eitaa logo
بحران در آینده جمعیت شیعه
186 دنبال‌کننده
23.7هزار عکس
20.2هزار ویدیو
508 فایل
مطالب پیرامون جمعیت ،ازدواج فرزند آوری, تربیت فرزند و مطالب سیاسی مهم در این زمینه ،در این کانال قرار داده می شود. برای رعایت حقوق و امانت داری ، لینک کانالها حذف نخواهد شد. کانال عقیدتی ما https://eitaa.com/Arshiv_vije ادمین کانال, @Rouki313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دوتا کافی نیست
🚨کاهش ۳۸ درصدی بودجه ی جمعیت توسط سازمان ضد جمعیتی برنامه و بودجه... 📌دکتر بانکی پور در برنامه دیشب گفتگوی ویژه خبری، در مورد جزئیات بودجه ی امسال قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت گفتند: علیرغم اینکه بودجه ی امسال به طور متوسط متناسب با تورم کشور، ۴۰ درصد افزایش داشته است ولی سازمان برنامه و بودجه ۳۷.۵ درصد، بودجه جمعیت را کاهش داد. ضمن اینکه از بودجه نزدیک به ۱۱ همتی سال ۱۴۰۱ قانون حمایت از خانواده، سازمان برنامه کمتر از نیم همت یعنی ۴۹۰ میلیارد، چیزی در حدود ۵ درصد آن را تخصیص داد!!! یعنی اون مسیر ضد جمعیتی که از گذشته بر سازمان برنامه و بودجه حاکم بوده، همچنان حاکم هست. و مسئولین وقت سازمان برنامه و بودجه در برابر پیگیری های ما، معتقد بودن که نباید در حوزه جمعیت، بودجه تخصیص داده شود. متأسفانه در دهه های گذشته، مرکزیت برنامه ضدجمعیتی، سازمان برنامه و بودجه بوده و امروز هم این بدنه قائل نیست که باید برای مساله جمعیت هزینه کرد. اگر سازمان برنامه و بودجه وزارتخانه بود، قطعا آقای میرکاظمی را در مجلس استیضاح می کردیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌بانی بحران جمعیت ایران‌، مهمان امروز شبکه سلامت... 👈 شبکه سلامت به چه حقی به این آقا تریبون می دهد؟! کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۸۰۵ من سال ۶۴ با همسرم طبق رسم اون موقع آشنا شدم و با سادگی تمام تو خونه خواهرم ازدواج کردم و بعد از حدود ۴ماه، بهار ۶۵ عروسی کردیم. زندگی خیلی خوبی رو شروع کردم. البته طبقه دوم منزل پدر شوهرم که بعد از مدت خیلی کوتاهی متوجه حال بدم شدم، البته اینو نگفتم که موقع ازدواج من ۲۲ سال داشتم. بعد از رفتن به دکتر و آزمایش فهمیدم باردار هستم. در زمستان همان سال، پسرم پا به دنیا گذاشت و زندگی رو با وجود کمبود وسایل رفاهی، برایمان شیرین کرد. اینو باید بگم که تو اون سالها مثل،الان این پوشک و این همه وسیله های جور و اجور برای نوزاد یا نبود اگر هم یه چیزایی بود، ما قدرت خرید ش رو نداشتیم. لذا توی دهه ۶۰ با سختی، بچه ها رو بزرگ میکردیم. هنوز محمد صادق یک سال و دو ماهش بود، که فهمیدم مجدد باردارم، با وجود ناراحتی ای که داشتم، ولی باز هم ۹ماه رو پشت سر گذاشتم و پسر دومم به دنیا اومد. باز یه نکته رو فراموش کردم. این که من تو بچگی مادرم رو از دست دادم. دقیقا ۱۲ سالگی و همه کارهای خونه و حتی مراقبت از خواهر کوچک ۲/۵ ساله ام رو به