eitaa logo
چَنتِه 🗃
3.1هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
19 فایل
چَنته: واژه ای بهابادی به معنی ظرف پارچه ای بزرگ(دولو) که در آن تعدادی کیسه های کوچک قرار داده می شد و معمولا محتوی انواع داروهای گیاهی بود . چنته از ملزومات جهیزیه دختران در قدیم بود. پل ارتباطی @HOSSYN90 @Tayyebeee آگهی و تبلیغات 👇 @HOSSYN90
مشاهده در ایتا
دانلود
چَنتِه 🗃
#نوستالژی #مردم_بهاباد 📷 ببینید چه عکسایی میرسه به این کیسه ئو چنته😍😍 آدم از دیدن بعضی عکسا سیر که ن
در مورد این پست بالا دو نکته رو میخواستم اضافه کنم که ترجیح دادم زیر اون پست نباشه تا پر حرفیهای من از زیبایی اون کم نکنه: 🔹 از خاندان بزرگ و محترم نفیسی درخواست می کنم در مورد نسبت خانوادگیشون با جناب میرزا علی اکبر ناظم الاطباء و فرزند دانشمندش جناب سعید نفیسی که فخر ادبیات پارسی است مطلبی بنویسن تا مردم بهاباد بیش از پیش با آن دو بزرگمرد و خدمات آنها آشنا شده و افتخار کنند. 🔹حسین آقای توسلی که عکس بالا را ارسال کردن برای حسینیه ی فاطمیه در این سالها زحمات زیادی کشیدن، اگه عمری باقی باشه تا شب که مستنداتم کامل بشه در این باره بیشتر خواهم گفت و نوشت. خدا پدر و مادرشون را رحمت کنه. ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
یه روز به خودت میای که دیگه زمانی برای کارهایی که همیشه میخواستی انجام بدی نداری همین حالا انجام بده... ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#نظرسنجی #پیام_شهروندان به دنبال انتشار قسمت اول خاطره ی «قد کوچه ی باباد» و درج چند واژه و اصطلاح
خانم عالمی 🔸عرض سلام و ارادت لغات و کلمات عامیانه بهابادی یکی از هزاران موارد اصالت مردم فهیم این خطه هست. در مورد بیان کلمات اصیل بهاباد نظر بنده این هست که شاید در جمع و به صورت حضوری ادای این لغات اشکال نداشته باشد ولی در گروه عظیم چنته چندان جالب نیست. اگرچه براساس شناختی که از مردم بهاباد داریم آنها هرگز اصالت خود را فراموش نکرده و نمی کنند. ضمنا از زحمات صمیمانه و بی دریغ شمابابت چنته که باعث شد مردم بهاباد در هرکجا از ایران عزیز که هستند روزانه باهم گپ بزنند، سپاسگزارم.
جناب حسن آقای لقمانی در توضیح این عکس نوشتن: 📷 مرحومه رقیه حاج میرزا حسن ، مادر آقایان حاج حسن آرتشدار، حاج حسین دادرس، حاج لقمان لقمانی و حاج سکینه نفیسی (حاج سکینه همسر حاج حسین شجایی و مادر حاج محمد و حاج امیر شجاعی) ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهاباد من شعر: حسن لقمانی بهابادی "سیمرغ" بهاباد من ای بهاباد من تویی شهر زیبای آباد من از آندم که چشمم به تو باز شد به دل رشته مهرت آغاز شد تویی پاره ای از تن و جان من که حب تو شد جزو ایمان من تو را دوست دارم تویی مادرم بَوَد از تو هر ذره پیکرم همه مردمت در خط رهبرند تو گویی همه عضو یک پیکرند تنت را گر آرد گزندی دهور به پا خیزم و سر برآرم ز گور کیان تو را پاسداری کنم به خونم تو را آبیاری کنم به حق شهیدان گلگون کفن عجین است با نام تو خون من گواهم شهیدان گلگون ماست که گلگونی خاکت از خون ماست تویی موطن مردمانی شهیر ادیبان و رزمندگانی دلیر تو را اختری همچو ابن شهاب که بنوشته از خویش ده ها کتاب مزارش زیارتگه دوستان ز سرسبزی همچون یکی بوستان سزا بُد که تو شهر استان شدی گلی بودی اکنون گلستان شدی در ایران نگین کویری هنوز نگهبان ایران چو شیری هنوز رگ و جان تو بسته بر جان ما که پاینده اسلام و ایران ما سلامی ز جان بر بهاباد باد همیشه بر و بومت آباد باد درون تو سیمرغ مأوی گرفت که حب تو اندر دلش جا گرفت ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توجه. توجه😳 یک فرصت کمیاب 👇👇 خونتو الان نما کن تا سااااال اینده قسطشو بده👌🌹 این یک سرمایه گذاری عالیست برای ملکتون👏 ((هم زمان محدوده هم تعداد)) 🔶پیمانکاری حیدری🔶 ۰۹۱۳۷۴۷۵۴۸۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی که خداوند تبارک و تعالی نقاش باشد ... فتبارک الله احسن الخالقین ، ربیع الاول مبارک. 🆔@chantehh
آقای سیدحسین میرزائی ▪️یاد می کنیم از پدر و مادر شهید عباسعلی یوسفی (مرحوم حاج حسن یوسفی و مرحومه خیرالنساء خدائی) پدر شهید یوسفی(مرحوم حاج حسن یوسفی) پیرمرد باصفا و نورانی محله صاحب الزمان بودن یادمه تا زمانی که توان داشتند، از اولین کسانی بودن که هنگام اذان با عصایی که داشتن ،قدم زنان برای نماز به مسجد میومدن، از اونجا که پدربزرگ همسرم بودند، گاهی اوقات به خونشون رفت واومدی داشتم، همیشه روی لبشون ذکر ((شکرٱ لپروردگار)) بود. همیشه با نیت قلبی خودشون شکرگزار خداوند بودن و وقتی اسمی از شهیدشون به میون میومد،مثل خیلی از پدر ومادران شهیدان،چشمهای کم سوشون،پر از اشک میشد،😔 روحشون شاد باشه الهی 🙏 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
📨 آقای حسین حسن زاده(حسین گوهر) 📷 این عکس جذاب رو آشیخ حسین حاتمی از حسین آقای گوهر گرفتن و برامون ارسال کردن. 🔺حسین حسن زاده دست در گردن مرحوم اُس ممد حاتمی و زیر دستشون مهندس عباس حاتمی 😍 🔻پایین از راست: آشیخ حسین حاتمی، علی حاتمی که دست در گردن سجاد داره و حسن حاتمی، علی وارسته و علی کیوانی 🗓 سال ۱۳۷۱ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#خاطرات_طنز ✍ آقای حاج مهدی رضوی مرحوم حاج حسین شجاعی که ما بهشون «بابُسین» می گفتیم تو رانندگی فو
خانم صدیقه گرانمایه(مِرزا حِسِینا) 🔸حالا که پای حاج حسین شجاعی خدابیامرز به میون اومد، من هم یادی بکنم از همسایه خوب و مردمدار و دوست پدرم، خدا رحمت کنه حاج حسین و همسر خدابیامرزشون حاجیه سکینه که همسایه ی خوب ما و دوست مادرم بودن. یه روز از روزای حوالی سال ۱۳۴۵ بود که آقای شجاعی شترهاشون را آورده بودن بهاباد. هنوز خیابون را خراب نکرده بودن، روبروی درِ خونه ی حاجی حسین شجاعی یک درب مغازه بود که بیشتر وقتها بسته بود. جلوی درب خونه ساباط کوچکی بود ولی درب خونه ی خودمون ساباط خیلی بزرگی قرار داشت و جوی آبی که اندازه ی سه متر روش باز بود. وقتی آب به جو بود خیلی کیف داشت. توی اون عالم بچگی، من اون ساباط کوچک را بیشتر دوست داشتم، احساس می کردم اون هم هنوز به ما تعلق دارد. بیشتر بازیهامون با دوستان درب اون خانه، اون مغازه ی همیشه دربسته و اون همسایگان خوب از دست رفته اتفاق میفتاد. خب، برگردیم به شترهای آقای شجاعی که میگفتن از دیهوک اومدن به بهاباد. ساربان هم یه پیرمرد بود و یک جوان به نام اسفندیار هم همراش بود. من به پدرم ( مرحوم مِرزا حِسِینا) گفتم می خوام سوار شتر شم. پدرم رو کردن به حاج حسین و گفتن: دختر ما می خواد سوار شتر شه . حاج حسین به ساربون گفتن: اسفندیار! صدیقه را سوار شترش کن. حالا موقعی هم بود که داشتند شترها را می بردن داخل ریزو (فکر کنم الان خانه حاج حسین حسنی باشه) اسفندیار شتر را آورد و من را سوار کرد و هی برد سمت مغازه حاج سیدحسن حسنی و برگشت رفت در دکان پدرم. من هم همین جور سوار شتر شده و چیزکیف شده بودم ☺️ پدرم هم داشتن تو اون حال و هوا از این که دختر سر به هواشون اینقدر نترسه لذت می بردن. بیچاره ساربون جوان، همه شترها رفته بودن تو ریز، ساربان پیر هم رفته بود و هیچ کس جرات نمی کرد بگه این دختر را بیار پایین. من هم در برابر دوستام قر می دادم و قیافه می گرفتم که از شتر نمی ترسم 😌 بالاخره من را پیاده کرده و تحویل پدرم داد. من هر وقت حاج حسین را می دیدم میرفتم پهلوشون می گفتم عمو سلام. خنده ای میکردن و می گفتن: سوار اُشتر خش بود؟ خدا تمام رفتگان را بیامرزد مخصوصا همسایگان خوب و مهربان پدرم را. ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
چند اطلاعیه ی آموزش و پرورشی 👇 ✅ سنجش آمادگی تحصیلی برای دانش آموزان پیش دبستانی(جاماندگان) 🗓 تاریخ ثبت نام از هفدهم تا نوزدهم شهریور ✔️ لطفا به کافی نت مراجعه کنید. 🗓 تاریخ انجام سنجش، به دنبال اعلام می گردد. ✅ انتخاب رشته کنکور روزهای شنبه و یکشنبه هفته ی پیش رو در مرکز مشاوره پیوند مهر انجام می گردد. ✅ هدایت تحصیلی دانش آموزان جامانده از فردا شنبه شروع می شود.
📨 ✍ لیلا خانم قطب الدینی با ارسال این تصویر در موضوع «چالش بازسازی عکس» نوشتن: من این شهدای معظم رو نمی‌شناسم ولی چالش بازسازی این عکس خیلی قشنگه 😍🥺 چنته: یه توضیح لازمه در مورد زیرنویس عکس بدم. آذرماه سال ۹۳ چند جوان دانشجوی بسیجی با حضور در گلستان شهدای اصفهان وقتی عکس شهید حاج حسین خرازی و همرزماش را روی تابلو می بینن تصمیم می گیرن اون عکس را به این شکل بازسازی کنن. و برخلاف اون چیزی که از سال ۹۳ تا الان در فضای مجازی گفته میشه هیچ یک فرزند این شهدای عزیز نیستن اینجا بیشتر بخوانید. 👉 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
🥋 تیم ووشوی دختران بهاباد همچین گل کاشته که خبرهای خوش پارالمپیک رو میذاریم واسه ی فردا: 🏆 تیم ووشوی دختران شهرستان بهاباد با ۷ مدال در مسابقات قهرمانی کشوری به کار خود پایان داد. 🎗رده ی سنی نوجوانان 🥋سلاح بلند سنتی نانچوان 🥈مقام دوم : خانم ستاره عسکری 🥋 سلاح کوتاه سنتی: 🥈مقام دوم: خانم تیام رحمانی 🥉مقام سوم : خانم فاطمه سما باقرزاده 🎗رده سنی نونهالان 🥋سلاح بلند سنتی نانچوان 🥇مقام اول: نازنین زهرا اسدی 🥈مقام دوم: زهرا سادات رضوی 🥉مقام سوم: پریناز باقریان 🏵 مربی سرکار خانم نیک افروز ✍برخی از خانواده های این عزیزان نوشته اند: شما بهترین هستید، ناملایماتی که دیدید شما را یک قدم به اهداف آینده نزدیکتر کرد. شما تجربه شرکت در مسابقات کشوری را دارید. انشاالله با تلاش مضاعف اهداف کشوری آسیایی و جهانی را تیک خواهید زد. ما به شما ایمان داریم. 💪💪💪❤️🌺🙏 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#مردم_بهاباد ✍ جناب حسن آقای لقمانی در توضیح این عکس نوشتن: 📷 مرحومه رقیه حاج میرزا حسن ، مادر آقا
آقای حسین زینلی (جهاد) رقیه حاج حسن حاج محمدتقی درست است و ایشون (رقیه) همسر مرحوم علی اکبر حاج زین العابدین بودند.
چَنتِه 🗃
#مردم_بهاباد ✍ جناب حسن آقای لقمانی در توضیح این عکس نوشتن: 📷 مرحومه رقیه حاج میرزا حسن ، مادر آقا
آقای عباسعلی دهقان(رئیس سابق دادگاه بهاباد) 🔸ضمن تشکر از آقای حسن آقای لقمانی بخاطر ارسال عکس مرحومه رقیه حاج حسن، عمه مرحومه مادرم حاج سکینه رفیعی ، باید به عرض برسانم که ایشان به همراه چهار خواهر دیگر ،خواهران پدربزرگ بنده مرحوم کربلایی محمدتقی رفیعی والد مرحوم حاج اکبر رفیعی و مرحوم حاج حسین شجاعی و.....هستند. و غرض از این نوشته اینکه: مادر پدر مرحوم رقیه «سید» نبودند که آقای لقمانی مرقوم فرمودند رقیه فرزند مرحوم میرزا حسن
بعضی موقع‌ها باید ایستاد، یه نگاه به دور و بر انداخت، شاید دیگر برنده شدن توی همه مسابقه‌ها ارزش‌اش را لااقل برای خودت از دست داده باشد.شاید سرعت‌ات از حدش گذشته باشد. شاید بفهمی که برای هیچ و پوچ داری سرعت می‌گیری.شاید بفهمی که زندگی کوتاه‌تر از آنی‌ست که تمامش را در مسابقه بگذرانی.بعضی لحظه‌های زندگی را باید مزه مزه کرد، حتی تلخی‌هایش را؛ بعضی‌ها را باید آهسته، آهسته تجربه کرد. ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 قرائت صالح مهدی زاده، قاری ۱۱ ساله گیلانی در برنامه محفل ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
🔰صفحه هجدهم قرآن کریم 📖 سوره بقره، جزء ۱ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
📷 شقایق های وحشی بنستان بهاباد صبح شوری ابعادِ عید ذایقه را سایه کرد عکس من افتاد در مساحتِ تقویم در خم آن کودکانه‌های مورّب روی سرازیری فراغتِ یک عید داد زدم: بَه! چه هوایی صبحت بخیر عزیزم با آنکه گفته بودی دیشب خدا نگهدار با آن که دست سردت ... 😅😊🤣 حالا چرا دارین مث معین میخونین؟ 🧐 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحتون بخیر چنته ایا 🙋‍♂ روز و هفته ی خوبی را شروع کنین.
📸 این تصویر تاریخی ، از معروف ترین تصاویر به جا مانده از عملیات کربلای پنج است..... احمد دهقان، نویسنده کتاب "سفر به گرای ۲۷۰ درجه" که شاهد عینی این تصویربوده نوشته است: "عکس مربوط به سومین روز عملیات کربلای پنج در شلمچه است؛ وقتی که گروهی از نیروهای ایرانی در محاصره نیروهای عراقی گیر افتاده بودند. توی یکی از سنگرها، عباس حصیبی شهید سمت چپ در عکس و علی شاه آبادی شهید سمت راست که یکی از سمینوف چی های دسته ادوات بوده، کنار هم نشسته بودند که تیر سمینوف عراقی می‌خورد به سر حصیبی و رد می‌کند و می‌خورد به سر دومی.... سر حصیبی را باند پیچی کرده بودند… عکس را هم رضا احمدی با دوربین علی شاه آبادی گرفته است." وقتی رزمنده جوانی به نام علی شاه آبادی دوربین خود را به جبهه میبرده، لابد امیدوار بوده تصویری به یادماندنی از عملیات بگیرد... اما حتما تصورش را هم نمیکرده که در همان دوربین، یکی از به یادماندنی ترین عکس‌های به جا مانده از کربلای پنج ثبت شود که سوژه اصلی عکس هم، خودش و رفیقش باشند... روح هر دوشان شاد. ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🆔 @chantehh