eitaa logo
برش‌ ها
384 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
348 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از تظاهرات رژیم پهلوی خیلی به طیب فشار می آورد که به گردن بگیرد از (ره) پول گرفته تا شورش راه بیاندازد. زندانی های ۱۵ خرداد را به صف کرده بودند تا دیگر زندانی ها عبرت بگیرند. به طیب دست بند قپونی* زده بودند. زیر شکنجه عرق از بدنش می ریخت. گفته بودند: اگر در محضر امام به ایشان بتوپی آزاد می شوی. پدرم می گفت: وقتی مرا خدمت امام بردند، تا چشمم به این مرد خدا و نورانی افتاد، گفتم: سید! تو را به جدت قسم! آیا تا کنون مرا دیده ای؟ تو به من پول دادی؟ امام گفت: نه من تو را دیده ام و نه از من پولی گرفته ای. ولی الحق که تو یک آدم ای هستی. وقتی هم که اطرافیان فشار می آوردند که «یک کلمه می گفتی و خودت را خلاص می کردی». پدرم می گفت: تنها امید زندگی من خدمت به خانواده (ع) است. چه طور بیایم و خانواده امام (ع) را زیر پای این دژخیم ها بیاندازم. زندگی دو روزه دنیا چه ارزشی دارد که به خاطر آن دروغ بگویم. می گفت: من عمر خودم را کرده ام. در پایان عمر، حاضر نیستم به مرجع تقلیدی که جانشین (عج) است تهمت نمی زنم. من به دستگاه امام حسین (ع) خیانت نمی کنم. راوی: بیژن حاج محمد رضا؛ فرزند شهید ؛ مصاحبه هایی د رمورد شهیدان طیب، اندرزگو و رجایی، نویسنده: حمید داود آبادی، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: اول-۱۳۹۵؛ صفحه ۳۹-۳۸ و ۵۳-۵۲. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/