eitaa logo
چَنتِه 🗃
3.3هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
27 فایل
چَنته: واژه ای بهابادی به معنی ظرف پارچه ای بزرگ(دولو) که در آن تعدادی کیسه های کوچک قرار داده می شد و معمولا محتوی انواع داروهای گیاهی بود . چنته از ملزومات جهیزیه دختران در قدیم بود. پل ارتباطی @HOSSYN90 @Tayyebeee آگهی و تبلیغات 👇 @HOSSYN90
مشاهده در ایتا
دانلود
file_5051.mp3
10.46M
🎵 گل‌های تازه شماره ۵۴ 💠اساتید : 🎙محمدرضا شجریان ♪حبیب‌اله بدیعی ♪فرهنگ شریف ♪جهانگیر ملک 💠 شعر : استاد شهریار 💠 مایه:دشتی تا کِی در انتظار گذاری به زاریَم باز آی بعد از اینهمه چشم انتظاریَم ┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅ 🆔 @chantehh
🌹شاعر شیرین سخن بهاباد مرحوم حاج داوود بهابادی 🗓 مهرماه ۱۳۵۵ 💌 ارسالی از شاعر عزیز شهرمون جناب حسن آقای لقمانی (سیمرغ) ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
شهید جلال دانش 🗓 بیست و هفتم شهریورماه، سالروز شهادت شهید جاویدالاثر جلال دانش 🌷 یكم فروردين ۱۳۴۴ در روستای ده عسكر شهرستان بهاباد به دنيا آمد. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. بنا و کاشی کار ماهری بود. سال ۱۳۶۲ به عنوان ســرباز ژاندارمری در جبهه ها حضور يافت . پس از طی سربازی ، داوطلبانه در جبهه ی نبرد با دشمن بعثی ماند و سرانجام در بيســت و هفتم شــهريور ۱۳۶۴ در ســيدكان عراق شهيد شد. تاكنون اثری از پيكر مطهرش به دســت نيامده است. مزار يادبود جلال در گلزار بهشت محمدی شهرستان بهاباد قرار دارد. ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
📨 جانباز عزیز آقای حاج حسن قاسمی ( بابَسن ) با ارسال تصاویر قبر مطهر پدر بزرگوار شهید دانش و مزار یادبود این شهید سعید، یاد و خاطره ی همرزم خود را زنده نگه داشتند. از خانواده ی محترم دانش دعوت می کنیم امروز تصاویر و خاطرات این شهید گرانقدر را به خوانندگان و همراهان «چنته» ی بهاباد هدیه کنند. ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در زندگی هر کس باید یک نفر باشد؛ مرد و زن بودنش مهم نیست، فقط باید یک نفر باشد... یک آدم، یک دوست، یک همدم، یک رفیق، یک نفر که جویای حالت باشد، نگرانت باشد، تو را بهتر از خودت بشناسد، یک نفر که شماره اش را بگیری و بگویی حالم بد است... شنیدن همین یک جمله کافیست تا کار و زندگی اش را تعطیل کند و خودش را به تو برساند... آخر خوشبختی است یک نفر در زندگیت باشد که تنها نباشی...! ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#یادمانه #خاطره_انگیز #دانشگاه_کُنده_ئو 📷 دو تصویر به یادماندنی از دانشجویان « دانشگاه کُنده ئو »
📷 در ادامه ی پویش تصاویر «دانشگاه کُنده ئو»، امروز صبح و همین الان، داغِ داغ، آقا ناصر جان گرانمایه زحمت کشیدن و این عکس رو گرفتن و فرستادن تا شما هم در جریان باشین که اساتید و دانشجوهای دو ساعت اول صبح دانشگاه کیا هستن😊 این دانشگاه تابستون و زمستونم نداره و همیشه در همه ساعات شبانه روز دایره 🔸 آقا خلیل توسلی هم امروز غایبن نگرانشون شدیم 😉 🔸 جناب حاج محمدعلی حاتمی هم از اون عکس دهه ی پنجاه تا همین امروز از دانشگاه فارغ التحصیل نشدن، البته اون وقت دانشجو بودن، الان استاد تمام هستن 😁 خدا نگهدارشون باشه✋ 🔸نکته دیگه اینکه اون عکس دهه ی هشتاد دانشگاه که دیشب گذاشتم هم عکاسش آقا ناصر گرانمایه بودن 😘 ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#مردم_بهاباد 💌 آقای آسید محمد آقای رضوی (فرزند مرحوم آسیدعلی) این عکس زیبای جناب حاج محمد حسین زاده
خانم سعیده سادات مصطفوی سلام و عرض ادب حالا که عکس دختردایی پدرم زهرا خانم حسین زاده، این بانوی بزرگوار، نجیب، بسیار مهربان و دلسوز را دیدم یاد خاطره ای افتادم. 👇 خدابیامرز «سکینه مهری» مشهور به «سکینه گلستون»، از همان اوایلی که از بنستان اومده بود و در خونه جعفر طلائیان شاگردی می کرد- شاید به همین خاطر هم به «گلستان» ملقب شد چون گلستان نام همسر جعفر طلاییان بود- سکینه به ما هم سر می زد و درکارهای کشاورزی به پدر کمک می کرد. او روزهای یکشنبه هر هفته، زنبیل به دست و عصازنون با چشمانی که این اواخرکم سو شده بود،از ته خندق کوچه خون را طی می کرد و پس از عبور از کوچه باغها به خونه ما میومد و پس از صرف چای و صبحانه دربه در دنبال لباس‌های ناشور(کثیف) می گشت و روی حیاط با دست، همه ی لباسها را می شُست. ظهر که میشد بعد از صرف ناهار دوباره با زنبیل پر از آذوقه به خونه ش برمی گشت. البته مادرم بیشتر اوقات تا در خونه شفایی ها همراهیش می کردن. وقتی ماشین لباسشویی اومد و فهمید که ماشین خریدیم انگار هَوو سرش اومده، کلی غرولند می کرد و مادر هم به ناچار برای این که دلش نشکنه چند تکه لباس جا میذاشتن تا سکینه بشوره، البته او نه تنها به ماشین لباسشویی بلکه به هر زن همسایه ای که خونه ی ما میومد هم به همین دید نگاه می کرد😂 اواخر عمرش بود و ما دیگه متوجه شده بودیم که روزهای آخر عمرش را طی می کنه، من و خواهرم به خونه ش رفتیم دیدیم چراغ نفتی در حال دود کردن هست و قابلمه ای با یه دونه هویج پژمرده روی چراغ در حال جوشیدنه، گفتم: سکینه اینا چشیه؟ گفت: دارم سوپ درست می کنم. من و بی فاطی دیدیم حالش خوش نیست و توان راه رفتن نداره گذاشتیمش رو پتو ببریمش دکتر، صدای جیغ و فریادش بلندشد که: مردم به دادم برسید دارن من را می دزدن😂 ما مونده بودیم چکار کنیم🤔 خلاصه به یه بدبختی بردیمش دکترو سرم و آمپول تقویتی بهش زدن خدا رحمت کنه، روح والدین خانواده حاج محمد حسین زاده مخصوصا زهرا خانم شاد چند روز پایانی عمر سکینه، او را به خانه خودشون بردن و حمام کردن، یه دست لباس نو تنش کردن و تشک و لحاف خیلی شیکی براش پهن کردن و عین یک پرستار ازش مراقبت می کردن. اگر چه او سالهای زیادی از عمرش را در اتاق دو در سه تاریک و نمور گذراند، گوشه ای از اتاقش قفس مرغهاش بود و به اندازه ی یه جای خواب فضا براش مونده بود. حتی سرویس بهداشتی هم نداشت و مجبور بود از سرویس مسجد جامع استفاده کنه حالا اگر نیمه شب درب سرویس‌ها بسته بود بیچاره باید چه کند؟ حتی یک شیر آب هم نداشت و مجبور بود برای شستن ظرف ها و آوردن آب هم از سرویسهای مسجد جامع استفاده کنه. زهرا خانم بعد از سر و سامون دادن وضعیت سکینه، دو هفته ای با تمام وجود ازش مراقبت کردن و سرانجام در خانه ایشان هم فوت کرد. خدا به این زوج بزرگوار عزت دنیا و عقبی عنایت کنه 🙏 خدا به سکینه گلستون هم بهترین جایگاه را در فردوس برین عطا کنه که خداییش مسئولین بهاباد در حق این زن بینوا کوتاهی کردن! ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
🔹 در مورد مرحومه سکینه گلستون چند روز پیش اینجا 👇صحبت کردیم: https://eitaa.com/chantehh/6886 ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh
30.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
...افسانه «گل بومادران» 🎙حسینی پور ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ بزرگترین کانال مردم پایه شهرستان بهاباد 🆔 @chantehh
📨 ارسالی از آقای سید محمد رضوی(سیدعلی) ◾️ در آستانه ی گرامیداشت هفته ی دفاع مقدس، یاد و خاطره ی زنده یاد احمد حاجی زاده گرامی باد. ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh