eitaa logo
چیمه🌙
639 دنبال‌کننده
541 عکس
27 ویدیو
3 فایل
🔹️فاطمه‌سادات موسوی هستم. 🔹️چیمه به زبان لُری یعنی مثل ماه 🎐اینجا هستم muuusavi@ .
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 همیشه اتفاقات رو راویان مختلف روایت کردن. اما امروز می‌خوایم از کتابی واستون بگیم که راوی اون‌ یه خیمه‌ست. 🏴 یه با قابلیت‌های خاص و شگفت‌انگیز، خیمه‌ای که صاحب اون هستن. 📖 کتاب در ده فصل و با تصویرگری‌های مناسب برای و نوشته شده. 📌 انتشارات شهید کاظمی 🆔 @nashreshahidkazemi
چیمه🌙
🛑 همیشه اتفاقات #روز_عاشورا رو راویان مختلف روایت کردن. اما امروز می‌خوایم از کتابی واستون بگیم که ر
. دیشب زهرا باقری که خودش چندتا کتاب نوشته و کتاب‌هایش چندین چاپ هم خورده ویدئوی معرفی خیمه ماهتابی را برایم فرستاد و نوشت: «می‌دونی، امام حسین نازش زیاده. نمی‌ذاره هرکسی براش کاری بکنه.» تا صبح که بیدار بودم و مشغول بازنویسی رمانم دلم می‌خواست این تعارف دوستانه‌ی از سر لطف را باور کنم‌. 🌟سلام بر ماه سرخوشی @chiiiiimeh .
هدایت شده از نوشکا
🔔 آغاز شد 📚 مسابقه کتابخوانی 👬 ویژه نونهالان و نوجوون‌های عزیز(مناسب برای بچه‌های ۷ الی ۱۳سال) اگه شما هم با نوجوون‌ها و نونهال‌ها ارتباط دارین حتما بهشون اطلاع بدین! 📘کتاب خیمه ماهتابی؛ روایت قصه کربلا از زبان خیمه حضرت زینب(س) 📝به قلم فاطمه سادات موسوی قیمت با تخفیف: ۷۲هزارتومان✅ 👌قیمت مناسب + هدیه‌های جذاب (هدیه‌های کتاب به اندازه خود کتاب خوب و دوست داشتنی‌اند؛ استیکر برچسبی زیبا، خیمه پارچه‌ای دلبر) همراه با مسابقه جذاب و جوایز ویژه👇 🔹کمک هزینه سفر زیارتی کربلا 🔹سنگ‌های متبرک حرم سیدالشهدا(ع) 🔹بسته‌های فرهنگی متنوع... نحوه تهیه کتاب👇 👈 مجازی https://manvaketab.com/book/380849/ 👈 پیام‌رسان ایتا @manvaketab_admin 👈 کتاب‌فروشی‌ها‌ی معتبر سراسر کشور اینم کانال مسابقه 👇👇 همه چیز در مورد این پویش رو در کانال ببینید https://eitaa.com/joinchat/982844187C5b0c4369bd
هدایت شده از نوشکا
هدایت شده از نوشکا
هدایت شده از نوشکا
هدایت شده از نوشکا
. ببخش هنوز زنده‌ام. @chiiiiimeh .
. «راهنمای زیستن در روزگار سخت» آنتن گوشی، صبح‌ها توی ابرده‌سفلی پر است. بعد از چند هفته سفر چشم‌هایم را وسط باغی اطراف شاندیز باز می‌کنم. می‌خواهم از زندگی بین افراد خانواده‌ام لذت ببرم، اما شب قبل بچه‌ها تب‌ولرز داشته‌اند و خودم افتاده‌ام به استخوان درد. بهشان می‌گویم بلیط بگیرم و برگردیم قم؟! راضی نمی‌شوند. می‌رویم درمانگاه. با آمپول و دارو سروته ماجرا را هم می‌آورم. چند روز بعد باز می‌پرسم برگردیم خانه؟ این‌بار استخر و بچه‌های خاله و مادربزرگ را بهانه می‌کنند. تسلیم می‌شوم. به ناشر پیام می‌دهم که یک‌چهارم کار تکمیل شده. خواهش می‌کنم وقت بیشتری بهم بدهد. محرم را فقط از نگاه دیگران تماشا کردم. حتی برای نوشتن توی کانال شخصی تمرکز کافی نداشتم. دعوت تاسوعای بیت رهبری را رد کردم تا از بچه‌ها سوال تکراری «چرا مثل بقیه مامانا برامون وقت نمی‌ذاری؟!» را نشنوم. بی‌حوصلگی را با خواندن کانال دوستم «فاش» برطرف می‌کنم. عکس کتابی که بهش معرفی کرده‌ام را گذاشته‌. خوشحال می‌شوم کتاب پاتوق‌‌ها را خوانده و نظرش را داده. از رابطه‌مان نوشته که شبیه چای است، گاهی سرد می‌شود، گاهی تلخ، گاهی تازه‌دم.‌ ما قبلا همکار بودیم. به خاطر هوش و استعداد و آن کلاه و لباس فارغ التحصیلی آبی رنگ توی پروفایلش «دانشگاه شریفی» صدایش می‌زدم. راه‌به‌راه ازش سوال می‌پرسیدم. بعد از اینکه جوابم را می‌داد، می‌گفت: گوگل دوست خوب ماست. می‌خندیدم و می‌گفتم: اگر تو یادم ندهی که من خنگول یاد نمی‌گیرم. ویراستاری یادم داد و اینکه بهتر است در لحظه عصبانیت تصمیم‌های جدی نگیرم. برای فاطمه‌‌السادات شه‌روش که خیلی حساس است نیم‌فاصله اسم‌ و فامیلش را درست بگذارم، صوت گذاشتم که: «می‌دونی هیچ‌چیزی اندازه نوشتن درباره خودم و خودت و رابطه کتابی‌مون نمی‌تونست حالم رو خوب بکنه.» بعد شاداب‌تر رفتم سراغ تمام‌کردن متن نیمه‌کاره‌ای درباره امید و آینده‌نگری.‌ تیک یکی از کارهایم را که زدم، با خیال راحت‌تری توانستم برگردم کنار بقیه. کیک تولد را گذاشتم روی میز و کلاه دست بچه‌ها دادم. رضا اولین خواهرزاده‌ام، نیمه‌ی محرم هشت سال پیش به دنیا آمد. @faaash @chiiiiimeh .
. کوتاه نقطه‌زن ویران‌کننده @chiiiiimeh .
. برایم توضیح داد شامورتی یا گداجوش چیست و چطور ازش استفاده می‌کنند. پرسیدم چرا گداجوش؟ برگشت عقب‌تر و از مدل چای دم‌کردن‌های قدیم گفت. از آدم‌هایی که کتری و سماورهای محترمی داشتند و سمت گداجوش‌ها نمی‌رفتند. دوتا کاسه خریدم فقط برای اینکه از مغازه‌اش یادگاری داشته باشم. وقتی برای عکس اجازه گرفتم گفت: از من بگیر، از پسرعموهام، از رئیسیِ عزیز. @chiiiiimeh .
. پرسیدم: این سبزی زیگزاگیه چیه آقا؟! گفت: بادرنجبویه، برای طرفای نیشابوره. @chiiiiimeh .
چیمه🌙
. پرسیدم: این سبزی زیگزاگیه چیه آقا؟! گفت: بادرنجبویه، برای طرفای نیشابوره. @chiiiiimeh .
. 🪁شما گفتید: ما بهش می‌گیم تَل‌خراسونی😍 @berrrke می‌دونستید بادرنجبویه چای مورد علاقه امام علی بوده؟ البته خیلی وقت پیش خواندم. منبع یادم نیست. این‌جا هم تازگی کشت می‌شود. @rozaneh4 شمال این تو حیاط ما درمی‌آد.😅 @tablo11 ما آباده‌ای‌های شمال فارس هم بادرنجبویه داریم. @ze_nematollahi مگه‌ نخورده بودی ؟! مال شهری که بزرگ شدم، نیشابور. @bashamimtashafagh ما بیرجندی‌ها به اون سبزی زیگزاگی می‌گیم بادوم‌تره! .
. روضه‌خوان از عموزاده‌های آمنه صدر (بنت‌الهدی) است. از اُنس بین حضرت زینب و حضرت عباس می‌گوید و روضه را با جمله «يا نَفْسُ من بعدِ الحسينِ هُوني» تمام می‌کند. @chiiiiimeh .
. پیرمرد جنوبی نشسته بود نزدیک میوه‌فروشی. با چاقوی تیزی ساقه‌ی خرفه‌ها را می‌چید و اندازه بیست هزارتومان کیسه‌کیسه می‌کرد. به پسرم گفتم باید از این‌ سبزی‌ها بخرم. کارت‌خوان نداشت. از میوه فروشی پول گرفتم و بهش دادم. وقتی تازه‌عروس بودم مادرهمسرم اولین بار سر سفره خرفه گذاشت. بهم گفت اسم دیگرش «بقلة الزهراء» است. امروز خرفه‌ها را با زهرا و آلا پاک کردیم. بهشان گفتم مادربزرگشان درباره غذاهایی که می‌شود با سبزی مورد علاقه حضرت زهرا پخت چه رسپی‌هایی یادم داده است‌. آشپزی‌کردن را از مادر همسرم یاد گرفتم، اما هیچ‌وقت شبیه او آشپز فوق‌العاده‌ای نشدم. @chiiiiimeh .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. بیستمین «سپنج» گفت‌وگوی نوش‌آفرین انصاری، دبیر شورای کتاب کودک، پژوهشگر علم اطلاعات و استاد کتابداری با علی درستکار را می‌توانید از فیلیمو ببینید. @chiiiiimeh .
. ژستِ پیرفرزانه را به خودش می‌گیرد. توصیه می‌کند متمرکز شوم تا وقتم را بین بزرگسال‌ و کودک‌ونوجوان‌نویسی تلف نکنم. توضیح می‌دهم آن‌طور که فکر می‌کند این دو ساحت برای من دست‌انداز ندارند. دلیل می‌آورم که فانتزی‌‌نوشتن من را متوجه حجم منفی سوژه‌ها می‌کند. سمتی که دیگران کمتر سراغش می‌روند. آسمان ریسمان می‌بافم اما قانع نمی‌شود. برایش عکسی می‌فرستم. می‌گویم که این سهم من از چاپ سوم خیمه ماهتابی است و من نمی‌توانم از لذت خوانده‌شدن داستان توسط چند هزار کودک دیگر بگذرم. شبیه کسی می‌شود که محاسباتش بهم خورده باشد. از آستانه عبور می‌کند به طرف ژرف‌ترین غار سفر نویسنده و می‌گوید: «این یکی رو بهت حق می‌دم.» @chiiiiimeh .
65.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. لباساش رو پوشید و نشست روی لمسه و گفت: «فیلم بگیر. می‌خوام توی پویش خیمه ماهتابی شرکت کنم.» فقط آخرش که می‌گه کتاب فوق‌العادیه و من دختر نویسنده‌م :))) @chiiiiimeh .