). ان شاءلله @besalamen_amenin
٠ ۱۴ مرداد ۱۴٠۳/ سال چهارم دنیا زمین بازی پولداراست ما اومدیم که استادیوم خالی نباشه!!! حضرت آقا رسول الله سلام الله علیه می فرمایند: رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ و هو غَيْرُ فَقِيهٍ (تفسیرقمی ج۲ص۴۴۶): چه بسا کسی حامل و واجد فهم عمیقی باشد، در صورتی که اهل فقه و فقاهت و کارهای علمی عمیق هم نیست. شما را نمی دانم اما خودم، هربار که نوشته پشت بعضی از ماشین ها را می بینم، این حدیث گرانقدر برایم تداعی می شود. امروز وانتی را دیدم که از وجناتش خستگی می بارید و پشتش نوشته بودند: دنیا زمین بازی پولداراست، مام به دنیا اومدیم که استادیوم خالی نباشه!!! عجب جمله ای و چقدر توصیف کاملی از بی عدالتی ها در جهان داشت. دنیایی که در آن، عده ای بسیار معدود بازیگران اصلی اند و صاحبان همه چیز و در مقابل، میلیون ها انسان که جز تماشاگری و بازار گرم کنی آن عده معدود نقشی ندارند. دنیایی که چند نفر به اندازه چند میلیارد نفر است. دنیای قله های بلند ثروت و دره های عمیق فقر و در نهایت: دنیایی که و تمدن مدرن بر مردم جهان تحمیل کرده. تمدنی که می خواست بهشت را در زمین برپا کند اما آن را به جهنم بدل کرد. از منظر کارشناسی الگوی پیشرفت، تحلیل تمدن مدرن و وضع موجود را می توان در ۹ عرصه پیگیری کرد. از مهم ترین آنها نظامات اقتصادی و جامعه است و ، از اصلی ترین سرفصل های این عرصه. توضیح بیشتر اینکه می توانید با نوع مشاغلی که مبنای است، انسان ها را به سمتی ببرید که و صاحب اختیار اصلی زندگی خودشان باشند: آزاده، حرّ و مختار. هکذا آنها را در مسیری قرار دهید که اختیارشان سلب شده و صرفا، مکمل طرحهای دیگران باشند و خود به رشد و تکاملی نرسند. آموزش و پرورش کنونی ما به تقلید از غرب سرمایه داری، را در ذهن و قلب دانش آموزان بزرگ می کند و محبوب جلوه می دهد. مشاغلی که انسانها را در بهترین حالت، تبدیل به همان تماشاگران استادیوم می کند که در هیچ زمینی بازی داده نمی شوند. اما بسته نظام مشاغل برتر در اسلام(کشاورزی،دامداری،باغداری،خیاطی و تجارت)، انسان ها را مختار، مولد و مستقل بار می آورد. یکی از فوائد این بسته شغلی این است: خداوند متعال خواسته که انسانها در تامین اصلی ترین نیازهایشان(خوراک سالم و پوشاک) محتاج و گرفتار سرمایه داران نباشند. از دیگر سوی، کشوری که در این عرصه های شغلی پنج گانه خودکفا و مستقل باشد، می تواند در مقابله با تهدیدات هم بسیار قوی تر و مستحکم تر ظاهر شود، تا کشوری که _مثل ایران عزیزمان_ شصت درصد غذای مردمش وارداتی است(اینجا)!!! فایده دیگر اینکه نظام مشاغل مذکور در اسلام، زیرساخت و سرچشمه اصلی حکم گرانقدر و تمدنی است. در واقع تمدن مدرن با تحقیر و به حاشیه راندن و از طریق نظام آموزشی خود و اخیرا از طریق هدف سیزدهم ٠۳٠، به صورتی کاملا حرفه ای زکات را تعطیل کرده است. به بیان دیگر: سطح اعتقادات مردم یکی از مؤلفه های ضعیف در پرداخت زکات است که در صورت معتقد بودن هم، اساسا کثیری از آنها به دلیل نظام مشاغل صنعتی استخدامی کنونی مشمول حکم زکات و استفاده از برکات بی بدیل آن نمی شوند! این را بگذارید کنار روایاتی که می فرمایند: اگر را اقامه نکنید نمازتان هم پذیرفته نیست. اگر زکات تعطیل شود فقر و فقرا زیاد می شوند، اموالتان از بین خواهد رفت و مساجد خراب خواهند شد. اگر زکات تعطیل شود چهارپایان می میرند، ثروتهایتان را در راه باطل خرج خواهید کرد و هم ردیف شمرده خواهید. اگر زکات از بین برود برکت از زمین خواهد رفت و گرفتار خواهید شد(اینجا). اینها و دهها مسئله محوری دیگر که مستقیم و غیر مستقیم به این موضوع باز می گردد: جامعه چه کارهایی را به عنوان ترویج می دهد؟ مردم شما، دانش آموزان و خانواده ها چه شغلهایی را بیشتر می پسندند؟ مهم تر اینکه دستگاه کارشناسی حاکم بر دولت، برای کدام دسته از مشاغل می کند؟ @besalamen_amenin
۱۹ مرداد ۱۴٠۳/ سال چهارم من و مشروب خواران اتاق حجامت!!!!! چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟ حدودا دو ماه پیش بود که گچکاری کوچیکی تو خونمون داشتیم. دو نفر اومدن، اوستا و شاگرد. ی نیم ساعتی که شروع به کار کردن، شاگرد خیلی طبیعی و عادی پرسید: ؟!؟!؟! اشاره کرد به دو سه بطری کنار پنجره و دوباره خیلی عادی پرسید: مشروبه؟! یک حس مخلوط از تعجب، خجالت، حزن و عصبانیت سراغم اومده بود و ی لحظه جا خوردم و اصلا نمی دونستم چی بگم..... گذشت تا حدودای س چهار هفته پیش. شنیدم یکی از جوونایی که باهاش آشنا بودم، زده تو کار تولید مشروب از ! به پدر مادرش گفته بود: شما عقب افتاده هستین و الان رو سفره ی خیلیا ازینا هست! باز گذشت تا اینکه دیروز رفتم . کنارم چهارتا جوان تقریبا زیر سی سال نشسته بودن. دقیقا به راحتی داشتن از عرق خوریشون می گفتن. سکوت کرده بودم و داشتم گوش می دادم. بیشتر ازین می سوختم که چقدر جوونهای رشید و داش مشتی بودن. حرفهای این آل محمد سلام الله علیه که تموم شد گفتم: ببخشید برادرا می تونم ی نکته ای عرض کنم؟ گفتن بگو. گفتم داداش: هر سالی تو دنیا حداقل دو میلیون نفر به خاطر مشروب خوری می میرن و بیش از دویست میلیون نفر هم گرفتار مریضی های دیگه میشن(اینجا). خدایی که آدم رو درست کرده و بندش رو بی نهایت دوست داره، گفته ازینا نخورین. بیماری سراغتون میاد، عقلتون رو از دست میدین و ممکنه تو عالم مستی کارایی کنید که ی عمر بسوزین و آبروی کل ایل و تبار و ناموستون رو ببرین. علاوه بر اینا، به مرور دندوناتون خراب و پوسیده میشه و دهنتون بدبو. داشتن دقیق گوش می دادن. اما نکته اصلی داستان ازینجا به بعد شروع میشد. گفتم حالا به جاش چی بخوریم؟ که هم لذت داشته باشه، هم هیچکدوم از ضررای مشروب رو نداشته باشه و کلی بهمون فایده بده؟ گفتم که نوشیدنی همه پیغمبرا بوده از بهترین های مشروبه. از بهترین داروها برای سلامت قلبه، عقل رو زیاد میکنه، لثه تون رو محکم و انگل های بدنتون رو هم دفع میکنه(المحاسن ج ۲ص۴۸۵). البته سرکه ای که خودتون درست کنید و تا حد ممکن هم به انگورش سَم نزده باشن، نه این سرکه های کارخونه ای. خود منم درست میکنم و همین الان چند بطری کنار پنجره مون گذاشتم!! اینارو نگفتم که بگم همه جوونا از دست رفتن. گفتم که بدونیم کم نیستن کسانی که گرفتار این چیزان و دلیلشم واضحه. هرچقدر بسترهای زندگی حلال، دیریاب تر و سخت تر بشه، احتمال اسارت در محرمات الهی هم بیشتر میشه. نمونه واضحشم . هرچقدر ازدواج سخت تر بشه، روابط نامشروع و... بیشتر میشه. اینجام به میزانی که بسته نوشیدنی های حلال از جمله رو رواج بدیم، برای مردم از فوایدش بگیم و مضرات مسکرات حرام رو تبیین کنیم، می تونیم مردم بویژه جوونارو از حرکت توی این ریلهای نجس مضر نجات بدیم. مطالعه بیشتر: بسته فقهی ارزیابی غذا @besalamen_amenin
۲۶ مرداد ۱۴٠۳/سال چهارم ماه، هم بر کازینوهای لاس وگاس می درخشد، هم بر حسینیه حاج همت در دوکوهه! دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را میبینی که برترین شهرهای جهان را اعلام می کند و این طرف را، یکی از اسرار آمیزترین نقاط عالم و از چهار شهر برتر جهان در نگاه قرآن(اینجا). دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی است و ، که خارهای سرسبد تمدن اومانیستی غربند و برای ایجاد امنیت، بیشترین دوربین های مداربسته جهان را در خود دارند. در این سوی است و و میلیون ها انسان که در اوج امنیت و آرامش، کیلومترها می روند و دوربینی نمی بینند. آنها کنترل حداکثری دارند و اینها آزادی حداکثری. دنیای عجیبی است مگر نه؟ آن طرف نوادگان را ببین که ندای «أنا ربكم الأعلى» سر داده اند و برای سلطه حداکثری بر بشر، سودای حذف مخلوقات گرانقدر الهی مثل گاو و گوسفند را در سر دارند و مفتخر به ساخت اند و این طرف، در ، روزانه دهها راس گاو و گوسفند ذبح می شود و به رایگان در اختیار زائران قرار می گیرد. دنیای عجیبی است مگر نه؟ آن طرف هتل «پالمز کازینوی لاس وگاس» قرار دارد با شبی چند ده هزار دلار حق اقامت، که تنها پذیرای های عصر مدرن است و این طرف، فراوان حسینی که به رایگان، پذیرای تمامی می شوند(اینجا). دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی به نام علم و به پشتوانه انواع کدکس های غذایی علمی!!، کهنه ترین و کپک ترین غذاها را می کنند و با انواع و اقسام افزودنی های مضر به خورد بشر می دهند و در این سوی، در مسیر تمدن اربعین، در جریان است و سلامت. دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی از تمدن شیطان، را می بینی که برای سلطه حداکثری بر بشر، تنها کردن و حذف می تازد و در این سوی، اربعین را، با واقعی ترین، زنده ترین و گسترده ترین روابط عمیق انسانی. دنیای عجیبی است مگر نه؟! دنیای قارونها و فرعونها را ببین که ثمره اقتصاد مریض و متمرکز نظام سرمایه داری اند و خیل عظیم بردگان بی اختیار را. و این طرف را نظاره کن! دنیای تمدن اربعین و خیل عظیم آزادگان مختار را. در اینجا هرکسی نقشی دارد و سهمی! آنقدر که یکی برای زائران می شود و آن مادر پیر، با تکه کارتنی رهروان را خنک می کند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را ببین که در دنیای ظلمانی سند۲٠۳٠ و چه می گذرد. ابلیس را که در تدارک نبردی تمام عیار با خانواده و انسانیت است. از سویی به دنبال احیای است و از دیگر سوی، با انواع روشهای علمی! برای اختلاط نطفه ها و حرام زادگی و تغییر جنسیتها در تلاش. این طرف اما در دنیای تمدن نور، مردان و زنانی وجود دارند که در دانشگاه اربعین، مشق جوانمردی، غیرت، عفاف و حریم می کنند و برای واژه مقدس جان می دهند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف پاریس را می بینی که مدعی بر شهرهای عالم است و برای میزبانی کمتر از بیست هزار ورزشکار دچار مشکل می شود و این طرف، نجف و کربلا را ببین که بیش از بیست میلیون نفر را به رایگان پذیرا می شوند و پذیرایی می کنند و مشکلی هم ندارند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را ببین که با انواع و اقسام دلایل علمی!! کندن از دیگران و له کردن شان را توجیه می کنند و این طرف را دل بده! هرچه دارند فدایت می کنند و باز خود را شرمنده و مدیون تو می دانند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! مطالعه بیشتر: تمدن اربعین التماس دعا برای جاماندگان @besalamen_amenin
۶ شهریور ۱۴٠۳/سال چهارم دختران خوب به آسمان می روند دختران بد به همه جا! یکی از مهم ترین موضوعات تاریخ پربرکت جمهوری اسلامی، است و مایتعلّق به! از آنجا که همیشه در صدر گفت و گوهای مردم، مسئولین، نخبگان و دشمنان بوده. از آنجا که یکی از اصلی ترین بازیگران افزایش و کاهش رای یک نفر، حتی در سطح ریاست جمهوری ها بوده و گاهی تعیین کننده تر از ! اما به همان اندازه که شاهد این حساسیتها در موضوع بوده ایم، به همان اندازه هم ناقص و سطحی با این پدیده مقدس مواجه شده ایم. بگذارید مثالی بزنم که بدانیم امثال این مواجهه های بخشی و ناقص، تنها محدود به حجاب نیست و حکایت از یک ضعف جدی در ما دارد. همین را دل بدهید. بارها و بارها درباره میزان هدررفت آن شنیده ایم و فراوان از مسئولین امر که: مردم نان را درست مصرف کنند، بد است و حرفهایی از این دست. می خواهند هدر رفت سالانه دو میلیون تن!!!!!!!! نان، که معادل سی درصد تولید نان کشور است را با حل کنند(اینجا). یعنی اینکه در میان این همه موعظه، یکی نمی گفت جدای از بی توجهی های مردم، آیا خود هم در ماندگاری آن تاثیر دارد یا خیر؟ آیا نمی توان تولید نان را به سمتی برد که بیشتر و بهتر بماند، ولو اینکه مردم اهل رعایت و مصرف صحیح نباشند؟ ضعف عمیق اندیشه یعنی اینکه بسیار کم می شنیدیم: مشکل نانی که هنوز از نانوایی به خانه نرسیده خشک میشود را نمی توان با نصیحت و موعظه حل کرد. تاااااازه بعد از چندین دهه، کپی کار ما به چند کارخانه محدود اجازه تولید دار داده و گامی به رهنمودهای پیشرفته اسلام، در تولید نان سالم ماندگار نزدیک تر شده (اینجا) حجاب نیز به همین اندازه بلکه بیشتر، گرفتار مواجهه های و صرفا حتی در سطح نخبگانی ماست. این را پس از بررسی بیش از ده جلد کتاب بسیار مهم که در تاریخ مبارک جمهوری اسلامی برای مدیریت نوشته شده می گویم. بعد از دیدن مهم ترین مناظره های سالهای اخیر که درین خصوص برگزار شده. بعد از بررسی حرفهای بارز این عرصه و.... نکته مغفول داستان حجاب، تفکر در باب این پرسش بسیار مهم است: آیا میان عفیف بودن مردم و ما نسبتی وجود دارد یا خیر؟ حقیقتا چگونه می توان دغدغه مند موضوع بود و یکبار نپرسید: آیا میان که آموزش و پرورش از بهترین ایام زندگی فرزندان ما می گیرد، و عفیف بار آمدنشان نسبتی وجود دارد یا خیر؟ اگر دارد که قطعا چنین است، آیا این در جهت تقویت عفت و حیاست یا تضعیف آن؟ اگر در جهت تضعیف است که هست، آیا می توان با کارهایی واقعا مبارک و ارزشمند مانند ، جلوی تاثیر شانزده هزار ساعت محتوای آموزشی را گرفت؟ چقدر عجیب بود که در همان ده جلد کتاب برتر حجاب، حتی یک سرفصل ندیدم که به بررسی نسبت میان و عفت و حیا پرداخته باشد، یا نسبت میان نوع و تاثیرش در عفت، غیرت و حیا. همین طور بررسی دیگر شاخصه ها و تربیت انسان. در همین راستا از سه هفته پیش، مباحثه و همخوانی کتاب « نظام سازی برای عفاف و حجاب» را آغاز کرده ایم. کتابی که علاوه بر ارج نهادن به تاثیر فعالیتهای بیانی و لسانی، به بررسی زیرساخت های موثر در هم پرداخته. مهمتر اینکه از شرح و توصیف مشکل فراتر رفته و هایی مشخص برای مدیریت این موضوع بنیادین و حیاتی ارائه داده. یادداشت مشابه: آپارتمان هایی که مانتوی جلوباز میپوشند شرمنده صدای اتاق خوابتان را میشنوم @besalamen_amenin
۱٠ شهریور ۱۴٠۳/سال چهارم سلطان خر ایران و مدرسه ای که افیون توده هاست!! ماهی نُه میلیون اجاره خانه می دهم و یازده میلیون اجاره مغازه. به اضافه سایر قسطهای دیگر که حدودا سی و سه میلیون تومان در ماه می شود. با مخارج روزمره زندگی، حدود چهل میلیون تومان که البته درآمد ماهیانه ام در همین حد است و الحمدالله راضی ام. حرفهای یکی از دوستان خوبم که آغاز آشنایی مان به حدود سال ۹۲ باز می گردد، در اردوی دانشگاه مازندران. او در آن زمان دانشجوی اقتصاد بود و من، دو سال از اتمام کارشناسی دانشگاهم می گذشت و در ابتدای راه و تبلیغ بودم. برادر عزیزم دو سالی می شود که افتتاح کرده، مشغول کار شده و الحمدالله ماهی حدود چهل میلیون تومان درآمد دارد. همیشه به شوخی می گویم: اغذیه شما جمع بین است! سعی کن به مردم بدهی نه (آیه۵۱سوره مؤمنون). البته که بیشتر همین است و نود درصد فروشی که دارد، های خیلی خوشمزه ایست که از چهارده نوع سبزی محلی درست می کند. دیشب که در شهر بابل مهمانش بودم می گفت: اگر دانشگاه نرفته بودم و اینکار را از همان موقع شروع کرده بودم، الان، هم بودم هم صاحب مغازه و خیلی از شرایط کنونی ام جلوتر. از دوستش می گفت که وارد کار شده و در ابتدای بیست سالگی، ماهی حدود دویست میلیون تومان درآمد دارد. هکذا از دیگر رفیقش که رتبه یک دکترای بیوتکنولوژی دانشگاه شیراز شده و بعد از عمری درس و معدل الف بودن، با ماهی پانزده میلیون تومان در یک شرکت داروسازی در کرج مشغول است. حدودا دو سال پیش بود که برادرزاده هایم را به استناد معارف گرانقدر اسلام، تشویق به یادگرفتن می کردم و اینکه وارد کسب و کار و شوند. از اینکه تجارت کردن عقل انسان را زیاد می کند و نود درصد رزق در کسب و کار است(کافی ج۵ص۱۴۸). بعد از آن بود که دو برادر_ سیزده و چهارده ساله_ دو سه روز در هفته بعد از مدرسه، در خیابان های شهر کوچک ما می کردند. یکبار برادرزاده ام گفت: عموجان دیروز یک میلیون تومان فروش داشتم! تابستان امسال هم در جایی مشغول شده با حقوق روزانه پانصدهزار تومان، هم انداره آن رتبه یک دکترای بیوتکنولوژی. شاید را دیده باشید. جوانی دهه هشتادی را معرفی کردند که پرورش الاغ داشت. سالی چهار میلیارد تومان درآمد دارد و خود را می نامد(اینجا). اینها و دهها نمونه دیگر که قطعا شما هم دیده و شنیده اید. خود من که سی و پنج سالگی را رد کرده ام، روزی نیست که به عمری که به پای تعالیم آموزش و پرورش و دانشگاه هدر داده ام، نیندیشم و از عمق جانم حسرت نخورم . با خود می گویم: اگر کسی مرا رهنمایی می کرد که والله بالله، تنها راه باسواد شدن و زندگی صحیح داشتن، از مدرسه و دانشگاه نمی گذرد، الان بسیار بسیار جلوتر از شرایط کنونی ام بودم. همیشه می گویم: در آن شانزده سالی که گُل ایام زندگی ام بود و گذشت، می توانستم حداقل دو سه زبان خارجی را مسلط شوم. در یکی دو رشته که خیلی دوست دارم استاد شوم. در کنارش که بسیار مورد علاقه ام است بیاموزم و حرفه ها و هنرهای دیگر را واجد شوم. خیلی زودتر ازدواج کنم و البته که یقین دارم در زمینه هم، بسیار بسیار از وضعیت کنونی ام پیش تر رفته بودم و قطعا تاکنون چندین جلد کتاب نوشته بودم. حال سخن درین نیست که مدرسه هارا تعطیل کنیم، ابدا. حرف این است که به کردن همه استعداد ها و بستن همه راهها به غیر از مدرسه پایان دهیم. آنهم در آموزش پرورش رو به فروپاشی مان. از طرفی معدل کل فرزندان ایران را به ده و زیر ده رسانده(اینجا) و از دیگر سوی، به نظام ظالمانه می ماند که روایت کرده. اگر پول نداشته باشی و از اشراف نباشی، باید بمیری و از همه چیز محروم شوی. تقسیم بندی رتبه های برتر کنکور، شاهدی بر این بی عدالتی آموزشی است. سخن در این است که به محدود کردن هزاران نوع استعداد و خلاقیت، در قالب تنگ مدارس پایان دهیم. حرف این است که بدانیم مدرسه، تنها و تنها یکی از گزینه های ساخت آینده فرزندانمان است نه همه چیز. طی کردن این مسیر را وحی منزل و ندانیم که بعد آمار دهند: قریب پنجاه درصد بیکاران کشور را تحصیلکرده ها تشکیل می دهند(اینجا). عمرشان رفته، سرمایه ای ندارند، قدرت ازدواج را از آنها گرفته ایم و دهها فساد لاینحل دیگر. مطالعه بیشتر: مشاغل برتر در اسلام @besalamen_amenin
۲٠ شهریور ۱۴٠۳/سال چهارم آیا منظور از شیطان در بعضی روایات همان میکروب است؟ نکند ملائکه پروتئین باشند!!!!!! شاید مهم ترین موضوع در ارتباط انسان با خداوند متعال، مسئله باشد. اینکه حضرت رب العالمین با چه اصول و قواعدی با بشر سخن گفته که در نتیجه، کلماتش برای مردم تمامی زمانها و مکانها، هدایت آفرین، قابل فهم و باشد؟ آنقدر مبین و روشنگر که آنرا می نامد(۱۳۸ آل عمران/۱۵مائده). یکی از مسائلی که در همین زمینه مطرح می شود، تطبیق بعضی از کلمات و توصیفات شارع بر موضوعات جدید است. از جمله مشهورترین تطبیقها این است که: مقصود از در بعضی از روایات همان است. مثلا: ۱. ناخن هایتان را کوتاه کنید که ناخن بلند، جایگاه شیطان است. (مکارم الاخلاق ص۶۶) ۲. آب را از کنار دستگیره و جایی که کوزه تَرَک برداشته نخورید، که اینها محل شیطان است. (کافی ج۶ص۳۸۵). طبق دیدگاه مشهور، شیطان درین نوع از روایات به معنی میکروب و کثیفی است. در این زمینه چند ملاحظه وجود دارد: : آیا زنی که ناخن های بلندی دارد و زیر آنها را تمیییییییز تمیییییز نگه می دارد، دیگر شامل این مسئله نمی شود؟؟ عین همین پرسش درباره کوزه هم وجود دارد. اگر دستگیره و محل تَرَک را قشششششنگ بشوییم و ضدعفونی کنیم، دیگر جایگاه شیطان نیست؟ اگر مسئله فقط میکروب و کثیفی باشد، آیا خیلی بهتر، قابل فهم تر و راحت تر نبود که امام علیه السلام بفرمایند: اینجاها کثیف است، ابتدا تمیز کنید و بعد...؟؟؟ : پذیرش این مدل تطبیقات، به ناکجا آباد مضحکی منتهی خواهد شد. فی المثل اگر منظور از شیطان، میکروب و کثیفی است، لابد آنجایی که فرموده اند خلال دندان باعث شادی می شود(تحف العقول ص۱۴)، مقصود از ملائکه یعنی !!!! : استدلال می کنند که چون میکروب بسسیاااااار ریز است و در آن زمان(تلویحا: عصر بدبختی و بی سوادی بشر) دیده نمی شد، اهل بیت علیهم السلام به جای آن، از لفظ شیطان استفاده کردند تا با مردم تفاهم کنند. حال پرسش مهم این است که مگر خود شیطان دیده می شود؟ آیا پذیرفتنی است که یک نادیدنی را، با پدیده بسیار نادیدنی تر از آن معرفی کنند؟ آن هم موجودی که قرآن کریم تصریح دارد: شمارا از جایی می بیند که شما . او و قبیله اش را نمی بینید(۲۷ اعراف). با همه اینها جالب است که خداوند متعال به یک موجود نادیدنی، می گوید. مخلوقی که مانند روز روشن، آشکار است و همه باید او را دشمن خود بدانند(۶فاطر/۱۴۲انعام). جالب تر اینکه از نظر کلام الله زندگی، این مسئله آنقدر مهم و بدیهی است که منکر آن کافر است و در عذاب جهنم(۱۴٠ نساء). : اگر مدرنیته در این دو سه قرن اخیر پدید نمی آمد، به معنای این بود که بشریت درک درستی از شیطان نداشت؟ اصلا اگر چندسال دیگر اثبات شد که چیزی به نام میکروب، وجود خارجی ندارد چه؟ آن زمان باید چه معنای جدیدی را بر روایات تحمیل کنیم؟ : اصل کلام این است که چون پدیده ای دیده نمی شود، پس فهمش ناممکن است. آیا این به معنای صحه گذاشتن بر اعتقاد جهنمی نیست؟مگر آنها چه می گفتند؟ حرفشان به انبیاء علیهم السلام این بود که اگر راست می گویید پدرانمان را بیاورید. ما آنها را بعد از مرگشان نمی بینیم، پس تمام شده اند و دنیایی پس از این عالم نخواهد بود(۲۵جاثیه). : مگر الهی قابل رؤیتند که خدواند متعال، حدود هفتاد بار در قرآن از آنها سخن گفته؟ نکند منظور از ملائکه باشد؟؟؟ آیا بهشت، دیدنی است که هفتاد و هفت بار در کلام الله، ذکر و توصیف شده؟ جهنم چطور؟ کسی چه می داند؟ شاید علم پیشرفت کرد و فهمیدیم منظور از جهنم، ویروس بوده!!!! اصلا خود حضرت باری تعالی چه؟ اگر قرار باشد نادیدنی ها غیر قابل درک باشند، خداوند غیب الغیوب از همه اولی تر به این مسئله است. همین نگاه ناقص است که برای توصیف خداوند متعال، دست به دامان کلمه سخیف و مبهم می شود. نمازی را که به فرموده امام صادق علیه السلام، چهار هزار حد دارد(کافی ج۳ص۲۷۲)، در حد ورزش و تحقیر می کند. مسئله پر رمز و راز را به تقلیل می دهد و قص علی هذا . پذیرش این ، ریشه در کردن و بخشی نگری به آیات و روایات دارد. در نداشتن یک نگاه به منظومه وحی. علاوه بر اینها واجد این معنای ضمنی ناصحیح است که ، برای تفاهم با مردم کافی نیست و به این منظور، باید دست به دامان دستگاه دانشی مدرن شویم. غافل از اینکه تغییر، تنها امر ثابت این دستگاه فکری است. @besalamen_amenin