ابراهیم از بس پشت #موتور توی سرما نشسته بود، #سینوزیت گرفته بود و سرش درد می گرفت. برای آرامش سر دردش گاهی #سیگار می کشید.
وقتی که رقتیم #خواستگاری، بعد از اتمام شرط و شروط، مادرم گفت: یک شرط دیگر هم اینکه که ابراهیم قول بدهد که دیگر سیگار نمی کشد.
همسرش با شنیدن این شرط گفت: مجاهد فی سبیل الله که نباید سیگار بکشد. دور از شأن و منزلت شماست که سیگار بکشید.
در راه برگشت ابراهیم نارحت بود. گفت: مگر شما نمی دانید که من فقط برای سر درد سیگار می کشم؟
مادرم گفت: لازم بود که همه چیز را درباره ات بدانند.
وقتی رسیدیم خانه ابراهیم همه سیگارهایش را از جیبش در آورد و زیر پا له کرد و گفت: بعد از این کسی دست من سیگار نخواهد دید.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#سیره_خانوادگی_شهدا
#قول_و_قرارهای_زندگی_مشترک
راوی: ولی الله همت؛ برادر شهید
#کتاب_برای_خدا_مخلص_بود ؛ خاطراتی از شهید محمد ابراهیم همت، نویسنده: علی اکبری، ناشر: یاز رهرا (س)، نوبت چاپ: یازدهم- زمستان ۹۵ ، صفحه ۲۹.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
🔺مجاهد فی سبیل الله و سیگار؟!
🔹ابراهیم از بس پشت موتور توی سرما نشسته بود، سینوزیت گرفته بود و سرش درد می گرفت. برای آرامش سردردش گاهی سیگار می کشید.
🔸وقتی که رفتیم خواستگاری، بعد از اتمام شرط و شروط، مادرم گفت:«یک شرط دیگر هم اینکه که ابراهیم قول بدهد که دیگر سیگار نمی کشد».
🌀همسرش با شنیدن این شرط گفت:«مجاهد فی سبیل الله که نباید سیگار بکشد. دور از شأن و منزلت شماست که سیگار بکشید».
⚡️در راه برگشت ابراهیم نارحت بود. گفت:«مگر شما نمی دانید که من فقط برای سردرد سیگار می کشم؟».
☄مادرم گفت:«لازم بود که همه چیز را درباره ات بدانند».
🍁وقتی رسیدیم خانه ابراهیم همه سیگارهایش را از جیبش در آورد و زیر پا له کرد و گفت:«بعد از این کسی دست من سیگار نخواهد دید».
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#سیره_خانوادگی_شهدا
#قول_و_قرارهای_زندگی_مشترک
▫️راوی: ولی الله همت؛ برادر شهید
📚#کتاب_برای_خدا_مخلص_بود ؛ صفحه ۲۹.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir