eitaa logo
برش‌ ها
387 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
560 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته،کاربردی، و به استناد کتابهای چاپ شده روایت می کنیم تا بتوان آن را با دل زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
برش‌ ها
#شهید_حمید_باکری
حمید خیلی بود. اسلام آباد که بودیم. هر روز داشتیم. یک بار گفتم: خوشم می آید یک بار بیایی و ببینی اینجا را زده اند و من کشته شده ام . برایم بخوانی «فاطمه جان شهادتت مبارک!». مرتب دور اتاق می چرخیدم و سینه می زدم. صدایش در نمی آمد. دیدم دارد گریه می کند. گفتم: خیلی بی انصافی! تو که می روی دلم مثل سیر و سرکه می جوشد و تحمل اشک هایم را هم نداری، حالا خودت نشستی داری گریه می کنی؛ وقتی که اتفاقی هم نیافتاده. گفت: فاطمه! به خدا قسم! اگر اتفاقی برای تو بیفتد، من از جبهه بر نمی گردم. در سیره شهدا کتاب نیمه پنهان ماه، جلد سوم، حمید باکری به روایت همسر شهید، نویسنده: حبیبه جعفریان، ناشر: روایت فتح، چاپ شانزدهم- ۱۳۹۵ ؛ صفحه 33. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
برش‌ ها
#شهید_ولی_الله_چراغچی
برای اولین بار رفتیم حرم و بعد بهشت رضا (ع) برای . وقتی بر می گشتیم، آقا ولی گفت: مثل این که رسم است داماد را به دست عروس می کند. خندیدم. گفت: حلقه را به من بدهید. ظاهرا مادرم اشتباهی دست شما کرده. حلقه را گرفت و دوباره دستم کرد. در سیره شهدا مجموعه نیمه پنهان ماه، جلد ۹، چراغچی به روایت همسر شهید؛ نویسنده: مهدیه داودی، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: یازدهم؛ ۱۳۹۵؛ صفحه ۱۹. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/