eitaa logo
بُت شناسی
2هزار دنبال‌کننده
368 عکس
294 ویدیو
22 فایل
🖎نقد و آگاهی در زمینه فِرق انحرافی از ثقلین، نقد تصوف و غلات، نقد مخربین اعتقادی شیعه. بدون خط قرمز در چهارچوب ثقلین instageram.com/botshenasi↩ ❎برای حمایت از کانال خارج نشید.❎
مشاهده در ایتا
دانلود
| امام رضا علیه السلام : مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّة کسی که او (حضرت معصومه) را زیارت کند در حالی که آگاه به حقش باشد بهشت برای اوست. بحار الانوار(ط-بیروت) ج48 ، ص317 امام جواد علیه السلام : مَنْ زَارَ عَمَّتِي بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّة کسی که عمه ام (حضرت معصومه) را در قم زیارت کند بهشت برای اوست بحار الانوار(ط-بیروت) ج48 ، ص316‏ @BotShenasi
| پيامبر صلى ا‏لله‏ عليه ‏و ‏آله : بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَيتُم... وَ بِالْحَسَنِ اُعْطيتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَينِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَينَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّه‏ُ عَلَيهِ ريحَ الْجَنَّةِ؛ به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى ‏يابيد و به وسيله حسن احسان مى‏ شويد و به وسيله حسين خوشبخت مى ‏گرديد و بدون او بدبخت. بدانيد كه حسين درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى ‏كند. البرهان فی تفسیر القرآن ، ج3 ، ص232 @BotShenasi
| سدیر صیرفی گفت: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم می‌فرماید: به پیامبر-درود خدا بر او و بر خاندانش-خبر وفاتش داده شد درحالی که تندرست بود و دردی نداشت-حضرت فرمود: آن را روح الامین آورد-پس حضرت برای نماز جماعت ندا داده و مهاجرین و انصار را به برداشتن سلاح فرمان داد. مردم گرد آمدند. پیامبر-درود خدا بر او و بر خاندانش-بر منبر رفت و به آنان وفاتش را خبر داده، سپس فرمود: من خدای را بر والی پس از خودم بر این امّت یادآوری می‌کنم تا بر جماعت مسلمین بی رحمی نکند. پس بزرگشان را بزرگ بدارد و به ضعیفشان رحم کند و عالمشان را تعظیم کند و به آنان زیان نرساند تا خوار شوند و نیازمندشان نکند تا کافرشان گرداند. و در را برایشان نبندد تا توانمندشان ناتوان را بخورد و در اعزام نیرو (به جبهه‌ها و مرزها) سختگیری ننماید (که اگر همه را اعزام نماید) نسل امّتم قطع شود. سپس فرمود: من رساندم و نصیحت کردم، پس شاهد باشید. و حضرت صادق علیه السّلام فرمود: این سخن پایانی رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-بر منبر بود. کافی_ جلد دوم _حدیث چهارم_باب حق امام بر مردم @BotShenasi
| خروجی حوزه های علمیه قدیم الایام طلاب سعی میکردند سخنرانی کنند و مردم را به خدا و اهل بیت علیهم السلام نزدیک کنند، سعی داشتند مردم را ارشاد کنند و از معاد و ولایت و... میگفتند. برای طلاب افتخاری بود طبق موازین دین سخن ایراد کنند. اما امروز طلاب باب سلیقه مردم و مستمع سخن میگویند. به جای رضایِ خالق به دنبال رضایِ خلق رفتند. الان آخوند دعوت میشود به یک هیئت انقلابی و حزب الهی، باب طبع آنها سخن میگوید و فضائل انقلاب را میگوید و تمجید رهبری میکند تا دل بچه حزب الهی را به دست آورد. دعوت میشوند به یک هیئت برائتی، چنان سخنان برائتی سر میدهد که جماعت برائتی دل از کف بدهند. در فضای مجازی میشود مدافع شادی مردم و فضائل موسیقی میگوید. مدافع روابط دختر و پسر میشود و پشت فرمان ماشین خود قِر میدهد. با فلان بازیگر بی حجاب عکس می اندازد و ژست آخوند نو اندیش میگیرد! علم تکنولوژی بر میدارد و بر سنتی های حوزه حمله میکند! اگر خیال میکنید فردای قیامت خدا هم مثل این اخوند ها برای رضای دل شما و سلیقه شما حساب و کتاب انجام میدهد سخت در اشتباه هستید. این اخوند ها شما را به خدا نزدیک نمیکنند. از خداوند دورتان میکنند. این اخوندها هم دنبال جذب فالوئر و دیده شدن هستند. دوست دارد دختران و پسران قربان صدقه اش برود و حاجی دمت گرم بگویند! مردم هم بر شهوتشان عمل میکنند. خیال میکنند آن اخوندی که میگوید برو با دختر نامحرم هزار کار انجام بده اصل دین را گفته است. فحش ناموس را حواله میکند برای آن طلبه ای که از سر رضای خداوند میگوید برادر من، خواهر من، عاقبت بدی در قیامت انتظارت را میکشد. ترس صحرایِ محشر چنان است که بچه های کوچکی که از دنیا رفتند از ترس موهای سرشان سفید میشود. انتظار صحرای محشر ناگفتنی است. ترس حساب و کتاب را برای شما نگفتند که بدانید چه هولناک است. آن وقت اگر بدانید چه در انتظار است، این اخوند نماهای لاکچری را با عمامه دار میزنید. وای بر آخوندی که برای رضای مردم سخن میگویند. قیامت سختی در انتظارشان است.‌ اگر بدانید روایات و ایات چگونه محشر را توصیف کردند دیگر برای اخوندی که عذاب خدا را تمسخر میکند هورا نمیکشید. دیگر برای اخوندی که میگوید دو تار مو بیرون باشد دست نمیزنید! علم روز دنیا اثبات کرده است موسیقی باعث افسردگی است، اما آخوندهای ما تازه یاد گرفتند تبلیغ موسیقی کنند. این راهی که به شما نشان میدهند، راه کج است. به اهل بیت علیهم السلام پناه بیارید. @BotShenasi
| مشکلاتمان را با امام زمانمان (علیه‌السلام) در میان بگذاریم.. یکی از اصحاب صلوات الله علیه گوید خدمت حضرت نامه‌ای نوشتم: «شخصی دوست دارد با امام زمانش راز و نیاز كند و مشكلات خود را با ایشان در میان بگذارد، همان گونه كه با خداوند راز و نیاز کرده و حوائجش را اظهار می‌كند؛ او باید چه كند؟» امام هادی علیه‌السلام در پاسخ مرقوم فرمودند: «هرگاه حاجتی داشتی، فقط لب‌های خودت را حركت بده و مطمئن باش كه جواب به تو می‌رسد.» «رَوَى السَّيِّدُ بْنُ طَاوُسٍ فِي كَشْفِ الْمَحَجَّةِ بِإِسْنَادِهِ مِنْ كِتَابِ الرَّسَائِلِ لِلْكُلَيْنِيِّ عَمَّنْ سَمَّاهُ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام أَنَّ الرَّجُلَ يُحِبُّ أَنْ يُفْضِيَ إِلَى إِمَامِهِ مَا يُحِبُّ أَنْ يُفْضِيَ إِلَى رَبِّهِ قَالَ فَكَتَبَ إِنْ كَانَ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْكَ فَإِنَّ الْجَوَابَ يَأْتِيكَ.» بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۱۵۵ @BotShenasi
| یک زن پایه گذار تصوف نقل است که حسن بصری رابعه عدَویّه را گفت: رغبت کنی تا نکاح کنیم و عقد ببندیم؟ گفت: عقد و نکاح بر وجودی فرو آید، این جا وجود برخاسته است که نیستِ خود گشته ام و هست شده بدو و همه از آنِ اویم، در سایه حکم اویم. خطبه از او باید خواست، نه از من ! حسن گفت: ای رابعه، این به چه یافتی؟ گفت: به آن که همهء یافته ها گم کردم در او، حسن گفت: او را چون دانی؟ گفت: یاحسن، " چون" تو دانی، ما بی چون دانیم! تذکره الاولیا، جلد اول، باب هشتم، (در حالات رابعه) پ.ن: تمام این چرندیاتی که سرهم کرد منظورش میشود من در خدا فنا شدم و اگر مرا میخواهی برو از خدا بخواه! حسن بصری گفت: چگونه به این نتیجه رسیدی ؟ گفت همه را خدا میدانم! گفت شبیه چه میدانی؟ گفت: تو شبیه چیزی میدانی، ما شبیه چیزی نمیدانیم! اندر احوالات این خانم آمده است که: به رابعه گفتند: حضرت عزت را دوست میداری؟ گفت: اری! گفتند: شیطان را دشمن میداری؟ گفت: نه! گفتند: چرا؟ گفت: از محبت رحمان، پروای عداوت شیطان ندارم که رسول (صلی الله علیه و اله) را به خواب دیدم که مرا گفت: یا رابعه، مرا دوست داری؟ گفتم: یا رسول الله، که بود که تو را دوست ندارد؟ ولکن محبت حق مرا چنان فرو گرفته است، که دوستی و دشمنی غیر را جای نماند! پ.ن: او شیطان را دشمن نمیدانست، رسول خدا صلی الله علیه و اله که مودت به آن حضرت واجب و از ارکان ایمان است را دوست نمیداشت! @BotShenasi
|امام صادق علیه السلام فرمود: فاطمه سلام علیها بعد از پدرش ۷۵ روز زندگی کرد؛ نه لبخندی بر لبانش شکفت و نه خندان دیده شد ... [علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن هشام بن سالم، عن أبي عبدالله علیه السلام قال: سمعته يقول: عاشت فاطمة بعد أبيها خمسة وسبعين يوما لم تر كاشرة و لا ضاحكة ...] (الکافی، ج۳، ص۲۵۱) @BotShenasi
| تمرین کوچه، اجرا گودال بارها نوشتیم و فریاد زدیم که باعث و بنیان عاشورا سقیفه است. آنچه در کوچه شد در عاشورا اتفاق افتاد. سه روز بعد از شهادت سید المرسلین صلی الله علیه و آله آمدند درب خانه ای که عزرائیل بدون اجازه وارد نمی شد. درب را آتش زدند. با لگد به درب خانه زدند. میخ درب به سینه بانویِ خانه رفت. میخ در جنجره جنین رفت! درب روی خانم خانه افتاد از روی در رد شدند. وارد خانه شدند.‌ سر لباس و لوازم خانه رفتند و غارت کردند. خانم خانه به دنبال شوهر آمد، چهل نامرد او را میزدند. حتی نوشتن خانم خانه در خاک افتاده بود و او را دوره کردند و با هر چه داشتند میزدند! با طناب دست شوهر را بستن و کشیدند! طفلان را کتک زدند! تازیانه، غلاف شمشیر! لا یوم کیومک یا اباعبدالله.... در کربلا هم همین کارها را کردند. بچه ها را کتک زدند! پهلو شکستن! خیمه اتش زدند! غارت کردند! بچه ها به زیر دست و پا رفتند! بدنها زیر سم اسب رفت! یک اقایی را در گودال دوره کردند! عده ای دد کوچه قربه الی الله زدند، عده ای در گودال! ریسمان و اسارت! چه باید در عاشورا اتفاق می افتاد که در کوچه تمرین کردند! آنچه با اباعبدالله علیه السلام شد قبل آن با چشم دید که با مادر شد! با او آنچه کردند قبل آن با مادر انجام شد! این ایام، ایامی است که آنچه ظلم تا به امروز به اهل بیت علیهم السلام شده است بنیانش گذاشته شد! میراث پیامبر به زیر دست و پا له شد، اما میراثی عمر گذاشت که تا قیامت ادامه دارد. بنایی به پا کرد که استوار تا قیامت باشد. سر مشق به تمام ظالمین داد برای ظلم! چرا هتک حرمت این ایام میکنید! اوج مصیبت این ایام است. این ایام اگر این اتفاقات نمی افتاد عاشورایی در کار نبود! چهل منزل اسارت و مجلس شرابی نبود! چه کردند در این ایام.... آجرک الله یا صاحب الزمان روحی فداه.... @botshenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ۷ میلیارد جمعیت کره زمین نمیروند جهنم! میبینند چقدر گذشت داری بعد میبرنت بهشت!! پ‌.ن: اگر یک روایت ضعیف آورد که بر اساس گذشت بهشت و جهنم تقسیم میشود جایزه دارد. میزان بهشت و جهنم ولایت معصومین و برائت از دشمنان معصومین است. @BotShenasi
| بعد ابیها .... " با حال معنوی مطالعه شود " «ما زالت بعد ابیها معصبة الراس،ناحلة الجسم،باکیة العین،منهدة الرکن ». صدیقه طاهره سلام الله علیها را بعد از پدر ندیدند که هیچ وقت عصابه ای را که به سر بسته بود از سر باز کند.روز به روز حضرت زهرا سلام الله علیها لاغرتر و ناتوانتر می شد.بعد از پدر همیشه حضرت زهرا سلام الله علیها را با چشمی گریان دیدند. «منهدة الرکن »این جمله معنی عجیبی دارد.«رکن »یعنی پایه،مثل یک ساختمان که پایه هایی دارد و روی آن پایه ها ایستاده است.از نظر جسمانی،پا و ستون فقرات رکن انسان است،یعنی انسان که می ایستد روی این بنای استخوانی می ایستد.گاهی از نظر جسمی،این رکن خراب می شود،مثل کسی که فرض کنید پاهایش را بریده باشند یا ستون فقراتش درهم شکسته باشد. خود حدیت مفصل بخوان از این مجمل. حضرت زهرا سلام الله علیها را بعد از پدر اینچنین توصیف کرده اند. حضرت زهرا سلام الله علیها و رسول خدا صلی الله علیه و آله یکدیگر را بسیار دوست می داشتند.به فرزندانش امام حسن و امام حسین که نگاه می کند،بی اختیار می گرید،می گوید:فرزندان من!کجا رفت آن پدر مهربان شما که شما را به دوش می گرفت،شما را به دامن می گذاشت و دست نوازش به سر شما می کشید؟ @BotShenasi
| وصیت صدیقه طاهره ... حال حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از شهادت رسول الله صلی الله علیه و آله و وصیت های حضرت: روایت شده كه حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از فوت پدر بزرگوارش دائماً سر خود را میبست، جسمش ناتوان بود، قوّت خود را از دست داده بود، چشمانش گریان و قلبى سوخته داشت، ساعت به ساعت غش میكرد و به حسنین علیهما السّلام میفرمود: پدر (یعنى جدّ) شما كه شما را گرامى مى‏داشت و مرتّب شما را در آغوش مى‏گرفت كجاست؟ كجاست آن جدّ شما كه از همه مردم بیشتر به شما مهربان بود، نمیگذاشت كه روى زمین راه بروید، افسوس كه هرگز نخواهم دید جدّ شما در خانه مرا باز نماید و شما را به دوش خود بگیرد، در صورتى كه دائما این عمل را انجام میداد. سپس حضرت زهراسلام الله علیها در بستر بود. آنگاه امّ ایمن و اسماء بنت عمیس و امیرالمومنین علیه السّلام را خواست و به امیرالمومنین علیه السلام سه وصیّت كرد: 1- با امامه دختر خواهرش ازدواج نماید، زیرا كه او فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها را دوست میداشت. 2- از براى حضرت زهرا سلام الله علیها تابوت بسازد، زیرا ملائكه صورت تابوت را به او نشان داده بودند و آن بانو اوصاف آن را براى امیرالمومنین علیه السلام شرح داد. 3- احدى از آن افرادى كه در حقّ آن بانو ظلم كرده بودند در تشیع جنازه‏اش حاضر نشوند و بر جنازه‏اش نماز نخوانند.   وَ رُوِیَ أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ مُنَهَّدَةَ الرُّكنِ بَاكِیَةَ الْعَیْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ یُغْشَى عَلَیْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ وَ تَقُولُ لِوَلَدَیْهَا أَیْنَ أَبُوكُمَا الَّذِی كَانَ یُكْرِمُكُمَا وَ یَحْمِلُكُمَا مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ أَیْنَ أَبُوكُمَا الَّذِی كَانَ أَشَدَّ النَّاسِ شَفَقَةً عَلَیْكُمَا فَلَا یَدَعُكُمَا تَمْشِیَانِ عَلَى الْأَرْضِ وَ لَا أَرَاهُ یَفْتَحُ هَذَا الْبَابَ أَبَداً وَ لَا یَحْمِلُكُمَا عَلَى عَاتِقِهِ كَمَا لَمْ یَزَلْ یَفْعَلُ بِكُمَا ثُمَّ مَرِضَتْ وَ مَكَثَتْ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ دَعَتْ أُمَّ أَیْمَنَ وَ أَسْمَاءَ بِنْتَ عُمَیْسٍ وَ عَلِیّاً وَ أَوْصَتْ إِلَى عَلِیٍّ بِثَلَاثٍ أَنْ یَتَزَوَّجَ بِابْنَةِ أُخْتِهَا أُمَامَةَ لِحُبِّهَا أَوْلَادَهَا وَ أَنْ یَتَّخِذَ نَعْشاً لِأَنَّهَا كَانَتْ رَأَتِ الْمَلَائِكَةَ تَصَوَّرُوا صُورَتَهُ وَ وَصَفَتْهُ لَهُ    وَ أَنْ لَا یَشْهَدَ أَحَدٌ جَنَازَتَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ أَنْ لَا یَتْرُكَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْهَا أَحَدٌ مِنْهُم‏. مناقب ابن شهر آشوب، ج 3 ص 132 به بعد. @BotShenasi
| بعد ابیها (۲) از جمله کسانی که در کنار مزار حمزه عموی پیامبر با حضرت زهرا علیهاالسلام ملاقات کرده، محمود بن لبید (و یا اسید) است. او می گوید: پس از شهادت رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم فاطمه زهرا علیهاالسلام را در کنار قبر حمزه در احد مشاهده کردم، در حالی که به شدّت منقلب بود و اشک می ریخت. صبر کردم تا آرام گرفت، آنگاه به حضور ایشان رسیدم و عرضه داشتم: ای بانوی من! سؤالی برایم پیش آمده است که می خواهم با شما در میان بگذارم. فرمود: بپرس! عرض کردم: آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم قبل از وفات خود، تصریحی بر علیه السلام داشته است؟ و آیا از طرف ایشان نصّی بر این مطلب وجود دارد؟ فرمود: «واعجباه! أنسیتم یوم غدیرخم؛ شگفتا و عجبا! آیا روز غدیرخم را فراموش کرده اید؟» عرضه داشتم: روز غدیر را می دانم (و آن غیر قابل انکار است)، از آن اسراری که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با شما در میان گذاشته، مرا آگاه کنید، فرمود: «اشهداللّه تعالی لقد سمعته یقول: علیٌّ خیر من أخلّفه فیکم، و هو الامام والخلیفة بعدی، و سبطای و تسعة من صلب الحسین أئمّة أبرار، لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیّین، و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الی یوم القیامة؛ خدا را شاهد می گیرم که شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: علی بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار می دهم. علی امام و خلیفه بعد از من است، و دو فرزندم (حسن و حسین) و نه تن از فرزندان حسین پیشوایان و امامانی پاک و نیکند. اگر از آنها اطاعت کنید، شما را هدایت خواهند نمود، و اگر مخالفت ورزید، تا روز قیامت بلای تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد.» پرسیدم: بانوی من! پس چرا علی علیه السلام سکوت کرد، و برای گرفتن حقّ خویش قیام نکرد؟ حضرت زهرا علیهاالسلام در پاسخ فرمود: «یا اباعمر لقد قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم : اذ تؤتی و لا تأتی ـ أو قالت: مثل علیّ ـ ثمّ قالت: أما واللّه لو ترکوا الحقّ علی أهله و اتبعوا عترة نبیّه لما اختلف فی اللّه اثنان، و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف حتی یقوم قائمنا التاسع من ولد الحسین، و لکن قدّموا من أخّره اللّه و أخّروا من قدّمه اللّه، حتی اذا ألحدوا المبعوث و أودعوه الجدث المجدوث، اختاروا بشهوتهم و عملوا بآرائهم، تبّاً لهم أو لم یسمعوا اللّه یقول: «و رَبُّکَ یَخْلُقُ مایَشاءُ وَ یَخْتارُ ماکانَ لَهُمُ الخِیَرَةُ»؟ بل سمعوا و لکنّهم کما قال اللّه سبحانه: «فَاِنَّها لا تَعْمَی الاَبْصارُ وَلکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الّتی فی الصُّدُورِ» هیهات بسطوا فی الدّنیا آمالهم و نسوا آجالهم، فتعساً لهم و أضلّ أعمالهم، أعوذبک یا ربّ من الحُور بعد الکَوْر؛ ای اباعمر، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: مَثَلِ امام (مثل علی)، همانند کعبه است، که مردم به سراغ آن می روند، نه آنکه کعبه به سراغ مردم بیاید. (سپس حضرت زهرا علیهاالسلام ادامه داد:) آگاه باش! به خدا سوگند! اگر حق را به اهلش واگذار می کردند و از خدا صلی الله علیه و آله وسلم اطاعت می نمودند، دو نفر هم (در حکم خداوند) با یکدیگر اختلاف نمی کردند، و امامت همان گونه که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم معرّفی فرمود، از علی علیه السلام تا قائم ما، فرزند نهم حسین، از جانشینی به جانشینی دیگر به ارث می رسید. اما کسی (ابوبکر) را مقدّم داشتند که خدا او را کنار زده بود، و کسی (علی) را کنار زدند که خدا او را مقدّم داشته بود. نتیجه آن شد که محصول بعثت را انکار کردند و به ها روی آوردند، آنها را برگزیدند و براساس رأی و نظر شخصی عمل کردند، هلاکت و نابودی بر آنان باد! آیا نشنیدند کلام خدا را که فرمود: «پروردگار تو هرچه بخواهد، می آفریند و هرچه بخواهد، برمی گزیند، آنان (در برابر او) اختیاری ندارند.»؟ آری شنیدند، اما همان گونه که قرآن فرمود: «چشم های ظاهر نابینا نمی شود، بلکه دل هایی که در سینه هاست، کور می شود.» افسوس که آنان آرزوها و هوس های خود را تحقّق بخشیدند و از مرگ و قیامت غافل ماندند! خدا نابودشان گرداند و آنان را در کارهایشان گمراه کند. پروردگارا! به تو پناه می برم از کمی یاران پس از فراوانی آنان.» @BotShenasi
‌آیت الله وحید خراسانی حفظه الله تعالی: ‌قوام مذهب حقه‌ی شیعه فقط به دو چیز است: تولی تبری آن‌چه که این دو امر را زنده می‌کند، بزرگداشت روز شهادت صدیقه کبری سلام‌الله‌علیها است! ۴/اسفند/۱۳۹۱ @BotShenasi https://t.me/botshenasi/6358
| بعد ابیها (۳) در كتاب احتجاج طبرسي (ج ۱ ص ۱۴۷) از سُويد بن غفله نقل شده، هنگامي كه حضرت زهرا‌سلام الله علیها در بستر وفات قرار گرفت، زنان مهاجر و انصار به عيادت او آمدند و عرض كردند: اي دختر پيامبر چگونه صبح كردي در مورد اين بيماري كه داري؟ فاطمه پس از حمد و ثناي الهي، و درود بر پدرش رسول خدا فرمود: صبح نمودم كه به خدا سوگند دنياي شما را نمي پسندم، و مردهاي شما را دشمن دارم، پس از آنكه آنها را در زير دندان خود آزمودم و از دهانم بيرون افكندم، و پس از آنكه آنها را با محك آزمايش، شناختم و با آنها دشمن شدم. چقدر زشت است: كُند شدن شمشيرها بعد از تيزي آنها (نصرت مردان شما از اسلام در آغاز، و سستي آنها در زمان حاضر). چقدر زشت است: بازيچه انگاشتن امور، بعد از جديّت (و استقامت مردان شما در آغاز، و بي تفاوتي آنها در زمان حاضر). چقدر زشت است: كه انسان پس از ايمان، از مرز دين خارج گردد. چقدر بد است: پيروزي از هوسهاي نفساني و لغزيدن و به دنبال آن دستخوش عذاب الهي شدن. چه بسيار زشت است: كيفر سخت الهي براي اين گروه كه (بر اثر عدم دفاع از حقوق ما) خود را مستحق عذاب هميشگي آخرت نمودند، ناگزير بار سنگين عذاب را بر گردن آنها افكندم، و ننگ اعمال زشتشان را بر اطراف آنها انداختم، آنها را رها ساختم، و ننگها را مانند لباس بر اندام آنان پوشاندم. پس از رحمت وسيع خداوند، بريده و دور باد رحمت الهي از آن قومي كه به ما ستم نمودند، واي بر آنها كه مقام رهبري را از كوههاي سطبر و استوار رسالت برگرفتند، و پايه‌هاي نبوّت و هدايت و محل نزول جبرئيل را از صاحب حقش محروم نمودند. آگاه باشيد: كردار مردان شما زياني آشكار است، چرا كه آنها از ابوالحسن علي روي گردانيدند، سوگند به خدا روي گرداني آنها از علي به اين خاطر است كه شمشير علي در ميدانهاي نبرد، تيز و كوبنده بود، او باكي از مرگ نداشت و با پنجه ي پرتوان خود، دلاوران دشمن را به خاك هلاكت مي‌افكند، به خدا سوگند اگر آنها زمام امور امّت را بدست علي مي‌دادند، او هر كسي را كه از راه راست منحرف مي‌شد، به راه راست مي‌آورد، و هر كسي را كه از حجّت روشن، روي برمي تافت به سوي آن مي‌كشانيد، او به گونه اي با مدارا مردم را به راه راست سير مي‌داد كه دهان سيركننده مجروح نشود، و جانش خسته نگردد، و آنها را به آبگاه خوشگوار و فراوان وارد مي‌ساخت، آبگاهي كه نهرهاي آن از آب صاف، لبريز است، و اطراف آن نهرها پاك و پاكيزه است. آري علي آنها را در چنين آبگاهي سيراب مي‌كرد، و آشكارا و نهان آنها را نصيحت مي‌نمود، در صورتي كه خود آن حضرت، از دنياي آنها بهره مند نمي شد. مگر به مقدار شربت آبي كه تشنگي خود را برطرف سازد، و اندكي غذا كه گرسنگي او را رفع كند، اگر او عهده دار مقام رهبري مي‌شد، انسانهاي راستين و دروغين، پارسا و حريص از همديگر جدا و آشكار مي‌شدند. وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَاتَّقوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السّماءِ وَ الارْضِ وَلكِنْ كَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ : «و اگر مردمي كه در شهرها و آباديها زندگي دارند، ايمان بياورند و تقوي پيشه كنند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مي‌گشائيم ولي آنها (حقايق را) تكذيب كردند، ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم». (اعراف- ۹۶) وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤلاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ : «و كساني كه از اين گروه ظلم كردند، گرفتار كيفر اعمال بد خود خواهند شد و هرگز نمي توانند از چنگال عذاب الهي بگريزند». (زُمَر- ۵۱) @BotShenasi
| بعد ابیها (۴) آگاه باشيد! سوگند به جانم اين كردار (مردان) شما در رحم زمان بارور شد و سرانجام مدّت حمل به پايان مي‌رسد، و وقت نتيجه به پيش آيد، بنابراين با اين كردارتان، خون تازه و زهر كشنده بدوشيد، هنگام كيفر فرامي رسد آنگاه كه گمراهان به سزاي خود مي‌رسند، و آيندگان عاقبت پيشينيان را مي‌نگرند... منتظر فتنه و بلا باشيد، و خود را برای ي شمشيرهاي برّنده و سلطه ي ستمگران و هرج و مرج عمومي آماده سازيد كه آن ستمگران ياغي اندوخته‌هاي شما را چپاول كنند و اندكي براي شما بگذارند، و جمعيت شما را قتل عام نمايند، آنگاه حسرت زياد مي‌كشيد كه چرا از خطّ رهبري صحيح منحرف شده ايد؟ و دلهايتان كور شده است. آيا شما را با اجبار به سوي رهبري صحيح وادار كنيم با اينكه خودتان از پيمودن اين راه بي ميل هستيد؟. @BotShenasi
| بعد ابیها(۵) سُوَيْدبن غفله مي‌گويد: زنان عيادت كننده، سخنان حضرت زهرا سلام الله علیها را به شوهران و مردان خود رساندند، جمعي از بزرگان مهاجر و انصار براي معذرت خواهي به حضور آن بزرگوار آمدند و عرض كردند: اي سرور زنان جهان! اگر علي زودتر خود را براي مقام خلافت، در معرض قرار مي‌داد، ما با او بيعت مي‌كرديم و به سوي هيچكس عدول نمي نموديم، ولي ابوبكر پيش دستي كرد و ما با او بيعت كرديم (و كار از كار گذشت). حضرت صدیقه سلام الله علیها به آن عذرتراشان فرمود: «از من دور شويد، ديگر براي شما عذري باقي نمانده، و بعد از تقصير و كوتاهي، جائي براي عذر نمي ماند (شما از آغاز چرا گول خورديد؟ آيا با آنهمه حجّت و دليل، باز بيراهه رفتن قابل عذر است؟! ) @BotShenasi
| بعد ابیها (۶) در كتاب بحار از تفسير عيّاشي نقل شده: اُمّ سَلَمه (يكي از همسران نيك رسول خدا) به عيادت حضرت صدیقه سلام الله علیها آمد و عرض كرد: اي دختر رسول خدا شب را با بيماري، چگونه به صبح آوردي؟ حضرت صدیقه سلام الله علیها فرمود: صبح كردم كه خود را بين دو اندوه جانكاه مي‌نگرم: ۱- جگرم از داغ فراق پدرم يكپارچه خون شده است. ۲- دلم بر ظلمي كه به وصيّ رسول خدا شده، شعله ور شده است، سوگند به خدا به حريم ساحت مقدس امير مؤمنان علي توهين كردند، آن حضرت صبح كرد در حالي كه مقام خلافت و امامت را از او ربودند، و برخلاف كتاب خدا و سنّت پيامبر رفتار نمودند، انگيزه ي اين انحراف آنها اين است كه: دلهاي آنها نسبت به علي پر از كينه و عداوت بود، زيرا آن حضرت رجال آنها را در جنگ بدر و اُحُد كشت، آنها شعله هاي كينه و حسادتشان را با انتقام گيري از علي خاموش ساختند، به اين ترتيب كه حق او را غصب نمودند، و بعد از رحلت رسول خدا تير آنها به نشانه گيري هدف پرداخت، كينه‌هاي انباشته و مخفي آنها بروز كرد و با دستيارهاي مفسدين و سخن چينان، به دشمني با ما برخاستند و ما را هدف انتقامجوئيهاي خود ساختند، يكباره كمند ايمان را بريدند، و چلّه ي ايمان را از كمال ايمان قطع نمودند، و به رسالت سيّد رسولان و كفالت امير مؤمنان پشت پا زدند، پس از آنكه منافع دنياي فريباي خود را براي خود حفظ كردند، آنها به ياري طلبي علي توجه نكردند، چرا كه آن حضرت پدران آنها را در جنگها و درگيريها به هلاكت رسانده بود. @BotShenasi
| انا لله و انا الیه راجعون روايان سنّي و شيعه از «سَلْمي» همسر ابورافع نقل كرده اند كه گفت: من در ساعات آخر عمر حضرت صدیقه سلام الله علیها از او پرستاري مي‌كردم، يك روز حال او بهتر شد و آرام گرديد، امير مؤمنین علیه السلام براي بعضي كارها از خانه بيرون رفت، فاطمه به من فرمود: مقداري آب بياور تا غسل كنم، و بدنم را شستشو دهم، آب آوردم و كمك كردم، فاطمه برخاست و غسل نيكوئي انجام داد، لباسش را عوض كرد، سپس به من فرمود: بستر مرا در وسط خانه، پهن كن، سپس رو به قبله بر آن بستر خوابيد، و به من فرمود: من امروز از دنيا مي‌روم، من خودم را شسته ام، هيچكس روي مرا باز نكند سپس دستش را زير سرش گذاشت و از دنيا رفت. روايت شده: آن هنگام كه فاطمه جان سپرد، ساعت بين مغرب و عشا بود، وقتي كه زمان احتضار فرارسيد، نگاه تندي كرد و سپس گفت: اَلسَّلامُ عَلي جِبْرَئيل، اَلسَّلامُ عَلي رَسُولِ اللَّهِ، اَللَّهُمَّ مَعَ رَسُولِكَ، اَللَّهُمَّ فِي رِضْوانِكَ وَ جَوارِكَ وَ دارِكَ دار السَّلامِ. : «سلام بر جبرئيل، سلام بر رسول خدا، خدايا با رسول خدا هستم، خدايا در رضوان و جوار رحمت تو و در خانه تو خانه ي سلام، هستم». سپس به حاضران فرمود: آيا آنچه مي‌بينم شما هم مي‌بينيد؟ بعضي از حاضران گفتند: اي دختر رسول خدا! چه مي‌بيني؟ فرمود: اكنون اهل آسمان را با موكبها و هيئتهاي خود مي‌نگرم و جبرئيل را مي‌بينم و رسول خدا را مي‌نگرم كه مي‌فرمايد: «اي دخترم! نزد ما بيا كه آنچه (از نعمتها و رضوان الهي) در پيش داري، براي تو بهتر است». زيد بن علي نقل مي‌كند: فاطمه به جبرئيل و به پيامبر و همچنين به عزرائيل سلام كرد، حاضران صداي ظريف فرشتگان را شنيدند، و بوي خوشي كه خوشبوترين بوها بود استشمام كردند. اسماء بنت عُمَيْس مي‌گويد: هنگامي كه فاطمه به حال احتضار افتاد، به من فرمود: «هنگامي كه جبرئيل در ساعت رحلت پيامبر نزد پيامبر آمد مقداري كافور از بهشت آورد، پيامبر آن را سه قسم كرد، يك قسم آن را براي خود برداشت و يك قسم آن را براي علي ، و يك قسم آن را براي من گذاشت كه وزن آن چهل درهم بود»، آنگاه به من فرمود: اي اسماء آن كافور باقيمانده را در فلان جا است بياور و كنار سرم بگذار، اين را گفت و جامه اش را به سر كشيد، و فرمود: اندكي صبر كن و در انتظار من باش، سپس مرا صدا بزن، اگر جواب تو را ندادم بدان كه به پدرم ملحق شده ام: اسماء اندكي صبر كرد، سپس فاطمه را صدا زد، جوابي نشنيد، صدا زد: يا بِنْتَ مُحَمَّدِ الْمُصْطَفي، يا بِنْتَ اَكْرَمُ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّساء، يا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطَأَ الْحِصي يا بِنْتَ مَنْ كانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوَْسَيْنِ اَوْ اَدْني. : «اي دختر محمد مصطفي! اي دختر بهترين انسانها، اي دختر برترين كسي كه بر روي زمين راه رفت، اي دختر كسي كه در شب معراج به جايگاه خاصّ قرب الهي رسيد». باز جواب نشنيد، اسماء روپوش را كنار زد، ناگاه دريافت كه فاطمه به لقاءِاللَّه پيوسته است، خود را به روي فاطمه انداخت و او را مي‌بوسيد و عرض كرد: «اي فاطمه! وقتي كه بحضور پدرت رسول خدا رسيدي، سلام مرا به او برسان». حسن و حسين كنار جنازه ي مادر سپس اسماء گريبانش را پاره كرد و سراسيمه از خانه بيرون آمد، حسن و حسين را در بيرون خانه ملاقات كرد. آنها گفتند: مادر كجاست؟ اسماء، سخني نگفت، آنها به سوي خانه روانه شدند و ديدند كه مادرشان رو به قبله دراز كشيده، حسين مادرش را حركت داد، ناگهان دريافت كه مادرش از دنيا رفته است، به برادرش حسن رو كرد و گفت: اي مادرم! خدا در مورد مادرم به تو اجر بدهد (آجَرَكَ اللَّهُ فِي الْوالِدَةِ). حسن خود را به روي مادر انداخت، گاهي او را مي‌بوسيد و گاهي مي‌گفت: اي مادرم! با من سخن بگو، قبل از آنكه روح از بدنم بيرون رود. امام حسين پيش آمد و پاهاي مادرش را مي‌بوسيد، و مي‌گفت: «مادرم! من پسرت حسين هستم، قبل از آنكه قلبم شكافته شود و بميرم، با من سخن بگو». @BotShenasi
| امیرالمومنین علیه السلام در سوگ اسماء به حسنین علیهم السلام فرمود: برويد نزد پدرتان امیرالمومنین علیه السلام و شهادت مادرتان را به او خبر دهيد. حسنین علیهم السلام از خانه بيرون آمدند، در حالي كه فرياد مي‌زدند: يا مُحَمَّداه! يا اَحْمَداه! اَلْيَوْمُ جُدِّ دَلَنا مُوْتُكَ اِذْ ماتَتْ اُمُّنا : «آه! اي محمد! اي احمد! امروز مصيبت فقدان تو براي ما تجديد شد، چرا كه مادرمان از دنيا رفت». سپس حسن و حسين علیهم السلام وارد مسجد شدند، امیرالمومنین علیه السلام در مسجد بود، آنها شهادت حضرت صدیقه سلام الله علیها را به او خبر دادند، امیرالمومنین علیه السلام از اين خبر آنچنان دگرگون شد كه بي حال افتاد، آب به صورتش پاشيدند، وقتي كه حالش خوب شد، با ندائي جانسوز فرمود: بِمَنِ الْعَزاء يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ كُنْتُ بِكِ اَتَعَزِّيُ فَفِيمَ الْعَزء مِنْ بَعْدِكِ. : «اي دختر محمّد به چه كسي خود را تسليت بدهم، تا زنده بودي مصيبتم را به تو تسليت مي‌دادم، اكنون بعد از تو چگونه آرام گيرم؟ » مورّخ معروف، مسعودي نقل مي‌كند: هنگامي كه فاطمه از دنيا رفت، امیرالمومنین بسيار بي تابي نمود، و گريه و زاري شديد كرد، و چنين مرثيّه مي‌خواند: لِكُلِ اجْتِماعٍ مِنْ خَلِيلَيْنِ فِرْقَةٌ وُ كُلُّ الَّذِي دُونَ الْمَماتِ قَلِيلٌ اِنَّ افْتِقادِي فاطِمَة بَعْدَ اَحْمَدٍ دَلِيلٌ عَلي اَنْ لايَدُومَ خَلِيلٌ : «سرانجام هر اجتماع دو دوست، به جدائي مي‌انجامد، و هر مصيبتي بعد از مرگ و فراق، اندك (و قابل تحمّل) است. رفتن فاطمه بعد از رفتن پيامبر دليل آن است كه هيچ دوستي باقي نمي ماند». روايت كننده مي‌گويد: امیرالمومنین علیه السلام و امام حسن و حسين علیه السلام را برداشت و با هم وارد آن اطاقي شدند كه بدن مطهر صدیقه طاهره سلام الله علیها در آنجا بود، ديدند اسماء در بالين فاطمه نشسته و گريه مي‌كند و مي‌گويد: «اي يتيمان محمد ما بعد از پيامبر خود را به فاطمه تسليت مي‌داديم، اكنون به چه كسي تسليت بدهيم؟ » @BotShenasi