eitaa logo
گلچین یک از هزاران/حیفه نبینی
184 دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
13.8هزار ویدیو
39 فایل
کرسی آزاداندیشی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام با ارائه مطالب دینی و سیاسی عنوان اولیه کانال؛ «چلچراغ معارف و احکام حم» است. (حم/HM = حسینی منتظر) @chelcheraaqHM در ادامه، ممکنست عنوان یا عکس پروفایل آن، تغییر کند اما نشانی آن، ثابت خواهد ماند!
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ معادله‌ای چندمجهولی یا شامورتی‌بازی؟! محترمی (امینی‌ها)، 120 هکتار زمین زراعی به ضمیمه دامداری 1000 رأسی خود را کرده‌اند تا امروز به اجاره داده شود با شده روزی ! از توضیحات دست‌وپا شکسته هم‌پوشانی‌های رسانه‌ای و حامیان ذی‌ربط (باندبازی‌های جناحی و رسانه‌ای آنها) با حضور در علف‌زارهای ۱/۲۰۰/۰۰۰ مترمربعی جنب دامداری ۱۰۰۰ رأسی غیرقابل مشاهده، معلوم می‌شود که تا اینجای قصه پر غصه ، ما با سه تا قرارداد طرفیم: ۱) قراردادی دست‌نویس در سال ۱۳۹۵ که طرف اول آن، ( رئیس اسلامی) بوده است و در ذیل آن هیچ اسمی هم از اوقاف نیامده است. (زیرا موقوفه‌ای بوده که هیچ ربطی به اوقاف نداشته است!!!) به مبلغ یک میلیارد تومان و حق‌السهم اوقاف را هم پرداخت کرده است. (یک میلیارد سال ۹۵ چند دلار میشه؟) کو قرارداد سهم اوقاف؟ ضمناً بودن خریدار هم مکتوم بوده است! https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1246 ۲) قراردادی تایپی در سال ۱۳۹۷ که طرف دوم آن بعنوان ، () بوده و لابد به اوقاف ربطی داشته که (رئیس ) آنرا امضاء کرده است برای ماهیانه‌ای کمتر از ۹۰۰ هزار تومان! (= سهم اوقاف از موقوفه عظیم مذکور طبق روزی حدوداً یک بطری یک‌لیتری شیر بوده! که اصلاً در حد صفر حساب نمی‌شود!) https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/493 ۳) قراردادی (محضری) مبنی بر انتقال موضوع قرارداد در سال ۱۳۹۹ از به ! https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1247 ، قرارداد دوم را افشاگری کرده است ولیکن آنرا نادیده گرفته و حتی انکار می‌کنند و بجای آن، اصرار دارند، قرارداد اول و سوم را به رخ بکشند! https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1248 آن‌ها برای باورپذیری بیشتر و مللق‌زنی‌های خود، را متهم به با افشاگر می‌کنند که بابت آن، وی محکوم به ۱۸ ماه حبس شد. ناگفته نماند متراژ موقوفه 120 هکتار بوده و و در هر سه قرارداد هم هستند و هم (خریدار از و مستأجر ) اصلاً گیریم که این آقازاده، در سال‌های قبل از میلاد حضرت مسیح، جزایر قناری را هم به نرخ روز خریده بوده، چه ربطی دارد به «قرارداد اجاره موناچایچیان با اوقاف تاکستان» در سال ۱۳۹۷؟! و وقتی که موناخانم در سال ۱۳۹۷ موقوفه مذکور را به تصاحب خود در آورده است، چه ضرورتی داشت که در سال ۱۳۹۹ مجدداً قرارداد انتقالی از شوهرش بگیرد؟! انتقالی عرصه بوده یا اعیان موقوفه؟ کدامیک؟! اگر اعیان آن بوده که ربطی به اوقاف تاکستان نداشته و اگر عرصه بوده که با امضای اوقاف تاکستان در سال ۱۳۹۷، انجام پذیرفته بود و لذا نیازی به دوباره‌کاری قضیه در سال ۱۳۹۹ نداشته است. از همه اینها گذشته، موقوفه مذکور بالاخره اجاره شده یا خریداری شده؟! بنظر می‌رسد که معامله ساده‌ای بوده اما امضای اوقاف تاکستان و تاریخ‌های پس و پیش آن، آنرا پیچیده کرده است! و اساساً چه اهمیتی دارد که وی عروس رئیس بوده یا رئیس و...؟! ضمناً پرداخت اجاره_اوقاف (همان ) که از سال ۹۵ لغایت ۹۹ بر عهده محسن‌خان بوده، پرداخت همان اجاره‌بهاء (بدون هیچگونه تأثیرپذیری از تورم و گرانی‌های افسارگسیخته اینهمه سال) قبلی از ۱۴۰۰ لغایت ۱۴۰۳ بر عهده موناخانم بوده است، فقط یک گپ ۵ روزه این وسط مانده که آنهم در مقابل عظمت موقوفه، هیچ اندر پوچ است! و چرا همه قراردادهای معطوف به موقوفه مذکور (از سالهای ۱۳۷۰ که صفوی وارد معرکه شده تا ۹۵ که آقازاده وارد میدان شده و تا ۱۴۰۳ که پایان قرارداد انتفاع عروس‌خانم است) را بصورت شفاف، در فضای مجازی به اشتراک نمی‌گذارید؟! آیا از شفاف‌سازی قضیه نگرانی دارید؟! بابت چی؟! اگر شما تخلفی مرتکب نشده‌اید، چرا واهمه دارید؟! و چرا از اسم بردن از او وحشت دارید؟! در هر حال، فارغ از این فرعیات ماجرا، اصل قضیه، بوی می‌دهد و این هم ره به جایی نمی‌برند. البته در هر حال، لزومی ندارد که رئیس سازمانَین تبلیغات و اوقاف را به متهم کنیم که فرضا نقشی داشته یا سفارشی کرده ولیکن بنا را بر این بگذاریم؛ خود وی هم شنیده است که در زیرمجموعه‌های وی چه گذشته است! اما در رسیدگی به تخلفات گماشتگان خود در قزوین (در قضیه ) کاملاً محرز است که خیلی معنی‌دار است و می‌تواند متأثر از ویژه‌خواری مذکور باشد. ✍ سیدمحمدحسینی 💠 کانال‌های اطلاع‌رسانی حم: 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh 💠 🆔 @chelcheraaqHM
☫﷽☫ ✍️ توضیحاتی پیرامون پیام 👇 🆔 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1384 در خبرها آمد که؛ 🆔 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/553 💠 🆔 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/495 عرصه موقوفه امینی‌ها (شامل دامداری 1000 رأسی و مزارع 120 هکتاری و... در استان قزوین) طی فرایندی پنج‌ساله (از 1395 لغایت 1400) طبق ارزیابی نرخ کارشناسی برای سالهای 1400 لغایت 1403 و طی قراردادهائی دست به دست نهایتا به مبلغ 900/000 تومان اجاره داده شده است و در این میان پای و سازمان‌های تبلیغات اسلامی و اوقاف و امور خیریه به میان آمد که نشان می‌دهد مدعیان در رقابت با مدعیان برای و ، کماکان پیشتازتر تشریف دارند! برای تشویش اذهان عمومی و انحراف افکار عمومی از توجه به مذکور، قبل از آنکه رئیس (؛ امضاءکننده قضیه ) کلمه‌ای توضیح بدهد، مدیرکل اوقاف قزوین؛ و بوق‌های تبلیغاتی باند ذی‌ربط وی خیلی دست‌پاچه وارد میدان شده و توجیهات مستوفای عجیبی را به نمایش در آوردند! (ناگفته نماند خاندان خاموشی‌ها مشهدی هستند و اگر قالیباف مشهدی هم اجازه از اوقاف را بدهد که سالهاست خاک می‌خورد، احتمالا آشکار خواهد گشت که چه رسوائی‌های عظیمی در این سازمان برپا بوده و هست و...!) مصطفی مجیدی (معمم به کسوت روحانیت!!) افشاگر قرارداد مذکور را دعوت به مذاکره‌ای نمود که به زعم خود در طی آن ثابت خواهد کرد که حق چیست و ناحق کیست! این فرد همان کسی است که حاضر نشد حتی 5 دقیقه برای 5 سال ظلمی که از طرف اوقاف قزوین بر روستای رفته (علیرغم شکست در ) وقت مذاکره بدهد! یکی از اخیرا (بدون هیچگونه مدرکی) ادعا کرده که موقوفه مذکور در سال قبل از طرف اوقاف با وکالت از طرف همسرش () به مشتری دیگری فروخته است! ولیکن با توجه به اینکه کماکان در اختیار است، بنده (که اتفاقا نه تنها همانند خاموشی‌ها هم هستم و هم و مرحوم ابوی هم روحانی بود بلکه این استان هم هستم و شناسنامه بنده هم اتفاقا صادره است. مضافا که هم هستم و در هم بر خلاف مکرراً متحمل انواع خسارت‌های مادی و معنوی شده‌ام!) اعلام آمادگی می‌کنم: بنده حاضرم بجای روزی موقوفه مذکور را با روزی 10 بشکه 300 لیتری اجاره نمایم و بجای ماهیانه یک گالن 30 لیتری، آنرا با ماهی 10 تانکر 3/000 لیتری اجاره‌بهاء پرداخت بکنم. بشرطی که با همان که به پسر رئیس یا عروس رئیس حساب و منظور شده، به بنده واگذار گردد که در این صورت در طی همان سه سال (علیرغم پرداخت چنین اجاره‌بهائی)، سرمایه بنده به 100 برابر افزایش خواهد یافت. مضافاً که حاضرم 50% درآمد مذکور را به مقام معظم رهبری هبه نموده و 49% آنرا از طریق سازمان موقوفات آستان قدس رضوی به 20 بنیاد خیریه‌ای تقدیم کنم که در وقفنامه اختراعات خود تعریف کرده‌ام و فقط 1% آنرا برای امور خود استفاده نمایم. ثمن بخس؛ شاخ و دم ندارد! ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) 1402/04/12 💠 کانال‌های اطلاع‌رسانی : 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh 💠 🆔 @chelcheraaqHM
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 یاد ایامی (بخش ۱) اولین سالگرد پیروزی ایران (۱۳۵۸/۱۱/۲۲) من وارد اولین روز از ۱۸ سالگی خودم شده بودم (متولد ۲۱ بهمن ۱۳۴۱ هستم) که طی پیام تبریک خود فرمودند؛ «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می‌کنیم» + «باید همه بپا خیزیم و را نابود کنیم»!! این سخن ( + ) از دو جهت برای من مهم بود: ۱) رؤیای «شهادت در حوالی » شریف (قبل از ، خواب دیده بودم که در نبرد آزادسازی ، کشته می‌شوم) ۲) شعار اصلی من در تظاهرات ۲۲بهمن۱۳۵۷ لغایت ۲۲بهمن۱۳۵۸ تأکید بر این بود؛ «بعد از نوبت آمریکاست»! در آن‌مقطع، معمولاً هر روز آ.سیدمرتضی را می‌دیدم (در مجیدیه هم‌محل بودیم) و یادمه که اولین موضوع صحبت ما راجع به همین مطالبه امام خمینی بود و اینکه ما (دو نوجوان ۱۷ ساله) چه می‌توانیم بکنیم؟! پسرعمو گفت: من شنیده‌ام داره نیرویی تشکیل می‌شه بنام و من به آن نیرو خواهم پیوست! اتفاقاً خبر تشکیل (از ۱۳۵۸/۲/۲) کاملاً درست بود و سیدمرتضی هم به آن پیوست و تا زمان بازنشستگی خود هم در آن نیرو خدمت کرد. ولیکن نگاه من برای صدور انقلاب، نظامی‌گری نبود و بیشتر به راهکارهای و و رسانه‌ای می‌اندیشیدم. (چنان که یکی دو سال هم بصورت غیررسمی به پرداختم! برای تمرین، معمولاً دوربین عکاسی خود را همراه داشتم و مشغول گزارش‌نویسی از اوضاع پیرامونی خود بودم که گزارشی از روستای (زادگاهم از توابع شهرستان قزوین) در شماره ۵۹ مجله هفتگی در سال ۵۹ نمونه‌ای از آن اهتمام بود.) البته برداشت من از صرفاً «نظامی‌گری تلقی کردن سپاه»، ناقص و اشتباه بود وگرنه آمادگی کارهای فرهنگی بنده در ضریب با ظرفیت‌های سپاه، قطعاً اوضاع متفاوتی را رقم می‌زد. اگرچه بعداً در قالب همکاری‌های مقطعی (بعنوان یا برای نهاد نمایندگی ولی‌فقیه در و یا عضویت در شورای راهبردی فرهنگی/سیاسی سپاه تهران)، داشتم ولیکن هرگز به آن نمی‌رسید که از ابتدای امر بصورت سازمانی به در می‌آمدم تا «زمان و هزینه» خود را بیهوده مصروف فعالیت‌های انفرادی و پراکنده نکنم. «صدور انقلاب اسلامی به تمام جهان»، مطلبی نبود که امام خمینی، ناگهان مطرح کرده باشند. بلکه از همان لحظه سقوط ، این مطلب در ذهن ، امر جا افتاده‌ای بود و سخن امام صرفاً به مثابه به رسمیت شناختن و بازتاب آن تفکر بود. چنان‌که اشاره کردم، شعارهای ما بعد از فرار شاه (۱۳۵۷/۱۰/۲۶)، عبارت بودند از؛ «بعد از شاه، نوبت آمریکاست»، «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر ارتجاع» و «سرنگون‌باد حکام مرتجع عرب»! چنانکه دیدن یک ، برای من نقطه عطف مهمی در این قضیه شد! من قبل از حتی یک‌بار هم پای در هیچ سینمایی نگذاشته بودم (در خانواده‌ام، و حرام بود) بعد از انقلاب، داشتم از خبرنگاری اولین تهران به امامت آیةالله (۱۳۵۸/۵/۵) برمی‌گشتم به منزلمان (که در محله جی - جنوب‌غربی - بود) دیدم در سینمای جنوب‌غربی ، فیلم به نمایش گذاشته شده که برایم جلب توجه کرد و لذا برای اولین‌بار قدم به سینما گذاشتم و با دیدن آن فیلم (اسم اصلی آن، ۲۱ ساعت در مونیخ و در موضوع گروگانگیری ورزشکاران در المپیک بود تا بدینوسیله توجه رسانه‌های دنیا به مسئله جلب شود) و از همان‌جا مصمم شدم که سینما را پایگاه صدور انقلاب اسلامی بپندارم. نفس نمایش فیلمی با موضوع آزادی فلسطین، خود گویای گرایش عمومی جامعه به نبردهای فراسرزمینی هم بود. بعد از خروج از سینما برگشتم به کتاب‌فروشی‌های ضلع جنوبی تهران و تمام پول خودم (اندوخته حقوقم از در تهران) را صرف خرید کتاب‌هایی نمودم که مرا با صنعت و هنر سینما آشنا می‌کرد! بنابراین، اولین گام من برای ورود به امر صدور انقلاب اسلامی، مطالعه سینما بود و گام دوم من، نوشتن فیلم‌نامه سینمایی از قصه‌ای بنام «نبرد تا آزادی» از استاد بود و سومین گام من، تأسیس ! تأسیس و تشکیل و سپس انحلال «مرکز سینمایی فجر» (۶۰-۱۳۵۹)، ماجرای مفصل و مستقلی دارد که بعداً به آن خواهم پرداخت. ولیکن با آغاز ، تدریجاً خود را آماده شرکت در نمودم و در ماه پایانی ۱۳۵۹ اسمم را در نوشته و ماه آغازین ۱۳۶۰ عازم مناطق جنگی شدم. یکی از علل ورودم به «کشتیرانی ج.ا.ا.» هم آشنایی با جهانی بود که انقلاب باید به آن‌ها صادر می‌شد! ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی‌(منتظر) ۳۱ فروردین۱۴۰۳ (۰۳/۰۲/۰۱)! 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