تو را با غیر می بینم، صدایم در نمیآید
دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمیآید
نشستم، باده خوردم، خون گریستم، کنجی افتادم
تحمل می رود اما شب غم سر نمیآید
توانم وصف جور مرگ و صد دشوارتر زان لیک
چه گویم جور هجرت چون به گفتن در نمیآید
چه سود از شرح این دیوانگیها، بی قراریها؟
تو مه، بی مهری و حرف منت باور نمیآید
ز دست و پای دل برگیر این زنجیر جور ای زلف
که این دیوانه گر عاقل شود، دیگر نمیآید
دلم در دوریت خون شد، بیا در اشک چشمم بین
خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمیآید
#مهدی_اخوان_ثالث
#غزل
@beytolghazal
رفته، هنوز هم نفسم جا نیامدهست
عشق کنار وصل به ماها نیامدهست
معشوق آنچنان که تویی دیده روزگار
عاشق چو من هنوز به دنیا نیامدهست
صد بار وعده کرد که فردا ببینمش
صد سال پیر گشتم و فردا نیامدهست
یک عمر زخم بر جگرم بود و سوختم
یکبار هم برای تماشا نیامدهست
ای مرگ جام زهر بیاور که خستهایم
امشب طبیب ما به مداوا نیامدهست
دلخوش به آنم از سر خاکم گذر کند
گیرم برای فاتحه ی ما نیامدهست
#حامد_عسکری
#غزل
@beytolghazal
نمیدانم چرا اما به قدری دوستت دارم
که از بیچارگی گاهی به حال خویش میگریم
#فاضل_نظری
#تک_بیتی
@beytolghazal
از روی دست خط قشنگش كه مانده بود
ديشب به احتمال قــوی شعر خوانده بود
اسمش بهار بود، ولــی موج انفـــجار
پروانه های روسری اش را پرانده بود
پرتاب ناگهانی خون روی صورتش
چندين گل شقايق كوچک نشانده بود
وقتــــی پليس وارد اين اتفاق شد
چيزی برای ثبت جنايت نمانده بود
گفتند: مرد نيمه شب با دوچرخه اش
خود را به كوچه گل مريم رسانده بود
می خواست اعتراف بزرگی كند ولی
زن ماشه را دو ثانيه قبلش چكانده بود
#کورش_کیانی
#غزل
@beytolghazal
مگو با هیچ کس راز دلت را، زود میمیرد
گل سرخی که مشتش را برای خلق وا کرده
#طیبه_عباسی
#تک_بیتی
@beytolghazal
در وصف تو بسیار سرودیم و ندیدی
یک عمر غزلخوان تو بودیم و ندیدی
با دیدنت ای خاطره ی خوش، همگان را
از خاطره خویش زدودیم و ندیدی
ای دلزده از سردی آغوش زمانه!
ما اینهمه آغوش گشودیم و ندیدی
موهای تو شعرند و همین چند غزل را
از دفتر شعر تو ربودیم و ندیدی
چون گرد که پنهان شده از گردش چشمت
هستیم و نمی بینی، بودیم و ندیدی
#سجاد_سامانی
#غزل
@beytolghazal
صد بوسه دادهایم امانت به دست باد
تا کی تو را نسیم ببوسد به جای ما
#احسان_انصاری
#تک_بیتی
@beytolghazal
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آئی که نیستم
در آستان مرگ که زندان زندگیست
تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم
پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل
یک روز خنده کردم و عمری گریستم
طی شد دو بیست سالم و انگار کن دویست
چون بخت و کام نیست چه سود از دویستم
گوهرشناس نیست در این شهر شهریار
من در صف خزف چه بگویم که چیستم
#شهریار
#غزل
@beytolghazal
ما بوی پیرهن را در جان ذخیره داریم
شاید نیاید از مصر هر روز کاروانی
#مسیح_کاشانی
#تک_بیتی
@beytolghazal
🌺ششم مرداد تولد یک سالگی بیتالغزل🌺
💐ممنون از همراهی همه شما بزرگواران💐
@beytolghazal
با من بمان و سایهی مهر از سرم مگیر
من زندهام به مهر تو ای مهربان من❤️
#حسین_منزوی
#تک_بیتی
@beytolghazal
ای خوشمسیر برکه!...قرار مسافران!
آغوش باز کن که رسیدهست کاروان
پیغام بازگشت بده هر که رفته را
لختی درنگ کن که بیایند ماندگان
لختی درنگ کن که جهان ایستاده است
بنشین نگاه کن که به رقص آمده زمان
وقتش شدهست برکۀ کم آبِ دوردست!
کمکم رسد تلاطم موجت به بیکران
تصویر دست کیست در آیینهات؟ ببین!
این دستها رسانده زمین را به آسمان
دیگر هراس خشک شدن در دلت مباد
دستی به بیعت آور و دریا شو و بمان!
#محمد_مهدی_سیار
#غزل
@beytolghazal
هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست
هرکه من مولای اویم، این علی مولای اوست
#قاسم_صرافان
#تک_بیتی
@beytolghazal
به رغم سر به هوا بودنم زمینگیرم
به سر، هوای تو دارم از زمین سیرم
دلم شبیه درخت آن چنان پر از مهر است
که سایه از سر هیزمشکن نمیگیرم
کهام ؟ مبارز سستی که در میانهی جنگ
به دست دشمنم افتاده است شمشیرم
به چارهسازی من اعتنا مکن، من نیز
یکی از آن همه بازیچههای تقدیرم
بهار، بی تو رسیده است و من چو مشتی برف
اگر چه فصل شکوفایی است، میمیرم
#سجاد_سامانی
#غزل
@beytolghazal
گفتی: چو جان دهی به عوض بوسهای دهم
این خونبهاست مزد وفا را چه میکنی؟
#ندیم_مازندرانی
#تک_بیتی
@beytolghazal
ماه وقتی در شبِ موهای تو گم میشود
کاروانی بین ابروهای تو گم میشود
ناخدا هر قدر دریا را بلد باشد شبی
کشتیاش در موج گیسوهای تو گم میشود
وحشتم از مرگ خیلی کمتر است از لحظهای
که سری بر روی زانو های تو گم میشود
کاروان سالار من! زنگ شترهای عرب،
لای آواز النگو های تو گم میشود
مانده ام یا آسمان در چشمهایت مخفی است
یا زمین در بین بازوهای تو گم میشود
#حسن_حسنپور
#غزل
@beytolghazal
تو مهربانتر از آنی که گفتنی باشی
چه عاجز است زِ درک تو شعر دفتر من
#نجمه_زارع
#تک_بیتی
@beytolghazal
ای ماه شبافروز شبستان افروز
خرم تن آنکه با تو باشد شب و روز
تو خود به کمال خلقت آراستهای
پیرایه مکن، عرق مزن، عود مسوز
#سعدی
#رباعی
@beytolghazal
من ماجرای هجر تو با نوح گفتم، او
کشتی درست کرد و سپس گفت: گریه کن!
#احسان_پرسا
#تک_بیتی
@beytolghazal
شبیه شوره به دشتم که تشنه مانده همیشه
مرا لطافت باران ز خویش رانده همیشه
منم که شور عطش را به کام بادیه آرم
خدا به زخم درونم نمک نشانده همیشه
نه قوی ناز محبت نه سینه سرخ مهاجر
کسی برای کویرم غزل نخوانده همیشه
تمام بی خبریها از آن من و خدایا
چنانکه قاصدکان را زمن رمانده همیشه
ترک ترک شدم از غم ، ز شش طرف بدریدم
چروک غم به لبانم شکن کشانده همیشه
#احمد_پروین
#غزل
@beytolghazal
عشق تو اندیشه را، سوخت که رسوا شدم
ور نه کس از من نبود، عاقبت اندیشتر
#هلالی_جغتایی
#تک_بیتی
@beytolghazal
آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم
بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم
سردمهری بین که کس بر آتشم آبی نزد
گرچه همچون برق از گرمی سراپا سوختم
سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع
لاله ام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم
همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب
سوختم در پیش مه رویان و بیجا سوختم
سوختم از آتش دل در میان موج اشک
شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم
شمع و گل هم هر کدام از شعلهای در آتشند
در میان پاکبازان من نه تنها سوختم
جان پاک من رهی خورشید عالمتاب بود
رفتم و از ماتم خود عالمی را سوختم
#رهی_معیری
#غزل
@beytolghazal