زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۹۵ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۹۶
به قلم #کهربا(ز_ک)
اصلا به این فکر نکن که چقدر از جانب تو به نیما خیر میرسه
فقط به این فکر کن که خدا به واسطهی این کارهای خیری که میکنی چه خیر بزرگی برات کنار گذاشته
شوهرت گفته الان نمیبرمت پیش مامانت.
الان گفته اگه میخوای پیش خونوادهت باشی برا همیشه برو
چون فکر میکنه مجبوری پیشش بمونی.
بهش ثابت کن بخاطر دلت و اونه که موندی
اون هنوز حرفای تو رو پیامکهات رو باور نکرده
تو اونقدر ادامه بده تا باورت کنه
باور کنه احساست نسبت بهش واقعیه
میدونی کی میتونی بفهمی حرفاتو باور کرده؟
زمانی که واقعا مرد بشه
و در حقت مردونگی کنه
بهت محبت کنه
هواتو داشته باشه
بداخلاقی رو کنار بذاره و حتی مقابل اشتباهاتت کوتاه بیاد
به پوریا که تو بغل خودش بود اشاره کرد
وقتی که مثل یه پدر واقعی این بچه رو بغل بگیره وبهش محبت کنه
نهال
تو داری تلاش میکنی صفتهای خوب رو در وجود شوهرت رشد بدی
تو بذر مردونگی و جوونمردی رو در وجود شوهرت کاشتی
اما هنوز اون بذر جوونه نزده
چون اگه جوونه بزنه خیلی وقت لازم نداره که بخواد رشد کنه و شاخ و برگ بده
مثل درختان بامبو
زمانی که بذر بامبو کاشته میشه
در چهار سال اول، چیزی از زمین بیرون نمیاد
تازه در سال پنجم، جونهی کوچک بامبو از زیر خاک نمایان میشه
امه بهناگاه بعد از گذشت چند ماه،
ارتفاع بامبو به بیش از ۳۰ متر میرسه.
بذر جوونمردی فقط چند ماه نیاز به آمادگی داره
بعد از چند ماه به یکباره جوونه میزنه و در طول چند ماه کوتاهتر چنان رشد میکنه که هرروز خودت از دیدن شگفتیهاش هیجانزده میشی
نهال من میدونم تو چی کاشتی
تو فقط بهش رسیدگی کن تا تقویت بشه
تازه بعد از شش ماه معجزات رو در رفتارهای شوهرت میبینی
اشکام رو پاک کردم
سر تکون دادم
_چون تابحال حرف دروغ یا اغراق آمیزی رو ازت نشنیدم باورت دارم
ممنون که بهم اعتماد کردی
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۹۶ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۹۷
به قلم #کهربا(ز_ک)
تو در واقع به خدا اعتماد کردی و خدا هم جوابتو میده
پس بهتره محکم باشی
من بهت ایمان دارم و میدونم از پسش بر میای...
بهت قول میدم یکی دوسال دیگه شرایطت طوری شده باشه که اگه به نیما بگی دوست دارم برم پیش مامانم اینا زندگی کنم هم قبول کنه بخاطر خوشحالی تو این کار رو بکنه و باهات بیاد کنار مامانت و خونوادت زندگی کنه
_این اتفاق که جزو محالاته
_اصلا هم محال نیست...
حاضرم قسم بخورم
نفس راحتی کشیدم
_واقعا ازت ممنونم نرگس جان حتی اگه نتیجه هم نگیرم همین حرفای امیدبخشت حالم رو خوب میکنه
_نتیجه هم میگیری...
تازه دوتا نتیجه میگیری
یکی اینکه تمرینات امروزت به معجزه میکنه و نتیجه میده
یکی هم اینکه نتیجه میگیری رفتارهای یه مادر یا همسر و خواهر چقدر در شکل گیری شخصیت مردان موثره
تازه دلیل اینکه خدا دستور داده زنان مردانشون رو محترم بشمرن چیه...
آخه من خیلیا رو دیدم خسلی هم به شوهراشون احترام میذاشتن اما شوهرشون بیشتر قلدر بازی در میاورد و اذیتش میکرد
یکیش شوهر همین خاله کبری نیما...
