به رویم باز کن میخانهی چشمی که بستی را
ز رندی مثل من، پنهان نباید کرد مستی را
نمیآید به چشمم هیچکس غیر از تو این یعنی
به لطف عشق تمرین میکنم یکتاپرستی را
شُکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت:
فرو افتادنِ "ما" آبرو بخشید پستی را
در این بازار بیرونق، من آن ساعت شدم محتاج
که با "ثروت" عوض کردم غنای "تنگدستی" را
به تن تبعید شد روحِ عدمپیمای من ای عمر!
بگو بر شانه باید بُرد تا کی بار هستی را؟
#فاضل_نظری
#غزل
@beytolghazal
به عشقت خو چنان کردم که خواهم از خدا هر دم
که سرکشتر شود این شعله و در جانم آویزد
#سیمین_بهبهانی
#تک_بیتی
@beytolghazal
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
روَد گوشهای دور، آنجا بمیرد
گروهی بر آنند که این مرغ زیبا
کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد
شب مرگ از بیم آنجا شتابد
که از مرگ غافل شود تا بمیرد
من این گفته گویم که باور نکردم
ندیدم که قویی به صحرا بمیرد
چو روزی از آغوش دریا براید
شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی! آغوش وا کن
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد
#مهدی_حمیدی
#غزل
@beytolghazal
یارای گریه نیست، به آهی بسنده کن
آری، به آه گاه به گاهی بسنده کن
درد دل تو را چه کسی گوش میکند؟
ای در جهان غریب! به چاهی بسنده کن
دستت به گیسوان رهایش نمیرسد
از دوردستها به نگاهی بسنده کن
سرمستی صواب اگر کارساز نیست
گاهی به آه بعد گناهی بسنده کن
اهل نظر نگاه به دنیا نمیکنند
تنها به یاد چشم سیاهی بسنده کن
#سجاد_سامانی
#غزل
@beytolghazal
گفتم به دیده امشب اگر یار بگذرد
راهش به گریه سد کن و مگذار بگذرد
#محمد_علی_مجاهدی
#تک_بیتی
@beytolghazal
بی تو ای دل نکند لاله به بار آمده باشد
ما در این گوشه زندان و بهار آمده باشد
چه گلی گر نخروشد به شبش بلبل شیدا
چه بهاری که گلش همدم خار آمده باشد
نکند بی خبر از ما به در خانه پیشین
به سراغ غزل و زمزمه یار آمده باشد
از دل آن زنگ کدورت زده باشد به کناری
باز با این دل آزرده کنار آمده باشد
یار کو رفته به قهر از سر ماهم ز سر مهر
شرط یاری که به پرسیدن یار آمده باشد
لاله خواهم شدنش در چمن و باغ که روزی
به تماشای من آن لاله عذار آمده باشد
شهریار این سر و سودای تو دانی به چه ماند
روز روشن که به خواب شب تار آمده باشد
#شهریار
#غزل
@beytolghazal
دلی کز درد عشق آگاه شد راحت چه میداند؟
نمیگنجند در یک چشم با هم خواب و بیداری
#واعظ_قزوینی
#تک_بیتی
@beytolghazal
آن بت که جمال و زینت مجلس ماست
در مجلس ما نیست ندانیم کجاست
سرویست بلند و قامتی دارد راست
کز قامت او قیامت از ما برخاست
#مولوی
#رباعی
@beytolghazal
خوش نشستی در دلم کاشانه میخواهی چکار؟
در دل من قصر داری خانه میخواهی چکار؟
#مهدی_فرجی
#تک_بیتی
@beytolghazal
بیرحمی است این که نخواهی ببینمت
میدانم این که چشم به راهی ببینمت
گیسوی خویش را یله کن بافه بافه کن
تا صافتر میان سیاهی ببینمت
در شام من ستارهی دنبالهدار باش
چرخی بزن که نامتناهی ببینمت
در چاه سینه ای دل غافل چه میکنی
بیرون بیا کبوتر چاهی ببینمت
در غرفههای نقش جهان چون صدا بپیچ
تا در شکوه و شوکت شاهی ببینمت
چندی است خو گرفته دلم با ندیدنت
عمری نمانده است الهی ببینمت
#سعید_بیابانکی
#غزل
@beytolghazal
نبیـــنمت که غـــریبی بیا در آغوشـــم
کدام خانه سزاوار توست جز وطنت؟
#فاطمه_معصومی
#تک_بیتی
@beytolghazal
سفر میکردی و کار تو را دشوار میکردم
که چون ابر بهاری گریه بسیار میکردم
همان"آغاز" باید برحذر میبودم از عشقت
همان دیدار "اول" باید استغفار میکردم
ملاقات نخستین کاش بار آخرینم بود
تو را دیگر میان خوابها دیدار میکردم
«به روی نامههایت قطرهی اشکیست، غمگینی؟»
تو میپرسیدی و با چشم خون انکار میکردم
در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود
به پای مرگ میافتادم و اصرار میکردم
خدا عمر غمت را جاودان سازد که این شاعر
غزل در گوش من میخواند و من تکرار میکردم...
#سجاد_سامانی
#غزل
@beytolghazal
نوک به چشمان نهنگی خسته میزد یک کلاغ
آب اقیانوس تا این سطح پائین آمدهست
#کاظم_بهمنی
#تک_بیتی
@beytolghazal
ما ز غفلت رهزنان را کاروان پنداشتیم
موج ریگ خشک را آب روان پنداشتیم
شهپر پرواز ما خواهد کف افسوس شد
کز غلط بینی قفس را آشیان پنداشتیم
تا ورق برگشت، محضرها به خون ما نوشت
چون قلم آن را که با خود یکزبان پنداشتیم
بس که چون منصور بر ما زندگانی تلخ شد
دار خون آشام را دارالامان پنداشتیم
بیقراری بس که ما را گرم رفتن کرده بود
کعبهٔ مقصود را سنگ نشان پنداشتیم
نشاهٔ سودای ما از بس بلند افتاده بود
هر که سنگی زد به ما، رطل گران پنداشتیم
خون ما را ریخت گردون در لباس دوستی
از سلیمی گرگ را صائب شبان پنداشتیم
#صائب_تبریزی
#غزل
@beytolghazal
در سجده به دوست راز زیبایی هست
هـر روز ســرت به ســنگ باید بخــورد
#مجید_افشاری
#تک_بیتی
@beytolghazal
دريای شور انگيز چشمانت چه زيباست
آن جا كه بايد دل به دريا زد همين جاست
در من طلوع آبی آن چشم روشن
يادآور صبح خيال انگيز درياست
بيهوده میكوشی كه راز عاشقی را
از من بپوشانی كه در چشم تو پيداست
ما هر دُوان خاموش خاموشيم، اما
چشمان ما را در خموشی گفت و گوهاست
ديروزمان را با غروري پوچ كشتيم
امروز هم زان سان، ولي آينده ما راست
دور از نوازش های دست مهربانت
دستان من در انزوای خويش تنهاست
بگذار دستت راز دستم را بداند
بي هيچ پروايی كه دست عشق با ماست
#حسین_منزوی
#غزل
@beytolghazal
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم
حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
هزار بادیه سهلست با وجود تو رفتن
و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم
#سعدی
#غزل
@beytolghazal
تو در کنار خودت نیستی نمیدانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد
#فرامرز_عرب_عامری
#تک_بیتی
@beytolghazal
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
چو کحل بینش ما خاک آستان شماست
کجا رویم بفرما از این جناب کجا
مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
کجا همیروی ای دل بدین شتاب کجا
بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا
#حافظ
#غزل
@beytolghazal
چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن
به امید آنکه روزی به کف اوفتد وصالی
#سعدی
#تک_بیتی
@beytolghazal
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد
چه می کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد...
رها کنی برود از دلت جدا باشد
به آنکه دوست ترش داشته، به آن برسد
رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه جهان برسد
گلایه ای نکنی، بغض خویش را بخوری
که هق هقِ تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که نه...! نفرین نمی کنم... نکند
به او -که عاشق او بوده ام- زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
#زنده_یاد_نجمه_زارع
#غزل
@beytolghazal
گر رسد باد مخالف، ور وزد باد مراد
بادبان کشتی ما دل به دریا کردن است
#صائب_تبریزی
#تک_بیتی
@beytolghazal
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگریست
جای گلایه نیست که این رسم دلبریست
هر کس گذشت از نظرت در دلت نشست
تنها گناه آینهها زود باوریست
مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است
سهم برابر همگان نابرابریست
دشنام یا دعای تو در حق من یکیست
ای آفتاب هر چه کنی ذره پروریست
ساحل جواب سرزنش موج را نداد
گاهی فقط سکوت سزای سبک سریست
#فاضل_نظری
#غزل
@beytolghazal
سخت است فکر این غم و سخت است باورش
مردی که قاتلش بشود زهر همسرش...
#حسن_لطفی
#امام_جواد
#تک_بیتی
@beytolghazal
سوگند به موی تو که از کوی تو رفتیم
از کوی تو آشفته تر از موی تو رفتیم
بگذار بمانند حریفان همه چون ریگ
ما آب روانیم که از جوی تو رفتیم
وصل تو به آن مِنّت جانکاه نیرزید
تا دوزخ هجر تو ز مینوی تو رفتیم
چون آن سخن تلخ که ناگاه شبی رفت
بر آن لب شیرینِ سخنگوی تو، رفتیم
انصافِ محبّان چو ندادی به محبّت
چون شاخصِ میزان ز ترازوی تو رفتیم
زین بیش نماندیم که آزار تو باشیم
چون عاشقی و دوستی از خوی تو رفتیم
این راه خم اندر خمِ چون موی سیه را
بی مرحمتِ روشنیِ روی تو رفتیم
#سیمین_بهبهانی
#غزل
@beytolghazal
سوال کردم از او عشق چیست؟ چشمانش
سکوت ریخت برایم، جواب خوبی بود
#سید_حمیدرضا_برقعی
#تک_بیتی
@beytolghazal