برش ها
#شهید_کاظم_نجفی_رستگار
دست کاظم را گچ گرفته بودند، باید در #بیمارستان استراحت می کرد؛ اما فرار کرده بود. به هر ترتیبی بود با قند شکن و قیچی گچ دستش را باز کردیم. نرسیده آماده رفتن بود. عملیات داشتند.
کمرش درد می کرد و نمی توانست بنشیند و بند #پوتین هایش را ببندد. یکی را به زور خودش بست و دیگری را من.
در حالی که سرش پایی بود و به گره هایی که می زدم، نگاه می کرد، گفت: اجر این #جهاد برای شماهایی که همسرتان را با دست خودتان راهی جهاد می کنید هست. همین که ما از بابت خانه و زندگی خیال مان راحت است مدیون شماییم.
دیگر بغض مجالی نمی داد که جوابش را بدهم.
#شهید_کاظم_نجفی_رستگار
#سیره_خانوادگی_شهدا
#قدردانی_از_زحمات_همسر در #سیره_شهدا
راوی: اکرم حاج ابوالقاسمی؛ همسر شهید
مجموعه نیمه پنهان ماه، جلد ۲۶، رستگار به روایت همسر شهید، نویسنده: نجمه طرماح، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۵ ؛ صفحات ۷۳-۷۱.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
شهید سیفی قبل از آخرین اعزامش آمد برای خداحافظی با دوستان رزمنده آمده بود. #پوتین های او نو بود و پوتین های من کهنه.
گفت: این پوتین های کهنه برای کیست؟
گفتم چطور؟
گفت: بیا با هم عوض کنیم.
گفتم برای چه؟
گفت: من عازم عملیاتم و شاید #شهید یا اسیر شوم، دوست دارم با پوتین #کهنه شهید شوم و پوتین های نو را یک نفر دیگر استفاده کند تا #بیت_المال کمتر متضرر شود.
#شهید_علی_سیفی_نسب
#سیره_اقتصادی_شهدا
#تلاش_در_حفظ_بیت_المال
#کتاب_بیا_مشهد، گروه فرهنگی شهید هادی،چ اول ۱۳۹۵، ص ۹۳.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
https://eitaa.com/boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/