eitaa logo
بغض قلم
644 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
297 ویدیو
33 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! هر روز اینجا دورهم چند صفحه کتاب می‌خونیم، اصلا هم درد نداره💉 📘 محدثه قاسم‌پور/کتاب‌‌ها: _پشت‌پرچم‌قرمز _شب‌آبستن _نمیری‌دختر ❌ارسال مطالب کانال بدون لینک، حلال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.23M
📒مروری بر کتاب آینه‌داران آفتاب 🔹قسمت چهل و دوم/ منزل دهم حاجز 🖌استاد محمدرضا سنگری 👇شناختی نو از یاران امام‌حسین 🆔 @bibliophil
حرکت یعنی مامان سمیه❤️ عشقم! نفسم! بچه‌هایی که خودمانی‌تر هستند، این طوری صدایش می‌زنند ولی اکثریت استاد صدایش می‌کنند. استاد با یک کشیدگی دخترانه که با ناز از لای لب‌های ترگل رژ لب زده، بیرون می‌آید. استاد این روزهای شاهدشهر شهريار، همان مامان سمیه شانزده سال قبل ما گوشه‌ی اتاقک مصلی فردیس کرج است. اولین بار شانزده، هفده سال قبل توی سرمای زمستان با یک دختر کوچولو چندماهه دیدم‌ش. چسبیده بود به بخاری اتاقک نگهبانی مصلی فردیس. هوا سرد بود ولی راضی نبود به این سرما و گرما را فقط برای خودش و خانواده‌اش نمی‌خواست. آن روزها مامان سمیه قرار بود اولین اردوی دانش‌آموزی مشهدالرضا را کلید بزند. آن اتاقک اتاقک ثبت‌نام بود. برای من که تصورم از مذهبی‌ها چهره‌های اخمو و بداخلاق بود، لبخند مامان سمیه‌ تضاد پررنگ زندگیم شد. خانمی چادری و جوان که برخلاف بقیه چادری‌ها می‌خندید. ایده‌های نو داشت، اخلاق و محبت را توی اردوهای خودجوش دخترانه و هیئت‌های امام‌رضایی به جان‌ نوجوان می‌ریخت. سرود و بازی و احکام خنده‌دار را وسیله کارش کرده بود. انرژی داشت و یک لحظه از حرکت رو به جلو دست نمی‌کشید. انگار هدف خلقتش رساندن بود. دست تک تک دخترهای شهر را می‌گرفت از منجلاب عشق‌های مجازی بیرون می‌کشید و در گرمای عشق حقیقی امام‌رضا، جلد گنبد طلای‌شان می‌کرد. خیال می‌کردم حالا که سال‌ها از آن روزها گذشته، بی‌خیال حرکت شود. یا خودش گوشه‌ای بایستد و بقیه را به حرکت تشویق کند و بگوید: من آردهایم را الک کردم و الک را به دیوار آویختم. نوبت شماست. من زندگی دارم، بچه دارم، من که وظیفه‌ام را انجام دادم. امروز که رفتم پای صحبت‌هایش توی هئیت‌ دخترانه شاهدشهر نشستم انگار وارد تونل زمان شدم. تک تک ماجراهای شانزده سال قبل برایم مرور شد. از روزی که برای اولین بار رفتم اردو مشهد تا روزی که بعد اردو مشهد، هئیت دانش‌آموزی زد و خادمی کردن توی هئیت را یادمان داد. و آرام آرام مسیر حرکت‌مان را تغییر داد. نه تنها خسته نشده بود. نه‌تنها زندگی مستاجری و سنگ‌اندازی‌های حسودان و جاهلان مانع حرکت‌ش نشده بود بلکه این روزها تخت گاز حرکت رو به جلو را در دستور زندگی‌اش گذاشته. امروز ‌دوباره داشت از حرکت برای دخترهای نوجوان حرف می‌زد. دخترهایی که بعضی مذهبی‌ها این روزها می‌ترسند به ظاهر عجیب و غریب‌شان، به شلوار و لباس پاره‌شان نگاه کنند، چه برسد که با آنها هم‌کلام شوند. چه برسد که آنها را توی باشگاه و اردوی کوه و کلاس مدیریت زمان راه بدهد. مامان سمیه دیروز، استاد جودو این روزهای دخترهای شاهدشهر است. دختران نوجوانی که حال و حوصله بحث دینی ندارند. دخترهایی که گوش و چشم‌شان پر از شبهه و فتنه و آشوب است. دخترهایی که زیارت عاشورای شروع هئیت را از بی‌حوصلگی به سلام آخر بسنده می‌کنند، ۴۵ دقیقه پای صحبت‌های او می‌نشینند، بعضی‌هایشان حتی توی نت گوشی نکته‌برداری می‌کنند. چون همان استاد که توی باشگاه حرکت رو به جلو را یاد می‌دهد، اینجا توی هئیت روی صندلی می‌نشیند، خودمانی لای شوخی و خنده از زنده بودن تمام ذرات هستی حرف می‌زند. از این که باید هر روز حرکت کرد و متوقف نشد. از به کمال رسیدن و کامل شدن سنگ‌ها برای سنگ حرم شدن بحث را می‌برد به هر انسانی که بدی و خوبی به او الهام شده و باید راه تکامل را با حرکت رو به جلو طی کند. به گمانم دخترهای شاهدشهر این روزها خوشبخت‌ترین نوجوان‌های کشور هستند که می‌توانند کنار استاد طعم شیرین مهربانی امام‌رضا را بچشند و برای حرکت رو به جلو برنامه‌ریزی کنند. و استاد دست‌شان را می‌گیرد و پله پله بالا می‌برد. چشم که بهم بزنند همین دخترها با ظاهر عجیب امروز شده‌اند، یک پا فعال فرهنگی و انقلابی که به دغدغه‌های امروزشان بخندند. کاش مامان سمیه زیاد داشتیم... توی هر شهری یک مامان سمیه بود که فقط مامان پنج‌تا بچه خودش نبود، دلش می‌سوخت. تمام دختران نوجوان شهر را دختران خودش می‌دانست. دختران شانزده سال قبل مامان سمیه حالا قد کشیده‌اند، مثل همان اسما کوچولو که از کنار بخاری اتاقک مصلی فردیس حال قد کشیده و نوجوان شده‌ و هر کدام گوشه‌ای از شهر خودشان برای دختران شهر مادری می‌کنند. مامان سمیه دیروز و استاد امروز مادری با هزاران دختر امام رضایی است که برای رسیدن دل تک تک شان به پنجره‌فولاد خون دل و جوانی فدا کرده و ناملایمت هم کم از روزگار و نهادهای فرهنگی ندیده ولی حرکت یعنی مامان سمیه. استاد! سایه‌ات بر سر دختران شهر مستدام و عمرت پر برکت و عاقبتت نامیرا شدن شبیه مادر سادات. 🌸روز معلم مبارک پیشاپیش 🌸 🆔 @bibliophil
یکی از فضلای حوزه که مشکل بزرگی برایش پیش آمده بود، برای زیارت و توسل به حضرت امام رضا (علیه السلام) عازم حرم مطهر آن امام رئوف شد. از قضا به مفسر کبیر قرآن کریم علامه طباطبایی (ره) برخورد که ایشان هم عازم حرم بودند. به طرف ایشان رفته و با چشمی پر اشک و دلی پرسوز از حضرت علامه درخواست کرد تا دعایی به او بیاموزد که حاجتش روا شود. علامه نگاهی مهربان به چهره و حالت او کردند و گفتند: فرزندم! وقتی وارد حرم مطهر می شوی، یکی از مؤثرترین و بهترین دعاها این است که حضرت را به مادرشان، حضرت زهرا سلام الله علیها قسم بدهی که حاجت تو را از خدا بخواهد. چون حضرت به مادرشان حضرت زهرا (سلام الله علیها) علاقه فراوان و ارادت خاصی دارند و سوگند دادن به مادر محبوبشان، سخت مؤثر خواهد افتاد. وی می گوید: با شنیدن این سخن سخت متأثر شدم، و رعشه و لرزه ای تمامی وجودم را در برگرفت. این توسل و قسم دادن همان و به مقصود رسیدن همان. شب هجدهم چله 😭 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
03.Ale.imran.087-89.mp3
1.83M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت ۸۷ تا ۸۹ | سوره آل‌عمران | أُولَٰئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ۸۷ خَالِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ ۸۸ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ۸۹ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: ۷min ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
بلاخره بچه‌ دومم به دنیای نشر وارد شد.
عکس بچه منه ❤️😍 دو سال منتظرم رخ نشان بده!
بابت تبریک‌ها ممنونم معلوم نیست بچه‌مون از چاپخانه به نمایشگاه کتاب امسال برسه یا نه ولی اگه رسید خبر میدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از بغض قلم
لیست آموزش‌های کانال سنجاق شده. 📒 آموزش روایت‌نویسی و سوادروایت https://eitaa.com/bibliophil/1227 📒 آموزش عناصر مقدماتی داستان‌نویسی https://eitaa.com/bibliophil/1225 📒 آموزش سبک‌های مختلف داستان‌نویسی ایرانی https://eitaa.com/bibliophil/2394 📒سی‌و‌هشت جلسه آموزش تخصصی داستان‌نویسی https://eitaa.com/bibliophil/477 📒 آموزش شعر https://eitaa.com/bibliophil/1336 📒صوت کلاس‌های نویسندگی https://eitaa.com/bibliophil/442 📒طنزنویسی(۵‌جلسه) https://eitaa.com/bibliophil/3051 📒چگونه داستان کوچک بنویسیم؟! https://eitaa.com/bibliophil/3727 🆔 @bibliophil
امام رضا (علیه‌السلام): هرگاه برای شما پیش آمد سختی روی داد از ما یاری بجویید. 📒مستدرک الوسائل، ج۵، ص ۲۲۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
03.Ale.imran.090.mp3
1.6M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت ۹۰ | سوره آل‌عمران | إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: ۶min ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
صبح یعنی پرواز ! قد کشیدن در باد چه کسی می گوید پشت این ثانیه ها تاریک است ؟ گام اگر برداریم روشنی نزدیک است...   🖌سهراب سپهری 🌸 گل‌های باغچه خونه‌مون تقدیم شما 🌸 بوی نابش حس کردید😍 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی در میانه هجده سالگی، شبیه ما بود.‌ شبیه ما آدم‌های معمولی این روزها و نه حتی آدم‌های نسل خودش. می‌توانست خوش باشد و بی‌خیال همه چیز رشد کند و به پول و شهرت و هرچیزی که می‌خواست برسد. می‌توانست به تاریخ گره نخورد؛ در روزگاری که تاریخ زیادی گره خورده بود. ولی افتاد به باز کردن یک به یک گره هایی که سر راه رشد کشورش افتاده بود و یا در لحظه می‌افتاد. استبداد، فقر، استعمار، جنگ.
این کتاب شرح یک سفر چهارساله جذاب و رو به رشد. یک سفر عمودی.
آنچه مرا به نوشتن این سفرنامه تشویق کرد، نشناختن بود. نشناختن کسی که رزومه‌اش می‌گفت یکی از بزرگترین و موفق‌ترین فرماندهان دوران جنگ بوده. اما چرا شناخته شده نبود؟
کمی جلوتر موحد از داخل یکی از سنگرها درآمد و با دیدن محسن دلش گرم شد. انگار که مادرش را بعد از کلی اتفاقات خطرناک دیده باشد. با حرارت بغلش کرد و از اینکه دید گلوی محسن تیر خورده ناراحت شد. تو با این وضعیت چرا اومدی تا اینجا؟! بیا برو پایین ببینم بچه پررو! محسن لبخند زد. نمی‌توانست حرف بزند اما احساس کرد اگر لب‌هایش را کمی باز کند و دهانش را زیاد تکان ندهد، می‌تواند چیزهایی بگوید، بچه پررو خودتی! این را نمی‌گفت خیلی سخت می‌گذشت بهش ! 📒کتاب یک محسن عزیز 🌹سالگرد شهادت شهید محسن‌وزوایی 🆔 @bibliophil
💌 آقا در انتظارم و محتاج یک نگاه تا زندگی شود برای دلم باز رو به راه 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
03.Ale.imran.091.mp3
1.2M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت ۹۱ | سوره آل‌عمران | إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ افْتَدَىٰ بِهِ ۗ أُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: ۵min ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کتاب‌بان
حبیبه جعفریان.mp3
50.17M
👌پیشنهاد می‌کنم اگه در حال انجام کاری هستید که تمرکز چندانی نمی‌خواد، مثل ظرف‌شستن، نشستن در مترو یا اتوبوس و یا... این فایل صوتی جذاب بالا رو از دست ندید. «آرزو داشتم با یک «کتاب» ازدواج کنم»! 🍀به‌قلم و صدای نویسنده توانا، سرکار خانم حبیبه جعفریان.🌸 📌 کتاب‌بان حامی کتاب و کلمه 👇 https://eitaa.com/ketabbaan
مگه میشه عاشق کتاب باشی و برا نمایشگاه کتاب روز شماری نکنی 😍 هر عاشق کتابی پا دردهای شیرینی توی نمایشگاه کتاب گرفته که حاضر نیست این درد ناب رها کنه... 😊 فقط هفت روز مونده! 👇 لیست خرید کتاب‌تون آماده است؟ 🆔 @bibliophil
تجربه خودم این‌طوری که این چندسالی که خرید مجازی هم راه افتاده، حضوری می‌بینم. مجازی خرید می‌کنم چون توان آوردن کتاب‌های سنگین رو تا خونه ندارم. ولی دلم نمیاد پادرد نمایشگاه رو تجربه نکنم. غرفه‌های ثابتی دارم که حتما بهشون سر می‌زنم و از نوجوانی دوست‌شون داشتم. سال‌هایی که دانشجو بودم و یه بن کوچولو داشتم بیشترین کتاب‌ها رو خریدم. برخلاف ظاهرم یه کتابخانه کوچولو دارم. بیشتر کتاب‌هایی رو که خوندم، ندارم. یا از کتابخانه گرفتم یا از نرم‌افزارهای گوشی. کتاب‌هایی رو می‌گیرم که خیلی دوست‌شون داشته باشم یا کتاب آموزشی باشه یا دوستی هدیه داده باشه. یا با نویسنده دوست باشم یا نویسنده اون یه استاد کار بلد یا یه مترجم بامهارت باشه. کتاب‌های دست دوم هم زیاد دارم. مثلا نرم‌افزار کنسل برای خرید و فروش کتاب دست دوم. اینا رو گفتم که بگم قرار نیست برا کتاب خوندن کتابخانه آنچنانی داشته باشید... هدف خوندن. شما کتابخونه بزرگی دارید؟! چه طور کتاب‌ها رو برا خریدن انتخاب می‌کنید؟! 🆔 @bibliophil_a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتند که: نیمه شب، بهار حرم است هنگام قرار بی قرار حرم است شد نیمه شب و قرار من پابرجاست در خانه‌ام و دلم، کنار حرم است 📒کتاب عاشق شدن آهوها | سید محمد سادات اخوی | به نشر 🆔 @bibliophil