eitaa logo
بُت شناسی
2هزار دنبال‌کننده
368 عکس
294 ویدیو
22 فایل
🖎نقد و آگاهی در زمینه فِرق انحرافی از ثقلین، نقد تصوف و غلات، نقد مخربین اعتقادی شیعه. بدون خط قرمز در چهارچوب ثقلین instageram.com/botshenasi↩ ❎برای حمایت از کانال خارج نشید.❎
مشاهده در ایتا
دانلود
[ختص، الإختصاص] الْیَقْطِینِیُّ عَنْ زَکَرِیَّا الْمُؤْمِنِ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ وَ أَبِی خَالِدٍ الْقَمَّاطِ وَ أَبِی أَیُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَالَ فِی النَّاسِ وَ أَنَالَ وَ عِنْدَنَا عُرَی الْعِلْمِ وَ أَبْوَابُ الْحُکْمِ وَ مَعَاقِلُ الْعِلْمِ وَ ضِیَاءُ الْأَمْرِ وَ أَوَاخِیهِ فَمَنْ عَرَفَنَا نَفَعَتْهُ مَعْرِفَتُهُ وَ قُبِلَ مِنْهُ عَمَلُهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنَا لَمْ یَنْفَعْهُ اللَّهُ بِمَعْرِفَةِ مَا عَلِمَ وَ لَمْ یَقْبَلْ مِنْهُ عِلْمَهُ . ▪️ محمد بن مسلم گفت: شنیدم که امام باقر علیه السّلام فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله علوم بسیاری را میان مردم، از چپ و راست منتشر ساخت؛ خالص علم و ابواب حکمت و قلعه‌های علم و سرچشمه‌های امور و آنچه امور به آن استوار می‌شود، در نزد ما است. هر که ما را بشناسد، معرفت و شناسایی او برایش سودمند است و عملش قبول می‌شود و هر کس ما را نشناسد، خدا اطلاع و علمی که دارد را برایش سودمند نخواهد ساخت و عملش قبول نمی شود. 📚بحارالانوار جلد ۲۶، صفحه ۳۲
💡 گریبان چاک زدن امام عسکری علیه السلام در شهادت پدر کش، [رجال الکشی] أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ کُلْثُومٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ وَ غَیْرِهِ قَالَ: خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه السلام فِی جَنَازَةِ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو عَوْنٍ الْأَبْرَشُ قَرَابَةُ نَجَاحِ بْنِ سَلَمَةَ مَنْ رَأَیْتَ أَوْ بَلَغَکَ مِنَ الْأَئِمَّةِ شَقَّ ثَوْبَهُ فِی مِثْلِ هَذَا فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه السلام یَا أَحْمَقُ وَ مَا یُدْرِیکَ مَا هَذَا قَدْ شَقَّ مُوسَی عَلَی هَارُونَ. محمد بن الحسن بن شمون و غیر او می‌گویند: امام عسکری علیه السلام در تشییع بدن مطهر پدرش حضرت هادی علیه السلام با گریبان چاک زده خارج شد. ابو عون ابرش که از نزدیکان نجاح بن سلمه بود گفت: کدام یک از امامان را دیدی یا خبرش به شما رسید که گریبان چاک کند؟ امام علیه السّلام در جواب او نوشت: نادان! این کار به تو مربوط نیست. حضرت موسی بر برادر خود هارون گریبان چاک کرد.  📚بحارالانوار - جلد ۵۰، صفحه ۱۹۱
🔍 سم مرکب امام هادی علیه السلام‌ را بوسید ▪️ [إعلام الوری] السَّیِّدُ أَبُو طَالِبٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْحُسَیْنِیُّ الْجُرْجَانِیُّ عَنْ وَالِدِهِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِی الْحُسَیْنِ طَاهِرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَیَّاشٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ الْمَالِکِیِّ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: کُنْتُ بِالْمَدِینَةِ حَتَّی مَرَّ بِهَا بغا أَیَّامَ الْوَاثِقِ فِی طَلَبِ الْأَعْرَابِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ أَخْرِجُوا بِنَا حَتَّی نَنْظُرَ إِلَی تَعْبِئَةِ هَذَا التُّرْکِیِّ فَخَرَجْنَا فَوَقَفْنَا فَمَرَّتْ بِنَا تَعْبِئَتُهُ فَمَرَّ بِنَا تُرْکِیٌّ فَکَلَّمَهُ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام بِالتُّرْکِیَّةِ فَنَزَلَ عَنْ فَرَسِهِ فَقَبَّلَ حَافِرَ دَابَّتِهِ قَالَ فَحَلَّفْتُ التُّرْکِیَّ وَ قُلْتُ لَهُ مَا قَالَ لَکَ الرَّجُلُ قَالَ هَذَا نَبِیٌّ قُلْتُ لَیْسَ هَذَا بِنَبِیٍّ قَالَ دَعَانِی بِاسْمٍ سُمِّیتُ بِهِ فِی صِغَرِی فِی بِلَادِ التُّرْکِ مَا عَلِمَهُ أَحَدٌ إِلَّا السَّاعَةَ ▪️ ابو هاشم جعفری می‌گوید: در مدینه بودم که بغاء (یکی از سپهداران متوکل) در عهد واثق عباسی در جستجوی اعراب لشکر به مدینه رسید. حضرت هادی علیه السّلام فرمود: برویم ببینیم این سپهدار ترک چگونه صف آرایی کرده. بیرون شدیم و ایستادیم تا سپاه آمد. مردی از ترکها از کنار ما گذشت. حضرت هادی علیه السلام با او به زبان ترکی صحبت کرد. مرد ترک از اسب پیاده شد و سم مرکب سواری امام را بوسید. من او را قسم دادم که این مرد به تو چه گفت؟ از من پرسید، این مرد پیامبر است؟ گفتم: نه، گفت: مرا به نامی صدا زد که در کودکی در سرزمین ترک آن نام را بر من گذاشته بودند و کسی تا این ساعت از آن نام اطلاع نداشت. 📚بحارالانوار، جلد ۵۰، ص ۱۲۴
💡 عصمت شرط امامت است. [ الخصال ع، علل الشرائع مع، معانی الأخبار لی، الأمالی للصدوق] مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ قَالَ: مَا سَمِعْتُ وَ لَا اسْتَفَدْتُ مِنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ فِی طُولِ صُحْبَتِی إِیَّاهُ شَیْئاً أَحْسَنَ مِنْ هَذَا الْکَلَامِ فِی صِفَةِ عِصْمَةِ الْإِمَامِ فَإِنِّی سَأَلْتُهُ یَوْماً عَنِ الْإِمَامِ أَ هُوَ مَعْصُومٌ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ لَهُ فَمَا صِفَةُ الْعِصْمَةِ فِیهِ وَ بِأَیِّ شَیْ ءٍ تُعْرَفُ قَالَ إِنَّ جَمِیعَ الذُّنُوبِ لَهَا أَرْبَعَةُ أَوْجُهٍ لَا خَامِسَ لَهَا الْحِرْصُ وَ الْحَسَدُ وَ الْغَضَبُ وَ الشَّهْوَةُ فَهَذِهِ مُنْتَفِیَةٌ عَنْهُ لَا یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ حَرِیصاً عَلَی هَذِهِ الدُّنْیَا وَ هِیَ تَحْتَ خَاتَمِهِ لِأَنَّهُ خَازِنُ الْمُسْلِمِینَ فَعَلَی مَا ذَا یَحْرِصُ وَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَکُونُ حَسُوداً لِأَنَّ الْإِنْسَانَ إِنَّمَا یَحْسُدُ مَنْ هُوَ فَوْقَهُ وَ لَیْسَ فَوْقَهُ أَحَدٌ فَکَیْفَ یَحْسُدُ مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَغْضَبَ لِشَیْ ءٍ مِنْ أُمُورِ الدُّنْیَا إِلَّا أَنْ یَکُونَ غَضَبُهُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ فَرَضَ عَلَیْهِ إِقَامَةَ الْحُدُودِ وَ أَنْ لَا تَأْخُذَهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ وَ لَا رَأْفَةٌ فِی دِینِهِ حَتَّی یُقِیمَ حُدُودَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَتَّبِعَ الشَّهَوَاتِ وَ یُؤْثِرَ الدُّنْیَا عَلَی الْآخِرَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَبَّبَ إِلَیْهِ الْآخِرَةَ کَمَا حَبَّبَ إِلَیْنَا الدُّنْیَا فَهُوَ یَنْظُرُ إِلَی الْآخِرَةِ کَمَا نَنْظُرُ إِلَی الدُّنْیَا فَهَلْ رَأَیْتَ أَحَداً تَرَکَ وَجْهاً حَسَناً لِوَجْهٍ قَبِیحٍ وَ طَعَاماً طَیِّباً لِطَعَامٍ مُرٍّ وَ ثَوْباً لَیِّناً لِثَوْبٍ خَشِنٍ وَ نِعْمَةً دَائِمَةً بَاقِیَةً لِدُنْیَا زَائِلَةٍ فَانِیَةٍ . ▪️ ابن ابی عمیر نقل کرده، در طول مصاحبت با هشام بن حکم نیکوتر از این سخن، که در باره صفت عصمت در امام بود، از او نشنیدم و استفاده نکردم؛ روزی از او پرسیدم: آیا امام معصوم است؟ گفت: آری. پرسیدم: صفت عصمت در او چیست و از کجا می‌توان فهمید که او معصوم است؟ گفت: تمامی گناهان به خاطر این چهار جهت است و پنجمی ندارد: حرص و حسد و غضب و شهوت، این چهار تا از امام منتفی است؛ وقتی دنیا زیر انگشتر امام است، او نمی تواند حریص بر این دنیا باشد؛ چون خزانه دار مسلمانان است، پس برای چه حرص بزند؟ امام نمی تواند حسود باشد؛ زیرا انسان به کسی حسادت می‌کند که بالاتر از او باشد، و کسی بالاتر از امام نیست، چگونه به پایین تر از خودش حسادت کند؟ امام نمی تواند که برای امور دنیا خشمگین شود، مگر این که خشم او برای خداوند عزّ و جلّ باشد، زیرا خداوند بر او واجب نموده که حدود را اقامه کند و ملامت ملامت گران در او اثر نکند و در کار دین برای کسی رأفت نکند تا بتواند حدود خداوند عزّ و جلّ را بر پای دارد. و نمی تواند پیرو شهوات باشد و دنیا را بر آخرت مقدم دارد؛ زیرا خداوند عزّ و جلّ، او را دوست دار آخرت قرار داده است چنان چه ما را دوست دار دنیا قرار داده. او به آخرت می‌نگرد، همان طور که ما به دنیا نگاه می‌کنیم. آیا کسی را دیده ای که وجه نیکویی را به خاطر وجه زشتی رها کند؟ یا غذای خوبی را برای غذای تلخی رها کند؟ و لباس نرمی را به خاطر لباسی خشنی رها کند؟ و نعمت پایدار آخرت را با دنیای فانی و زوال پذیر مبادله کند؟ 📚بحارالانوار - جلد ۲۵، صفحه ۱۹۲ @BotShenasi 
💡در تذکره الاولیاء، صفحه ۵۱۴ در مورد فناء فی الله می نویسد: اصطلاح " فنای فی الله " یکی از کلیدهایی است که در گشودن قفل های شطحیّات کار ساز می باشد. تا وقتی سالک در هشیاری است، خودیت و انانّیت دارد. در این شرایط خود را غیر خدا می داند و از تعابیر تنزیهی استفاده می کند. اما وقتی خودیت را از دست داد و انانّیت او در ذات الهی مضمحلّ شد، دیگر فقط خدا خواهد بود و بس. در این فضا، اگر سخنی شنیده شود، دیگر، سخن سالک نیست، بلکه سخن خداوند است. سالک همچون نِی ای می شود که خداوند در او می دمد، و دیگر چیزی از خود ندارد. در این هنگام خداوند از زبان آن فرد، تکلّم می کند. در داستان حضرت موسی علیه السلام خداوند به زبان درخت می گوید: "انی انا الله". عبارتی چون " اناالله" که از بایزید و حلاج صادر شده است، بیانِ خود خداوند است، نه بایزید و حلاج. لذا وقتی درخت "انا لله" می گوید، کسی نباید بر درخت خرده بگیرد، و به همین شیوه اگر بایزید و حلاج نیز " انا الله " می گویند، نباید بر آنها اعتراض شود و آن ها را مدّعی ربوبّیت دانست، زیرا آنها خودّیت خویش را در حالت سکر از دست داده اند و عبارت " انا الله "، سخنِ خداوند از زبان بایزید و حلاج است. وقتی به حلاج گفتند به جای " انا الحق "، بگو: " هُوَ الحق " ،گفت: من از این رو چنین می گویم که حسین گم شده است! ✖️ فساد این سخنان آشکار است! مطابق این سخنان خداوند را العیاذبالله چون خمیری باید در نظر گرفت که هر لحظه یک شکل است! گاهی انسان! گاهی درخت! گاهی چیزهای دیگر! این سخنان را کنار این سخن بگذارید که چیزی به ذات خداوند راه ندارد و از ذات خدا چیزی در وجود مخلوقات نیست‌. @BotShenasi
صوفیه می گویند همانطور که درخت مشتعلی، به موسی " انی انا الله " گفت، حلاجِ فانی شده و به حق اتّصال یافته هم، "اناالحق" می گوید. شیخ محمود شبستری این تحلیل را بدین صورت در قالب شعر بیان می کند: انا الحق کشف اسرار است مطلق به جز حقّ کیست تا گوید انا الحقّ چو کردی خویشتن را پنبه کاری توهم حلّاج وار این دم برآری درآ در وادی ایمن که ناگاه درختی گویدت " انی انا الله " روا باشد انا الحق از درختی چرا نبود روا از نیک بختی 📚 تاریخ تصوف در اسلام، ص ۳۳۸ 📚گلشن راز، ص ۴۷-۴۸ @BotShenasi
به نقل عطار نیشابوری در " تذکره اولیاء " یک بار بایزید در خلوت با خود گفت: "سبحانِی ما اعظَمَ شَانی". اما وقتی به خود آمد مریدانش به او گفتند: تو چنین گفتی. پس بایزید ناراحت شد و به هر یک از آنها کاردی داد و گفت: اگر دوباره چنین گفتم، مرا پاره پاره کنید. یک بار دیگر بایزید چنین گفت، و مریدانش قصد کردند او را بکشند، اما خانه پر از بایزید یافتند. وقتی کارد می زدند، اصلاً کارد، کارگر نبود. بعد از مدّتی وضع عادی شد و بایزید پدیدار شد. یاران به نزدش آمدند و ماجرا را تعریف کردند. وی گفت: بایزید این است که می بینید! آنی که دیدید بایزید نبود. 📚 تذکره اولیاء صفحه ۱۴۴ ✖️ اگر در خلوت گفته مرید کجا بود؟ اگر خانه پر از بایزید شد، چرا دفعه قبل پر بایزید ندیدند! دروغگو کم حافظ است! @BotShenasi
💡 آنها معصومند [عیون أخبار الرضا علیه السلام] مَاجِیلَوَیْهِ وَ أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ وَ ابْنُ تَاتَانَةَ جَمِیعاً عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ التَّمِیمِیِّ قَالَ حَدَّثَنِی سَیِّدِی عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا علیهما السلام عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی الْقَضِیبِ الْیَاقُوتِ الْأَحْمَرِ الَّذِی غَرَسَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِیَدِهِ وَ یَکُونَ مُتَمَسِّکاً بِهِ فَلْیَتَوَلَّ عَلِیّاً وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ فَإِنَّهُمْ خِیَرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَفْوَتُهُ وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِیئَةٍ ▪️ محمّد بن علی تمیمی روایت کرده: مولایم علی بن موسی الرضا علیه السّلام از پدران بزرگوارش از علی علیه السّلام از پیامبر صلی الله علیه و آله برایم نقل کرد که ایشان فرمودند: هر که دوست دارد به شاخه یاقوت قرمزی که خداوند به دست خویش کاشته و دست آویز نجات است نگاه کند، علی و فرزندان امام او را دوست بدارد، که آن‌ها برگزیدگان خداوند عزّ و جلّ و برجستگان هستند و از هر گناه و خطائی معصومند. 📚 بحارالانوار-جلد۲۵-صفحه۱۹۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نور لب و دندان امیرالمومنین علیه السلام ▪️ آیت الله وحید خراسانی حفظه الله @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد احمدی اصفهانی: مِی و مستی ها کجای قران و روایات است؟ هو یاعلی یعنی چه؟ ۲۶ بهمن ماه ۱۴۰۰ ظهر ولادت امیرالمومنین علیه السلام -مشهد مقدس @BotShenasi
علامه مجلسی در باب نفی سهو از اهل بیت علیهم السلام چنین می گوید: ▪️در جلد ششم گذشت که ائمه علیهم السّلام از سهو و نسیان معصومند و خلاصه آنچه در آن جا گفتیم به این شرح است: علمای امامیه اتفاق دارند که انبیاء و ائمه صلوات الله علیهم از گناهان صغیره و کبیره، چه عمداً یا از روی خطا یا به جهت فراموشی، قبل از نبوت و امامت و بعد از آن، بلکه از هنگام ولادت تا زمانی که به لقاء خدا می‌رسند، عصمت دارند. در این مورد هیچ مخالفی نیست مگر صدوق و استادش ابن ولید قدس الله روحهما، که آن دو، سهوی که از جانب خدا ناشی شود و نه سهوی که از جانب شیطان باشد را در غیر مسائل مربوط به تبلیغ و بیان احکام ممکن دانسته اند. دانشمندان می‌گویند: خروج این دو نفر، خللی به اجماع وارد نمی کند، چون هر دوی آن‌ها نسبی شناخته شده دارند. اما سهو در غیر واجبات و محرمات مانند مباحات و مکروهات؛ ظاهر کلام بیشتر علما این است که، متفقاً در این موارد نیز سهو بر ایشان عارض نمی شود و این گونه استدلال کرده اند که، چنین سهوی موجب دلسرد شدن مردم و اهمیت ندادن آن‌ها نسبت به افعال و اقوال آن‌ها می‌شود و این با لطف منافات دارد و با آیات و روایاتی که دلالت می‌کند آن‌ها بدون وحی از جانب خدای متعال هیچ سخن و یا کاری نمی کنند، مخالف است. همچنین با روایاتی که دلالت دارد بر این که پیروی از آن‌ها در تمام اقوال و رفتار واجب و متابعت از ایشان لازم است، سازگار نیست. شاهد دیگری بر این مطلب، روایاتی است که دلالت دارد بر این که آن‌ها مؤید به روح القدس هستند که از او (روح القدس) لهو و سهو و بازی سر نمی زند. در صفات امام از حضرت رضا علیه السّلام روایتی ذکر شد که ایشان فرمودند: امام معصوم و موفق و مورد تقویت پروردگار است که از خطا و تزلزل و لغزش ایمن است. در کتاب القرآن از تفسیر نعمانی نقل خواهیم کرد که او با اسناد خود از اسماعیل ابن جابر و او از حضرت صادق علیه السّلام و ایشان از امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه روایت کردند که ایشان در بیان صفات امام فرمودند: از جمله صفات امام این است که باید نشان دهد که از همه گناهان چه صغیره و چه کبیره معصوم است و در فتوی لغزش ندارد و در جواب خطا نمی کند و سهو و نسیان و بازی در امور دنیا از او سر نمی زند. حدیث ادامه دارد تا آن جا که حضرت فرموده اند: مردم از این که احکام را از اهلش، یعنی کسانی که خداوند اطاعت ایشان را واجب نموده و لغزش و خطا و نسیان در ایشان راه ندارد، بگیرند منحرف شدند. و روایات دیگری که از مفهوم آن‌ها معلوم می‌شود ایشان از سهو به دور هستند. خلاصه این که، این مسأله بسیار مشکل است؛ زیرا از طرفی، روایات و آیات زیادی دلالت بر صدور سهو از ائمه علیهم السلام دارد، و از سوی دیگر علماء و اصحاب، جز تعداد کمی از آن ها، متفقند که جایز نیست سهو و نسیان و خطا از آن‌ها صادر شود. علاوه بر این که بعضی از آیات و روایات و نیز براهین کلامی، شاهد بر جواز سهو و نسیان و خطا است. ما این مطلب را در جلد ششم کاملا شرح داده ایم، اگر می‌خواهید اطلاع پیدا کنید، مراجعه نمایید. 📚بحارالانوار-جلد ۲۵، صفحه ۳۵۱ @BotShenasi
💡در حد شرک بخداوند سعید اعرج نقل کرده، من و سلیمان بن خالد به محضر حضرت صادق علیه السّلام رسیدیم، ایشان شروع به سخن نموده و فرمودند: ای سلیمان! آن چه از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام رسیده را باید انجام داد و آن چه نهی کرده را باید خودداری نمود، فضیلت و مقام ایشان همان فضیلت و مقام رسول الله صلی الله علیه و آله است و رسول خدا بر تمام مخلوقات خدا برتری دارد. کسی که در چیزی عیب امیرالمؤمنین نماید، مانند کسی است که عیب بر خدا و رسول الله صلی الله علیه و آله بگیرد و کسی که علی علیه السلام را در چیز کوچک یا بزرگی رد کند، در حد شرک به خداست. امیرالمؤمنین علیه السّلام باب اللَّهی است که فقط از آن در باید به سوی خدا رفت و راه خداست که هر که جز این راه را پیش بگیرد، هلاک می‌شود. همچنین است حکم سائر امامان پس از او، یکی بعد از دیگری، علیهم السّلام. خداوند آن‌ها را پایه‌های زمین قرار داد و آن‌ها حجت بالغه او بر مردمان روی زمین و زیر آسمان هستند. آیا می‌دانی که امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند: من از جانب خدا تقسیم کننده بین بهشت و جهنم هستم و من فاروق اکبرم. [در یکی از نسخه‌های مصدر: من صادق اکبرم ] و من صاحب عصا و میسم هستم. تمام فرشتگان و روح، هر آن چه را که برای محمّد صلی اللَّه علیه و آله و سلم اقرار نموده اند، برای من هم اقرار کردند. و بر دوش من نیز حموله ای که بر دوش محمّد صلی اللَّه علیه و آله و سلم گذاشته بودند را گذاشته اند، که همان محموله پروردگار می‌باشد. محمد صلی الله علیه و آله را خواهند خواست و بر او لباس می‌پوشانند و از او می‌خواهند سخن بگوید و او نیز شروع به سخن می‌نماید. مرا نیز می‌خواهند و بر من لباس می‌پوشانند و از من می‌خواهند که سخن بگویم و شروع به سخن می‌کنم. به من امتیازاتی بخشیده اند که به هیچ کس قبل از من نداده اند؛ علم بلایا و قضایا را می‌دانم و دارای علم فصل الخطاب هستم. 📚بحارالانوار-جلد ۲۵ -صفحه ۳۵۲ @BotShenasi
