چَنتِه 🗃
#عکسای_مدرسه #روز_کتابخوانی 📨 سرکار خانم کاظمیان با ارسال تصویری از دخترخانم سمیه و حسین حدادزاده ک
تولد در قهر.pdf
8.88M
📚 فایل pdf کتاب " تولد در قهر " نوشته ی "مهربان فاطمه حدادزاده"
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#راهپیمائی_بهاباد
#خاطره_قدیمی
📷 عکس بسیار جالب و تاریخی از نخستین راهپیمائی مردم بهاباد در جریان انقلاب سال ۱۳۵۷
📨 این تصویر و چندین تصویر بسیار زیبا و دیدنی را جانباز سرافراز جناب حسین آقای برهانی فرستادن که احتمالا از آلبوم مرحوم آسیدعباس رضوانی باشه، ضمن قدردانی فراوان از لطفشون به چنته، سایر تصاویر را به مرور تقدیم خواهیم کرد.
📸 دیروز جناب احمدرضا جلیلی نوشتن که تصاویر انقلاب را پدر بزرگوارشون آقای مسعود جلیلی گرفته اند و در غیاب ایشان، مرحوم حسین آقای شفائی👇
https://eitaa.com/chantehh/9706
✍ جناب حجت الاسلام آشیخ محمدمهدی اقبال خاطره ای از روزهای آغازین راهپیمائی های انقلاب در بهاباد ذکر کرده اند که خواندنی است:
«رمضان و تابستان بود، طبق معمول شبها طبقه دوم مسجد جامع مجلس بود.
سعادتی، آخرین منبریِ اون مجلس، با سخرانی های تند و انقلابی بودکه آن سخرانی ها باب طبع همه مخصوصا جوانان بود، لذا جمعیت زیادی از قلعه و باغستان جمع می شد و همه توقع داشتند روحانیون محلی هم چنین سخنانی بگویند...
تا اینکه مرحوم آمیرسعید، سد را شکستند و نام امام را تحت عنوان آقای خمینی روی منبر بردند و بسیار مورد استقبال و خوشحالی مردم قرار گرفت.
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#خبر_بهاباد
✅برگزاری پیش رویداد استارت آپی گردشگری خوراک
▫️پیش رویداد استارت آپی گردشگری خوراک با هدف توسعه صنعت گردشگری و اشتغالزایی، جذب و حمایت از ایدههای خلاقانه برای معرفی فرهنگ و سنتهای غذایی و تقویت اقتصاد محلی برگزار شد.
▫️در این پیشرویداد جمعی از علاقه مندان، کارآفرینان و ایدهپردازان جوان با ارائه طرحها و ایدههای خود در زمینه توسعه گردشگری خوراک و معرفی ظرفیتهای غذایی اصیل شهرستان بهاباد به رقابت پرداختند.
▫️این رویداد به همت فرمانداری، شهرداری، مرکز آموزش فنی و حرفهای، میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی، شرکت توسعه کارآفرینی و نوآوری دونار استان و با مشارکت بانوان فعال در حوزه گردشگری و خوراک شهرستان برگزار گردید.
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#شهدای_بهاباد
#کربلای_جبهه_ها_یادش_بخیر
🚩 از راست: محمدحسن گلشن زاده، شهید علی اصغر جلیلی، حسن قاسمی، اکبر جعفری، دکتر احمد ابوالحسنی و علی خانِ محمدی
🗓 آذرماه ۱۳۶۲،چند ماه قبل از شهادت علی اصغر جلیلی
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#پزشکی
#روانشناسی
✍ سرکار خانم دکتر مریم جلیلی بهابادی
✨️ "فقر در بیان احساسات"
Alexithymia
به ناتوانی در تشخیص یا واکنش نسبت به احساسات خود و دیگران آلکسیتایمیا میگویند. این وضعیت میتواند به مشکلاتی در همدلی و برقراری ارتباط منجر شود.
انگار یک نیروی نامرئی، دهان را میبندد تا مبادا چیزی در مورد دلتنگی بگوییم! یکدیگر را دوست داریم اما شهامت نداریم که ابراز کنیم!
وقتی پدر تمام تلاشش را برای موفقیت فرزندانش میکند اما یکبار هم نگفته چقدر دوستشان دارد، دچار این اختلال است. زمانی که مادر تمام دغدغهش فرزندانش است اما نگفته چقدر با وجود آنها خانه باصفا میشود دچار این اختلال است. زمانی که بچهها پدر و مادرشان را از ته دل دوست دارند اما ابراز نکردند دچار این اختلال هستند.
در فرهنگ ما سرکوب احساسات و جلوگیری از ابراز آن به ارزش تبدیل شده و با کلیشههایی مثل مرد که گریه نمیکند، دختر که بلند نمیخندد، مرد باید ابهت خودش حفظ کند و... این رسم اشتباه را تقویت میکنند.
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#یادمانه
#معلمین_بهاباد
📷 تصویری از معلم با اخلاق و فقید مرحوم حسین جلیلی بهابادی (معلم فیزیک مدارس بهاباد و یزد) و همسرشون زنده یاد خانم حاجی حسینی که در ۲۴ مهرماه ۱۳۶۰ در یزد ازدواج کردند و در ۲۱ مردادماه ۱۳۶۸ در سانحه ی رانندگی به جوار رحمت حق سفری ابدی کردند. روحشون شاد.
قبلا از آن معلم فرزانه،اینجا یاد کردیم👇
https://eitaa.com/chantehh/7515
📨 تصویر ارسالی از خانم زهرا جلیلی
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#داستان_طنز
🔸 من و شرکت تعاونی دایی ممد ( کل محمد رفیعیان ) رحمة الله علیه
🔸 مثلا طنز🤣
✍ حسین عبداللهیان بهابادی
کلاس پنجم بودم و خوشحال از اینکه بعد از سالهای طولانی که پابدانا بودیم برگه اقامت دائممون صادر شده و مقیم ولایت بهاباد شدیم ، هرچند خیلی سر از گویش شیرین بهابادی در نمی اُوردیم ، خصوصا اینکه ما بهابادیها تند حرف میزنیم و از اصطلاحاتی استفاده میکنیم که جاهای دیگه میتونه منشوری باشه .
شرکت تعاونی کوچک و تقریبا مخروبه بهاباد با مدیریت دایی کل مَحَد روبروی دبستان مدرس بود و چون کشور درگیر جنگ و تحریم بود، کوپن قیمت جون مادر و پدرمون رو داشت ( از بس ما بچه ها زیاد بودیم جونمون خیلی ارزشی نداشت😜) و تقریبا بیشتر روزها شرکت تعاونی مملو از بانوان پا به سن گذاشته ی محترمه ی کوپن به دست بود و از اونجایی که اکثریت بی سواد بودند، کل برگه کوپن رو که بزرگتر از A3 بود به همراه خودشون می آوردند و اونهایی که باکلاس تر بودند کوپنها رو جدا کرده و به وسیله سوزن قفلی به هم متصل کرده بودند.
من چون کمی فضول بودم گاهی جهت رفع عطش فضولی به شرکت تعاونی سر میزدم و از روی ادب و با صدای بلند طوری که دائی ممد ( کل مَحَد بابادیا ) بشنوند سلامی عرض میکردم و همین سلام باعث میشد دایی مرا به عنوان فرد باسواد جهت کندن کوپن به داخل فرا بخونن .( بگذریم که این کمک به دایی جلوی چشم همکلاسیها چه کلاس بالایی داشت، چقدر پُز می دادم😊)
همین که وارد میشدم دایی ممد طبق معمول داشتن سر حمید پسرشون غر میزدن و در پایان غرها میگفتن : بچه ی خنگ هرچی بزرگتر میشه گنده تر میشه🥺
اون روز به محض وارد شدن به شرکت تعاونی اون هم به زور و از لابلای پیرزالوهایی که همگی فریاد میزدن : کل مَحَد از منا بِکَّنِت ( جالبه همه توقع داشتن کارشون زودتر تموم شه برن و خبری از صف نبود) دایی ممد رو به من و در حالی که بی حوصله بودن ، تُمبونی را به سمت من گرفتند و گفتن: دایی زودی تَمونتا دربیار ، اینا گناه هستن . 🥺من که هنوز به لهجه بابادی و اصطلاحاتشون واقف نبودم گیج و مبهوت به دایی نگاه می کردم و از اینکه از من توقعات بیجا داشتن ناراحت میشدم.😢
دایی که تعجب منو دیده بودن ، دوباره گفتن : این زیر شلواری را بگیر، زودی تَمونتو آلِش کن که کثیف نشه ، تازه فهمیدم منظورشون چشیه . و شروع کردم به جدا کردن کوپن ها و در لابلای کار ، دایی ممد گاهی با اوقات تلخی فریاد میزدن : صبر کنت ، چه خبرتونه؟ حسین زمزم مال همتونا میکَّنه. در همین اثنا سر و کله پیرزن غر غروی مغرور بهاباد پیدا شد و چون همیشه عجله داشت بدون اینکه منو عددی حساب کنه داد زد: کلمحد اَ منا اول بِکَّنت باید زودی برم و دایی در جواب اون خدا بیامرز میگفتن : . . . 😜😜😂😂
روحشون شاد😭🤣🤣🤣🤣
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
15.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره_انگیز
#بهاباد_قدیم
🎥 فیلمی که امروز یار همراه همیشگی چنته، جناب حاج حسن قاسمی عزیز(بابَسن) از شرکت تعاونی پرخاطره مرحوم «کل محَد رفیعیان» گرفتن و به چنته ارسال کردن.
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#خاطره_انگیز
🪣 نوستالژی کوپنهای دهه ی شصت و خانمهای زنبیل به دست و زحمتکش بهابادی که بار خرید اجناس کوپنی و غیر کوپنی منزل رو دوششون بود.
اگه تو دهه ی شصت «دری از درهای بهشت»* به روی بندگان خاص خدا باز شد، زن های اون دهه هم تو فداکاری چیزی از مردانشون کم نداشتند و اگه دست من بود، بقیه ی درهای بهشت رو ششدانگ به نام اون خانمهای پرکار و مسئولیت پذیر و سختکوش سند می زدم.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ الجِهادَ بابٌ مِن أبْوابِ الجَنّةِ فَتَحَهُ اللّه ُلِخاصَّةِ أوْليائهِ
امام على عليه السلام :همانا جهاد يكى از درهاى بهشت است كه خداوند آن را براى اولياى خاص خود گشوده است.
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#خاطره_انگیز
#ایران_قدیم
🛁 زنان در حال شستن ظرف در جوی آبی در جنوب تهران در دهه ی شصت
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
21.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موسیقی
#حافظ_شیراز
#استادشجریان
سِرِّ خدا که عارفِ سالِک به کَس نگفت
در حیرتم که بادهفروش از کجا شنید
ساقی بیا که عشق ندا میکند بلند
کان کس که گفت قصهٔ ما، هم ز ما شنید
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موسیقی
#حافظ_شیراز
#استادشجریان
ساقی بیا که عشق ندا میکند بلند
کان کس که گفت قصهٔ ما، هم ز ما شنید
حافظ وظیفهٔ تو دعا گفتن است و بس
در بَندِ آن مباش که نشنید یا شنید
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh