مصطفی وقتی #آمریکا بود رفته بود جایی سخنرانی. خانمی عاشقش شده بود. چمران شرط و شروط خود را بیان کرد. اول باید مسلمان شوی و دوم باید #پروانه باشی و بسوزی. من شمعم هر کس به من نزدیک شود؛ اگر #ذوب نشود، خواهد سوخت. وقتی خانم همه چیز را پذیرفت اسمش را گذاشت پروانه تا نمادی باشد برای سوختن.
پروانه دارای روح قوی بود تا جایی که می توانست روحش را از بدنش جدا کند و به دیگران در جاهای مختلف سر بزند.
وقتی چمران آمد #لبنان و تصمیم گرفت که مسئولیت بچه های #یتیم مدرسه جبل عامل را بپذیرد، پروانه هم با چهار فرزندش آمد. خیلی به بچه های یتیم رسیدگی می کرد و غذا در دهان شان می گذاشت و زخم هایشان را مداوا می کرد. بعد از یک سال طاقتش طاق شد. می گفت: بیا برگردیم آمریکا.
مصطفی گفت #تکلیف من ماندن در اینجاست؛ اما تو آزادی می توانی به هر جا که خواستی برگردی.
می گفت: من اکنون چهار فرزند ندارم. من ۶۰۰ فرزند دارم که نمی تولانم رهایشان کنم.
پروانه برگشت آمریکا؛ حتی وقتی یکی از پسرانش در استخر غرق شد، برنگشت.
غیابی از همدیگر جدا شدند.
چمران همیشه می گفت: پروانه زن خوبی بود؛ اما حیف که نتوانست تحمل کند.
#شهید_مصطفی_چمران
#سیره_خانوادگی_شهدا
#طلاق_های_شهدا
راوی: فاطمه نواب صفوی
#کتاب_چمران_مظلوم_بود ؛ خاطراتی از شهید چمران، نویسنده: علی اکبری، ناشر: یا زهرا (س)، نوبت چاپ: هفتم- زمستان ۱۳۹۳؛ صفحه ۱۷-۱۹.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
راه شناخت کاندیدای اصلح در سیره شهید چمران:
شهید چمران یکی ا زملاک های شناخت کاندیدای اصلح را بررسی سابقه می دانست.
بنی صدر کاندیدای ریاست جمهوری شده بود و اکثریت مردم طرفدار او بودند. همه شعار می دادند: «بنی صدر 100 درصد».
رفتم پیش شهید چمران و نظرش را درباره رأی به بنی صدر پرسیدم. نظرش منفی بود.
می گفت: «بنی صدر را از زمان حضور در اروپا می شناسمش. در آنجا هم مخالف بچه های انجمن اسلامی بود و فقط خودش را تبلیغ می کرد. به هر قیمتی که شده می خواست رئیس باشد. این چنین آدمی خطرناک است».
#شهید_مصطفی_چمران
#سیره_سیاسی_شهدا
#انتخابات
#کاندیدای_اصلح
راوی: احمد کاویانی
#کتاب_چمران_مظلوم_بود ؛ خاطراتی از شهید چمران، نویسنده: علی اکبری، ناشر: یا زهرا (س)، نوبت چاپ: هفتم- زمستان ۱۳۹۳؛ صفحه 35.
رفته بودم بعلبک تا مصطفی را ببینم. آنجا هتلی در اختیار امام موسی صدر بود.
امام گفت: برو ببین مصطفی کجاست؟
چون هتل در اختیا رامام بود، همه اتاق ها را گشتم؛ اما پیدایش نکردم. وقتی به امام گفتم که پیدایش نکردم، گفت: مصطفی که روی تخت نمی خوابد. برای پیدا کردن او باید روی نیمکت ها و یا در بین افردی که روی زمین خوابیده اند، جستجو کنی.
راست می گفت. بالاخره یافتمش. روی زمین دراز کشیده بود و کتش هم انداخته بود روی صورتش.
#شهید_مصطفی_چمران
#سیره_اخلاقی_شهدا
#گذشتن_از_خواب_و_استراحت
راوی: سید محمد غروی
#کتاب_چمران_مظلوم_بود ؛ خاطراتی از شهید چمران، نویسنده: علی اکبری، ناشر: یا زهرا (س)، نوبت چاپ: هفتم- زمستان ۱۳۹۳؛ صفحه 25.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/