#داستان
مدير شرکتي روي نيمکتي در پارک نشسته بود و سرش را بين دستانش گرفته بود و به اين فکر ميکرد که آيا ميتواند شرکتش را از ورشکستگي نجات دهد يا نه. بدهي شرکت خيلي زياد شده بود و راهي براي بيرون آمدن از اين وضعيت نداشت. طلبکارها دائماً پيگير طلب خود بودند. فروشندگان مواد اوليه هم تقاضاي پرداخت بر اساس قرارداهاي بسته شده را داشتند. ناگهان پيرمردي کنار او روي نيمکت نشست و گفت: «به نظر مياد خيلي ناراحتي.»
بعد از شنيدن حرفهاي مدير، پيرمرد گفت: «من ميتونم کمکت کنم.» نام مدير را پرسيد و يک چک براي او نوشت و داد به دستش و گفت: «اين پول رو بگير. يک سال بعد همين موقع بيا اينجا و اون موقع ميتوني پولي که بهت قرض دادم رو برگردوني.» بعد هم از آنجا دور شد. مدير شرکت در حال ورشکستگي، يک چک 500000 دلاري در دستش ديد که امضاء جان دي. راکفلر داشت، يکي از ثروتمندترين مردان روي زمين. با خود فکر کرد: «حالا ميتونم تمام مشکلات مالي شرکت رو در عرض چند ثانيه برطرف کنم.»
اما تصميم گرفت فعلاً چک را نقد نکند و آن را در جاي امني نگه دارد. همين که ميدانست اين چک را دارد، اشتياق و توان تازهاي براي نجات شرکت پيدا کرد. توانست از طلبکاران براي پرداختهاي عقبافتاده فرصت بگيرد. چند قرارداد جديد بست و چند سفارش فروش بزرگ دريافت کرد. در عرض چند ماه توانست تمام بدهيها را تسويه کند و شرکت به سودآوري دوباره رسيد. دقيقاً يک سال بعد از اتفاقي که در پارک برايش پيش آمده بود، با چک نقد نشده به پارک رفت و روي همان نيمکت نشست.
راکفلر آمد اما قبل از اينکه بخواهد چک را به او بازگرداند و داستان موفقيتش را براي او تعريف کند، پرستاري آمد و راکفلر را گرفت و فرياد زد: «گرفتمش!» بعد به مدير نگاه کرد و گفت: «اميدوارم شما را اذيت نکرده باشد. اين پيرمرد هميشه از آسايشگاه فرار ميکند و به مردم ميگويد که راکفلر است.» مدير تازه فهميد اين پول نبود که شرايط او را تغيير داد بلکه اعتماد به نفس به وجود آمده در او بود که قدرت لازم براي نجات شرکت را به او داده بود.,
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 داستان کرامت حضرت رقیه به زن فرانسوی
#داستان
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
اصلا رقیه نه
مثلا دختر خودت
یک شب میان کوچه
بماند چه میشود؟!💔🥺
#اللهم_ارزقنا_زیارت_الحسین
#رقیه
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
سخت است که روضهٔ وصف دختری باشد ..
حالا تصور کن به دستش هم سری باشد💔😭 ..
#داستان
💢از این پس قضاوت عجولانه ممنوع
مرد مسنی به همراه پسر 25 ساله اش در قطار نشسته بود در حالی که مسافران در جای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد به محض شروع حرکت، پسر 25 ساله که کنار پنجره نشسته بود، پر از شور و هیجان شد
دستش را از پنجره بیرون برد و هوای در حال حرکت بیرون را با لذت لمس می کرد، فریاد زد: پدر نگاه کن درخت ها حرکت می کنند مرد با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد کنار مرد جوان زوج جوانی نشسته بودند که حرف های پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک کودک رفتار می کرد، متعجب شده بودند. ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد پدر نگاه کن دریاچه حیوانات و ابرها با قطار حرکت می کنند
زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می کردند. باران شروع شد چند قطره روی دست پسر جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشم هایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر باران می بارد، آب روی دست من می چکد. زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد پرسیدند: چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی کنید؟ مرد مسن گفت ما همین الان از بیمارستان بر میگردیم.
امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می تواند ببیند
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴
#همراه_کاروان
روز سوم محرم
💠عمربن سعد بین بهشت و جهنم کدام را انتخاب کرد ؟
💠۴ هزار نفری که تحت فرمان عمربن سعد بودند از کجا آمده بودند و مقصدشان کجا بود؟
💠حبیب بن مظاهر و مسلم بن عقیل در سپاه امام حسین چه نقشی داشتند و چرا مخفی شدند؟
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به وقت بندگی 🖤
شبتون قشنگ
دلتون پر از نور خدا
کانال داستان های عبرت انگیز👇👇
@cafedastan
هدایت شده از محجوبه
《اینجا خونه ی مادربزرگه ست با هزارتا قصه》😻🐥🐾🐝
🌾اینجا یه خونست تو دل شالیزار🌾
قراره از این خونه کلی آموزش رایگان، از ترفندهای خونه داری بگیر تا آشپزی و بافتنی و خیاطی و هزارتا هنر دیگه یاد بگیری.🥧🥖🥘🪡🧶😍
و البته همراه منی تو نشاء شالیزار و پرتقال چینی....و کل اتفاق حال خوب کن دیگه.🍊😌
👩🌾مزرعه ی بهارخانوم اینجاست👇
https://eitaa.com/sarzendehbash
https://eitaa.com/sarzendehbash
.
امام حسین علیه السلام در عالم مکاشفه به یکی از علمای قم:
تا می توانید درباره فرزندم مهدی سخن بگویید و قلم فرسایی کنید.
مهدی ما در عصر خویش مظلوم است.
📗صحیفه مهدیه ص ۵۲
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 زمان فتنههای عظیم آخرالزمان نزدیک و نزدیکتر میشود، شما فقط یک نقطهی اَمن دارید؛ زودتر پناه بگیرید!
#استاد_شجاعی
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
ما عهد کردهایم به هربزم روضه ای
اول برای روز ظهورت دعا کنیم
#امام_زمان عج
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
#داستانک
ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻮﯾﺪ:
رﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ بوﺩﻡ؛
ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮﺁﻭﺭﺩﻩ بوﺩﻧﺪ.
ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻧﻤﻮﺩﻡ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻡ.
ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﺮاﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺭﺍﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﭘﺮﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎﻓﺘﻢ.
ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭﮐﺸﺘﺰﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺰ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ ﺳﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍند.
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
#داستان
راننده تاکسی تعریف میکرد : ما پنج تا رفیق فابریک بودیم. قرار بود بریم خدمت. یکیمون گفت قبل از خدمت یه سفر بریم شمال و کیف کنیم و برگردیم. بابای یکیمون اجازه نداد. میگفت جاده خطرناکه و دست فرمون راننده خوب نیست. پسرش اصرار کرد. باباهه قبول نکرد و پسر رو حبس کرد تو اتاق. ما چهار تا راهی شدیم سمت شمال. تو جاده بودیم که نامزدم بهم زنگ زد که: مریض شدم و خانوادهم نیستن و بیا منو ببر بیمارستان.
منم به رفقا گفتم: پیادهم کنین، برمیگردم تهران و کارامو که کردم، فردا میام شمال بهتون ملحق میشم.
القصه! برگشتم تهران و تا صبح تو بیمارستان بودم و برگشتم خونه و خوابم برد و عصری رفتم محل که برم سمت شمال پیش بچهها. دیدم اعلامیهی فوت ما چهار تا رو زدن رو دیوار. بچه محلهها کف کرده بودن با دیدن من. انگار روح دیدن. گویا بعد از پیاده شدن از ماشین، رفقای من بعد از تونل تصادف کردند و فوت کردن همه.
تا اینجای کار، تقدیر بود و پیشونی نوشت من و عمرم که به دنیا بود. فرداش باخبر شدیم که اون رفیقمون که همراه ما نیومده بود سمت شمال، تو اتاقش فوت کرده. پدرش بعد از رفتن ما رفته در اتاقش رو باز کرده و دیده پسرش از دنیا رفته.
جلوی تقدیر رو نمیشه گرفت. هر جا که باشیم و هر جور که باشیم. فقط دو تا راه داره: دعا، صدقه. صدقه هم فقط اونی نیست که میندازیم تو صندوقای آبی و زرد. صدقه هر چیز خوبیه که دوستش داریم و با مهربانی به نیازمندتر از خودمون میبخشیم!
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
#داستان_واقعی
🔴برخورد با دزد
نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود!
بگیرش ... دزد ... دزد! بعد هم سریع دویدم دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد!
تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره زرد دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شو!
رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند.
بعد هم با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که ... دزد کریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه این ها را می دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم.
ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خدارا شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد.
از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه که کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد.
راوی: عباس هادی
منبع: «سلام بر ابراهیم» زندگی و خاطرات پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴
#همراه_کاروان
روز چهارم محرم
💠عبیدالله بن زیاد چطور و چرا مردم رو به کربلا روانه کرد
💠فرمانده های عبیدالله چه کسانی بودند و سپاه هر کدام چند نفر بودند
💠چرا یاران و پیروان امام که با مسلم عهد بسته بودند که به یاری امام بروند بر علیه امام شدند ؟
💠اقلیت سرشناس شیعه در کوفه چه نقشی در حادثه عاشورا داشتند و چرا بر آنان سخت گرفته نشد ؟
💠در چه صورتی واقعه ی کربلا اتفاق نمیافتاد ؟
#محرم
#تاریخ_عاشورا
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
🏴 هدف عزاداری و ذکر مصیبت
🔸دوستی نشانه دارد. دوست در شادی دوستش شاد است و در اندوهش اندوهگین است. در روایتی از حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام آمده است:"خداوند متعال ما را از میان بندگان خویش برگزید و برای ما پیروانی انتخاب نمود که همواره در شادی و غم ما شریکاند و با مال و جانشان به یاری ما میشتابند، آنان از مایند و بهسوی ما خواهند آمد."
🔸اشکی که در مجالس عزای ابیعبدالله ریخته میشود نماد خالصترین ابراز عشق به سالار شهیدان میباشد ، همانکه پیامبر فرمود: «حسین از من است و من از حسینم» پیام این اشک این است که حسین جان آنقدر ترا دوست دارم که هیچچیز جز این قطره زلال اشک نمیتواند آن را به تصویر بکشد، قلم نمیتواند، بیان نمیتواند! هنر نمیتواند! فقط اشک میتواند.
📚منابع: مهدی کرمی، سایت روضه نیوز
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
☑️ احکام و روش صحیح به جا آوردن عزاداری و ذکر مصیبت
👈 شيعیان بايد در ايام شهادت و دهه اول ماه محرّم خود را عزادار نشان بدهند.
👈 در روضه امام حسين علیهالسلام بايد با طهارت و وضو واردشده و لباس پاکیزه بپوشيم.
👈 تأکید بزرگان بر خواندن زيارت عاشورا در دهه اول محرم .
👈 بجاى داد و فرياد زدن در مجالس امام حسين علیهالسلام، بياييم به مفاهيم رفيع عاشورا گوش دهيم و عمل كنيم.
👈 در عزاداریها نباید به ظواهر و عناوین هیئات و وعاظ و مساجد اعتناء نمود بلکه اصل، روح و خلوص حاکم بر آن مجلس است.
👈 نوحههایي که خوانده ميشود، نوحههایی باشد كه هدف حضرت را بيان كند، مكتب حضرت را بخواهد بيان كند، زیرورو كند انسان را، حال و هواي انسان را عوض بكند.
👈 ذاكرين اهلبیت علاوه بر بيان مصائب امام حسین و حضرت زینب بايد سخنان، رفتار و ظرایف افعال امام حسين را هم بيان كنند.
👈 بهتراست اهل علم عين مصیبتهای وارده را از كتب مقاتل نقل كنند. در تبليغ خودشان عين مقاتل را نقل كنند. اگر كاري را كه انجامنشده بگويیم حرام است! دروغ! دروغ است! فرقي نميكند.
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
هدایت شده از محجوبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ یک قطره اشک بر امام حسین علیه السلام میتونه کل جهنم رو خاموش کنه!!
🔸علمای ما دستمال اشک داشتن
🔸پرچم و کتیبه هیئت، پارچه عادی نیست
🔸وصیت آیت الله مرعشی نجفی در مورد پیراهن سیاه روضه
#محرم
#امام_حسین
@ali_sabzevari
سلام اربابم
هرکجا ملک خدا هست حسینیه توست
هرکه را مینگرم شور محرم دارد...
#کربلا
#حسین_جان😭💔
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
▪️امام صادق علیهالسلام:
🔸یقینا امام حسین علیه السلام هرکس را که برایش گریه کند میبیند
و از روی مهربانی برایش استغفار میکند و از پدرش امیرالمومنین علیهالسلام نیز میخواهد برای او استغفار کند.
🔹وَ إِنَّهُ لَيَرَى مَنْ يَبْكِيهِ فَيَسْتَغْفِرُ لَهُ رَحْمَةً لَهُ وَ يَسْأَلُ أَبَاهُ الِاسْتِغْفَارَ لَهُ...
📚کامل الزیارات، ص۳۲۹.
👈 وقتی برای امام حسین علیهالسلام گریه میکنی، بهترین وقت دعاست.
چون آقا داره نگاهت میکنه!
و چه دعایی بهتر از دعا برای فرج؟!✨
#صاحب_عزا
#دعا_برای_فرج
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از این به بعد هر جا کم بیارم میگم...
تو صاحب منی
#امام_زمان
کانال داستان های عبرت انگیز👇
@cafedastan