eitaa logo
داستان های عبرت انگیز
2.3هزار دنبال‌کننده
947 عکس
896 ویدیو
2 فایل
🔎اگر داستان عبرت انگیزی در زندگی شما اتفاق افتاده برای ما بفرستید، منتشر می کنیم شاید یه نفر نجات پیدا کرد. ارتباط با ما👇 @Yaware_ghaem لینک پیام به ادمین https://harfeto.timefriend.net/17156321536646 تبلیغات 👇 https://eitaa.com/tablighat_arzan3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴 روز سوم محرم 💠عمربن سعد بین بهشت و جهنم کدام را انتخاب کرد ؟ 💠۴ هزار نفری که تحت فرمان عمربن سعد بودند از کجا آمده بودند و مقصدشان کجا بود؟ 💠حبیب بن مظاهر و مسلم بن عقیل در سپاه امام حسین چه نقشی داشتند و چرا مخفی شدند؟ کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به وقت بندگی 🖤 شبتون قشنگ دلتون پر از نور خدا کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
هدایت شده از محجوبه
اینجا خونه ی مادربزرگه ست با هزارتا قصه》😻🐥🐾🐝 🌾اینجا یه خونست تو دل شالیزار🌾 قراره از این خونه کلی آموزش رایگان، از ترفندهای خونه داری بگیر تا آشپزی و بافتنی و خیاطی و هزارتا هنر دیگه یاد بگیری.🥧🥖🥘🪡🧶😍 و البته همراه منی تو نشاء شالیزار و پرتقال چینی....و کل اتفاق حال خوب کن دیگه.🍊😌 👩‍🌾مزرعه ی بهارخانوم اینجاست👇 https://eitaa.com/sarzendehbash https://eitaa.com/sarzendehbash .
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
⏰کمتر از دوازده دقیقه کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
امام حسین علیه السلام در عالم مکاشفه به یکی از علمای قم: تا می توانید درباره فرزندم مهدی سخن بگویید و قلم فرسایی کنید. مهدی ما در عصر خویش مظلوم است. 📗صحیفه مهدیه ص ۵۲ ‌‎‌‌ کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 زمان فتنه‌های عظیم آخرالزمان نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود، شما فقط یک نقطه‌ی اَمن دارید؛ زودتر پناه بگیرید! کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
ما عهد کرده‌ایم به هربزم روضه ای اول برای روز ظهورت دعا کنیم عج کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻮﯾﺪ: رﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ بوﺩﻡ؛ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮﺁﻭﺭﺩﻩ بوﺩﻧﺪ. ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻧﻤﻮﺩﻡ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻡ. ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﺮاﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺭﺍﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﭘﺮﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎﻓﺘﻢ. ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭﮐﺸﺘﺰﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺰ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ ﺳﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍند. کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
راننده تاکسی تعریف می‌کرد : ما پنج تا رفیق فابریک بودیم. قرار بود بریم خدمت. یکیمون گفت قبل از خدمت یه سفر بریم شمال و کیف کنیم و برگردیم. بابای یکیمون اجازه نداد. می‌گفت جاده خطرناکه و دست فرمون راننده خوب نیست. پسرش اصرار کرد. باباهه قبول نکرد و پسر رو حبس کرد تو اتاق. ما چهار تا راهی شدیم سمت شمال. تو جاده بودیم که نامزدم بهم زنگ زد که: مریض شدم و خانواده‌م نیستن و بیا منو ببر بیمارستان. منم به رفقا گفتم: پیاده‌م کنین، برمی‌گردم تهران و کارامو که کردم، فردا میام شمال بهتون ملحق میشم. القصه! برگشتم تهران و تا صبح تو بیمارستان بودم و برگشتم خونه و خوابم برد و عصری رفتم محل که برم سمت شمال پیش بچه‌ها. دیدم اعلامیه‌ی فوت ما چهار تا رو زدن رو دیوار. بچه محله‌ها کف کرده بودن با دیدن من. انگار روح دیدن. گویا بعد از پیاده شدن از ماشین، رفقای من بعد از تونل تصادف کردند و فوت کردن همه. تا اینجای کار، تقدیر بود و پیشونی نوشت من و عمرم که به دنیا بود. فرداش باخبر شدیم که اون رفیقمون که همراه ما نیومده بود سمت شمال، تو اتاقش فوت کرده. پدرش بعد از رفتن ما رفته در اتاقش رو باز کرده و دیده پسرش از دنیا رفته. جلوی تقدیر رو نمیشه گرفت. هر جا که باشیم و هر جور که باشیم. فقط دو تا راه داره: دعا، صدقه. صدقه هم فقط اونی نیست که میندازیم تو صندوقای آبی و زرد. صدقه هر چیز خوبیه که دوستش داریم و با مهربانی به نیازمندتر از خودمون می‌بخشیم! کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
🔴برخورد با دزد نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود! بگیرش ... دزد ... دزد! بعد هم سریع دویدم دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد! تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره زرد دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شو! رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد هم با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که ... دزد کریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه این ها را می دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم. ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خدارا شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه که کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد. راوی: عباس هادی منبع: «سلام بر ابراهیم» زندگی و خاطرات پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴 روز چهارم محرم 💠عبیدالله بن زیاد چطور و چرا مردم رو به کربلا روانه کرد 💠فرمانده های عبیدالله چه کسانی بودند و سپاه هر کدام چند نفر بودند 💠چرا یاران و پیروان امام که با مسلم عهد بسته بودند که به یاری امام بروند بر علیه امام شدند ؟ 💠اقلیت سرشناس شیعه در کوفه چه نقشی در حادثه عاشورا داشتند و چرا بر آنان سخت گرفته نشد ؟ 💠در چه صورتی واقعه ی کربلا اتفاق نمی‌افتاد ؟ کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
🏴 هدف عزاداری و ذکر مصیبت 🔸دوستی نشانه دارد. دوست در شادی دوستش شاد است و در اندوهش اندوهگین است. در روایتی از حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام آمده است:"خداوند متعال ما را از میان بندگان خویش برگزید و برای ما پیروانی انتخاب نمود که همواره در شادی و غم ما شریک‌اند و با مال و جانشان به یاری ما می‌شتابند، آنان از مایند و به‌سوی ما خواهند آمد." 🔸اشکی که در مجالس عزای ابی‌عبدالله ریخته می‌شود نماد خالص‌ترین ابراز عشق به سالار شهیدان می‌باشد ، همان‌که پیامبر فرمود: «حسین از من است و من از حسینم» پیام این اشک این است که حسین جان آن‌قدر ترا دوست دارم که هیچ‌چیز جز این قطره زلال اشک نمی‌تواند آن را به تصویر بکشد، قلم نمی‌تواند، بیان نمی‌تواند! هنر نمی‌تواند! فقط اشک می‌تواند. 📚منابع: مهدی کرمی، سایت روضه نیوز ‌‎‌‌ کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
☑️ احکام و روش صحیح به جا آوردن عزاداری و ذکر مصیبت 👈 شيعیان بايد در ايام شهادت و دهه اول ماه محرّم خود را عزادار نشان بدهند. 👈 در روضه امام حسين علیه‌السلام بايد با طهارت و وضو واردشده و لباس‌ پاکیزه بپوشيم. 👈 تأکید بزرگان بر خواندن زيارت عاشورا در دهه اول محرم . 👈 بجاى داد و فرياد زدن در مجالس امام حسين علیه‌السلام، بياييم به مفاهيم رفيع عاشورا گوش دهيم و عمل كنيم. 👈 در عزاداری‌ها نباید به ظواهر و عناوین هیئات و وعاظ و مساجد اعتناء نمود بلکه اصل، روح و خلوص حاکم بر آن مجلس است. 👈 نوحه‌هایي که خوانده مي‌شود، نوحه‌هایی باشد كه هدف حضرت را بيان كند، مكتب حضرت را بخواهد بيان كند، زیرورو كند انسان را، حال و هواي انسان را عوض بكند. 👈 ذاكرين اهل‌بیت علاوه بر بيان مصائب امام حسین و حضرت زینب بايد سخنان، رفتار و ظرایف افعال امام حسين را هم بيان كنند. 👈 بهتراست اهل علم عين مصیبت‌های وارده را از كتب مقاتل نقل كنند. در تبليغ خودشان عين مقاتل را نقل كنند. اگر كاري را كه انجام‌نشده بگويیم حرام است! دروغ! دروغ است! فرقي نمي‌كند. ‌‎‌ کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
هدایت شده از محجوبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ یک قطره اشک بر امام حسین علیه السلام میتونه کل جهنم رو خاموش کنه!! 🔸علمای ما دستمال اشک داشتن 🔸پرچم و کتیبه هیئت، پارچه عادی نیست 🔸وصیت آیت الله مرعشی نجفی در مورد پیراهن سیاه روضه @ali_sabzevari
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
⏰کمتر از دوازده دقیقه کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
سلام اربابم هرکجا ملک خدا هست حسینیه توست هرکه را می‌نگرم شور محرم دارد... 😭💔 ‌‎‌‌ کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
▪️امام صادق علیه‌السلام: 🔸یقینا امام حسین علیه السلام هرکس را که برایش گریه کند می‌بیند و از روی مهربانی برایش استغفار می‌کند و از پدرش امیرالمومنین علیه‌السلام نیز می‌خواهد برای او استغفار کند. 🔹وَ إِنَّهُ لَيَرَى مَنْ يَبْكِيهِ فَيَسْتَغْفِرُ لَهُ رَحْمَةً لَهُ وَ يَسْأَلُ أَبَاهُ الِاسْتِغْفَارَ لَهُ... 📚کامل الزیارات، ص۳۲۹. 👈 وقتی برای امام حسین علیه‌السلام گریه می‌کنی، بهترین وقت دعاست. چون آقا داره نگاهت می‌کنه! و چه دعایی بهتر از دعا برای فرج؟!✨ کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از این به بعد هر جا کم بیارم میگم... تو صاحب منی کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️اولین کسی که گفت: امام حسین را سیاسی نکنید ‌‎‌ کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨انسانیت یعنی این !!! مردی که به مدت ۵۰ سال رازی را نزد خود نگه داشته بود !!! این مرد به یک شوِ تلویزیونی دعوت شد ولی علت دعوت خود و همچنین تشویق ایستاده تمام مهمانان حاضر در آن جشن را نمی دانست ! نیکولاس وینتون در سال ۱۹۳۸ توانسته بود به طور مخفیانه ،تعداد ۶۶۹ کودک خردسال را که قرار بوده به کمپ آشویتس (کمپ کار اجباری در لهستان ) برده شوند را از نازی ها خریداری ، و آنها را به بریتانیا می برد ، و برایشان خانواده های جدید می گیرد ، ولی وینتون هرگز در این مورد با هیچکس صحبت نکرد ، تا اینکه زنش دفتر یادداشتی مربوط به ۵۰ سال پیش با تمام اسامی و تصاویری از کودکان نجات یافته را می یابد ، و آنرا به یک ژورنالیست (روزنامه نگار)می دهد ، برای بزرگداشت از وینتون، آن کودکان را که اکنون مردان و زنان میانسالی شده بودند ، در جشن تلویزیونی دعوت می کند ، کار خیر کردن یعنی اینکه ۵۰ سال بگذرد و در مورد عمل خیری که انجام دادی با هیچکس حتی عزیزترینت، صحبتی نکنی !!! کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
رسول دادخواه خیابانی تبریزی معروف به حاج رسول تُرک، از عربده‌کش‌های تهران بود،اما عاشق امام حسین علیه‌السلام بود.در ایام عزاداری ماه محرم شب اول، بزرگان و صاحبان مجلس محترمانه بیرونش کردند و گفتند: تو عرق‌خوری و آبروی ما را می‌بری!حاج رسول برگشت و داخل خانه رفت و خیلی گریه کرد و گفت: ناظم ترک‌ها جوابم کرد، شما چه می‌گویی، شما هم می‌گویی نیا؟! اول صبح در خانه‌اش را زدند، رفت در را باز کرد، دید، ناظم ترک‌هاست، روی پای حاج رسول تُرک افتاد و اصرار کرد بیا بریم، گفت: کجا؟! گفت: بریم هیئت! حاج رسول گفت: تو که من را بیرون کردی؟ گفت: اشتباه کردم، حاج رسول گفت: اگر نگویی نمی‌آیم! ناظم گفت دیشب در عالم رؤیای صادقانه دیدم، در کربلا هستم، خیمه‌ها برپاست، آمدم سراغ خیمه سیدالشهداء علیه‌السلام بروم، دیدم یک سگ از خیمه‌ها پاسداری می‌کند، هر چه تلاش کردم، نگذاشت نزدیک شوم، دیدم بدن سگ است، اما سر و کله حاج رسول است، معلوم می‌شود امام حسین علیه‌السلام تو را به قبول کرده است. ناگهان حاج رسول شروع کرد به گریه کردن، آنقدر خودش را زد گفت: حالا که آقام من را قبول کرده است، دیگر گناه نمی‌کنم، توبه نصوح کرد، از اولیای خدا شد. شبی عده‌ای از اهل دل جلسه‌ای داشتند، آدرس را به او ندادند، ناگهان دیدند در می‌زنند، رفتند در را باز کردند، دیدند حاج رسول است! گفتند: از کجا فهمیدی کلی گریه کرد و گفت: بی‌بی آدرس را به من داده است، شب آخر عمرش بود و رو به قبله بود گفتند: چگونه‌ای!گفت: عزرائیل آمده، او را می‌بینم، ولی منتظرم اربابم بیاید. کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan
♦️اگر کسی به این باور برسد که غیر از " خدا " به کسی احتیاج ندارد خداوند هم او را به غیر خودش محتاج نخواهد کرد کانال داستان های عبرت انگیز👇 @cafedastan