فرازی از وصیت نامه شهید حسن غازی:
احساس غربت این جوانان عزیز که پویندگان راه حسین(ع) می باشند، در این جهان بازتابی از آن بُعد ابدیت خواهی و حس خلود جاودانگی طلبی روح آنهاست.
وقتی که عملت صالح بود، همیشه شهیدی. همیشه آماده رفتنی. آنگاه نسبت به آخرت نه اکراه بلکه اشتیاق خواهی داشت.
خدایی بودن، خدایی زیستن وخدایی بودن تو را به کوچ آخرت مشتاق می کند .
#وصیت_نامه_شهدا
#وصیت_نامه_موضوعی
#وصیت_نامه_شهید_حسن_غازی
#شهید_حسن_غازی
#شهادت_طلبی
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
پاسداشت 779 شهید هجدهم اسفند ماه
#شهید_امروز
#شهید_جمشید_دانایی_فر
شهید جمشید دانایی فر (استان سیستان و بلوچستان، شهرستان هیرمند، روستای محمدآباد) (۱۳۹۲ ه.ش)
#شهید_منوچهر_کفیلی
شهید منوچهر کفیلی (استان اصفهان، شهرستان شهرضا) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهید_فضل_الله_نوری (طبق تقویم قمری)
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
کتاب «حاج قاسم ۲»، خاطراتی از سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به اهتمام علی اکبری مزدآبادی توسط انتشارات یازهرا (س) منتشر و روانه بازار نشر شد.
پیش از این جلد نخست کتاب «حاج قاسم» از مجموعه کتابهای یاران ناب انتشارات یا زهرا (س) به کوشش علی اکبریمزدآبادی به چاپ رسیده بود که با استقبال مخاطبان همراه شد.
#معرفی_کتاب
#تازه_های_نشر
#کتاب_حاج_قاسم
#شهید_قاسم_سلیمانی
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
♨️ برای #حفظ_سلامتی، این #دعا را هر #صبح و #شب بخوانید:
🔸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
✳️ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه مرتبه)
▫️ خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار میدهی _ قرار بده!
🔸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
📚 بهجتالدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد توصیه حضرت آیتالله بهجت قدسسره)
خاطره #رزمندگان_اسلام درباره این دعا در پی می آید.
👇👇👇
در #عملیات_والفجر_یک ، در سنگر نیروهای اطلاعات دعایی از امام صادق (ع) بود که مرا خیلی جذب خودش کرد و با تکرار چند باره آن، جان من خیلی از بچه ها نجات پیدا کرد.
« #اللهم_اجعلنی_فی_درعک_الحصینة_التی_تجعل_فیها_من_ترید » یعنی خداوندا ! مرا در رزه نفوذ ناپذیر خودت قرار بده. به راستی که تو هر آنکس را که بخواهی در این زره قرار می دهی.
برش اول:
در #عملیات_والفجر_سه ، در محاصره یک تیپ مکانیزه دشمن بودیم. جلو و عقب ما عراقی بودند. عراقی های پشت سر، می خواستند ما را بزنند. تیرشان به عراقی های جلو ما می خورد. ما به همراه عراقی های جلو، از تپه ها پایین آمدیم . وقتی متوجه شدند ما ایرانی هستیم، فرار کردند و از بالای تپه به ما تیراندازی کردند. من متوسل به دعای مخصوص خودم جهت محافظت شدم.
یک عراقی با #سیمینوف به پیشانی من زد. اما در کمال ناباوری تیر کمانه کرد و به زمین خورد و فقط #خراش ی بر پوست من گذاشت. من با اعتقاد کامل هم چنان به خواندن دعای تحفظ ادامه می دادم.
برش دوم:
در #عملیات_بدر ، نیرویی داشتیم به نام حاج مختار که از ناحیه سر زخمی شده بود. نیاز به عقب نشینی داشتیم؛ اما نمی دانستیم حاج مختار را چه کارش کنیم. بالای دژ در تیر رس عراقی ها بود و پایینش گل و لای بود. یاد دعای مخصوص خودم افتادم و حاج مختار را که حدودا صد کیلو وزن داشت، کول گرفتم؛ در حالی که پاهایش روی زمین کشیده می شد. خودم را از لای گل ها با یک یا علی بیرون کشیدم و دعای مخصوصم را بلند بلند خواندم. هر چه تیر زدند به ما نخورد. او راتا 80 متری قایق ها آوردم و سپردمش به #شهید_حسن_سلطانی و او به قایق ها رساندش.
برش سوم:
این دعا را به #شهید_علی_شفیعی هم یاد داده بودم. یک روز علی مرا دید و گفت: مرد حسابی این چه دعایی است که به من یاد دادی؟ چند نفر داخل قایق نشسته بودیم و من داشتم این دعا را می خواندم که #بمباران شدیم. دیدم که چند نفر روی من افتاد ند و مقداری روده روی شکمم ریخت. گمان کردم شکمم پاره شده است. دست که روی شکمم کشیدم، دیدم شکمم سالم است. چهار نفر همراه من شهید شده بودند و فقط من زنده مانده بودم؛ بدون حتی یک جراحت.
#کتاب_رندان_جرعه_نوش ؛ خاطرات حمید شفیعی، نویسنده و راوی: حمید شفیعی، تدوین گر: محمد دانشی، ناشر: سماء قلم، نوبت چاپ: اول- ۱۳۸۴؛ صفحات 78/102/128/140-141.
برش چهارم:
دوم اردیبهشت 59 بود که با #بنی_صدر در مورد مشکلات مرزها و #پاسگاه ها جلسه ای تشکیل دادیم. ایشان #شهید_صیاد_شیرازی را به کردستان مأمور کرد.
با زیان شهید صیاد می رفتیم اصفهان که از آنجا با آقای سالک و آقای رحیم صفوی برویم #کردستان. در راه رسیدیم به قم.
صیاد گفت: ما اینجا یک طلبه ای داریم که خیلی دوست دارم ببینی اش. وقتی پیدایش کرد. صیاد بهش گفت: ما داریم می رویم به کردستان خیلی دعایمان کن.
حاج آقای غفر اللهی گفت: هیمن جا باشید تا برگردم. وقتی برگشت دعایی را روی کاغذی نوشته بود. توی تمام عملیات ها صبح که می رفتیم می خواندیمش و خیلی هم برای مان اثر داشت. دعا یک جمله بیشتر نبود: « اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من ترید ».
راوی: سید حسام هاشمی
#کتاب_خدا_می_خواست_زنده_بمانی . کتاب شهید صیاد شیرازی. نویسنده: فاطمه غفاری. ناشر: روایت فتح. نوبت چاپ: هفتم-1395. صفحه 47-48.
#دعای_تحفظ
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید قاسم سلیمانی:
برادران و خواهران عزیز ایرانی من! مردم پرافتخار و سربلند! که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد؛ کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.
#وصیت_نامه_شهدا
#وصیت_نامه_موضوعی
#وصیت_نامه_شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_قاسم_سلیمانی
#ولایت_فقیه
#مقام_معظم_رهبری
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید محمد هادی ذوالفقاری:
بچه های ایران و عراق! من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام دادم . یکی از دلایلی که به #نجف آمدم همین بود که پیشرفت کنم.
نجف شهری است که مثل #تصفیه_کن است که گناه ها را به سرعت از آدم می گیرد و جای گناهان ثواب می دهد. این مولای ما خیلی مهربان است.
مرا در #وادی_السلام دفن کنید. دوست دارم نزدیک امام باشم.
#وصیت_نامه_شهدا
#وصیت_نامه_موضوعی
#وصیت_نامه_شهید_ذوالفقاری
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
#شهدا_و_امام_علی (ع)
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/