خاله کبری خیلی به شوهرش احترام میذاشت خیلی هواش رو داشت
اما شوهرش باهاش همیشه بداخلاقی میکرد و توی جمع همیشه خردش میکرد
حتی شنیده بودم بهش خیانت هم میکنه
مگه پدرشوهر خودت نکرده بود؟
اونم که خودت تعریف کردی و گفتی بعد از آزادی نیما از خودش شنیدی باباش با چندین خانم در ارتباط بوده و بیشتر ثروتش رو به نام یکی از اون زنها کرده
سکوتم رو که دید ادامه داد
_مگه خودت نگفته بودی؟
_آره راست میگی... پدرشوهرمم اهل خیانت بود
اما هیچوقت ندیدم با مادرشوهرم بداخلاقی کنه همیشه باهاش مهربون بود
_خب خوب فکر کن ببین مادرشوهرت چه ویژگیهایی داشت؟
شاید آگاهانه یا حتی ندانسته یه سری سیاستهای زنونه بلد بوده و اونارو برای شوهرش به کار میبسته...
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۹۷ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۹۸
به قلم #کهربا(ز_ک)
دقیقا مثل همین سیاستهایی که استاد داره در قالب دین و وظایف همسرداری یادتون میده...
خوب فکر کن
هروقت پدرشوهرت براش کاری میکرد مادرشوهرت چه واکنشی نشون میداد؟
_وای راست میگیا...
هروقت پدرشوهرم سورپرایزش میکرد مثل دختر بچهها بالا پایین میپرید و ذوقش رو نشون میداد...
یادمه اونزمان خیلی از این کاراش حرصم میگرفت و منم از لجم برای اینکه مثل اون سبکبازی در نیارم هیچوقت در قبال کاری که نیما برام میکرد هیچ ذوق و اشتیاقی از خودم بروز نمیدادم.
آهان راستی
یه چیز دیگه که یادم اومد اینه که همیشه خواستههاش رو با جنلهی دوست دارم شروع میکرد
مثلا با عشوه فیروزخان رو سالارم صدا میزد و بهش میگفت
سالارم
خیلی دوست دارم الان زنگ بزنم آبجی کبریم رو دعوت کنم چند روز بیان اینجا بمونن...
فیروز خان هم با اینکه از خاله کبری و شوهرش اصلا خوشس نمیومد میگفت هرکاری دوست داری انجام بده
راست میگی نرگس مادرشوهرم سیاستهای زنونه رو خوب بلد بود و من احمق برای لجبازی با اون هیچ کدومشون رو در روابطم با نیما به کار نمیبستم
اما مامانم و نیلوفر و زنداداشم ک خصوصا عمهم بیشتر دستورالعملهای استاد رو استفاده میکردند...
در مورد تک تکشون مطمینم که سیاستی در کار نبوده و فقط بخاطر رضای خدا احترام به شوهر رو بر خودشون واجب میدونستند
البته مردای اونهام همیشه آدمای خوب و پایهای بودند
اینجا هم من احمق با خودم فکر میکردم شوهرای اونا خوبن و لایق این همه پرستش هستند
اما نیما برای من چی کار میکنه که لازم باشه من هم عزت و احترام بهش بذارم
اما الان میفهمم مادرشوهرم واقعا آدم سیاستمداری بوده...
نرگس به شوخی روی شونهم زد
_خوبه حالا توام... عروس بد بازی در نیار برای اون بنده خدا...
سیاستمداری کار خیلی بدیم نیست
مومن باید زیرک باشه
اما هدف و نیت مهمه...
اگه دور از جون اطرافیان برای گول زدن و حقهبازی و بقول خودت خر کردن آدمای اطرافمون ازین سیاستها استفاده کنیم خداییش نامردیه
اما اگه به نیت احترام و ایجاد حس رضایت در طرف مقابل باشه چیز بدی هم نیست
وقتی میشه طوری صحبت کنی که هم احترامش حفظ بشه و هم از کاری که برات انجام خواهد داد حس خوبی پیدا کنه چرا نباید این کارو بکنی؟
معلومه داری مطالب رو خوب یاد میگیری
درست همون کاری که استاد از شماها خواسته...
حتی اگه شوهرت یه نون برای خونه خرید کرد بری با محبت ازش بگیری و تشکر کنی و ذوقتو برای اون کار نشون بدی
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۹۸ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۹۹
به قلم #کهربا(ز_ک)
_آره اتفاقا دیروز که نیما به خونه اومد دو کیلو آلبالو خریده بود
منم با اینکه میدونستم برای خودش خریده جلو رفتم و مثل اسکولا کلی از خودم ذوق نشون دادم و تشکر کردم
_وای نیما... دستت درد نکنه ممنون که آلبالو خریدی... چه درشتم هستن
اونم نگاه عاقل اندرسفیهی بهم کرد و رفت سراغ تلویزیون
نرگس از خنده ریسه رفت
_تو اینطوری فکر کن... اما من میگم بیچاره هنگ کرده و با خودش میگه چی شده که زنم مدتیه رفتارای جدید از خودش نشون میده وگرنه اون تو دلش کلی هم ذوقزده شده از اینهمه شوق و ذوق تو.
تو به انجام تکالیفت با نیت الهی ادامه بده
انشاالله از چند ماه دیگه نتایجش رو خواهی دید.
_آخه نرگس جان چند جلسه که به حسینیه رفتم و در کلاسهای استاد شرکت کردم بعصی خانمها خیلی زود جواب گرفتند
یکی میگفت طی همین یکماه شوهرم باهام مهربون شده یکی میگفت شوهرم به دست وپام افتاده بابت بداخلاقیهای گذشتهش عذرخواهی کرده
یعضیام میگفتند شوهراشون تو خونه عشقم و عزیزم و دلبرم صداشون میکنه
_ای وای نهال جان اونجا استاد از خانما میخواد که نتایج تکالیفی که انجام میدن رو بهتون بگن که امیدوارتر بشین تو بدتر ناامید شدی؟
هر کس بسته به شرایط خودش و زندگیش و تربیت همسرش و میزان تاثیرپدیری همسرش و اعتقادات ایشون نتیجه میگیره
مهم اینه که نتیجه میگیری منتها ممکنه کمی دیرتر جواب بگیری...
تو ادامه بده
...
شش ماه با همهی سختیهاش گذشت
ولی ذرهای تغییر در رفتارهای نیما نمیدیدم
دوهفته پیش از بازار به خونه بر میگشتم و داشتم با خودم فکر میکردم درسته نتونستم نیما رو تغییر بدم
اما یه تغییر بزرگ و اساسی در وجود خودم شکل گرفته
دیگه برام مهم نیست که نیما باهام چه برخوردی داره
تنها چیزی که مهمه رضایت خدا از رفتارهامه
با همهی اطرافیانم مهربونتر شدم و دیگه توقعی از هیچ کس حتی از نیما هم ندارم
انگار از دنیا کنده شدم و این دنیا رو بی ارزش تر از اون میبینم که بخوام برای موارد دنیایی حرص بخورم
نزدیک خونه که رسیدم یه دختر جوون که کمی از خودم کوچکتر بود با دیدنم جلو اومد
نگاهی تحقیر آمیز به سرتاپام کرد
_نهال تویی؟ زن نیما؟
لباسهای تنش نشون میداد ازون مرفههای بیدرده...
سراغ نیما رو ازم گرفت و بهم گفت:
_ به شوهرت بگو بهم قول ازدواج داده بودی
ولی نامردی کردی و بهم نارو زدی...
اینا برام مهم نیست،
با دست اشارهای به سرتاپام کرد
_خلایق هرچه لایق
لااقل بیاد و تکلیف این بچهی توی شکمم رو معلوم کنه وگرنه با پلیس میام سراغش.
نزدیک بود پس بیفتم اما من نباید جلوی این هرزه کم میاوردم
چه آدم بدبخت و حقیری
خودش رو آویرون نیما کرده و اونم بعد از کامجویی پسش زده
از نیما هم عصبانی بودم اما نه اینکه مثل قبل دلم بخواد بخاطر کثافتکاریهاش خودم رو بکشم و از صفحهی روزگار محو بشم.
من نهال چند ماه پیش نبودم قوی شده بودم
پس رو به دختر محکم ایستادم تا بهش بگم
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۹۹ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۱۰۰
به قلم #کهربا(ز_ک)
_ببین خانم اونی که باید شاکی باشه منم ، وارد زندگیم شدی و با لوندی شوهرمو سمت خودت کشوندی
اما دیگه نتونستم ادامه بدم و یه لحظه احساس کردم قلبم دیگه نمیزنه...
من اوقدرام که فکر میکردم هنوز قوی نشده بودم.
چشمام سیاهی رفت و تنها چیزی که فهمیدم زمین خوردنم بود.
چشم که باز کردم نرگس کنارم بود
متوجه باز شدن چشمام شد
_چی شدی تو دختر؟
کاش مرده بودم دیگه طاقت این زندگی رو نداشتم
داغی اشک روی گونهم رو حس میکردم
_من برای حفظ زندگیم تلاشمو کردم اما نتونستم نرگس
نشد
به شوهرت بگو زنگ بزنه به داداشم بگه تا بیاد دنبالم
دیگه نمیتونم دلم نمیخواد بمونم
_چرا آخه؟ مگه چی شده؟
اصلا چرا افتاده بودی پشت در خونه؟
یکی از همسایهها زنگ خونه رو زد و گفت تو پشت در افتادی
جیغ کشیدم
_ولم کن نرگس... خستهم کردی
پدر منو با این چرندیات در آوردی
چقدر بهت گفتم نیما با آدمای دیگه فرق داره قبول نکردی
شش ماه تمام پدرم در اومد
فقط خودم رو پیشش کوچیک کردم
گوشیمو بده خودم به داداشم زنگ بزنم
نمیدونم بخاطر جیغهایی بود که کشیدم یا خبری که نمیدونم چه مدت زمانیه که از شنیدنش پس افتادم
نفسم به شماره افتاد
یه لحظه اکسیژن کم آوردم و احساس خفگی بهم دست داد
صدای جیغ نرگس که شوهرش رو صدا میزد تازه من رو متوجه کرد که تو خونهی اون هستم
اصلا حواسم نبود امروز جمعهست و شوهرش خونهست...
شوهرش جلو اومد
_چی شده نرگس جان؟
با دیدن حالم رو به نرگس کرد و ادامه داد
_چرا ایستادی
شونههاش رو ماساژ بده
کمی بعد با یه لیوان آب بالاسرم ایستاد
_نرگس جان بیا عزیزم اینم آب
کمک کن بخورن
خوشبحال نرگس چه شوهر با محبتی داره
اشکام سرازیر بود
دلم نمیخواست شوهرش شاهد اشک ریختن و بدبختیم باشه
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۱۰۰ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۱۰۱
به قلم #کهربا(ز_ک)
و خدارو شکر مردای خوش غیرت و مذهبی این طور مواقع به فکر راحتی ما خانمها هستند چون خیلی زود به اتاقشون رفت
و من و نرگس رو تنها گذاشت
کمی که حالم بهتر شد رو به نرگس با شرمندگی لب زدم
_نرگس جان شرمندهت شدم
کمکم کن برم خونمون
_بشین ببینم با این حالت کجا میخوای بری؟
تا نگی چی شده حق نداری از اینجا بری
_شوهرت خونهست
الان بخاطر من میره بیرون
_اشکال نداره عزیزم تو حالت خوب نیست همین جا بشین تا برم بهش بگم بره یه شیشه گلاب بخره
اگه الان داشتم برات میاوردم
برای این حالت خیلی خوبه.
اینو گفت و قبل از اینکه چیزی بگم ازم دور شد...
چند دقیقه بعد با همسرش از اتاق خارج شد
همسرش از در راهرو خارج شد و خودش به طرفم اومد و با اخمی نمایشی کنارم نشست
تازه یاد پوریا افتادم
_نرگس پوریا کجاست؟
_تو که رفتی باباش زنگ خونه رو زد
گفت که پوریا رو بفرستم بره پیشش...
نفس آسودهای کشیدم
_چی شد پس؟
هیچی... خیالم راحت شد بچهم این حال منو ندیده
_حالا میشه بگی چی شده؟
همه حرفای اون دخترهرو براش گفتم
_خوب اینا دلیل نمیشه که شوهرت هنوزم با اون دخترا ارتباط داشته باشه...
شاید موضوع مال خیلی وقت پیشه...
_چه فرقی میکنه نرگس...
_وا... فرق نمیکنه؟
تو قبلا هم میدونستی شوهرت داره بهت خیانت میکنه اما هیچوقت اینطوری بهم نریخته بودی
با تندی جواب دادم
_چون اون وقتا کسی نمیومد سراغم بهم بگه به شوهرت بگو بیاد تکلیف بچهی تو شکمم رو معلوم کنه.
من چندماه به امید خوب شدن اوضاعم اینهمه سختی به جون نخریدم که آخرشم یکی بیاد بگه از شوهرم بارداره
اصلا میتونی بفهمی دارم میگم نرگس؟
_چرا نتونم؟ مگه زن نیستم؟ یا نفهمم؟
هرزنی میتونه در چنین شرایطی هم جنس خودشو درک کنه
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۱۰۱ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۱۰۲
به قلم #کهربا(ز_ک)
ولی من بعید میدونم هنوزم شوهرت دلش با کسی باشه... شایدم بچهی این نباشه و زنه دروغ گفته
_میشه این کلمهی بچه رو دیگه تکرار نکنی؟
_چشم... تو فقط آروم باش
ولی به نظر من نیما خیلی تغییر کرده حیفه بخاطر ادعای یه غریبه بزنی زیر همهچی...
_ادعا کدومه؟ قشنگ معلوم بود بارداره
_منظورم اینه که صبر کن اول بفهمیم جریان چیه...
_تو فقط طرفداری نیمارو میکنی الانم میگی اون تغییر کرده... کدوم تغییر آخه؟
اون هنوزم حتی یه نیم نگاهم به من نمیکنه
_میکنه عزیزم میکنه منتها خیلی زیرپوستیه...
_برو بابا
_یادته یه زمانی حسرت اینو داشتی که شوهرت یبار پوریا رو بغل کنه؟
الان حتی گاهی اونو با خودش بیرون میبره
این چیز کمیه؟ اینا تغییر نیست؟
توجه کردن فقط به بوس و بغل کردن نیست
الان اون سه ماهه بطور مداوم مشغول کار شده و داره مخارج زندگیتونو تامین میکنه
اگه به عشق تو و بچهش نبود هیچوقت خستگی و سختی کار رو به جون نمیخرید
_اینکه میره تو یه بنگاه معاملاتی با چرب زبونی ماشین و خونه خرید و فروش میکنه شد شغل؟
_ببین عزیز من، درسته که تو دنبال درامد حلال شوهرتی... به جای اینکه هی بخوای سرک بکشی و ببینی داره چکار میکنه اونقدر با رفتاراش بهش شخصیت بده تا اگه تو هر شغل و کسب و کاری بود حتی اگه از خدا و احکام خدا غافل بود بخاطر شخصیتش و جوونمردی که تو در نهادش بیدار کردی دلش نخواد سر کسی کلاه بذاره و نون حروم نیاره سر سفرهتون.
نهال چرا فکر میکنی نتونستی کاری کنی؟
درسته هنوز باهات بداخلاقی میکنه
اما یادت نره که خیلی وقته دست روت بلند نکرده
چند وقته خودم دارم میبینم که شبا دیگه جایی نمیره و به خونه بر میگرده
خداییش بی انصافی نکن
الان روابطتون خیلی حسنه شده
_شایدم...
_شایدم؟
به خدا که بی انصافی... الانم یکم دیگه استراحت کن تا وقتی به خونهت میری سرحال باشی
لبم رو به دندون گرفتم و متفکرانه حرفای نرگس رو تو ذهنم مرور کردم
اون راست میگه درسته هنوز بامن مهربون نشده یا ابراز محبت نمیکنه اما یه سری تغییرات داشته
پس یعنی میتونم امیدوار باشم؟
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۱۰۲ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۱۰۳
به قلم #کهربا(ز_ک)
زمزمهوار گفتم
_اما اگه اون دختره راست گفته باشه
و از نیما بچه داشته باشه چی؟
_برای اونم یه فکری میکنی... خدا بزرگه...
من که دلم روشنه اون دختره دروغ گفته
_بهتر نیست نیما من رو تو همین حال ببینه؟ که بفهمه با شنیدن ادعای اون دختره عوصی و گندکاریاش به چه روزی افتادم؟
_نه... اصلا به صلاحت نیست...
بهتره در رابطه با این موضوع تغافل کنی...
_بازم؟
_آره... چون به نفعته...اگه حرفای اون زنیکه درست باشه صددرصد به گوش نیما میرسونه که همه چی رو به تو گفته
پس نیما منتظر واکنش تویه...
تو هر واکنشی نشون بدی قطعا اولین تاثیرش روی شوهرت یا اقتدارشکنیه حتی اگه متانت به خرج بدی شرمندگیش پیش تو باز هم اقتدارش رو میشکنه
اما وقتی بدون اینکه در مورد این موضوع چیزی رو به روش بیاری هر رفتار سنجیده و اقتدار آمیزی از جانب تو
باز هم باعث شرمندگی اون میشه
و این شرمندگی با اون یکی خیلی متفاوته و تاثیرات خوبی میتونه توی روابطتون بذاره
سرم داره منفجر میشه کاش شاهد این حالم بود و میفهمید چه بلایی سرم آورده
اما نرگسم راست میگه بهتره هنوز ادامه بدم...
_ببینم هنوزم خواستههات رو با همون کلماتی که استاد گفته بود شروع میکنی؟
اصلا درخواستهات رو به گوشش میرسونی؟
_آره بابا...
اتفاقا صبح که از خونه بیرون رفت یه پیام فرستادم و براش نوشتم که دلتنگ آغوشش هستم و دوست دارم در شرایط عادی هم بغلم کنه و بهم بگه دوستت دارم
بعد از مکث کوتاهی ادامه دادم
_دیروزم نوشته بودم دلتنگ مامانمم و دوست دارم یه روز بتونه به خاطر من کینه رو کنار بذاره و باهام بیاد دیدنشون.
_خوبه... انشاالله که اون روزام دور نیست
_نرگس جان من حالم کمی بهتره...
تا نیما هم برنگشته برم خونه..
_خیلی خب عزیزم برو
خدا بهمرات انشاالله که به زودی همهی حاجاتت روا بشه
ممنونی زیر لب گفتم و از خونهش بیرون اومدم
به پلههای آخر که میرسیدم صدای جیغ و خندهی پوریا لبخند به لبم آورد
پس به خونه برگشتند..
وارد خونه که شدم اخمهای نیما بدجوری تو ذوقم زد
خواستم با بی محلی از مقابلشون رد بشم اما یاد حرفای نرگس افتادم
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۱۰۳ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۱۰۴
به قلم #کهربا(ز_ک)
بی توجه به حرفایی که چند ساعت پیش از اون زن هرزه شنیده بودم و حالی که تا دقایقی قبل داشتم
جلو رفتم
بغض لعنتی داشت به سراغم میومد اما برای پس زدنش با صدای بلند رو به پوریا که داشت التماس باباش میکرد تا باهاش بازی کنه گفتم
_پسرم بیا تا خودم باهات بازی کنم
بابا خستهست
و بعد رو به نیما کردم
_آره پشت و پناهم؟
احساس کردم گل از گلش شکفت اما هنوز گره بین ابروهاش باز نشده
ادامه دادم
اگه خسته نیستی بیا تا سه تایی بازی کنیم منم دلم برای بازی خونوادگی لک زده
_پوریا رو بهم کرد نخیر
تو نمیذاری بازی کنیم همش میگی خونه رو بهم نریز
_وقتی بابا هم بازی کنه دیگه اینو نمیگم، اخه بابا تاج سر ماست هرچی ایشون بگه باید اجرا کنیم
با لبخند رو به نیما کردم
_چی دستور میدید قربان؟
بدون اینکه نگاهم کنه پوریا رو بغل گرفت دیدن این صحنه تا همین چند ماه پیش برام یه آرزوی محال بود
اما حالا با دیدنش دلم قنج رفت
یهو دلم خواست جلو برم
هردوشون رو در آغوش کشیدم
دستم رو طوری که بتونم پوریا رو هم بغل کنم دور نیما هم حلقه کردم
برای اولین بار بعد از سالها اونم دستش رو دورم حلقه کرد
_بچه شدی؟
طنین صداش توی گوشم حس آرامشی که سالهاست گمش کرده بودم رو بهم بر گردوند
این بار بغضم ترکید
_دوست دارم تو بغلت یکم گریه کنم اجازه میدی؟
_آخه بچه ترسیده
با این حرفش صدای هقهقم بالاتر رفت
نرگس راست میگفت نیمایی که هیچوقت گریههای پوریا براش مهم نبود حالا برای ترسیدنش نگران شده بود
میون گریه با التماس گفتم
_نیما نیاز دارم باهات حرف بزنم قول میدی هروقت پوریا خوابید برام وقت بذاری؟
_باشه چرا دیوونه بازی در میاری؟
صداش عصبی بود
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۱۰۴ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۱۰۵
به قلم #کهربا(ز_ک)
و همبن باعث شد زود ازش جدا بشم
تو دلم یه بار حرفای استاد رو تکرار کردم
مردا از دیدن گریهی همسرشون بهم میریزن پس گریه نکنید...
_ببخشید ناراحتت کردم
چپ چپ نگاهم کرد
_سرت به جایی نخورده؟
ای گندت بزنن نیما با این مدل حرف زدنت که گند زدی به حس و حالم.
زیر نگاه عصبیش تاب نیاوردم برای همین به طرف آشپزخونه رفتم
هنوز بعد از هر نمازم با خدا و امام زمان درددل میکردم و دعا می کردم ه چه زودتر اوصاع زندگیپ همونی بشه که دوست داشتم
دوماه دیگه از اون ماجرا گذشت روابطم با نیما بهتر از قبل شده بود
شکر خدا دیگه خبری از اون زنیکه که مدعی شده بود بارداره نشد.
نه من چیزی به روی نیما آوردم و نه اون چیزی بهم گفت
اصلا نفهمیدم دختره راست گفته بود یا نه...
اما دعای هر شب و روزم یک جمله بود
_ خدایا این موضوع رو خودت ختم به خیر کن...
اگه قبلا بود هرروز یه دستوری برای رفع این مساله صادر میکردم و برای خدا تععین تکلیف میکردم...
اما از اونجایی که نمیدونستم چطوری بهتره که شر این موضوع کنده بشه
فقط همین مدلی دعا میکردم تا برای خدا هم تعیین تکلیف نکرده باشم
ماه نهم تازه معجزاتی که نرگس قولش رو یهم داده بود رو در رفتارهای نیما میدیدم
جواب پیامهای محبت امیز و مقتدرانهم رو میداد
جواب محبتهای حصوری رو هم همینطور
دیگه ازم دوری نمیکرد و گاهی حسابی تحویلم میگرفت
هنوز با امام زمان درد دل میکردم و نماز اول وقت دیگه جزو روزمرگیهام شده بود
ماه یازدهم
یه شب که پوریا زودتر خوابیده بود نیما گفت میخواد باهام حرف بزنه...
رختخوابهارو تازه پهن کرده بودم
کنارش نشستم
_بله آقایی خوبم
شکر خدا خیلی راحتتر از قبل با الفاط مناسب خطابش میکردم
به محض نشستنم تغییر حالت داد تا کاملا مقابلم باشه.
_ میخواستم در مورد موصوعی باهات حرف بزنم
_جانم
_تو که اینقدر دوست داری بری به مامانت اینا سر بزنی چرا پس نمیری؟
خدایا چی داشتم میشنیدم؟
نیما ازم سوال کرده چرا به دبدن مامانم نمیرم؟
از شنیدن این جمله اشک شوق توی چشمام جمع شد
_اگه من بخوام چند روز برم سمنان تو ناراحت نمیشی؟
_چه اهمیتی داره؟ مهم اینه که چند روز بری کنارش باشی الان نزدیک دوساله که ندیدیش
میدونم که خود تو ازشون خواستی به اینجا نیان
من دیگه با اومدنشون مشکلی نداره
۱
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۱۰۵ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۱۰۶
به قلم #کهربا(ز_ک)
تابحالم اگه دوست نداشتم کسی به خونمون بیاد به خاطر اوضاع زندگیمون بود
اما تو هم که نباید به خاطر این چیزا پاسوز من بشی
از خوشحالی شنیدن حرفاش دیگه کنترلی روی رفتارم نداشتم جلو پریدم و موقع در آغوش کشیدنش اولین چیزی که به زبون آوردم این بود
_حقا که آقایی...
هر وقت خودت صلاح بدونی میرم و چند روزه هم برمیگردم.
ولی کاش باهم میرفتیم
اینطوری منم مجبور نبودم ازت دور بمونم
با جوابی که بهم داد از شدت خوشحالی جیغ خفهای کشیدم
_من به فدای مردونگیت و جذبهی صدات بشم
راست میگی؟
_آره چرا که نه؟
از شوق شنیدن حرفاش کم مونده بود غش کنم
میدونستم اگه با خودش برم خیلب زودتر باید برگردم
اما اگه حتی به اندازهی نصف روز هم پیش مامانم باشم برام کافیه.
چون دیگه فهمیدم با روندی که پیش گرفتم با تغییر رفتارها و اقتداردهی که دارم قطعا تا چند وقت دیگه
اجازه میده هرچی که خوشحالم میکنه همون بشه
قبلا نمیتونستم خواستههام رو به زبون بیارم چون هرچه بیشتر میفهمید چی خوشحالم میکنه از همون زاوسه بیشتر محدودم میکرد
اما حالا هرچی بیشتر میدونست چی خوشحالم میکنه بیشتر اون اتفاق میفتاد
_آقا نیما خیلی خوشحالم ازین موضوع
الهی همون طور که دلم رو امشب شاد کردی خدا هم دلت رو شاد کنه
_پس سر نمازهات دعا کن منم یه بار دیگه مادرمو ببینم
دلم براش خیلی تنگ شده
یهو همهی ذوق و اشتیاقم از شنیدن حرفاش پرید
اما تلاش کردم در ظاهرم چیزی مشخص نباشه و متوجه حال درونیم نشه
برای حفظ ظاهر با لبخند جواب دادم
_ لابد تو هم دلت برای مامانت تنگ شده؟
الهی هرجا هست همیشه سلامت باشه و زودتر بیاد پیشمون که کنارمون باشه
که تو رو از وجود ایشون دارم
نمیدونم از شدت خوشحالیمه که دلم نمیخواد بدیهای فرشته رو به روی نیما و خودم بیارم یا بخاطر مبارزه با نفسهایی که داشتم
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۱۰۶ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۱۰۷
به قلم #کهربا(ز_ک)
اما واقعا دلم نمیخواد نیما ذرهای بخاطر کاری که مادرش باهامون کرد خجالت بکشه
صورتمو بوسید
_زنده باشی
نهال میخوام گذشته رو برات جبران کنم
خیلی شرمندهتم خیلی اذیتت کردم
_الهی دشمنت همیشه شرمنده باشه
این حرفو نزن دلم گرفت...
همینکه سایهت همیشه روی سرمه برام یه دنیاست
خندهی بدجنسی کرد
_یعنی اگه الان بهت بگم سمنان رفتنمون کنسله بازم همین حرفو میزنی؟
بدون ذرهای نگرانی از حرفی که زد
لب زدم
_شما هر دستوری بدی قابل اجراست
من حاضرم بازم مامانمو نبینم اما حرف شما زمین نمونه...
اگه چند ماه پیش بود این حرفش باعث عصبانیتم میشد و واکنشم جوابهای دندون شکنی که بتونم حسابی بچزونمش
اما الان میدونم که داره محکم میزنه تا ببینه تا چه حد پاییند به حرفایی که بهش میزنم هستم
دلم نمیخواد فکر کنم دارم فیلم بازی میکنم
برای همین حرف دل و زبونم رو یکی کردم
واقعا برام مهم نبود که نیما اجازه نده به دیدن مامانم برم
مهم این بود که با حرفام و احساساتم بهش حس امنیت بدم
اون باید به این باور میرسید که حرف اول و آخر زندگی رو اون میزنه و من حرفی ندارم
اون لحظه مملو از عشق خدا و رصایت خدا بودم
در دلم تنها چیزی که مهم بود رضایت خدا بود
کاش بتونم همیشه همین حس رو حفظ کنم
وقتی برای رضای خدا از حقم میگذرم
احساس خوبی سراغم میاد
در طول این چند ماه خیلی اتفاق افتاده برام
امیدوارم به اینکه خدا همهی این کارام رو جبران میکنه...
دیگه برام مهم نبود چطوری جبران میشه
دلم نمیخواست برای خدا تعیین تکلیف کنم
نحوهی دیدن مامانم و رفع دلتنگیام رو به خدا سپرده بودم که برام تعیین کنه
اینکه بعد از این همه مدت الان خود نیما پیشنهاد داد که خودش من رو ببره دیدن مامانم یعنی باز شدن درهای رحمت الهی...
همون چیزی که خیلب وقته منتظرشم.
_آقایی... کی میریم سمنان؟
_هروقت تو آمادگیش رو داشته باشی
_حتی اگه بگم فردا؟
_گفتم که هر وقت که تو بگی... حتی همین الان
صورتش رو بوسه باران کردم
دستش که تو دستام بود رو بالا آوردم تا ببوسم اما متوجه نیتم شد و برای همین فورا دستش رو عقب کشید
_چکار میکنی؟
_نمیدونم چطور ازت تشکر کنم
_خب تو که اینقدر دلتنگ بودی چرا زودتر از اینها نمیرفتی.
_نمیدونم... شاید چون دلم نمیخواست از تو هم دور بشم
_پس هر طور شده فردا رو ردیف میکنم که تا شب سمنان باشیم خوبه؟
عاشقتم نیما
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