💡متلکم خبیر مرحوم جواد خراسانی رحمه الله در صفحه ۴۸ البدعه و التحرف می نویسد: ▪️ﺻﻮﻓﻰ ﺣﻘﻴﻘﻰ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺗﺼﻮﻑ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻘﺎﻩ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻧﺪﻯ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻛﺮﺩ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺣﻖ ﺑﺎ ﺣﺎﻓﻆ ﺷﻴﺮﺍﺯﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﻳﺎﻛﺎﺭﻳﻬﺎﻯ ﺻﻮﻓﻴﻪ ﻭ ﻧﻔﺎﻕ ﻛﺎﺭﻳﻬﺎ ﻭ ﺯﻫﺪ ﻭﺭﺯﻳﻬﺎﻯ ﺭﻳﺎﺋﻴﺸﺎﻥ ﻣﺬﻣﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﺗﺮﻙ ﺳﺎﻟﻮﺱ ﺑﺎﺯﻯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻘﺎﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺸﻴﻮﻩ ﺭﻧﺪﻯ ﻭ ﻟﺎﻳﺒﺎﻟﻰ ﮔﺮﻯ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ: ‌1- ﺻﻮﻓﻰ ﻧﻬﺎﺩ ﺩﺍﻡ ﻭ ﺳﺮ ﺣﻘﻪ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩﺑﻨﻴﺎﺩ ﻣﻜﺮ ﺑﺎ ﻓﻠﻚ ﺣﻘﻪ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ 2- ﺍﻯ ﻛﺒﻚ ﺧﻮﺵ ﺧﺮﺍﻡ ﻛﻪ ﺧﻮﺵ ﻣﻴﺮﻭﻯ ﺑﻨﺎﺯﻏﺮﻩ ﻣﺸﻮ ﻛﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﻛﺮﺩ 3- ﻧﻘﺪ ﺻﻮﻓﻰ ﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﺻﺎﻓﻰ ﻭ ﺑﻰ ﻏﺶ ﺑﺎﺷﺪﺍﻯ ﺑﺴﺎ ﺧﺮﻗﻪ ﻛﻪ ﻣﺴﺘﻮﺟﺐ ﺁﺗﺶ ﺑﺎﺷﺪ 4- ﺻﻮﻓﻰ ﻣﺎ ﻛﻪ ﺯ ﺩﺭﺩ ﺳﺤﺮﻯ ﻣﺴﺖ ﺷﺪﻯ ﺷﺎﻣﮕﺎﻫﺶ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ ﻛﻪ ﺳﺮﺧﻮﺵ ﺑﺎﺷﺪ 5- ﻛﺠﺎ ﺍﺳﺖ ﺻﻮﻓﻰ ﺩﺟﺎﻝ ﻓﻌﻞ ﻣﻠﺤﺪ ﺷﻜﻞ 6- ﺣﺎﻓﻈﺎ ﻣﻰ ﺧﻮﺭ ﻭ ﺭﻧﺪﻯ ﻛﻦ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺵ ﻭﻟﻰ ﺩﺍﻡ ﺗﺰﻭﻳﺮ ﻣﻜﻦ ﭼﻮﻥ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ 7- ﺑﺎﺩﻩ ﻧﻮﺷﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺭﻭﻯ ﻭ ﺭﻳﺎﺋﻰ ﻧﺒﻮﺩﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺯﻫﺪﻓﺮﻭﺷﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺭﻭﻯ ﻭ ﺭﻳﺎﺳﺖ 8- ﻣﺎ ﻧﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺭﻳﺎﺋﻴﻢ ﻭ ﺣﺮﻳﻔﺎﻥ ﻧﻔﺎﻕ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻭ ﻋﺎﻟﻢ ﺳﺮّ ﺍﺳﺖ ▪️ﺑﺪﻳﻨﺤﺎﻝ ﮔﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻀﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﻓﻊ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺧﺎﻧﻘﺎﻫﻴﻬﺎ ﮔﻮﻳﺪ: 9- ﮔﺮ ﻣﺪﺩ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﭘﻴﺮ ﻣﻐﺎﻥ ﻋﻴﺐ ﻣﻜﻦ ﭘﻴﺮ ﻣﺎ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻮﻣﻌﻪ ﻫﻤﺖ ﻧﺒﻮﺩ (ﻳﻌﻨﻰ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻘﺎﻩ) 10- ﺑﻴﺎ ﺑﻤﻴﻜﺪﻩ ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺭﻏﻮﺍﻧﻰ ﻛﻦ ﻣﺮﻭ ﺑﺼﻮﻣﻌﻪ ﻛﺎﻧﺠﺎ ﺳﻴﺎﻩ ﻛﺎﺭﺍﻧﻨﺪ 11- ﺭﻃﻞ ﮔﺮﺍﻧﻢ ﺩﻩ ﺍﻯ ﻣﺮﻳﺪ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﺷﺎﺩﻯ ﺷﻴﺨﻰ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﻘﺎﻩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮔﻮ ﺑﺮﻭ ﺁﺳﺘﻴﻦ ﺑﺨﻮﻥ ﺟﮕﺮ ﺷﻮﻯ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺩﺭﻳﻦ ﺁﺳﺘﺎﻧﻪ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﺍﺭﺩ 12- ﺯ ﺧﺎﻧﻘﺎﻩ ﺑﻤﻴﺨﺎﻧﻪ ﻣﻴﺮﻭﺩ ﺣﺎﻓﻈﻤﮕﺮ ﺯ ﻣﺴﺘﻰ ﺯﻫﺪ ﻭ ﺭﻳﺎ ﺑﻬﻮﺵ ﺁﻣﺪ 13- ﺻﻮﻓﻴﺎﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﺮﻳﻔﻨﺪ ﻭ ﻧﻈﺮ ﺑﺎﺯ ﻭﻟﻰ ﺯﻳﻦ ﻣﻴﺎﻥ ﺣﺎﻓﻆ ﺩﻟﺴﻮﺧﺘﻪ ﺑﺪ ﻧﺎﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ 14- ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻘﻪ ﻧﮕﻨﺠﺪ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻋﺸﻘﺒﺎﺯﻯ ﺟﺎﻡ ﻣﻰ ﻣﻐﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﺑﺎﻣﻐﺎﻥ ﺗﻮﺍﻥ ﺯﺩ 15- ﺻﻮﻓﻰ ﮔﻠﻰ ﺑﭽﻴﻦ ﻭ ﻣﺮﻗﻊ ﺑﺨﺎﺭﺑﺨﺶ ﻭﻳﻦ ﺯﻫﺪ ﺧﺸﻚ ﺭﺍ ﺑﻤﻰ ﺧﻮﺷﮕﻮﺍﺭﺑﺨﺶ 16- ﻃﺎﻣﺎﺕ ﻭ ﺷﻄﺢ ﺩﺭﺭﻩ ﺁﻫﻨﻚ ﭼﻨﻚ ﻧﻪ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﻭ ﻃﻴﻠﺴﺎﻥ ﺑﻤﻰ ﻭ ﻣﻴﮕﺴﺎﺭﺑﺨﺶ 17- ﺻﻮﻓﻰ ﺷﻬﺮ ﺑﻴﻦ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﻟﻘﻤﻪ ﺷﺒﻬﻪ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﭘﺎﺭﺩﻣﺶ ﺩﺭﺍﺯ ﺑﺎﺩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﺧﻮﺵ ﻋﻠﻒ 18- ﺻﻮﻓﻰ ﺑﻴﺎ ﻛﻪ ﺧﺮﻗﻪ ﺳﺎﻟﻮﺱ ﺑﺮﻛﺸﻴﻢ ﻭﻳﻦ ﻧﻘﺶ ﺯﺭﻕ ﺭﺍ ﺧﻂ ﺑﻄﻠﺎﻥ ﺑﺴﺮ ﻛﺸﻴﻢ 19- ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺟﻬﻴﻢ ﺳﺮﺧﻮﺵ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺰﻡ ﺻﻮﻓﻴﺎﻥ ﻏﺎﺭﺕ ﻛﻨﻴﻢ ﺑﺎﺩﻩ ﻭ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺒﺮ ﻛﺸﻴﻢ 20- ﺣﺎﻓﻆ ﺑﺰﻳﺮ ﺧﺮﻗﻪ ﻗﺪﺡ ﺗﺎﺑﻜﻰ ﻛﺸﻰ ﺩﺭ ﺑﺰﻡ ﺧﻮﺍﺟﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺯ ﻛﺎﺭﺕ ﺑﺮ ﺍﻓﻜﻨﻢ ▪️ﻭﺍﻳﻀﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﺍﺩﻋﺎﻯ ﺗﺼﻮﻑ ﺧﻮﺩ ﮔﻮﻳﺪ: 21- ﺻﻮﻓﻰ ﺻﻮﻣﻌﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﻗﺪﺱ ﻟﻴﻜﻦ ﺣﺎﻟﻴﺎ ﺩﻳﺮ ﻣﻐﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺣﻮﺍﻟﺘﮕﺎﻫﻢ 22- ﺧﻴﺰ ﺗﺎ ﺧﺮﻗﻪ ﺻﻮﻓﻰ ﺑﺨﺮﺍﺑﺎﺕ ﺑﺮﻳﻢ ﺷﻄﻊ ﻭ ﻃﺎﻣﺎﺕ ﺑﺒﺎﺯﺍﺭ ﺧﺮﺍﻓﺎﺕ ﺑﺮﻳﻢ 23- ﺳﻮﻯ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻗﻠﻨﺪﺭﺑﺮﻩ ﺁﻭﺭﺩ ﺳﻔﺮﺩﻟﻖ ﺑﺴﻄﺎﻣﻰ ﻭ ﺳﺠﺎﺩﻩ ﻃﺎﻣﺎﺕ ﺑﺮﻳﻢ 24- ﺩﺭﻳﻦ ﺻﻮﻓﻰ ﻭ ﺷﺎﻥ ﺩﺭﺩﻯ ﻧﺪﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺻﺎﻓﻰ ﺑﺎﺩ ﻋﻴﺶ ﺑﺎﺩﻩ ﻧﻮﺷﺎﻥ 25- ﺍﻯ ﭘﻴﺮ ﺧﺎﻧﻘﻪ ﺑﺨﺮﺍﺑﺎﺕ ﺷﻮ ﺩﻣﻰ ﻏﺴﻠﻰ ﺑﺮ ﺁﺭ ﻭ ﺗﻮﺑﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺳﺎﻟﻪ ﻛﻦ 26- ﺯه ﻛﻨﺞ ﺻﻮﻣﻌﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﻣﺠﻮﻯ ﮔﻮﻫﺮ ﻋﺸﻖ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﻭﻥ ﻧﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﻴﻞ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺩﺍﺭﻯ 27- ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺯ ﺳﺎﻟﻮﺱ ﻭ ﻃﺒﻞ ﺯﻳﺮ ﮔﻠﻴﻢ ﺑﻪ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺮ ﺩﺭ ﻣﻴﺨﺎﻧﻪ ﺑﺮﻛﺸﻢ ﻋﻠﻤﻰ ▪️ﺷﮕﻔﺖ ﺍﺯ ﻋﺎﺭﻓﺎﻥ ﺷﺮﻳﻌﺖ ﻣﺂﺑﻰ ﻭ ﺻﻮﻓﻴﺎﻥ ﺧﺎﻧﻘﺎﻫﻰ ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﻇﻦ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺗﺠﻠﻴﻞ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﻭﻯ ﻋﺠﺐ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﺪﻟﺴﺎﻥ ﺻﻮﻓﻴﺎﻥ ﺷﺮﻳﻌﺖ ﻣﺂﺑﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻭﺻﻒ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻛﻤﺎﻝ ﺍﺭﺍﺩﺕ ﺑﺤﺎﻓﻆ ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﻨﺪ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﺮﺩﻭ ﺍﺭﺳﺘﻪ ﺑﻘﻠﻢ ﻣﻴﺪﻫﻨﺪ، ﻋﺠﺐ ﺗﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﻃﻌﻦ‌ﻫﺎ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺳﺎﻟﻮﺱ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎﺷﺎﻥ ﺯﺩﻩ ﺣﻤﻞ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﺑﺮ ﺍﻫﻞ ﺷﺮﻉ ﮔﻤﺎﻧﻢ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻬﻤﻪ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺍﺭﺍﺩﺗﻰ ﻛﻪ ﺑﺎﻭ ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﻨﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻠﺒﻴﺲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﻪ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻤﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ. @BotShenasi
امام کاظم علیه السلام را یک فیلسوف به قتل رساند أَخْبَرَنِي جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الصَّفْوَانِيِ‏ قَالَ حَدَّثَنِي الشَّيْخُ الْحُسَيْنُ بْنُ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ‏ أَنَّ يَحْيَى‏ بْنَ‏ خَالِدٍ سَمَّ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع فِي إِحْدَى وَ عِشْرِينَ رُطَبَةً وَ بِهَا مَاتَ. جناب شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی اعلی الله مقامه الشریف فرمود: یحیی بن خالد، موسی بن جعفر علیه السلام را با 21 دانه خرما مسموم کرد و ایشان به همین خاطر از دنیا رفت. 📚الغيبة؛ الشیخ الطوسی؛ دار المعارف الاسلامیة؛ ص387 و 389 دخالت مستقیم خاندان برمکی به خصوص «یحیی بن خالد برمکی» لعنه الله در آزار امام موسی بن جعفر علیه السلام و قتل ایشان از متواترات تاریخ است. نیاز به تذکر نیست که همین خاندان برمکی نقش اساسی در انتقال «فلسفه» به جهان اسلام داشتند. «یحیی بن خالد» لعنه الله روی تعصّبی که نسبت به فلسفه داشت؛ هشام بن حکم را در معرض قتل قرار داد و باعث فرار و آوارگی او شد: أَبُو عَمْرٍو الْكَشِّيُّ قَالَ: أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْخَالِدِيُّ، قَالَ أَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ الْبَغْدَادِيُّ أَبُو عَلِيٍّ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ أَحْمَدَ النَّخَعِيِّ، قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو حَفْصٍ الْحَدَّادُ وَ غَيْرُهُ، عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، قَالَ‏:كَانَ يَحْيَى‏ بْنُ‏ خَالِدٍ الْبَرْمَكِيُّ قَدْ وَجَدَ عَلَى هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ شَيْئاً مِنْ طَعْنِهِ عَلَى الْفَلَاسِفَةِ، وَ أَحَبَّ أَنْ يُغْرِيَ بِهِ هَارُونَ وَ يُضْرِيَهُ‏ عَلَى الْقَتْلِ ... 📚رجال الكشي؛ دانشگاه مشهد؛ ص258 @botshenasi
▪️حضرت امام کاظم علیه‌السلام فرمودند: ولایت على علیه‌السلام در همه‌ی کتب و صحیفه‌های پیامبران نوشته شده است و خداوند هیچ رسولی را جز با میثاق و اقرار به پیامبری محمّد (صلی‌الله‌علیه وآله) و وصیّ ایشان، علی (علیه‌السلام)، به پیامبری مبعوث نکرد. 📚كافي؛ ج‏1 ؛ ص437؛ح6 @BotShenasi
برای مورد اول: ۵۳ میلیون کسری داریم برای مورددوم: 19 میلیون کسری داریم برای مورد سوم و پنجم: ۴۳ میلیون کسری داریم برای مورد چهارم: ۴۴ میلیون کسری داریم دو جوان را میخواهیم راهی خانه بخت کنیم و مادری را سرپناه تامین کنیم و کارگرانی را که غصه سرپناه خانه دارند از نگرانی خارج کنیم. به نیابت از امام جواد علیه السلام هر عزیز اگر ۲۰ هزار تومان تقبل کند بزودی این مشکلات حل می شود. پس یک یاعلی کافیست.
💡آشنایی با نویسنده کتاب "مناقب مرتضوی" مير محمد صالح حسين ترمذى، متخلص به «كشفى»، فرزند سراينده و خوشنويس روزگار اكبر شاه، مير عبد اللّه حسينى ترمذى، ملقب به «مشكين قلم»، متخلص به «وصفى»، و خود نيز يكى از بزرگان علم، ادب و عرفان، و از شاعران توانا و خوشنويسان چيره دست قرن ۱۰- ۱۱ ه.ق.مى باشد. «وى در سال (۱۰۵۶ ه.ق./ ۱۶۴۶ م.) داروغه كتابخانه شاهجهان شد.در سروده هاى هندى خود، «سبحانى» تخلص مى كرد و گاه «سبحان» كه در زبان هندى به معنى دانا، دانشمند و خردمند است.» وى «صاحب انوار جليه و مدارج عاليه بود و در علوم دينى و دنياوى يگانه زمانه و در خوارق و كرامت مشهور، خرقه خلافت و اجازت از شاه نعمت اللّه ولى به سلسله قادريه پوشيد و در ديگر سلاسل هم اجازت تلقين داشت و در حالت ذوق و سكر، اشعار آبدار به‌ مضامين حقايق و دقايق گفتى و «كشفى» تخلص كردى. وفات وى در سال ۱۰۶۰ ه.ق.به قول صاحب مخبر الواصلين است و ۱۳۵ سال عمر داشت.» 📚 مناقب مرتضوی ، در مناقب شاه اولیاء ، امیرالمومنین علی مرتضی ( علیه السلام ) - اشاره - صفحه ۲ @BotShenasi
امام صادق علیه السلام فرمودند : روزی اميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد نشسته بودند و مردم گرد او جمع بودند . ناگهان مردى بلند شد و گفت: اى اميرالمؤمنين ! چطور مى ‏شود كه خداوند برای شما چنین جایگاهی قرار داده است ، در حالى كه پدرت ابوطالب در آتش جهنم معذب است ؟! حضرت فرمود : « مَهْ ، فَضَّ الله فَاكَ وَالَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ شَفَعَ أَبِي فِي كُلِّ مُذْنِبٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لَشَفَّعَهُ اللَّهُ فِيهِمْ أَبِي مُعَذَّبٌ فِي النَّارِ وَابْنُهُ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ ... ساکت باش ، خدا دهانت را بشکند ! قسم به خدايى كه محمد صلی‌الله علیه و آله را به پيامبرى مبعوث فرمود ، اگر پدرم تمام گناهكاران زمين را شفاعت كند ، خداوند آن را مى ‏پذيرد . مگر مى ‏شود كه پدرم به آتش در عذاب باشد و فرزند او قسيم بهشت و جهنّم باشد؟! قسم به آنكه محمد صلی‌الله علیه و آله را به پيامبرى مبعوث فرمود ، بدون شک نور پدرم در روز قيامت نور همه ی خلائق را خاموش می کند [ کنایه از برتری ایشان دارد ] جز پنج نور : نور محمّد ، نور من ، نور حسن و نور حسين و نور نه فرزند از اولاد حسین . زيرا نور او از نور ما است، خداوند آن را دو هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم علیه السلام آفريده است. 📚 امالی طوسی ، ص۴۵۸ 📚 احتجاج ، ج‏۱ ، ص۲۳۰ 📚 بحارالأنوار ، ج۳۵ ، ص۶۹ ابن عربى كه غاصبان خلافت و متوكل عباسى را از اولياء الله ميداند، معتقد است كه حضرت ابوطالب عليه السلام مشرك از دنيا رفته است!
متکلم خبیر مرحوم جواد خراسانی در موضوع ذکر خفی و جلی می نویسد: ﺫﻛﺮ ﺧﻔﻰ ﻗﻠﺒﻰ ﻭ ﺫﻛﺮ ﺟﻠﻰ ﻟﺴﺎﻧﻰ ﺍﻳﻨﻬﻢ ﻧﻮﻋﻰ ﺍﺯ ﺭﻳﺎﺿﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺨﺘﺮﻋﺎﺕ ﻗﺮﻭﻥ ﻭﺳﻄﻰ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻗﺮﻭﻥ ﺍﻭﻝ ﻧﺎﻡ ﻭ ﻧﺸﺎﻧﻰ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺫﻛﺮ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻪ ﺭﺳﺪ ﺑﻤﺘﺼﻮﻓﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﺘﺼﻮﻓﻪ ﻗﺮﻭﻥ ﻭﺳﻄﻰ ﻣﺆﻳﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺭﻳﺎﺿﺖ ﻭ ﺗﺼﻔﻴﻪ ﺑﺎﻃﻦ ﻭ ﺣﺼﻮﻝ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻭﺻﻮﻝ ﺑﺤﻖ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﭘﺲ ﺫﻛﺮﻫﺎﺋﻰ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﺧﺘﺮﺍﻉ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﻋﻰ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺫﻛﺮ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﻴﺪﻫﻨﺪ. 📚البدعه و التحرف ص ۱۵ @BotShenasi
🖊 امام صادق عليه السلام : ▪️ليسَ مِنّا مَن لَم يُوَقِّر كَبيرَنا و يَرحَم صَغيرَنا . ▪️از ما نيست كسى كه به بزرگسالان ما حرمت ننهد و با خردسالان ما مهربان نباشد. 📕 الكافى ، ج 2 ، ص 165
🖊امیرالمومنین عليه السلام : 🔹إن جَعَلتَ دِينَكَ تَبَعاً لدُنياكَ أهلَكتَ دينَكَ و دُنياكَ و كُنتَ في الآخرةِ مِن الخاسِرينَ ، إن جَعَلتَ دُنياكَ تَبَعاً لِدينِكَ أحرَزْتَ دِينَكَ و دُنياكَ و كُنتَ في الآخرةِ مِن الفائزينَ . 🔹 اگر دينت را تابع دنيايت كنى، دين و دنيايت ، هر دو را از بين برده اى و در آخرت از زيانكاران خواهى بود ، اما اگر دنياى خود را تابع دينت كنى دين و دنيايت ، هر دو را به دست آورده اى و در آخرت از رستگاران خواهى بود . 📕غرر الحكم : 3750 ـ 3751
AUD-20220304-WA0001.mp3
1.25M
توصیه های مفید حضرت آیت الله موسوی تهرانی به خطبا ومبلغین @BotShenasi
▪️رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: «فَلَمَّا وُلِدَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ علیهما السلام وَكَانَ مَوْلِدُهُ عَشِيَّةَ الْخَمِيسِ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ ، أَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَى‏ مَالِكٍ خَازِنِ النَّارِ أَنْ أَخْمِدِ النِّيرَانَ عَلَى أَهْلِهَا لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ». هنگامی که حسین بن علی (علیهما السلام) در شامگاه پنجشنبه و شب جمعه قدوم مبارک به سرای دنیا نهاد، خدای تعالی به مالک، موکل جهنم وحی فرمود که امشب به برکت ولادت فرزند محمد (صلی الله علیه‌ و آله) آتش جهنم را بر اهلش خاموش کند. 📚کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ب ۲۴، ح ۳۶، ص ۳۱۵ @BotShenasi
امام سجاد علیه‌السلام هنگامی‌که نگاهش به فرزند حضرت اباالفضل علیه‌السلام افتاد، چنین فرمودند: نَظَرَ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیهماالسلام إِلَى عبیدالله بْنِ عَبَّاسِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَاسْتَعْبَرَ ثُمَّ قَالَ مَا مِنْ يَوْمٍ أَشَدَّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنْ يَوْمِ أُحُدٍ قُتِلَ فِيهِ عَمُّهُ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ بَعْدَهُ يَوْمَ مُؤْتَةَ قُتِلَ فِيهِ ابْنُ عَمِّهِ جَعْفَرُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ قَالَ علیه‌السلام وَ لَا يَوْمَ كَيَوْمِ الْحُسَيْنِ علیه‌السلام ازْدَلَفَ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ وَ هُوَ بِاللَّهِ يُذَكِّرُهُمْ فَلَا يَتَّعِظُونَ حَتَّى قَتَلُوهُ بَغْياً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً ثُمَّ قَالَ علیه‌السلام رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ يَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ كَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ امام سجاد علیه‌السلام به عبیدالله بن عباس بن على علیه‌السلام نگريست و گریه کرد و فرمود: روزى دشوارتر از احد بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نبود كه شیر خدا و رسولش، عمويش حمزه در آن جنگ به شهادت رسيد و پس‌ازآن‌ جنگ موته بود كه پسرعموى ايشان، جعفر بن ابی‌طالب شهيد شد. آنگاه آن حضرت [با یادکرد از پدرشان] فرمود: اى حسين! روزى همانند روز [شهادت] تو نيست. روزى كه سى‌هزار تن كه خود را از اين امت مى‌پنداشتند، او را محاصره كردند و هريک در قتل ایشان به نيت تقرب به خداوند داشت. آن حضرت پروردگار را به یاد آنان مى‌آورد، ولی آنان هوشيار نمى‌گشتند تا اينكه او را به ستم و دشمنى شهيد كردند. در اين هنگام امام سجاد علیه‌السلام به فرزند حضرت اباالفضل علیه‌السلام فرمود: خداوند عمویم عباس را رحمت کند كه جان باخت و خويشتن را فداى برادرش كرد تا اينكه دستان او افتاد. خداوند در برابر اين فداكارى، دو بال به او عطا كرد كه همراه فرشتگان در بهشت، پروازكنان مى‌گردد، همان‌سان كه به جعفر بن ابی‌طالب عطا نمود. براى عباس [علیه‌السلام]، نزد خداوند منزلتى والاست كه در رستاخيز، شهيدان تاريخ به آن غبطه مى‌خورند. 📚الامالی صدوق، ص 462-463، ح10 @BotShenasi