☫﷽☫
#تحریر_حم
لذّت در حضیض ذلّت!
ذلّت در اوج لذّت!
🙄(قهر با دنیا!!!)😳
👈(بخش اول):
⁉️ ذلت یا لذت، مسئله اینست
{لذت+ذلت}؛ ارزانی خودتان!
و «هیهات منّا الذلّة»
😓 (پیشاپیش از بابت جسارت سخیفانه مورد اشاره در متن، از همه خوانندگان محترم عذرخواهی میکنم ولیکن برای انتقال مفهوم مد نظر خود، متاسفانه مثال مناسبتری سراغ نداشتم!)
🌀 سال ۱۳۸۱ که در فرهنگسرای #علوم مشغول خدمت (طراحی و برنامهریزی برای توسعه «نوآوری و #خلاقیت شهروندان» و «حمایت از #نخبگان و ابتکارآفرینان» ۶گانه و نیز تأسیس #انجمن_نخبگان_ایران و پیگیر نخستین «دیدار نخبگان با مقام معظم رهبری» که بالاخره در ۱۳۸۱/۸/۸ انجام شد) بودم، قریب باتفاق کارکنان آن، متاسفانه فریب #فتنه #توسعه_سیاسی دوم خردادیهای مرموز و مارموز را خورده و لذا بیش از #علمی بودن، #سیاسی و #جناحی شده بودند!
و اکثریتشان هوادار «مدعیان دروغین #اصلاح_طلبی» و لذا مرا به طرفداری از «مدعیان کذّاب #اصول_گرایی» متهم میکردند و تقریبا هر روز چالش داشتیم!
(علیرغم آنکه بنده علیه مدعیان پوچ اصولگرائی هم که حماقتشان آشکار بود و هست، همچون مدعیان پوچ اصلاحطلبی که وقاحتشان آشکار بود و هست، صریحا گارد نقادی و مخالفت داشتم و دارم ولیکن هر دو طرف هنگام اعتراض، مرا متهم به طرفداری از رقیب خود میکردند و میکنند!! که لعنت خدا و شهدآء بر هر دو باد)
شاید در مجال مناسبی به محتوای آن گفتگوها بپردازم اما در اینجا قصد ورود به آنها را ندارم و اینکه؛ تمام پروژههائی از قبیل؛ #گفتگوی_تمدنها، «گفتمان بجای موشک»، #اسلام_رحمانی، «اسلام معنوی» و امثالهم در امتداد #جهاد_ستیزی دیرینه #یهود و #صهیونیزم علیه #اسلام_ناب است که معمولا توسط «نفوذیها» یا «متأثرین از نفوذیها» یکی پس از دیگری به منصه اجراء در میآید. در اینجا میخواهم به نکتهای اشاره کنم که به تهمت ناجوانمردانه «قهر با دنیا»! مربوط میشود؛ بهتانی که جاهلانه یا مغرضانه به #نظام ما و #انقلابیون نسبت میدهند!
یکی از مباحث آن روزهای ما مقوله «گفتگوی تمدنها»ی #خاتمی بود که معاون #فرهنگسرا سعی وافری در «تئوریزاسیون اسلامی» آن داشت و در قبال نظر بنده (که بر مواجهه علمی و #فناوری با #غرب تأکید داشتم) مکررا میگفت: شما اگر حجةالاسلام هستی من هم نوه آیةالله (ربانی؟) هستم!
البته قدری عجیب بنظر میرسید؛ من #روحانی و #فرهنگی و #حوزوی بر ضرورت مواجهه #فناورانه (سختافزاری و موشکی) با غرب اصرار داشتم و اینکه #غرب_وحشی گوشش بدهکار #گفتگو و #مذاکره و #مصالحه نرمافزارانه نیست و آنها که عمدتا فارغالتحصیلان رشتههای علمی و #فنی دانشگاهها بودند، مایل نبودند بغیر از «گفتمان مثلا صلحجویانه با غرب وحشی» هیچ حرفی بشنوند!!
تا اینکه در یکی از آن گفتگوهای تند و تیز معمول، یکی از کتابدارهای فرهنگسرا هم (بنظرم قاسمی؛ که معمولا ساکت و شنونده بود!) وارد مباحث و #مناظره ما شد و در جایی از لابلای حرفها خطاب به من گفت: حاجآقا اجازه بدهید من دیدگاه معاون را با یک مثال ساده برای شما خیلی واضح توضیح بدهم. ببینید؛ تصور کنید که چند نفر غلچماق وحشی ریختن سرتان و شما را غل و زنجیر و برهنه کرده و امکان هرگونه تحرک و فراری را از شما گرفتهاند و دارند با بدمستی تمام به شما تجاوز میکنند! در این حالت آیا بجای داد و فریاد و جیغ و خشم و عصبانیت، بهتر نیست که سعی کنید، از مفعول واقع شدن خود #لذت ببرید؟! (🤨بنظرم به رقیب من کنایه زد!) 😱 (باز هم از ذکر این مثال عذرخواهی میکنم)😔😓🙈🙊
👌 در جواب چنین توجیه زمختی گفتم: #سبحان_الله!
«هیهات منّا الذلة» برای همین مواقع است.
#ذلت هرگز پذیرفتنی نیست و نمیتواند قرین لذت باشد مگر برای کسی که #دیوث و بیغیرت و نانجیب باشد و هر قدر هم که ذلت را تئوریزه کنید ما هرگز زیر بار آن نخواهیم رفت.
چنانکه رهبر آزادگان تاریخ بین «ذِلَّت» و «سِلَّت»، #شمشیر را برگزید و تن به خواری نداد.
✅ «بیبصیرتها»ئی که (در لباسهای گوناگون!) ما را دعوت به «گفتگو و مذاکره» و «آشتی با دنیا» میکنند و اینکه قهر با دنیا غلط است و از «اسلام رحمانی» دم میزنند، در واقع وقیحانه و احمقانه دارند ما را به لذت در لوای ذلت دعوت میکنند!
⁉️ «لذت در ذیل تجاوز و سلت» واقعا چه وجاهتی دارد که #ملت_مظلوم و #نظام_عزیز ما را بدان توصیه میکنید؟!
و حال آنکه «ما ملت امام حسینیم»، «ما ملت شهادتیم»، «ما ملت عزتیم» و
«هیهات منا الذلة» در خون و تک تک سلولهای وجود ما #ایرانیان_اصیل است.
⁉️ آیا اینها نمیدانند؛ دنیایی که اینها از آن دم میزنند، قریب باتفاقشان چیزی بجز رژیمهای جعلی #صهیونیزم_شیطانی حاکم بر کشورهای قدرتمند نیست؟!
...ادامه دارد👇
https://eitaa.com/chelcheraaqHM/3680
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
آبان ۱۳۹۹
💠 کانال اطلاعرسانی حم (یک از هزاران)
حیفه نبینی
🆔 @chelcheraaqHM
🎲
گروه هماندیشی چلچراغ معارف و احکام
💠
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
ملتی آتشین در گذرگاه ایران
👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد:
(بخش ۰۳):
👈(بخش قبلی)👉
آيا #آتش هم همينگونه نيست؟! به گرماي خويش فرا ميخواند و ناگهان همه چيزت را در #خاكستر مينشاند!
مثالهاي ديگري نيز از تفاوت #شخصيت_اجتماعي بلاد، قابل ذكر است كه به عنوان نمونه زنده و حاضر، اشاره ميكنم به تفاوت شخصيت اجتماعي مردم دو شهر #دزفول و #انديمشك كه فاصله اين دو شهر از يكديگر يك رودخانه و يك #پل بيشتر نيست وليكن #رفتارهاي_شخصيتي متفاوت مردمان اين دو شهر به صورتي بارز و كاملا محسوس قابل مشاهده است. زيرا يكي از اين دو شهر تقريبا در بنبست جغرافيايي افتاده است و #فرهنگ تقريبا دستنخوردهاي دارد و ديگري گذرگاهي است بين فرضاً #تهران و ساير شهرهاي #خوزستان فلذا فرهنگي دارد كه لگدكوب شده فرهنگهاي بلاد ديگر است و #انعطاف_پذير [که در #صحنه_رزم و #میدان_جنگ هم مشهود بود! و #رزمندگان_دزفولی #مقاومت متمایزی نسبت به سایر اهالی خوزستان داشتند!]. نگارنده زماني كه مسئول #امور_فرهنگي #لشگر_خوزستان بود متوجه اين نكته شد.
نمونه ديگري كه سراغ دارم، منقول از ابوي است كه؛ در جوار روستايشان دهكدهاي بوده است با مردماني از #ايرانيان_اصيل. از #آية_الله #حاج_شيخ ز. ش. دعوت نمودند و چنان از وي استقبال نمودند كه وقتي #وضو ميساخته اصحابش از باب #تبرك، اجازه نميدادند قطرهاي از آن بر زمين بريزد. حتي به دنبال سخنراني ملايم در مذمت #اعمال_نامشروع #حكومت وقت، مردم چنان به جوش و خروش آمدند و با بيل و تيشه آماده جهاد و حمله به #پاسگاه شهرستان #آوج شدند كه آن #مرد_علم به زحمت توانست آنها را از حركات غيرقابل كنترل بازدارد! وليكن ديري نپائيد كه اگر آنمرحوم از كوچهاي عبور ميكرد مردمانش تغيير مسير ميدادند تا مبادا به او حتی سلامي بدهند! ووو...
فوّاره!
#فواره گر بلند گردد عاقبت سرنگون شود. در آغاز حركت چنان با فشار و تندي و توفنده و سنگين اوج ميگيرد كه گويي هيچ چيزي جلودار او نخواهد بود و هر مانعي را درهم خواهد شكست ولي طولي نميكشد كه از سرعتش ميكاهد و آنقدر بيحال و ناتوان ميشود كه گويي مفهومي بنام #حركت و جهش در قاموسش وجود ندارد و بلكه برعكس راه بازگشت ميگيرد و در يك حركت ارتجاعي آنچنان #سقوط ميكند كه از جايگاه قبل از حركتش هم پستتر ميرود! و چه مشابهتي دارد با شعلههاي آتش كه ابتدائا چنان بالا ميرود كه گويي ميخواهد #هفت_آسمان را نيز به كام خود بركشد وليكن مقطعي ديگر كه بدان مينگري خاكستري است اسير زوزههاي باد و پراكنده در دشتي پهناور! از اين سوي بدان سوي و... آيا چيزي بود؟! [هیچاً پوچا!!!]
۲) وراثت
#اولاد از #اولياء خويش #ارث ميبرند. انتقال ويژگيهاي شكلي و محتوايي، خصائل ظاهري و باطني، صفات جسماني، رواني و خصائص اخلاقي، رفتاري، افكاري، اعتقادي و حتي ذوائق، سلايق، روشها، شيوهها، منشهاي زندگي و امثالهم در انسانها از #والدين به فرزندان و #ذرّيّه فرزندان و از نسلي به نسلي ديگر، امري مقتضي و گويا از #سنن_آفرينش انسانهاست و هيچ بنيبشري نيست كه از #آباء و #اجداد و از سلسله #پدران و #مادران خود ارثي نبرده باشد.
چه بسيار انسانهايي كه قيافه و حتي آناتومي بدنشان شباهت فراواني به والدين و يا والدين والدين خود دارند، حتي رنگ چشمانشان و بافت موهايشان و تُن صدايشان و طرز راه رفتنشان و حتي نحوه انديشيدن و برگزيدن راهكارهاي عملي مربوطه تا آنجا كه به مرور زمان برخي از مسائل در وجود انسانها بصورت نهادينه در ميآيد و گويي جزو ذات تفكيكناپذير ايشان ميگردد. چه بسيار صفاتي كه به مرور و در توالي نسلها مبدّل به ذات افراد ميگردد.
استعداد انسانهايي كه والدين و اجدادشان مشغوليات علمي، فرهنگي، فني، صنعتي داشتهاند در زمينههاي نرمافزاري بالاتر است و انسانهايي كه والدين و اجدادشان درگيريهاي فيزيكي و بدني داشتهاند در زمينههاي ورزشي، رزمي و تحركات اعضاء و جوارح و قواي جسماني مستعدتر ميباشند. هنرمندان نيز نشانههايي از استعدادهاي هنري والدين خود دارند و فرزندان تجار و كسبه نيز در گرايشهاي اقتصادي و بازاري چه بسا موفقتر هستند و هكذا ساير اقشار در ساير زمينهها و گرايشها. و صد البته «چرخههاي اقتصادي» روزگاران و گردش و «تداول قدرتهاي سياسي» هر زمان در انتخاب شغلها و گرايشها تأثير بسزايي داشته و دارند كه ممكن است بر ارثيه روحي و رواني و حتي مادي افراد غلبه كرده باشد. وليكن #صفات_مبدّله به ذات، #متن_شخصيت هر كسي را تشكيل ميدهد.
البته #شاكله_شخصيتي افراد تحت تأثير عوامل مختلفي از قبيل #عوامل_محيطي و #عوامل_تقويمي نيز هست وليكن #عوامل_وراثتي، نقش بارزتري دارد.
...ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۷/۴
🌐 👈حیفه نبینی👉
💠
🎲 👈محل نظرات👉
🙏