زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۲۷ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۲۸
به قلم #کهربا(ز_ک)
نمیدونمبه خاطر جو مراسم بود یا منم داشتم منقلب میشدم که دستهام رو آروم آروم بالاتر میبردم و با صدای رساتر و از اعماق وجود دعای سلامتی امام زمان رو زمزمه میکردم
دعا که تموم شد خانم سخنران با مهربونی گفت
_عزیزان دلم اومدیم جشن میلاد دردونهی مادر سادات...
هر نیت و حاجتی دارید حتما از سویدای دلتون حضرت زهرا و نرجس خاتون رو صدا بزنید
انشاالله امروز یه عیدی خوب ازشون بگیرید.
اون لحظه هزار تا حاجت تو دلم بود
اما اولین چیزی که از خدا خواستم این بود که نیما روابطش باهام خوب بشه و سرکار بره و مثل یه مرد واقعی من و پوریارو عضو مهم زندگیش بدونه،
زندگیم سروسامون پیدا کنه و ازین همه سختی نجات پیدا کنم.
حواسم از بقیهی صحبتهای سخنران پرت شده بود و تو ذهنم دنبال آرزوهام میگشتم. سلامتی برای پوریا و سلامت جسم و روح نیما.
برای خودمم خواستم.
اینکه یه خونه و ماشین در خور و شایسته داشته باشیم.
اینکه نیما دست از خیانت برداره و باهام مهربون بشه.
اعتیاد و مشروب خوردن و دوستای جدید نابابش رو کنار بذاره
از خدا خواستم نیما راه پدرش رو ادامه نده و دنبال شغل و روزی حلال باشه.
نمیدونم چقدر طول کشید تا به خودم بیام سخنرانی به نیمه رسیده بود.
نوبت به مداح که رسید همه با شور و هیجان کف میزدند و مولودی رو گوش میدادند و گاهی یه قسمتهایی از مولودی رو همخوانی میکردند...
تکتک سلولهای وجودم لبریز از شادی وصف ناپذیری شده بود.
بعد از پایان مراسم نرگس بهم اشاره کرد تا هرچه زودتر به کلاس همسرداری حسینیه بریم
دوست نداشتم از اون خونه خارج بشم
حس آرامش و امنیت اونجا از خونهی نرگسم بیشتر بود
یه حس و حال معنوی قشنگی در درونم در حال جوشیدن بود.
بین راه پوریا رو ازم گرفت
_بده من بچهرو... تو چادرت رو نگه دار...
کشش برات گشاده رسیدیم حسینیه بگو گره بزنم تا اندازهت بشه
_ممنون نرگس جان ، تو این جشن خیلی بهم خوش گذشت... ازین به بعد اگه بازم جایی مولودی دعوت داشتی به منم بگو
_حتما عزیزم.
به حسینیه که رسیدیم با اکراه و به قصد خوشحال کردن نرگس وارد شدم
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۲۸ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۲۹
به قلم #کهربا(ز_ک)
حدودا پنجاه خانم با سنهای مختلف حصور داشتند
ابتدای کلاس با چند مولودی کوتاه به مناسبت ولادت امام زمان گذشت نیمساعت هم اختصاص دادند به بیان تجربههای شیرین خانمهایی که قبلا در این کلاس شرکت کرده بودند.
یکی از خانمها گفت خواهر شوهرم دوازده سال پیش ازدواج کرد و چون بچهدار نمیشد همسرش خیلی باهاش سرناسازگاری داشت، حتی چندبار هم اقدام به تجدید فراش کرد اما هربار به دلایلی که ما بیاطلاعیم ازدواجشون منتفی میشد.
خواهرشوهرم طی این سالها تبدیل شده بود به یه فرد عصبی و بیمار و افسرده همسرش هم مرد بداخلاق و بددهنی بود که دست بزن داشت و حتی یه بار مادرشوهرمم کتک زد که پای همسر من و بقیه برادراش میون دعوا کشیده شد...
پارسال که من در این کلاسها شرکت میکردم مطالب رو به خواهرشوهرم انتقال میدادم،
گویا ایشون از همون زمان همهی سیاستهای همسرداری استاد رو به کار میگرفت ولی به من چیزی نگفته بود...
