eitaa logo
بیت‌ الغزل
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
15 ویدیو
33 فایل
🌺عکس‌ها و اشــــعار زیبا🌺 جهت دریافت عکس‌ها به صورت خام و با کیفیت اصلی پیام دهید🍁 👇👇👇 @SlmnFarsi
مشاهده در ایتا
دانلود
غمت وداع همه کرد و رو به ما آورد وفا که وعده تو کردی، غمت به‌جا آورد... @beytolghazal
گریه‌ام جاری‌ست، بارانی که می‌بینی منم چتر وا کن! ابر گریانی که می‌بینی منم بی‌محابایی چنان رگبار تند نوبهار رحم کن! گنجشک حیرانی که می‌بینی منم! از کمانداران ابروی تو کو راه فرار؟ صید از هر سو گریزانی که می‌بینی منم کشتی و سهراب در خون خفته را نشناختی بی‌وفا! سرباز بی‌جانی که می‌بینی منم! اهل امروزم ولی دردی که دارم تازه نیست شاعر هر کهنه‌دیوانی که می‌بینی منم ! @beytolghazal
کمر خم کرد هرکس برد بار عشق را بر دوش «جوان» شد پیر، «گل» شد سربه زانو، «بید» شد مجنون @beytolghazal
ای گفتن از تو در شب ممنوعه‌ام خیال آغوش تو برای من انگاره‌ای محال سیب رسیده‌ای که مرا رانده از بهشت صدبار بهتر است از افتاده‌های کال پرسیده‌ای چه می‌کنی و کیستی؟ مپرس! ای آخرین جواب من از اولین سؤال با دیگران قیاس حلال و حرام کن حرف حرام می‌شکند حرمت حلال از استکان لب زده‌ات می‌خورم،تو را می‌بوسم از دریچهٔ ممکن‌ترین مجال انگشت می‌کشی به گریبان و شامه‌ام دنبال عطر توست فراسوی این جدال تو‌ وقت دیدن عطشم کور، کور، کور من پای گفتن هوسم لال، لال، لال آینده کو؟ گذشته کجا رفت؟ کاشکی درهای لحظه را بگشاییم رو به حال @beytolghazal
دیگران هم بوده‌اند ای دوست در دیوان من زان میان تنها تو اما، شعر نابی بوده‌ای @beytolghazal
نخفته ایم که شب بگذرد سحر بزند که آفتاب چو ققنوس بال و پر بزند نخفته ایم که تا صبح شاعرانهٔ ما ز ره رسیده و همراه عشق در بزند نسیم، بوی تو را می‌برد به همره خود که با غرور به گل‌های باغ سر بزند شب از تب تو و من سوخت وصل‌مان آبی مگر بر آتش تن‌های شعله ور بزند تمام روز که دور از توام چه خواهم کرد؟ هوای بستر و بالینم ار به سر بزند چو در کنار منی کفر نعمت است ای دوست دو دیده ام مژه بر هم دمی اگر بزند بپوش پنجره را ای برهنه می ترسم که چشم شور ستاره تو را نظر بزند غزل برای لبت عاشقانه تر گفتم که بوسه بر دهنم عاشقانه تر بزند @beytolghazal
چون سایه در سفرها پابند دیگرانیم هرکس به راه افتاد، با خویش برد ما را @beytolghazal
نفسم گرفت از این شب، درِ این حصار بشکن درِ این حصار جادویی روزگار بشکن چو شقایق، از دل سنگ، بر آر رایت خون به جنون، صلابت صخره‌ی کوهسار بشکن تو که ترجمان صبحی، به ترنم و ترانه لب زخمدیده بگشا، صف انتظار بشکن "سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی؟" تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن بسرای تا كه هستی، كه سرودن است بودن به ترنمی دژ وحشت اين ديار بشكن شب غارت تتاران، همه‌سو فکنده سایه تو به آذرخشی این سایه‌ی دیوسار بشکن ز برون کسی نیاید چو به یاری تو، اینجا تو ز خویشتن برون‌آ، سپه تتار بشکن @beytolghazal
بس است اینکه به آه و به ناله در همه عمر به انتظار نشستی، به انتظار بایست! @beytolghazal
آن شب که تو در کنار مایی روز است و آن روز که با تو می‌رود نوروز است دی رفت و به انتظار فردا منشین دریاب که حاصل حیات امروز است @beytolghazal
برای این همه صحرا که دستشان خالی است بهار، عیدی بی منت خداوند است @beytolghazal
آمد رمضان سفره ی دل باز کنیم گُلبانگِ دعا به سویش ابراز کنیم ایامِ مناجات و ثَنا آمده است تا عَرش خدا دوباره پرواز کنیم تبریک به اهل معرفت باید گفت فَرخُنده شویم و خنده آغاز کنیم هنگامِ سَحَر، به وقتِ افطار و نماز گوشِ دل خود مَحرَم این راز کنیم: جز آب و غذا، کِبر و حَسَد هم ممنوع غیبت نکنیم و عشق اِحراز کنیم صد شُکر که مهمان خداییم همه با حال خوشی روزه‌ی خود باز کنیم @beytolghazal
این بار ضرر کن، بخر این عبد گدا را من جز تو در این شهر، خریدار ندارم @beytolghazal
بعید نیست سرم را غزل به باد دهد و آبروی مرا در محل به باد دهد بعید نیست و بگذار هرچه می‌خواهد قبیله‌ام به دروغ و دَغَل به باد دهد زبان سرخ و سرِ سبز و چند نقطه...، مرا دوصد کنایه و ضرب‌المثل به باد دهد قفس چه دوره‌ی سختی‌ست، می‌روم هرچند مرا جسارت این راهِ‌حل به باد دهد چه ‌قدر نقشه کشیدم برای زندگیم بعید نیست که آن را اجل به باد دهد @beytolghazal
هرچه می‌خواهمت از یاد بَرَم، ممکن نیست من تو را دوست نمی‌دارم...اگر بگذاری @beytolghazal
گل بی رخِ یار خوش نباشد بی باده بهار خوش نباشد طَرفِ چمن و طوافِ بستان بی لاله عذار خوش نباشد رقصیدن سرو و حالتِ گُل بی صوتِ هَزار خوش نباشد با یارِ شکرلبِ گل اندام بی بوس و کنار خوش نباشد هر نقش که دستِ عقل بندد جز نقشِ نگار خوش نباشد جان نقدِ مُحَقَّر است حافظ از بهرِ نثار خوش نباشد @beytolghazal
چه بهتر است که بنشینی و سکوت کنی که از قعود تو صدها قیام زاده شدند @beytolghazal
دلی برای سپردن به آن دیار نداشت برای لحظۀ رفتن دلش قرار نداشت امیر هیچ به‌جز زخم بی‌شمار نخورد امیر هیچ به‌جز درد بی‌شمار نداشت شبانه‌های علی مثل روز روشن بود اگر که پنجره‌ها پردۀ غبار نداشت نه در خیال خلافت که پیش چشمش این به قدر وصلۀ یک کفش اعتبار نداشت و کینه‌ها همه یک تیغ شد فرود آمد که چیز دیگری از کوفه انتظار نداشت @beytolghazal
عرش محراب شد از فُزت و ربّ الکعبه کعبه بی تاب شد از فُزت و ربّ الکعبه @beytolghazal
از غزّه گذشتیم و رسیدیم به حیفا ما را غم صبرا و شتیلاست، حریفا! نامرد حریفی تو و یکروز می افتی در پای زن و کودک ما خوار و خفیفا جز کشتن و خونریزی و آشوب چه کردی یا ایّها الانسان که جعلناکَ خلیفا شیطان بزرگ از مکَر الله چه دانی تو کانَ ضعیفایی و او کانَ لطیفا یکروز می آید که در آن بیت مقدّس یاران به نمازند ردیفاَ به ردیفا در باد تکان می خورد و بیرق مَهدی است دیناً قیَماً ملّةَ مظلومَ حنیفا @beytolghazal
امید بر آن است که با یاری مهدی آزاد شود مسجد الاقصای فلسطین @beytolghazal
می خرامد غزلی تازه در اندیشه ما شاید آهوی تو رد می شود از بیشه ما دانه سرخ اناریم و نگه داشته اند دل چون سنگ تو را در دل چون شیشه ما اگر از کشته خود نام و نشان می پرسی عاشقی شیوه ما بود و جنون پیشه ما سرنوشت توهم ای عشق! فراموشی بود حک نمیکرد اگر نام تو را تیشه ما ما دو سرویم، در آغوش هم افتاده به خاک چشم بگشا که گره خورده به هم ریشه ما @beytolghazal
گل چو خندید محال است دگر غنچه شود سر چو آشفته شد از عشق، به سامان نشود @beytolghazal
ز دریچه های چشمم نظری به ماه داری چه بلند بختی ای دل که به دوست راه داری به شب سیاه عاشق چه کند پری که شمعی است تو فروغ ماه من شو که فروغ ماه داری بگشای روی زیبا ز گناه آن میندیش به خدا که کافرم من تو اگر گناه داری من از آن سیاه دارم به غم تو روز روشن که تو ماهی و تعلق به شب سیاه داری تو اگر به هر نگاهی ببری هزارها دل نرسد بدان نگارا که دلی نگاهداری دگران روند تنها به مثل به قاضی اما تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری به چمن گلی که خواهد به تو ماند از وجاهت تو اگر بخواهی ای گل کمش از گیاه داری به سر تو شهریارا گذرد قیامت و باز چه قیامتست حالی که تو گاه گاه داری @beytolghazal
تویی دریا! منم ماهی! چنان دارم که می‌خواهی، بکن رحمت! بکن شاهی! که از تو مانده‌ام تنها...🖤 @beytolghazal