معرفی و بررسی #کتاب_سه_شهید
مصاحبه های درباره #شهید_طیب_حاج_رضایی و #شهید_سیدعلی_اندرزگو و #شهید_محمدعلی_رجایی
yon.ir/v2po9
☑️انتخاب شخصیت های کتاب، هوشمندانه می باشد. شهید اول، شهید شروع نهضت است، شهید دوم نقش میانی دارد و در آخرین ماه های قبل از انقلاب و شهید سوم شهید بعد از انقلاب می باشد. هر سه شخصیت از چهره های تأثیر گذار در انقلاب و دارنده نقش کلیدی در تحولات پیرامونی خود می باشند. تنوع انتخاب هم جالب است: یکی بازاری و کاسب، دومی روحانی و سومی دانشگاهی و معلم می باشد.
☑️مصاحبه صریح با خانواده شهدا مهم ترین شاخصه کتاب حاضر می باشد. البته این صراحت می توانست با یک بازنگری و ویرایش متن همراه باشد که در این صورت هم کتاب مختصر تر می شد و هم برای خواننده دلپذیرتر می نمود. البته این مصاحبه ها با قالب روزنامه و مجله سازگاری بهتری دارد تا کتاب.
☑️درج تصاویر متعدد و مختلف سبب جذابیت کتاب می شود؛ اما چون تصاویر عموما به صورت تمام صفحه درج شده است، با سیاه و سفید بودنش چندان سازگاری ندارد. نویسنده می توانست در آخر هر فصل تعدادی از تصاویر را به صورت یک چهارم صفحه بیاورد و نیازی به این همه اشغال فضا نبود.
☑️یکی از محسنات کتاب، پاورقی های متعدد و مفصل آن می باشد. نویسنده محترم در هر موردی که اصطلاح و یا اسامی که برای خواننده ممکن است نا آشنا باشد را مفصلا وبا فونت ریز درپاورقی توضیح داده است. شاید همه خوانندگان رغبت به خواندن این پاورقی ها نداشته باشند؛اما بودنش ضرورت دارد واز نقاط قوت کتاب میباشد.
☑️به نظر می رسد کتاب خیلی مشوش است و نقشه ازقبل تهیه شده ای برای نویسنده...
👇
طیب واقعا عاشق #امام_حسین (ع) بود. وقتی مادرم به برخی از خرج هایش اعتراض می کرد، می گفت: من زندگی و پولی را که به دست می آورم به دو قسمت تقسیم می کنم.
قسمتی از آن را خرج خودم می کنم و قسمتی را هم خرج امام حسین (ع) می کنم. همیشه در همان میدان تره بار گوسفندان زیادی را می خرید و می گذاشت بچرند و پروار شوند تا در محرم در حسینیه ها و تکایا و خرج امام حسین (ع) ذبح شوند.
#شهید_طیب_حاج_رضایی
#شهدا_و_اهل_بیت
#شهدا_و_امام_حسین
#خاطرات_عاشورایی
راوی: بیژن حاج محمد رضا؛ فرزند شهید
#کتاب_سه_شهید ؛ مصاحبه هایی د رمورد شهیدان طیب، اندرزگو و رجایی، نویسنده: حمید داود آبادی، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: اول-۱۳۹۵؛ صفحه ۱۸ و ۲۲.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
بعد از تظاهرات #پانزده_خرداد رژیم پهلوی خیلی به طیب فشار می آورد که به گردن بگیرد از #امام_خمینی (ره) پول گرفته تا شورش راه بیاندازد. زندانی های ۱۵ خرداد را به صف کرده بودند تا دیگر زندانی ها عبرت بگیرند. به طیب دست بند قپونی* زده بودند. زیر شکنجه عرق از بدنش می ریخت. گفته بودند: اگر در محضر امام به ایشان بتوپی آزاد می شوی.
پدرم می گفت: وقتی مرا خدمت امام بردند، تا چشمم به این مرد خدا و نورانی افتاد، گفتم: سید! تو را به جدت قسم! آیا تا کنون مرا دیده ای؟ تو به من پول دادی؟ امام گفت: نه من تو را دیده ام و نه از من پولی گرفته ای. ولی الحق که تو یک آدم #آزاده ای هستی.
وقتی هم که اطرافیان فشار می آوردند که «یک کلمه می گفتی و خودت را خلاص می کردی». پدرم می گفت: تنها امید زندگی من خدمت به خانواده #امام_حسین (ع) است. چه طور بیایم و خانواده امام (ع) را زیر پای این دژخیم ها بیاندازم. زندگی دو روزه دنیا چه ارزشی دارد که به خاطر آن دروغ بگویم.
می گفت: من عمر خودم را کرده ام. در پایان عمر، حاضر نیستم به مرجع تقلیدی که جانشین #امام_زمان (عج) است تهمت نمی زنم.
من به دستگاه امام حسین (ع) خیانت نمی کنم.
#شهید_طیب_حاج_رضایی
#شهدا_و_امام_حسین
#غیرت_دینی_در_سیره_شهدا
راوی: بیژن حاج محمد رضا؛ فرزند شهید
#کتاب_سه_شهید ؛ مصاحبه هایی د رمورد شهیدان طیب، اندرزگو و رجایی، نویسنده: حمید داود آبادی، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: اول-۱۳۹۵؛ صفحه ۳۹-۳۸ و ۵۳-۵۲.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
چند نفر #پاسبان آمدند میدان بار و به بهانه گوسفندهای طیب به وی اهانت کردند. خون طیب بود جوش آمد و #سیلی محکمی به پاسبان زد و مردم ریختند سرشان و ماشین شان را هم آتش زدند. با دعوت طیب، مردم بازار را تعطیل کردند و سمت خیابان نخست وزیری به راه افتادند.
طیب با #اسد_الله_علم دیدار کرد و با برکناری رئیس کلانتری و شهردار ناحیه همه چیز خاتمه یافت.
در این #تظاهرات وقتی طیب جلوی ساختمان رسید، چند نفر از مأموران او را به داخل ساختمان دعوت نمودند. او قبول نمی کرد.
گفتند: فعلا بیا #ناهار بخوریم تا بعد. ایشان گفته بود: با وجود جمعیتی که دنبالم آمده اند، تنها خوری نمی کنم.
ساعتی بعد چند کامیون ارتشی دور مردم را گرفتند و برای همه جمعیت غذای ارتشی تقسیم کردند. همه کنار خیابان ناهارشان که خورش قیمه بود خوردند و پدرم رفت داخل ساختمان.
#شهید_طیب_حاج_رضایی
#سیره_غذایی_شهدا
#پرهیز_از_تک_خوری
راوی: بیژن حاج محمد رضا؛ فرزند شهید
#کتاب_سه_شهید ؛ مصاحبه هایی در مورد شهیدان طیب، اندرزگو و رجایی، نویسنده: حمید داود آبادی، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: اول-۱۳۹۵؛ صفحه ۱۹-۲۰.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
سه روز بعد از تظاهرات #پانزده_خرداد ، از کلانتری آمدند دنبال پدرم. می گفتند: نیم ساعته می رویم و می آییم. وقتی وارد شهربانی می شوند به این بهانه که تیمسار #نصیری فردی عصبانی است، پاها و دست های طیب را با زنجیر می بندند.
وقتی وارد شدیم، “حسین آقا مهدی” هم آنجا بود. نصیری بعد از نیم ساعت بی محلی شروع کرد به دادن #فحش های ناموسی به “حسین آقا مهدی”.
دیدم اگر همین طور ساکت بنشینم به من هم فحش خواهد داد. اعتراض کردم که حق نداری فحش بدهی. نصیری عصبانی شد و گفت: «به تو هم فحش می دهم». عصبانی شدم و با دست و پای بسته پریدم روی میز و شروع کردم به زدن نصیری که مأمورها آمدند داخل و ما را جدا کردند.
پدرم از طریق سرهنگ احمدی پیغام فرستاد که برایم پول بفرستید. با این کاری که کردم حتما مرا به بندر عباس تبعید خواهند کرد.
چند ماه بعد توانستیم وقت ملاقات بگیریم. ار آن طیب ۱۴۰ کیلویی خبری نبود. زیر بار شکنجه ها شکسته شده بود و وزنش بیش از هشتاد کیلو نمی شد.
#شهید_طیب_حاج_رضایی
#سیره_اخلاقی_شهدا
#ظلم_ستیزی_در_سیره_شهدا
راوی: بیژن حاج محمد رضا؛ فرزند شهید
#کتاب_سه_شهید ؛ مصاحبه هایی در مورد شهیدان طیب، اندرزگو و رجایی، نویسنده: حمید داود آبادی، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: اول-۱۳۹۵؛ صفحه ۲۶-۲۸.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
رهبر انقلاب در بخشی از خطبههای نماز جمعه، در تاریخ ۱۳۶۳/۳/۱۸:
«خیلی خوب است که یاد کنم از چهرهی دو نفر از شهدای عزیزی که حالا کمتر از ایشان یاد میشود: مرحوم طیّب و مرحوم رضائی که این دو نفر عزیزانی بودند که مبارزه کردند. در این مبارزات نقش داشتند بعد هم شدیدترین انتقام را از اینها دستگاه گرفت و آنها را به شهادت رساند.»
همچنین رهبر انقلاب در دیدار با دو پسر مرحوم حاج اسماعیل رضایی در تاریخ ۱۳۷۵/۱۰/۱۰ چنین فرمودند:
«یکی از بالاترین و با فضیلتترین شهادتها، شهادتی است که پدر شما و مرحوم طیب به آن شهید شدند. در دوران غربت، وحشت و اختناق؛ آن هم تنها. یک وقت انسان با هزار نفر به میدان جنگ میرود؛ یک وقت انسان، تنها در مقابل دشمن قرار میگیرد؛ این یکطور دیگر است. دورهی اختناق واقعاً خیلی سخت بود؛ بخصوص نسبت به اینها که وضع عجیبی داشتند. خداوند انشاءاللَّه درجاتشان را عالی کند.
#شهید_طیب_حاج_رضایی
#شهدا_از_نگاه_رهبر_انقلاب
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
با سلام
برای دسترسی به #فهرست خاطرات #شهدای_آبان_ماه کانال می توانید از هشتگ های ذیل استفاده بفرمائید.
✅#شهید_مصطفی_صدر_زاده (1 آبان)
✅#شهید_فتحی_شقاقی (4 آبان)
❌#شهید_جعفر_خواستان (4 آبان) فاقد مطلب
❌#شهید_رضا_حمیدی_نور (8 آبان) ف
❌#شهید_شریف_اشراف (10 آبان) ف
✅#شهید_طیب_حاج_رضایی (11 آبان)
❌#شهید_محسن_انصاری (13 آبان) ف
❌#شهید_علی_تمام_زاده (18 آبان) ف
✅#شهید_حسن_طهرانی_مقدم (21 آبان)
❌#شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری (21 آبان) ف
❌#شهید_ادواردو_آنیلی (24 آبان) ف
✅#شهید_محمود_اخلاقی (28 آبان)
✅#شهید_مجید_زین_الدین (29 آبان)
✅#شهید_مهدی_زین_الدین (29 آبان)
@boreshha
http://fi9.ir/i5sr0i
با سلام خدمت شما دوستان عزیز و گرامی🙏🏻🌹
📌برای دسترسی به #فهرست خاطرات #شهدای_آبان_ماه کانال می توانید از هشتگ های ذیل استفاده بفرمائید.❤️(فهرست به تدریج به روزرسانی میشود)
پاسداشت ۱۴,۱۶۱ شهید آبان ماه
#شهید_مصطفی_صدر_زاده (۱ آبان)
#شهید_ابوالفضل_مهدیار (۲ آبان)
#شهید_فتحی_شقاقی (۴ آبان)
#شهید_آرمان_علی_وردی (۴ آبان)
#شهید_محمد_حسین_فهمیده (۸ آبان)
#شهید_سید_مصطفی_خمینی (۱۱ آبان)
#شهید_طیب_حاج_رضایی (۱۱ آبان)
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم (۲۱ آبان)
#شهید_محمود_اخلاقی (۲۸ آبان)
#شهید_مهدی_خندان (۲۹ آبان)
#شهید_مهدی_زین_الدین (۲۹ آبان)
#شهید_مجید_زین_الدین (۲۹ آبان)
⚠️۱۱ آبان ۱۳۴۲/تیرباران #شهید_طیب_حاج_رضایی
به جرم دفاع از امام خمینی(ره)
🔰 «طیب»، یکی از مشاهیر چاقوکش و به اصطلاح باجگیرهای بزرگ آن زمان در تهران بود که در ایران نظیرش پیدا نمی شد. اما همین فرد وقتی اعدام می شود کسی مثل آیت الله حکیم به ایشان لقب «حُرّ زمان» را می دهد و می گوید: "طیب، حُرّ زمان خودش بود". حتی من یادم هست که طیب روی سینه اش عکس شاه را خالکوبی کرده بود و به نفع شاه در تظاهرات شرکت می کرد. اما بعدها این باجگیر از طرفداران امام خمینی می شود. حتی زمانی که رژیم می خواست حرکت ۱۵ خرداد را خنثی کند گفته بود که طیب هم در میان اینها بود. او عده ای را دورِ خود جمع کرده و از آنها پول گرفته و بین تظاهرکنندگان پخش کرده است و پنج - ده تومان به اینها پول داده که بیایید خیابان و شعار بدهید که «مرگ بر فلانی، درود بر فلانی».
🔰مرحوم پدرم بسیار آدم دل رحمی بود.ایشان بسیار انسان متدینی بود.هدفی جز کمک به مردم نداشت.به هر نوع و شکلی که میتوانست کمک میکرد و تمام سعی اش این بود که به کسی ظلم نکند.این آدم علی رغم اسم و رسمی که داشت و فکر میشد خیلی خشن و بد اخلاق باشد اما بسیار مرد دل رحم،متعهد و متدینی بود.ایشان خیلی منصف و مهربان نسبت به فرزندان و مادرم بود.پدرم در بیشتر اوقات به فکر حل مشکلات مردم بود و هر موقع که به خانه برمی گشت،پشت در هر روز حدود 40 الی 50 نفر بودند که پدرم به تک تک حرفهای آنها گوش میداد و در حل مشکلات آنها جدیت فراوانی داشت.
✂️برشها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
(ایتا و هورسا)👇🏻
🇮🇷@boreshha
🔅کتاب طیب🔅
زندگینامه و خاطرات حُر نهضت امام خمینی(ره)
#شهید_طیب_حاج_رضایی
✂️برشها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
(ایتا و هورسا)👇🏻
🇮🇷@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
🔥مرام و معرفت
#شهید_طیب_حاج_رضایی در وصیتش:
به امام بگو ما ندیده خریدیمِت...♡🔥
هدیه به روح پاکش فاتحهای خوانده شود🖤
✂️برشها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
(ایتا و هورسا)👇🏻
🇮🇷@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
🔺همان طور که آوردم، می برمش!
▫️حاج حیدری به نقل از پاسبان شیخی:
🔹سال ۱۳۴۲ وقتی طیب و حاج اسماعیل را به سختی شکنجه دادند و به اینجا آوردند، آنها را در سلولهایی قرار دادند که نور نداشت و مرطوب بود. بدن این دو نفر زخمی و خسته بود. گاهی می آمدند و از زیر در یک سطل آب به داخل سلول می ریختند تا بیشتر اذیت شوند و زخمهایشان بدتر شود تا شاید به نوعی با آنها همکاری کنند.
💢گاهی از دربار یک سرهنگ می آمد و با طیب حرف می زد. یک بار به طیب گفت: «کاری که به تو گفتیم نکردی، لااقل بیا در این کاغذ بنویس که به شاه وفادارم و از محضر شاه معذرت می خواهم. شاه را به ولیعهد قسم بده. من نامه را می برم و برایت عفو می گیرم».
🔸طیب هم که عصبانی شده بود، گفت: «اگر از این در رفتم بیرون خودم می دانم چه کار کنم. همان طور که آوردمش می برمش».
#شهید_طیب_حاج_رضایی
#سیره_اخلاقی_شهدا
#صبر_بر_مشکلات_مبارزاتی
📚#کتاب_رادمرد؛ زندگی نامه شهید طیب حاج رضایی، نویسندگان: علی اکبر مسگر و مجتبیرغفوری، ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی. نوبت چاپ: اول-۱۳۹۵. صفحه ۷۲.
✂️برشها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir