eitaa logo
کتب و آثار مؤسسه فقهی ذکر
748 دنبال‌کننده
172 عکس
27 ویدیو
39 فایل
🔰در محضر حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله» 👤 ارتباط : @mahmodkh1369 🌐 تارنما: Www.Feghahat.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پندهای سعادت
گزارش تصویری، آخرین جلسه درس خارج فقه آیت الله شب زنده دار«دام ظله» مسجد اعظم شبستان۳ ۱۴۰۳/۰۳/۱۳
هدایت شده از پندهای سعادت
🔰 نفوذ بصیرت، از ویژگی‌های حضرت امام خمینی «ره» ✅حضرت استاد شب زنده دار «دام ظله»: 🔹یکی از نعمت‌های خداوند متعال به حضرت امام(رضوان‌الله‌علیه) همین بود که نفوذ بصیرت داشتند. یک سری وقایع و اتفاقاتی که شاید خیلی افراد پشت پرده‌های آن را اصلاً متوجه نمی‌شدند، ایشان متوجه می‌شدند و آن را می‌گفتند. نفوذ بصیرت، عنایت و موهبت الهی است که خدای متعال به برخی افراد عطا می‌کند. 🔹یکی از راه‌های کسب این امور، دعا است که انسان از خدا بخواهد که خدایا! این خصوصیت را به من عطا کن. البته تعلیم و تعلّم هم در این امر موثر است. 🔗 @pand_saadat
هدایت شده از فقاهت
093_14030313_shabzendedar_beihFozoli - Copy.mp3
19.25M
🔹آخرین جلسه درس خارج فقه حضرت آیت الله شب زنده دار«دام ظله» با موضوع شخصیت جامع حضرت امام خمینی رحمه الله 📖 جلسه ۹۳ 🗓 یک شنبه ۱۴۰۳/۰۳/۱۳ @feghahat_ir
💠 انقلاب در وصف و تفاوت آن با انقلاب نسبت 🔰حضرت استاد "دام ظله": 🔹 در ، آن چیزی که تغییر می کند، نسبت بین دو روایت است؛ مثلا وقتی دو روایت با هم تباین کلی دارند به واسطه دلیل سومی، نسبتشان تغییر پیدا می‌کند. یعنی یکی از آنها تخصیص می‌خورد و بعد از تخصیص، أخص مطلق از دیگری می‌شود. 🔸 اما در ، صرفاً جایگاه‌ها روشن می‌شود و نسبت‌ها تغییری نمی‌کنند و شبیه شاهد جمع است. 👈🏻 به عنوان مثال: در بحث امر به معروف یک طایفه می گوید رفق و مدارا داشته باشید و طایفه دیگر روایات می گوید با شدت و حدت برخورد کنید. اگر این دو طایفه ابتداءً درگیری داشته باشند، به برکت روایات طایفه سوم که مفسّر و حاکم هستند تعارضشان با انقلاب وصف بر طرف می‌شود، طایفه سوم می‌گوید: «آنجایی که گفتم رفق به خرج بده نظر به مواردی داشتم که نیاز به خشونت ندارند، آنجایی که گفتم اعمال شدت بکن هم مقصودم مواضعی بوده که مراتب قبلی موثر نیستند و راهکار منحصر در ضرب و جرح و قطع و امثال آن‌ها است». 🔹 این اتفاق نظیر است، شاهد جمع می‌گوید: آن حرف مرتبط به فلان حوزه است و این حرف مربوط به حوزه‌ای دیگر، بنابراین با هم درگیری و تهافتی ندارند. یعنی روایت ثالثی می‌آید و جایگاه هر یک از دو روایت را مشخص می‌کند. 📚 برگرفته از دروس خارج فقه استاد (1397ش) 🔗 @book_feghahat
💠 وقوع راوی در کتاب کامل الزیارت (ابن قولویه) 🔰حضرت استاد "دام ظله": 🔻 در رابطه با کامل الزیارات و مدلول عبارتی که در مقدمه این کتاب آمده، حداقل پنج مبنا وجود دارد: 1️⃣ مبنای اول این است که تمام کسانی که در اسناد کامل الزیارات واقع شده اند از ثقات اند که مبنای شیخ ره همین است. (وسائل الشیعة، ج30، ص 202) محقق خویی ره نیز تا اواخر عمر شریفش به این مبنا معتقد بود، (معجم رجال، ج1، ص50) ولی بعداً از این مبنا عدول نمود. 2️⃣ مبنای دوم این است که تنها مشایخ بلا واسطه ی ابن قولویه مشمولِ این توثیق هستند. مبنایی که محقق ره در اواخر عمر به آن عدول نمود، همین مبنا است. (منهاج المصباح (التجارة)، ج 1، ص 461) 3️⃣ مبنای سوم این است که شهادتِ ابن قولویه در مقدمه ی کتابش به این معناست که در هر باب از ابواب این کتاب حداقل یک حدیث صحیح و معتبر وجود دارد. به عبارت دیگر عناوین هر باب در این کتاب که متخذ از احادیث آن باب است، حجت است و از معصوم ع صادر شده است. این مبنا را آیت الله شیخ جواد «ره» بعد از عدول از مبنای اول اختیار نموده است. (قبسات من علم الرجال، ج 1، ص 91) 4️⃣ مبنای چهارم این است که شهادت ابن قولویه به این معناست که ایشان می گوید: روایات این کتاب را چون در کتب معتبر و مهم محدثان بزرگ و مورد اعتماد ذکر شده است، در این کتاب جمع آوری کرده ام. ظاهرا آیت الله (دام ظله) معتقد به این مبنا هستند. (قاعده لا ضرر و لا ضرار، ص 21 ـ 22) 5️⃣ مبنای پنجم و مورد قبول (استاد ) این است که ابن قولویه واسطه های بین خودش و منابعی که این روایات را از آن اخذ کرده است توثیق می کند، اما از آن کتابِ منبع به بعد را نه. به عبارت دیگر ابن قولویه می خواهد بگوید: «من شهادت می دهم که از ناحیه ی من تا آن منبع حدیثی، همه ی افراد ثقه هستند، اما از آن منبع تا معصوم (ع) را خودتان بررسی کنید». طبق این مبنا علاوه بر مشایخ بلا واسطه ی ابن قولویه، افراد دیگری که در سند ایشان تا منبع حدیثی قرار گرفته اند نیز توثیق می شوند. گاهی بین ابن قولویه و منبع حدیثی سه نفر واسطه هستند، گاهی دو نفر و گاهی یک نفر. 📚 برگرفته از دروس خارج فقه استاد (1397ش) 🔗 @book_feghahat
💠ارتباط «علم به معروف» با «امر به معروف» 🔰حضرت استاد "دام ظله": 🔹شرط اول از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، علم به معروف و منکر است؛ رابطة «علم به معروف» با «امر به معروف» چه رابطه‌ای است؟ در این باره چهار قول وجود دارد: 🟠قول اول: شرط شرعی وجوب قول اول این است که این شرط، شرط وجوب است؛ آمر به معروف، مادامی که علم به معروف نداشته باشد، امربه‌معروف بر او واجب نیست. مثل استطاعت برای حج است؛ کسی که استطاعت نداشته باشد، حج بر او واجب نیست، اینجا هم کسی که علم به معروف و منکر نداشته باشد، امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر بر او واجب نیست. حضرت امام«ره» در تحریر این قول را پذیرفته. 🔴قول دوم: شرط شرعی واجب قول دوم این است که این شرط، شرط واجب است، نه شرط وجوب؛ مثل طهارت برای صلات است؛ اگر کسی متطهر نباشد، طهارت خبثی یا حدثی نداشته باشد، اینطور نیست که نماز بر او واجب نباشد، لکن چون آنچه واجب است، نمازِ مشروط به طهارت است، باید برود طهارت تحصیل کند. پس حتی آن جایی که علم ندارد، امربه‌معروف بر او واجب است، لکن باید برود علم را تحصیل کند. 🟢قول سوم: شرط عقلی وجوب قول سوم این است که این شرط، نه شرط واجب است، نه شرط وجوب است، بلکه یک شرط عقلی است و بازگشتش به شرط «قدرت» است. تکالیف، مشروط به قدرت هستند، اما نه به عنوان شرط شرعی، بلکه شرط عقلی است، از شرایط عامة تکلیف است. بعضی قائلند که علم به معروف، شرط وجوب نیست (شارع وجوبش را معلق به این علم نکرده‌است) شرط واجب هم نیست، بلکه یک شرط عقلی است؛ چون دخیل در قدرت بر امربه‌معروف است. این هم نظریة آقاضیاء در شرح تبصره است. 🟡قول چهارم: از باب مقدمة عقلی واجب است قول چهارم این است که لا شرطا شرعیا، و لا عقلیا. بلکه اگر می‌گوییم: «علم لازم است»، همانطور که صاحب شرائع در متن فرموده، «الاول ان یأمنه من الغلط فی الانکار»؛ برای این است که اگر انسان معروف را نشناسد و همینجور اقدام به امر و نهی کند، ممکن است غلط از کار دربیاید. برای این که در چالة امربه‌منکر نیفتد، عقل می‌گوید: «برو یاد بگیر»؛ همانجور که عقل می‌گوید: «باید مقدمة واجب را بیاوری» و مقدمة واجب، نه شرط شرعی برای وجوب است و نه شرط شرعی برای واجب است. عقل است که می‌گوید مقدمات سفر حج را باید فراهم کنی. اینجا هم همین که یک منکری واقع شد، وجوب امربه‌معروف فعلی می‌شود، من برای این که امنیت پیداکنم از این که در غلط بیفتم و عقاب آن کار دامنگیرم بشود، عقل می‌گوید: «برو علم پیداکن». پس وزان علم به معروف، وزان مقدمات واجب است؛ که نه شرط شرعی است نه شرط عقلی (از شرایط عام تکلیف) است، فلیُحذَف العلم بالمعروف من سجلّ الشروط؛ کما این که شارع فقط همینقدر می‌گوید که: «نمازِ با طهارت، واجب است.»، و این را نمی‌گوید که: «باید از رختخواب بلند بشوی بروی شیر آب را بازکنی و…». 🔷ثمرة چهار قول: نتیجه این می‌شود که اگر معصیتی از کسی واقع شد و کسی او را بدون علم به آن منکر نهی کرد بعد رفت و فهمید آن عمل منکر بوده و آن نهیْ وَقَعَ فی محله، اگر شرط وجوب بوده (طبق قول اول)، چیزی بر او واجب نبوده (و لذا معصیتی نکرده. بنابراین پس از علم، اگر موضوع باقی باشد، باید مجدداً نهی کند.) اگر شرط واجب بوده (طبق قول دوم)، واجب را اتیان نکرده (و در صورت تقصیر در کسب علم، در امتثال نهی از منکر، معصیت کرده)؛ چون نمی‌دانسته، مثل نمازِ بی‌وضو خواندن است. و لذا اگر موضوع باقی است، باید دومرتبه نهی کند. اگر شرط عقلی وجوب بوده (طبق قول سوم)، چون به شرط «قدرت» برمی‌گردد، پس عاجز از امتثال بوده (و لذا معصیتی هم نکرده حتی اگر در تحصیل علم به معروف مقصّر بوده‌است. حال که علم پیداکرده، وجوب می‌آید. و اگر موضوع باقی است، باید مجدداً نهی کند.). اما اگر نه شرط وجوب است نه شرط واجب (طبق قول چهارم)، چون واجبْ توصلی است، فصدر عنه الامتثال و تکلیف را انجام داده، الا این که نمی‌دانسته: «نهی‌ازمنکر است یا نه؟»، پس یک تجرّی از او صادرشده‌است. چرا تجری است؟ چون وقتی که نداند: «این عملی که دارد از آن نهی می‌کند، واجب است یا حرام؟»، و حتی اگر نداند که «حرام است یا حلال؟»، و بگوید: «لاتفعل هذا الحرام»، قول بلا علم گفته و آنچه نمی‌دانسته حرام است را به شریعت نسبت داده. لکن اگر بگوید: «لاتفعل هذا»، تجرّی نکرده‌است. 📚 برگرفته از دروس خارج فقه استاد (1395ش) 🔗 @book_feghahat
هدایت شده از پندهای سعادت
🔰 شیعه ی واقعی در کلمات معصومین علیهم السلام 💠حضرت استاد #شب_زنده_دار"دام ظله": در آستانه عید مبارک غدیر، عید اتمام نعمت و تکمیل دین هستیم. مناسبت غدیر ومسئله‌ی ولایت مولا امیرالمومنین علیه السلام دارای ابعاد فراوان و بحث های بسیار مهمی است. آنچه که در اینجا میخواهم عرض کنم، این است که واژه شیعه که ما بحمدالله مشرف یه این تسمیه واین نام هستیم، در روایات اهل بیت علیهم السلام یک باب مخصوص دارد. واژه ی شیعه دو مفهوم دارد، یک مفهوم اسمی و مصطلح که یکی از آنها همین کسانی هستند که مذهب تشییع را برگزیده اند و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت را بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم قبول کرده اند؛ یعنی خلافت بلا فصل مولا امیرالمومنین علیه السلام و بعد یازده فرزند معصوم آن بزرگوار.این یک معنا از کلمه تشیّع است. اما یک معنای وصفی هم دارد که مراد کسانی هستند که واقعا از اهل بیت علیهم السلام پیروی میکنند و رنگ و بوی مقتدا های خودشان را گرفته اند.این هم یک معنای وصفی است. از راویات بر می آید که ائمه علیهم السلام دوست داشتند که این نام و عنوان، در صورتی بر کسی اطلاق شود که در مرتبه ای عالی از پیروی و اتّصاف به صفات ویژه ای باشد که در این روایات ذکر شده است. قهرا این تسمیه حتی به معنای اولش یک عَلم مرتجل نیست که بی تناسب نام گذاری شده باشد، بلکه در این نامگذاری منظورشان تناسب بین این افراد و مقتدا های آنها بوده است. 📚پند های سعادت،جلد۲،صفحات ۱س #بیانات #دهه_امامت_و_ولایت #عید_الله_الاکبر #غدیر @pand_saadat
هدایت شده از پندهای سعادت
حضور حضرت استاد شب زنده دار (دام ظله) کنار قبر استاد عزیزشان حضرت آیت الله میرزا کاظم قاروبی تبریزی رحمه الله قبرستان نو ۱۴۰۳/۰۴/۰۳ @pand_saadat
هدایت شده از پندهای سعادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸هر عالمی که آخرتش را به دنیا نفروخته باشد،در عالم برزخ خیلی اجر و قرب دارد. حضور حضرت استاد شب زنده دار(دام ظله) در قبرستان نو۱۴۰۳/۰۴/۰۳ @pand_saadat
💠 رابطه عقل و عرف در مسیر اجتهاد 🔰حضرت استاد "دام ظله": 🔹 فقیهی که عرفیت خودش را از دست بدهد، دیگر فقیه نیست. بعضی که شرط کرده‌اند که فقیه نباید خیلی سراغ علوم عقلی برود برای حراست از این مطلب است که فهم عرفی را از دست ندهد؛ زیرا علوم ، برهانی و دقیق است و از اذهان عرفی خارج است. کسی که در آنجا به این شکل بحث می‌کند ممکن است که حالت عرفی خودش را از دست بدهد و دیگر روایات را به شکلی که عرف می‌فهمد، نفهمد. 🔸 کما اینکه آدمی که فکر می‌کند نمی‌تواند به برهان برود و آنجا را خراب می‌کند، زیرا در برهان هیچ احتمال خلافی نباید داده بشود. مگر کسی خدا این توفیق را به او بدهد که در هر مقامی بتواند شرایط را تحفظ کند و افراد اندکی موفق به این کار هستند. 📚 برگرفته از دروس خارج فقه استاد (1396ش) 🔗 @book_feghahat