عهده داشتم. اینو گفتم به این علت که بدونین من تو چه وضعیتی، ازدواج کردم و بچه دار شدم، اونم تو خونه مادرشوهر، پیش چشم اقوام شوهرم. که چه قدر زخم زبون میزدن و من به تنهایی، باید اینها رو تحمل میکردم. این بار با حرف این و اون که دیگه بسه دوتا بچه و کافیه و از این جور حرفا با گذاشتن دستگاه از بارداری جلوگیری کردم. پسرم ۵ ساله شد که متوجه شدم درد کمر شدید دارم و زمانیکه به دکتر مراجعه کردم و با سونو گرافی ای که انجام دادم، دکتر گفت یک کیست بزرگ، داخل رحم داری باید دستگاه رو بیرون می آوردم. خلاصه بعد مدت چند ماه معالجه، الحمدلله، کیست درمان شد و من متوجه شدم برای بار سوم باردار هستم. این بار خیلی دیر به اطرافیان، گفتم باردارم تا با طعنه هاشون نتونن حال من و همسرم رو بد کنن و تو سال ۷۲ خداوند یه دختر گل بهم داد بعد از دوتا پسر... ما هردو از داشتن یه دختر تپل و ملوس خیلی خوشحال بودیم. هنوز طعم این شیرینی برامون کامل نشده بود تو یک سال و دوماهگی مطهره،متوجه شدم برای چهار مین بار حامله هستم، این بار دیگه خودم هم مخالف شدید بچه بودم. آخه زخم زبانها رو دیده بودم و اینکه اون سالها همه زوجها همه دوتا بچه ای بودن و یه موج شکل گرفته بود که فرزند چهارم ممنوعه. و حتی طبق رسم اون موقع،هیچ امکانی شامل فرزند چهارم نمیشد مثل کوپن و شیر خشک دولتی و با اجبار تو همه بیمارستانها،بستن لوله های رحم انجام میشد. اینو بگم من تو ی مدت سه چهار ماه اول که هیچ کس خبر نداشت حتی خانواده خودم و من که با خانواده همسرم زندگی میکردم تا ۷ماه نگذاشتم کسی از حاملگیم مطلع شود و توی این مدت فقط کارم😭 گریه بود. خودم رو از همه قایم میکردم. خداوند منو ببخشد تا مرز سقط جنین هم پیش رفتم ولی از آنجا که خداوند می‌خواست به این کودک بی‌گناه زندگی ببخشه، این خطا انجام نشد. و با همه بمب باران زخم زبانها، دختر دومم در زمستان ۷۴ به دنیا امد. من الان ۶۰ ساله هستم و ۵ تا نوه 💐 گل دارم. و ششمین نوه ام که فرزند همان دختر دومم هست تا دو ماه دیگه به دنیا میاد. همون کسایی که منو با زخم زبونهاشون آزار دادن الان به خانواده من غبطه می‌خورن و خودشون دو فرزند و یکی دوتا نوه دارند. در پایان سخنم اینو بگم که نباید از رحمت بی حد خداوند ناامید شد و در همین جا از کمکهای بی دریغ همسرم در این سالهای تنهایی، من کمال تشکر رو داشته باشم. هم چنین از حرفهای دیگران ترس نداشته باشیم و فقط امید و اعتماد به قدرت لایزال الهی داشته باشیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌دستورالعمل آمریکایی... همه‌چیز به ۴۹ سال پیش برمی‌گردد، روزی که هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی ایالات‌متحده، سند NSSM200 را در کاخ سفید روی میز رئیس‌جمهور ریچارد نیکسون گذاشت و در جلسه‌ای با حضور وزیر جنگ، رئیس‌سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) و دبیر آژانس توسعه بین‌المللی (USAID) به شرح گزارش محرمانه «بررسی امنیت ملی آمریکا»، با موضوع «پیامدهای رشد جمعیت در جهان برای امنیت ملی و منافع خارج از کشور ایالات‌متحده» پرداخت. موضوع این سند در واقع «توسعه نیروی انسانی در کشورهای رقیب ایالات‌متحده» و «قدرت‌گرفتن این کشورها از طریق افزایش شمار جمعیت»، «افزایش بهره‌برداری از منابع خام» و نتیجتاً «رشد اقتصادی متناظر با آن» از سال 1974 تا 2000 میلادی به‌عنوان مهم‌ترین تهدید امنیت ملی و فرامرزی آمریکا بود. هنری کیسینجر و تیمش در این گزارش محرمانه به ابعاد مختلف رشد و توسعه کشورهای رقیب و تهدیدات آن برای ایالات‌متحده و همچنین راهبردهای مستقیم و غیرمستقیم مواجهه این کشور برای ممانعت از تداوم این رشد پرداخته‌اند.  این سند، سه راهبرد اساسی را برای بیشترین اثرگذاری و کمترین حساسیت و مقاومت پیشنهاد می‌دهد که هدف کاهش فرزندآوری را محقق کند: ۱) تنظیم خانواده برای رهایی از فقر و کنترل جمعیت برای پیشرفت اقتصادی؛ به‌منظور جایگزینی این انگاره ذهنی برای دولتمردان که نیروی انسانی بیشتر به معنی نیروی بیکار بیشتر خواهد بود و برای پیشرفت لازم است از رشد نیروی انسانی کاست. ۲) ‌اشتغال خارج از منزل زنان به‌ منظور کاهش فرصت باروری با طرح شعارهایی نظیر ارتقای حقوق زنان، برابری جنسیتی و امکان حضور اجتماعی و پیشرفت زنان. ۳) افزایش قانونی حداقل سن ازدواج به‌ منظور کاهش فرصت فرزندآوری زنان با طرح اهدافی مانند ایجاد فرصت تحصیل برای دختران و ایجاد شرایط لازم برای حضور زنان در بازار کار.  ثمره نهادینه‌شدن راهبردهای ایالات‌متحده در کشورهای هدف کاملا مشهود است. راهبرد نخست این اقدامات در ایران، از دهه ۷۰ شمسی با تصویب قانون کنترل جمعیت و تنظیم خانواده بطور کامل با حمایت نهادهای بین‌المللی نظیر بانک جهانی به اجرا گذاشته شد که با تداوم آن نرخ باروری زنان ایرانی با ۷۰ درصد کاهش، به زیر حد جایگزینی تنزل پیدا کرد. به موجب سیاست‌های جمعیتی در این دهه، با همکاری نهادهایی نظیر بانک جهانی، صندوق جمعیت سازمان ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی الگوی فرزندآوری زنان ایرانی از ۶/۵ فرزند به ازای هر زن به زیر ۱/۶ فرزند سقوط کرد که بخش مهمی از تامین مالی برنامه‌های آن، از قبیل هزینه واردات لوازم پیشگیری، داروهای ضد باروری، هزینه عمل‌های جراحی عقیم‌سازی و استخدام نیروی انسانی در روستاها بر عهده این نهادهای بین‌المللی بود. 👈 هنری کیسینجر، وزیر سابق امور خارجه و مشاور امنیت ملی ایالات متحده، طراح سند NSSM200 امروز از دنیا رفت. براساس محاسبه دکتر گرندن، استاد تاریخ دانشگاه ییل و نویسنده کتاب بیوگرافی کیسینجر، وی بانی کشتار حداقل ۳ میلیون نفر انسان در دوره مسئولیتش بوده است. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
34.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ۵۶ ماده سمی که در نان وجود دارد پروژه کاهش جمعیت ‼️واقعا چرا وزارت بهداشت جمهوری اسلامی ایران دستورات WHO که مستقیما زیر نظر صهیونیستهای یهودی اداره می شود را اجرا میکند؟؟؟ هیچ کس پاسخگو نیست؟؟؟؟ ➖➖➖➖➖➖➖ ⏰ @Shomareshmakooszohor
هدایت شده از دوتا کافی نیست
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌شعاری ضدجمعیتی که سبک زندگی مردم را تغییر داد... "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist
۱۱۶۳ متولد ۵۸ هستم و در سال ۷۹ در ۲۱ سالگی با همسرم عقد کردیم، سال ۸۰ ازدواج کردیم و سال ۸۱ پسر عزیزم به دنیا اومد. فرزند اولم خیلی سریع و بی دردسر به دنیا اومد و در اون سال‌ها فکر نمی‌کردم که در آینده دچار چه مشکل بزرگی در فرزندآوری بشوم. در دهه ۸۰ قرار داشتیم و تبلیغات زیادی برای کاهش فرزندآوری در جریان بود و من هم به شدت معتقد بودم که دو فرزند برای خانواده کافی است. تا سال ۸۷ که تصمیم گرفتیم فرزند دوممون رو به دنیا بیاریم و من در مرکز سونوگرافی وقتی که متوجه شدم فرزند دومم دختر هست، خیلی خوشحال شدم.😍 چون که قصد نداشتم بیش از دو فرزند داشته باشم. از شدت خوشحالی با تلفن کارتی که در همان نزدیک بود، با همسرم تماس گرفتم و گفتم که بچه دختر هست. خلاصه همه چیز خوب بود و دخترم به سن دو سالگی رسید. من هم که قصدی برای فرزنددار شدن نداشتم تمام وسایل و لباسهای نوزادی او رو به خیریه‌ها و کسانی که نیاز داشتند، اهدا کردم. و حتی تصمیم گرفتیم که برای جلوگیری از فرزند بعدی وازکتومی انجام بدیم. همسرم در کلاس‌های وازکتومی شرکت کرد و خدا را هزاران مرتبه شکر می‌کنم که به دلایلی از این کار منصرف شد، من هم مخالفت نکردم و تمام این سال‌ها رو که سال‌های طلایی بچه‌دار شدنم بود با ترس از فرزنددار شدن که بزرگترین نعمت و هدیه‌ای بود که خداوند می‌تونست در اون سال‌ها بهم بده گذروندم. من از نعمتی که خدا ممکن بود بهم بده در ترس و واهمه و اضطراب بودم.😳 الان هر لحظه که به اون روزها فکر می‌کنم غمگین و عصبانی میشم و بیشتر از هر چیز از این ناراحتم که چرا کسی نبود که من رو هدایت بکنه و ترس از فرزند سوم رو در من از بین ببره؟ چرا هیچکس بهم نمی‌گفت که فرزند سوم اون هیولایی که شما فکر می‌کنید نیست. حتی اگر اشاره‌ای به این موضوع می‌شد من برای یک بار هم که شده به داشتن فرزند بیشتر فکر می‌کردم. تا سال ۹١ که حضرت آقا فرمودند سیاست تهدید نسل، سیاست غلطی بوده و در همون سال‌ها در سخنرانی‌های مختلف چند بار خانواده‌ها رو به داشتن فرزندان بیشتر تشویق کردند، نمی‌دونم چرا فکر کردن من به داشتن فرزند سوم (به خاطر تابوی بزرگی که در ذهن داشتم)، اینقدر طول کشید؟ تا سال ۹۴ برای داشتن فرزند سوم فکر می‌کردم.😔 هرچند که زمان زیادی رو از دست دادیم ولی به لطف خدا بلاخره تصمیمم رو گرفتم و ائمه به تصمیم درست هدایتم کردند. 😊 سال ۹۴ در حالی که پسرم ۱۳ سال و دخترم ۷ سال داشت، و من خودم ۳۴ ساله بودم، تصمیم به بارداری گرفتم ولی حالا با سد دیگه‌ای مواجه شده بودم که نظر مخالف همسرم بود. یک سال طول کشید تا همسرم رو متقاعد کنم که صاحب فرزند سوم بشیم.😅 باز هم خدا را شکر می‌کنم که خدا کمکم کرد و به دل همسرم انداخت که صاحب فرزند بشیم. اون سالها خیلی به پزشکای مختلفی مراجعه کردم آزمایش‌های زیادی انجام دادم، بسیاری از پزشکان مخالف بودند، می‌گفتند چرا می‌خوای بچه‌دار بشی؟ تو که یه دختر و یه پسر داری. اون زمان داشتن فرزند سوم هنوز قبح داشت. اما من با پافشاری خیلی زیاد هر طور شده بود با لطف خدا و ائمه صاحب فرزند سومم شدم. بعد از دوبار سقط کردن و کلی بالا و پایین، بالاخره در سال ۹۶ دختر کوچولوی خوشگلم به دنیا اومد. که تمام انرژی و شور و عشق به زندگی و طراوت این روزهای خانواده مون رو مدیون او هستیم. الان گاهی به همسرم میگم زندگی بدون دختر کوچولومونو تصور کن حتی حاضر نیست یک لحظه به زندگی بدون او فکر کنه. ادامه 👇 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist
۱۱۶۳ اما اینجا بود که اشتباه بعدیم رو انجام دادم یکی از اقوام همون روزهای اول تولد دخترم گفت بلافاصله فرزند چهارمت به دنیا بیار. خدا خیرش بده که اینو بهم گفت. اما من توسط دکترم به اشتباه از دفعات سزارین ترسونده شده بودم و حاضر نشدم به فرزند چهارم فکر کنم. تا سه سال پیش، وقتی متوجه عمق فاجعه جمعیتی ایران شدم.😔 دوباره پیش همون دکتر رفتم و ازش برای داشتن فرزند چهارم سوال کردم، دکتر گفت مشکلی در زمینه سزارین وجود نداره. اوایل خیلی خوشحال شده بودم و با خوشحالی به همسرم گفتم که تصمیم گرفتم دوباره بچه‌دار بشم همسرم این سری چند برابر سری پیش مقاومت کردند. البته بالاخره خیلی به سختی راضی شدند این جلب رضایت یک سال دیگر از وقت من را صرف کرد، اینجا من ۴۴ سال سن داشتم و با کلی دوا و درمان و آزمایش‌های مختلف، رژیم‌های مختلف و درمان‌های سنتی، ۲ سال هست که تمام تلاشمو دارم می‌کنم برای بچه‌دار شدن و تقریباً تمام هم و غمم برای داشتن فرزند چهارم هست. چون خودم هم از لحاظ روحیه ای خیلی خیلی به داشتن فرزند کوچک علاقه دارم. هر جایی کوچولویی می‌بینم، ناخودآگاه شروع می‌کنم به قربون صدقه رفتن🥰 و آه می‌کشم.🥲 به قدری این موضوع برایم مهم است که هر نذر و نیازی که بوده، کردم تا اگر خدا صلاح بدونه من رو دوباره مادر بکنه اما نمیشه که نمیشه. منی که تا چند وقت پیش فکر می‌کردم سه فرزند برام کافیه، الان به هر دری می‌زنم و جوابی نمی‌گیرم. از یک طرف می‌دونم که خدا صلاح من رو بهتر می‌دونه و از طرف دیگه فرزنددار شدن و وظیفه‌ای که در قبال آینده ایران دارم، تمام ذهن من را مشغول کرده. هر کس را که می‌بینم و زمانی برای صحبت باهاش دارم، برای داشتن فرزندان بیشتر تشویق می‌کنم ولی خودم هیچ امیدی برای فرزنددار شدنم باقی نمونده. طی این دو سال هم دوبار سقط داشتم و ذخیره تخمدانم خیلی پایینه. از همه شما مومنان دعا برای همه مادرانی که از این نعمت بزرگ محروم شدند، تقاضا می‌کنم و همینطور برای خودم که اگر به مصلحت باشه صاحب فرزند چهارم بشم. هر شب از خدا به خاطر سه فرزند صالحی که بهم داده تشکر می‌کنم و نیز از خدا به خاطر سال‌هایی که از دست دادم استغفار می‌کنم اما ظاهراً دیگه فایده‌ای نداره. غم سنگین تمام وقت‌هایی رو که سوزوندم و نابود کردم همیشه با خودم حمل خواهم کرد و اینکه در این بحران قطعی پیری جمعیت و کاهش فرزندآوری نتونستم کار شایان توجهی برای مملکت امام زمانم انجام بدم. تو رو خدا شمایی که هنوز زمان دارید، تردید نکنید که پشیمانی از دست دادن فرصت، زجر بزرگی به دنبال داره.😔 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist
. ❌تشویق زنان به فعالیت های اقتصادی با هدف کنترل جمعیت... 📌دبیر ستاد ملی جمعیت در سال ۷۱: ما نیاییم این حربه را از آن بارندگی خاص خودش بیندازیم. 👈 وزیر کار اخیرا گفته است، ۸۲ درصد از کسانی که طی یک سال اخیر وارد بازار کار شده‌اند، زن هستند. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist
هدایت شده از دوتا کافی نیست
. ۱۱۹۲ قصه ی بچه های من ازونجایی شروع شد که اولین بار که باردار شدم ۱۹ ساله بودم و دوقلو سقط شدن دختر و پسر. الان هردو شون درِ بهشت منتظرم هستن تا دعوتم کنن😊 قوربونشون بشم😍 هنوز دو سه ماه نگذشته بود که طبق تجربه قبلی احساس کردم باردارم و نیت کردم اسمش رو انتخاب کنم نذر ائمه معصومین تا سقط نشه. دوران بارداریم گذشت تا اینکه سه روز درد کشیدم و ماجراها بود تا دخترکوچولوم تو ماه هشتم به دنیا اومد👧 اما سالم و کامل بود و بخش نوزادان بستری نشد خداروشکر. عمدا تو یه اتاق کوچیک در منزل پدرم سکنی گزیدم تا بتونم به درس و دانشگاه برسم. چهارسال تموم تو یه اتاق کوچیک ۳نفری زندگی کردیم! دانشگاه که تموم شد و دخترم به لطف خدا و کمک‌های مادرم و همسرم ۴ ساله شد، رفتم مستاجری و دو سه تا کلاس فنی و حرفه‌ای هم رفتم و مدرک گرفتم. بعدش پسرم رو باردار بودم، اون سال بعنوان دبیر حق التدریس رفتم همون مدرسه ای که خودم ۴ تا ۵سال قبل دانش آموزش بودم. خیلی خجالت میکشیدم🥴😅 چون همه شون معلمهای خودم بودم و من ۷ماهه و بارداری دوم کنارشون تو دفتر چای می نوشیدم.😄 خیلی هم خوش خوراک شده بودم و اگه هرروز یک کیلو انار نمیخوردم روزم شب نمیشد. معجون شیر و زرده تخم مرغ و عسل رو با خرما میخوردم اما سیری ناپذیر بودم و وزنم بالا رفته بود. همیشه برای جنین تو شکمم قرآن و دعا میخوندم، البته درس هم که میخوندم گوش میداد بنده خدا 😁 پسرم با سزارین به دنيا اومد چون دکتر گفت به پا هست و ضربانش هم پایین و باید عمل بشی. آقا پسرم سه چهارماهه شد که نیمه وقت رفتم مدرسه. ماجرایی داشتیم صبح من میرفتم مدرسه، ظهر باید خودم رو به سرعت می‌رساندم خونه که شوهرم دیرش نشه بره سرکار. چه روزایی بود، الان یادم میاد میگم چقدر انرژی داشتم !!! همون زمان بود که میگفتن بچه یکی کمه دوتا بسه و حتی روی دیوارها نوشته بودن "فرزند کمتر، زندگی بهتر! آسایش بیشتر" جالبه که روشهای پیشگیری از بارداری هم همگی رایگان انجام می‌شد. حتی یادمه یک کپسولهای اندازه چوب کبریت که هورمون ترشح میکردن زیر پوست بازوی بانوان می کاشتن تا بچه دار نشن. بعدها فهمیدم به پول الان اون روش، ۷۰ میلیون می‌شده که رایگان بود!!! چون اون زمان دولت مخالف افزایش جمعیت بود. بگذریم.😏 با هزار نذر و نیاز و استغاثه، با آزمون استخدام رسمی آموزش و پرورش شدم در حالی که پسرم یکساله بود👶. به کمک همسرم هم بچه داری میکردم، هم شاغل بودم. مدتی که گذشت، با خودم گفتم ای بابا دخترم که خواهر نداره، پسرم هم برادر و این گونه بود که اسم یک دختر انتخاب کردم و دختر هم باردار شدم! اما از نگاه خشمناک و اسفناک و عاقل اندر سفیه اطرافیان و همکاران و همسایگان در امان نبودیم. حتی وقتی رفتیم شهرستان، خانواده ی همسرم نوزاد ما رو دیدن بجای تبریک گفتن این چیه و از کجا آوردین؟ انگار که با خودمون شیء اضافی حمل میکردیم🥴😵‍💫. شوهرم گفت ببخشید دفعه بعد زیر تخت قایمش میکنیم کسی نبینه و ناراحت نشه...😨😓 آنقدر جو" دوتا بسه" در جامعه همه گیر شده بود که واقعا جوگیر شدیم و دیگه گفتیم بسه. سالها گذشت و گرفتار روزمرگی شدیم و پسرم بی برادر مونده بود متاسفانه... داشتم دچار یائسگی زودرس میشدم که پسرم که حدودا ۱۹ ساله بود گفت خواب دیدم‌ یک برادر حدودا ۶ ساله دارم، خیلی ناراحت شدم و بهش گفتم مادرجان خدا دیگه به ما فرزند نمیده! در واقع خودم هم از نداشتن فرزندانِ بیشتر دلگیر بودم و مخصوصا که مقام معظم رهبری هم تاکید به فرزند آوری داشتن اما واقعا غیرممکن می دیدم. حالا بماند که من غافل از قدرت خدا بودم. خدایی که زکریای سالخورده و همسر یائسه و نازایش را فرزندی صالح داد. و مریم را بدون شوهر صاحب عیسی مسیح ع کرد. تقریباً یکسال از یائسگی من می‌گذشت که پسرم خواب دید. هر روز احساس سرگیجه و ضعف داشتم اما چون رژیم لاغری داشتم گمان کردم به همون دلیل هست و به دکتر مراجعه کردم تا داروهای تقویت کننده برام تجویز کنه که ایشون در سن ۴۵ سالگی بهم مژده بارداری داد!😦🙄 همه ی اهل خانه مشغول شور و شوق و جشن و شادی 🥁🎺🪅🎊🎉 و من مات و مبهوت😳😐 اطرافیان که متوجه می شدند، برخی تعجب میکردن، برخی پوزخند می زدند، برخی هم میگفتن چه خوب که بارداری شدی. همسرم وقتی خبر بارداری رو شنیدن ما تو ماشین بودیم اینقدر جیغ و شادی و هورا که نگو. چون خیلی بچه دوست داشت و ۶تا بچه میخواست همیشه... دختر و پسرم دانشجو بودن و من باردار و اسم پسر انتخاب کردم، دخترم زمان بارداری من عقد کرد و زمان نوزادی برادر کوچولوی شان پسرم عقد و دخترم ازدواج کرد. ادامه 👇 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۱۱۹۲ گرچه خیلی فشار مراسمها رو داشتیم. بارداری، سیسمونی، شیردهی و نوزاد داری🤷‍♀ و شب بیداری ها، تهیه جهیزیه و مقدمات عقد و عروسی بچه ها و پذیرایی از مهمانان دو اقوام جداگانه و خرج های سنگین، همه رو خدا جور کرد و به شادی گذشت با وجود نوزاد کوچک تازه وارد. 👼🤱 هنوز نوزاد ما دوساله نشده بود که به فکر سیسمونی نوه م شدیم. حالا پسرم که ۶ ساله هست و بسیار زیبا و باهوش و زیرک و همبازیه خواهر زاده ها و برادر زاده اش... 👨‍👧‍👧👩‍👧‍👦 البته بماند که آزمایش غربالگری احتمال ۵۰ درصد ابتلا به سندرم داون داد. گفتن بچه مشکل داره و باید سقط بشه ولی ما به خدا و ائمه اطهار علیهم السلام متوسل شدیم و توصیه های طب سنتی رو به کار بستیم در مورد تغذیه... رادیو ضبط قدیمی داشتم که نوار کاست قرآن می‌ذاشتم برای جنین و رادیو گوش میدادم📻 ، کتاب میخوندم براش.📖 حتی وقتی خواب بودم براش قرآن و اذان پخش میکردم که گوش بده.😊 وقتی هم که بیکار بودم، نمد دوزی و مطالعه میکردم.📚 جالبه بعدها که نوزاد بود و تو ماشین گریه و بی‌قراری می‌کرد رادیو قرآن می‌زدیم ساکت میشد و گوش میداد !!!👼 ضمن بارداری، از خواستگاران دخترم هم پذیرایی میکردم و سینمایی "خجالت نکش ۱" رو هم تماشا کردم همون سال😁 موقع زایمانم هم دامادم و خانواده شون تو بیمارستان اومدن عیادت و هدیه آوردن 🎁.🤓 ۵۰ روزه هم که شد عروس مون رو به عقد پسرم درآوردیم👰‍♀🤴 نوزاد هم مداوم گریه و قولنج و ...🤦‍♀👩‍🍼 جالب اینکه بعد از تولد پسرم، پریودی من دوباره برگشت پس از زایمان و هنوز یائسه نشدم! ۷ ماهه که شد دخترم ازدواج کرد.👸 و ۱۸ ماهه بود پسرم ازدواج کرد.🤵‍♂ انگار اولین فرزند مون هست و چالش های عجیبی تجربه می‌کنیم. برای سه تای اولی این مسائل رو کمتر داشتیم چون خودشون سرگرم خودشون بودن اما الان این بچه تنهاست هست و بیشتر خودمون براش مثل خواهر و برادر و همبازی هستیم. البته با نوه ها مون هم بازی میکنه و خیلی مشتاق میشه ببیندشون و چون نزدیک ما نیستن تقریبا هفته ای یکبار دیدار داریم. پابه‌پای فرزند مون باید بریم پارک، شن باز ، آب بازی، کتاب بخونیم، اسب بشیم سوار بشه، قایم باشک بازی کنیم، مبارزه کنیم و شمشیر بازی کنیم، بالش پرت کنیم به همدیگه، نقاشی و لگو، شهربازی بریم، سینما و انیمیشن ببینیم. به قصه هاش که فیلم تعریف می‌کنه دقت کنیم و لبخند بزنیم، گاهی باید قهقهه بزنیم به حرفاش و شور و اشتیاق نشون بدیم. ضمنا فن بیان و دایره لغاتش از ما هم بیشتره. مثلا میگه اجازه بده من یه بررسی کنم! در صورتی که ما میگم بذار من یه نگاه بندازم...😂 به خواهرا و برادرش میگم این یکی از شما زیباتر و باهوش تره😎 از لحاظ رزقی هم برکت بیشتری وارد جریان زندگی شد همانطور که عرض کردم دوتا سیسمونی و دوتا عقد دوتا ازدواج ما در طول دوسال اجرا کردیم. ضمن اینکه سه چهار سال بعدش منزل مون رو بازسازی کردیم و برای پسرمون خونه خریدیم. البته اینکه نوه ها مون هم بدنیا اومدن هم نه تنها در رزق هر سه خانواده بی تاثیر نبودن بلکه بسیار شگفت انگیز شد برامون. به بانوان عزیز میگم "یدالله فوق ایدیهم " فقط به خدا توکل کنین. " و من یتوکل علی الله فهو حسبه" این ماجراها بسیار جالب بود برای همه خانواده ها، هم ما، هم عروس و دامادم... "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075