مدتی بود که روابط شوهرش با خونوادهی همسرم بهتر شده بود
تا اینکه یکماه پیش وقتی به خواهرشوهرم گفتم استاد کلاس جدیدی رو دوباره میخوان تشکیل بدن خیلی دعام کرد و گفت از اولین روزی که مباحث کلاس و اموزشهای استادتون رو بهم گفتی همه رو به کار بستم و الان دوماهه به نتیجه رسیدم، گفت همسرم که اصلا راضی نمیشد از پرورشگاه بچه قبول کنیم حالا راضی به انجام این کار شده... ازوقتی سیاستهارو به کار بردم تغییرات بزرگی در رفتار همسرم ایجاد شده
محبت و توجهش بهم جلب شده و جز من کسی رو نمیبینه...
گاهی دستام رو تو دستش میگیره و بوسه میزنه و بابت رفتار دوازده سال گذشته ازم عذرخواهی میکنه
مبهوت از حرفهای خانمی که تجربهی خواهر شوهرش رو تعریف میکرد نگاهی به خانمهایی که تحسینش میکردند انداختم.
چند نفر دیگه هم از تجربیات خودشون گفتند طوری که همهی حضار اشتیاق بیشتری برای تشکیل کلاس و شرکت در جلسات پیدا کردند.
من هم وسوسه شدم و در کلاس اسمم رو نوشتم.
از اینکه کلاس رایگان بود خوشحال شدم و در دل بانیان و خیرانی که شرایط برگزاری کلاس رو فراهم کرده بودند دعا کردم
استاد در نیم ساعت باقیمانده صحبتهای زیبا و شیرینی از زیباییهای روابط اهل بیت با همسرانشون تعریف کرد.
در نهایت گفت امروز متوسل شید به مادر سادات
از ایشون بخواین براتون دعا کنه تا بهترین بنده برای خدا وبهترین همسر برای همسرانتون و بهترین مادر برای فرزندانتون باشید...
حضرت زهرا بهترین الگو و راهنما جهت رسیدن به هدفی که پیش رو دارید هستند
با تاسی به رفتارهای ایشون هیچوقت راه رو گم نمیکنید
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۲۹ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۳۰
به قلم #کهربا(ز_ک)
حرفای قشنگ و لحن پرجاذبهش باعث شده بود همهی خانمهای حاضر در جلسه سرشار از امید و انگیزه قول بدن که تا پایان دورهی آموزش همهی راهکارها و سیاستهایی که یاد میگیرن رو در زندگی زناشویی به کار ببرن.
من هم دست کمی از حضار نداشتم.
در راه بارگشت به خونه موضوع صحبت من و نرگس هم حرفهای استاد بود
به خونه که رسیدیم باز هم بابت درست کردن مانتو و چادری که بهم هدیه داده بود ازش تشکر کردم
قبل از اینکه در خونهمون رو باز کنم در دل خدا رو صدا زدم بعد هم حضرت زهرا رو قسم دادم
_خدایا، به حق حضرت فاطمه که مادر همه ی امامان محسوب میشن کمکم کن زندگی خوب و آروم و پرنشاطی برای خودم و این بچه رقم بزنم...
پوریا که حسابی خسته و کلافه بود نِقنِق کردن رو شروع کرد
_باشه مامان دورت بگرده... الان میریم خونه
وارد خونه که شدم صدای نیما به گوشم خورد که با کسی حرف میزد.
گوشهی خونه دراز کشیده و هنوز متوجه اومدن من نشده بود
مدام قربون صدقه میرفت و معلوم بود داره التماس یکی میکنه که اونو ببخشه...
از لحن کلامش چندشم شد.
لرزش عجیبی به دست و پام و وجودم افتاد...
نمیدونم از حرص و عصبانیت بود یا فشارم افتاد.
تابحال حتی یه بار هم اینطوری قربون صدقهی پسرش نرفته اونوقت معلوم نیست الان برای کی داره خودشو میکشه.
با پاهای لرزون جلوتر رفتم و تازه متوجه ما شد.
اما خودش رو نباخت.
انگشت اشارهش رو به نشونهی سکوت روی بینیش گذاشت و همین حرکتش باعث عصبانیتم شد.
به نفس نفس افتادم،
_خدا لعنتت کنه نیما... باز با کدوم عوضی داری حرف میزنی؟
هنوز حرفم تموم نشده بود که پا شد و با یه لگد به پام باعث شد بچه به بغل روی زمین بیفتم
برای اینکه از پوریا محافظت کنم تا از بغلم نیفته دست دیگرم رو قبل از افتادنم روی زمین قرار دادم اما نتونستم وزنم رو تحمل کنم که دست چپم زیرم موند
صدای شکستش رو به وضوح شنیدم
از درد جیغم بلند شد .
پوریا هم که ترسیده بود با جیغ و گریه محکم از گردنم چسبیده بود و برای همین نمیتونستم از روی دستم بلند بشم.
با ضربهی محکمی که به پام خورد جیغ دوبارهای از عمق وجود کشیدم
_پاشو تن لشتو جمع کن نکبت... اشک جلوی دیدم رو تار کرده بود
درد هرلحظه بیشتر میشد
نفسم به شماره افتاده بود و تنها چیزی که بین حرفهای نیما فهمیدم این بود که بخاطر من مجبور شده تماس رو قطع کنه
انگار هنوز نفهمیده بود که دستم شکسته و تمام وزن خودم و بچه روی دستمه.
نتونستم چشمم رو باز نگه دارم
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۳۰ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۳۱
به قلم #کهربا(ز_ک)
بین نفسزدنها بیجون بهش فهموندم بچهرو از بغلم برداره
وقتی پوریا رو برمیداشت محکمتر از قبل از گردنم چسبید و همین باعث عصبانیت بیشتر نیما شد
چنان بچه رو کشید که نزدیک بود گردنمم بشکنه.
با هزار بدبختی از روی دستم بلند شدم
درد امونم رو بریده بود
و تازه نیما فهمیده بود چه غلطی کرده
و شایدم بخاطر جیغهایی که از درد میکشیدم میترسید صدام پایین بره و یوقت صاحبخونه به سراغمون بیاد
که جلو اومد و با لحنی که دیگه تنفر توش موج نمیزد اما محبتی هم در بر نداشت صدام کرد
_نهال... چی شده؟ چرا اینقدر بیتابی؟
همین مقدار توجهش باعث شد بیپناهتر از قبل اشک بریزم
_دستم... فکر کنم شکسته
_اونقدر بیحال بودم که نمیتونستم چشمام رو باز کنم...
با لحن طلبکار صداش رو بالا برد
_بفرما حالا ناقصم شدی... خب غلطیکنی بیموقع فک میزنی و صدات رو برای من بالا میبری
خوبه اشاره کردم لالمونی بگیری اونوقت جیغ و هوار راه میندازی؟
پاشو ببرمت دکتر ببینم چه گندی زدی
دلم میخواست دیگه چشم باز نکنم و به خواب ابدی برم... خسته بودم از این زندگی...
یاد حال خوبی که از صبح و دقیقا تا همین چند دقیقهی پیش که پشت در خونهمون برسم افتادم...
همهی امید و انگیزهای که در جشن نیمهی شعبان و کلاس آموزش همسرداری به وجودم تزریق شده بود به یکباره از دلم پرکشید و رفت
من بدبخت تر از اونی بودم که امام زمان یا حضرت فاطمه یا مادر امام زمان به دلم نگاه کنه...
حقیرتر از اونی هستم که عنایتی به زندگیم بشه...
نیما پست از از اونیه که با چند تا کلاس رفتن آدم بشه.
اشتباه کردم خودم رو امیدوار کردم که میتونم نیما رو تغییر بدم...
اون محاله تغییر کنه... این زندگی محاله دیگه درست بشه.
اگه بخاطر مخارج و هزینههام نبود یک دقیقه هم اینجا نمیموندم و برمیگشتم سمنان پیش خونوادهم.
خیلی اشتباه کردم که به این زندگی برگشتم.
با هزار بدبختی یه ماشین گرفت و من رو به اورژانس بیمارستان رسوند
_کاش پوریا رو پیش نرگساینا میذاشتی بچه گناه داره با خودت اینور اونور میکشی
_من گناه دارم که دوساعته یا تورو دارم خِرکِش میکنم یا اینو
دلم به حال خودم و بچهم سوخت...
حتی یه غریبه هم اگه حال و روز ما دوتا رو میدید بخاطر وضعیتی که توش دست و پا میزدیم جیگرش کباب میشد ... اونوقت این به اصطلاح مردِ همراهمون اینطوری درموردمون حرف میزد...
انگار نه انگار خودش زده ناقصم کرده...
۱
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
مدرسه با خیریه تماس گرفته و دختری ۹ ساله رو معرفی کردده که بینایی چشمش به شدت پایین اومده و در توان خانواده نیست ببرنش دکتر.پدر خانواده قلبش درد میکنه و زده به پاش و نمیتونه پاش رو جمع کنه، شغلش هم جمع کردن زباله ست. مادر خانواده کم شنواست و یه خواهر ۷ ساله هم داره.
مستاجرن و به شدت از نظر مالی تو مضیغه هستن.
دخترشون رو بردیم دکتر، گفتن این دختر اصلا مشکل بینایی نداره و به دلیل فقر و فشار مالی که متوجهش شده دچار بیماری روحی شده و مغز بهش دستور میده تا نبینه. چشمهاش سالمه و باید روانکاوی بشه.
عزیزان دست ما خالی و مثل همیشه برای کمک به این خانواده امید به یاری شما داریم. از ۵ تومن تا هر مبلغی که در توانتون هست.
بزنید رو کارت ذخیره میشه👇👇
5892107046739416گروه جهادی شهدای دانش آموزی زیرنظر پایگاه بسیج شهید عبدلی حوزه بسیج ۲۸۸نجمه اسلامشهر فیش واریزی رو برای این آیدی بفرستید🌹👇👇 @shahid_abdoli لینکقرارگاه گروه جهادی https://eitaa.com/joinchat/3165061169C62614d580a در ضمن این اجازه رو به گروه جهادی بدید تا احیانا اگر مبلغی اضافهتر جمع شد صرف کارهای خیر بکنه🌹
به زنم شک داشتم برای همین به یه خانم مسنی که همسایمون بود سپردم که مواظب بهار باشه اونم خبرارو بهم میداد و همه چیزو میگفت
یه روز زنگ زد و گفت یه ماشینی اومد دم در و خانمت سوار کرد با بچه بردش
سریع خودمو رسوندم خونه و دیدم راست گفته نه بهار نه نفس هیچ کدوم نبودن عصبی شدم و فورا بهش زنگ زدم اما نگفتم خونه ام
بعد از سلام فوری گفتم کجایی؟
خونسرد گفت خونه ام نفس رو تازه خوابوندم و اومدم تو پذیرایی نشستم
گفتم مطمئنی؟
گفت آره یعنی چی؟
گفتم اخه من الان تو خونه ام هر جا رو میگردم شماها رو نمیبینم
سریع گفت...
https://eitaa.com/joinchat/4282843726C485a05f85d
هدایت شده از موکب دانشجویان امت محمد (ص)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 همراه با مجاهدان فلسطینی با امت محمد(ص)
🛎 پیام رزمنده قهرمان سرایا القدس به مجموعه امت محمد(ص) از اردوگاه جنین
❤️🔥 کمک به رزمندگان مقاومت جهت تهیه فشنگ و سایر ملزومات عملیات علیه دشمن صهیونیستی در #کرانه_باختری فلسطین 🇵🇸
🤝 مشارکت از طریق کارت زیر به نام موکب امت محمد(ص):
💳|
5041-7210-7443-8202(روی شماره کارت بزنید کپی میشه) ‼️ پس از واریز رسید خود را به شناسه @Ommate ارسال کنید. #هر_ایرانی_یک_فشنگ #خون_در_برابر_خون 🕋 به امّت محمد(ص) بپیوندید 🆔 https://eitaa.com/Ommate_Muhammad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ یادش بخیر قبلا یه رئیس جمهور داشتیم اعضای خانوادش رو کسی نمیشناخت!
#شهید_جمهور
#رئیسی_عزیز
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیح آقای قالیباف برای اجرای قانون حجاب و عفاف
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🤲❤️
🌹🇮🇷🌹
✾࿐༅🍃🌼🍃🌸🍃༅࿐✾
https://eitaa.com/i_eslamshahrr
به زنم شک داشتم برای همین به یه خانم مسنی که همسایمون بود سپردم که مواظب بهار باشه اونم خبرارو بهم میداد و همه چیزو میگفت
یه روز زنگ زد و گفت یه ماشینی اومد دم در و خانمت سوار کرد با بچه بردش
سریع خودمو رسوندم خونه و دیدم راست گفته نه بهار نه نفس هیچ کدوم نبودن عصبی شدم و فورا بهش زنگ زدم اما نگفتم خونه ام
بعد از سلام فوری گفتم کجایی؟
خونسرد گفت خونه ام نفس رو تازه خوابوندم و اومدم تو پذیرایی نشستم
گفتم مطمئنی؟
گفت آره یعنی چی؟
گفتم اخه من الان تو خونه ام هر جا رو میگردم شماها رو نمیبینم
سریع گفت...
https://eitaa.com/joinchat/4282843726C485a05f85d
معلم ها به این خوش خطی دیده بودین ؟👆😍
《در هر شغلی خوش خط باش》
در ۱۰ جلسه با آموزش مجازیِ #استادعلیقلیان، خوش خط و #خوشنویس بشید 😍《 تضمینی 》
کانال هنرجویان استاد علیقلیان 👇
https://eitaa.com/joinchat/2980053205Cafbe385133
مدرسه با خیریه تماس گرفته و دختری ۹ ساله رو معرفی کردده که بینایی چشمش به شدت پایین اومده و در توان خانواده نیست ببرنش دکتر.پدر خانواده قلبش درد میکنه و زده به پاش و نمیتونه پاش رو جمع کنه، شغلش هم جمع کردن زباله ست. مادر خانواده کم شنواست و یه خواهر ۷ ساله هم داره.
مستاجرن و به شدت از نظر مالی تو مضیغه هستن.
دخترشون رو بردیم دکتر، گفتن این دختر اصلا مشکل بینایی نداره و به دلیل فقر و فشار مالی که متوجهش شده دچار بیماری روحی شده و مغز بهش دستور میده تا نبینه. چشمهاش سالمه و باید روانکاوی بشه.
عزیزان دست ما خالی و مثل همیشه برای کمک به این خانواده امید به یاری شما داریم. از ۵ تومن تا هر مبلغی که در توانتون هست.
بزنید رو کارت ذخیره میشه👇👇
5892107046739416گروه جهادی شهدای دانش آموزی زیرنظر پایگاه بسیج شهید عبدلی حوزه بسیج ۲۸۸نجمه اسلامشهر فیش واریزی رو برای این آیدی بفرستید🌹👇👇 @shahid_abdoli لینکقرارگاه گروه جهادی https://eitaa.com/joinchat/3165061169C62614d580a در ضمن این اجازه رو به گروه جهادی بدید تا احیانا اگر مبلغی اضافهتر جمع شد صرف کارهای خیر بکنه🌹
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۳۱ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۳۲
به قلم #کهربا(ز_ک)
در راه بازگشت به خونه تا تونست غر زد
حتی یکبار هم بروی خودش نیاورد که باعث آسیب و اینهمه درد کشیدنم شده...
هر دقیقه صداش بالاتر میرفت و بابت اتلاف وقت در اون ترافیک لعنتی و خستگی و هزینهی گچ گرفتن دستم یه حرفی بارم میکرد
بقدری بخاطر حرفاش پیش راننده خجالت کشیدم که کم مونده بود آب بشم
_بسه دیگه... چقدر گریه میکنی؟ گوشم کر شد... از اینهمه ونگ زدن خسته نشدی بچه؟
_نیما جان بچهست،خسته شده خوابش میاد، میخواد تو بغل من باشه، منم که
به طرفم برگشت و قبل از اینکه بهم اجازه بده حرفم تموم شه
پوریا رو که حسابی خواب آلود بود و بخاطر بیخوابی و خستگی یا گریه میکرد و یا نِق میزد رو از لابلای دو تا صندلی به عقب هدایت کرد
دست راستم رو جلو بردم حتی صبر نکرد تکون بخورم... خیلی فرز جلو پریدم و بچه رو بین هوا وقتی رهاش کرد گرفتم
اگه دیرتر جنبیده بودم بچه کف ماشین میفتاد
از اینهمه بیرحمی و سنگدلیش نسبت به تنها پسرش دلم به لرزه افتاد.
فیروز لااقل برای بچههاش مهربون بود.
اما نیما برای بچهشم سنگدله.
بخاطر تکون بدی که خوردم کمی درد در دست چپم که گچ گرفته بودم پیچید.
اما چارهای جز تحمل نداشتم.
یاد اولین باری افتادم که بچه سقط کرده بودم اون موقع هم نیما اهل رعایت احوال بیمار نبود اما چون خودش و برادرش موجب مرگ بچهی تو شکمم شده بودند باهام مهربون بود.
اما نه... خوب که دقت میکنم اون زمان کمی مهر و عاطفه سرش میشد.
پس نمیتونم بهش برچسب سنگدلی بزنم
شایدم استاد راست میگفت و بخاطر رفتارهای اقتدارشکنانهی منِ همسره که شوهرم اینقدر بیرحم و نامرد شده...
اشک جمع شده پشت پلک و بغضی که به اندازهی یه توپ تنیس در گلوم خودنمایی میکرد با نهیبی که به خودم زدم پس زده شد
_مقصر خودم بودم... از وقتی وارد زندگی نیما شدم با اونهمه لجبازی و قدرتنماییش گاهی احساس غرور میکردم و به داشتن چنین مردی که همهی اطرافیان ازش حساب میبردند به وجودش میبالیدم و گاهی از اونهمه دستور دادن و امری حرف زدنهای با خودم عصبی و کفری میشدم که برای کم شدن روی زیادش بیشتر اوامرش رو اطاعت نمیکردم.
یادم نمیاد حتی یه بار لفظ چشم رو از من شنیده باشه.
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۳۲ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۳۳
به قلم #کهربا(ز_ک)
یادآوری رفتارهای حسابی رو مخ نیما حالم رو بدتر کرد
اشک دوباره به چشمام نشست و تخم ناامیدی رو به سرتاسر وجودم پاشید
درسته، اشتباه فکر میکردم، نیما با همه مردا فرق داره
البته همهی حرفهای استاد رو مبنی بر اینکه مردا قدرتنمایی کردنو دوست دارن رو قبول دارم اما اینکه با چشم گفتن و اقتدار دادن ما زنها تبدیل میشن به مردی مهربون و پر از احساس، اصلا نمیتونم بپذیرم...
لااقل در مورد نیما اینطوری نیست.
نیما یه نامرد عقدهای و روانیه... زمانی که به پشتوانهی ثروت و حمایت پدرش در حال فرمانروایی کردن بود و با اینکه عدهی زیادی ازش فرمان میبردند با من گاهی با خشونت رفتار میکرد و حرف میزد الان که دیگه کاملا کرک و پرش ریخته و قطعا همهی حس قدرتنمایی کردنهاش رو برای من به نمایش میذاره
ادامهی زندگی با نیما محکوم به بیچارگی و اهانت شنیدن و دیدنه... این زندگی محکوم به بدبختی و حقارت کشیدنه.
محاله نیما تغییر کنه
اون همهی عقدههای این چهارسالی که همهی دارایی خودش و پدرش رو از دست داده و رسوای عالم شدند ، اعدام پدرش و بی اعتبار شدن خودش رو سر من بدبخت خالی میکنه... مگه جز من کسی مونده که بتونه بهش ریاست کنه؟
یاد خانمایی افتادم که از تجربیات یکسالهشون برامون تعریف میکردند...
شوهر اونها نهایت یه آدم بیعرضهی اهل خیانت و معتاد و دائمالخمر و بیکار و بیعار بود که دست بزن هم داشت و اهل فحاشی کردن بود...
شوهر من که علاوه بر همهی اینها ادعایی داره که فلان و بهمان بودمش گوش فلک رو کر کرده...
اون شب با همهی بدیهاش تموم شد و ساعت ۱۰ که نیما از خونه بیرون زد یه زنگ به نرگس زدم
_سلام نرگس جان میتونی یه لحظه بیای پیشم؟
نمیتونم تو بیا...
نمیدونم چرا حتی وقتی نیما هم خونه نیست نرگس از اومدن به خونهم طفره میره.
وارد خونه که شد با دیدن دست گچ گرفتهم جلو اومد
_چی شده؟
_دیشب نیما هولم داد خوردم زمین دستمم شکست
_پاشو پاشو بریم پایین...
پوریا رو خودم بغل میکنم میام
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
درود به همه عزیزان🙋♂️
آقا ما از اول شعارمون این بود
بجا کادوهای گرون قیمت و لاکچری
یه شعر با اسم به کسی که دوستش دارید هدیه بدین 😉
+وا شعر با اسم؟
بله شعر با اسم
+چجوریه؟
شما کافیه تشریف بیارین کانال سُخُندانه تا از نزدیک ببینین چی به چیه
+ آدرس کانالتون چیه؟
✍ @sokhondane
منتظر حضور گرم شما هستیم
راستی یادتون باشه شعر خواستین باید به ادمین کانال پیام بدینا😉
✍ @sokhondane
دنبال آهنگهای پاپ جدید یا هوش مصنوعی میگردی؟
بزن رو 👈 پیوستن😍
یا👇
🎼🥁بزن رو لینک پایین:
https://eitaa.com/joinchat/3206611726Ca8297287e0
🎧بیا برات پلی کنم🖐😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه میخوای بیشتر با من آشنا شی🙋♀
من مهدیه رضایی هستم🧕🏻
گوینده مجری صداپیشه و مدرس فن بیان
متولد ۷۵ در تهران هستم رشته تحصیلیم روانشناسیه
چند سالی میشه در عرصه صدا هستم کسب و کار خودمو با یه سرمایه کم راه انداختم رو پای خودم وایسادم و خداروشکر خیلی موفق شدم تا الان🤲
الحمدلله❤️
اینجا هستم تا اگر فن بیانت ضعیفه یا خوبه میخوای بهتر شه☺️
اگه خدایی نکرده از صحبت کردن مقابل جمع میترسی و استرس میگیری بهت کمک کنم🌸
حتی اگه به کار اجرا ،گویندگی ،سخنرانی علاقه مندی تجربیاتم رو در اختیارت بذارم تا ان شا الله موفق تر عمل کنی🌷
برای خیلی از اموزش ها👇
نیازی نیست هزینه کنی چون به لطف خدا کلی آموزش رایگان تو همین کانال میذارم🙏
(توی این ویدئو کاملا دلی و بداهه شروع کردم به گفتن یه خاطره برا یخ شکنی)
فقط حتما عضو شو گممون نکنی👇
______________________________
https://eitaa.com/joinchat/3465282035Cf7adf5ce01
🎙🎧📻
______________________________
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
🤔 تو هم شکم و پهلوهـات گُنـده شده ⁉️
📑 بهت آمـوزش میـدم ، کـه عـرق ۵ تا گیــاه
رو با هم ترکیب کنـی و بعد از غذا بخوری
تـا چـربـی غـذا جـذب بدنت نشـه😎✌🏼
تـازه چربی های بدنت رو هم ذوب میکنـه☺️🔥
باعث درمان دیابت هم میشه🤩
😍 بزن روی لینک زیـر و عضـو شـو
این نسخـه رو رایگـان یـاد بگیـر 🥳👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/42860758C0a33baec35
🔴 بدون رژیم ۵ کیلو تو ماه لاغرت میکنه😌👆🏼
‼️ ۵ گیـاه مخصوصِ لاغـری که اسـاتیـد
سنتی برای لاغری شکم توصیـه میکنن😳👇🏼
میگن سوخت و ساز بدن رو میبـره بالا🔝
بـدون رژیـم و ورزش هـم لاغـر میکنـه😃🔥
پست آخـر کـانـال زیـر رو حتمـاً ببینیـد 👀
این ۵ گیـاه بصورت رایگـان معرفی شده😍👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/42860758C0a33baec35
.
🔺عراقچی : تروریسم تکفیری در سوریه باید بداند که این مسیر هیچ هدفی را برایش محقق نمی کند.
#وعده_صادق #سوریه #حلب
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
.
کسی میتواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که...
❤️ #شهید_علی_چیت_سازیان
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen