📌 براي خوشبخت بودن در يك رابطه لازم است هر روز پيام مثبت دريافت كنيد.
بيان جملاتی نظير :
▪️دوستت دارم
▫️خريد يك هديه
▪️دلم برايت تنگ شده
▫️احساس خوبی به من ميدهی
میتواند عشق را شعلهور كند ...
👈 فراموش نكنيد مردان بيش از زنان به شنيدن اين مسايل نياز دارند...در ميان زوجهايي كه زنان به همسرشان ابراز احساس نمی كنند، ميزان طلاق 2 برابر است ...
🧕 #همسرانه 🌸👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 پیشرفت زن ومرد درچیست؟
🔰 حاج اسماعیل #دولابی:
💠 از #حدیث_کسا، ادبِ صحبت کردن با فرزندان و شوهر و همسر را بیاموزید. وقتی میخواهید از منزل خارج شوید، اهل خانه را خشنود کنید و بیرون بیایید.
💠 وقتی هم خواستید وارد خانه شوید، بیرونِ در استغفار کنید و صلوات بفرستید، هر ناراحتی که دارید بیرون بگذارید و با روی خوش داخل [خانه] شوید. اهل خانه هم با روی خوش به استقبال شما بیایند.
💠 کمال زن و مرد در این است.
🧕 #همسرانه 🌸👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
❌گاهی برخی افراد، در محیط بیرون از خانه، اجتماعی و پرمحبت بنظر میرسند، اما درون خانه شخصیتی دیگر را ازخود بروز میدهند؛
👌با غریبه ها بامحبت اند وبا اهل و عیال سرجنگ دارند.❌
🌹 یادمان نرود که بعد از ازدواج، در زندگی مشترک، هیچ چیزی پرثوابتر از نیکی و محبت با همسر و فرزندان نیست.
🧕 #همسرانه 🌸👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#دوربین_خدا
🌷سه روز، روزه گرفت. از او پرسیدم: چی شده؟ چرا غذا نمیخوری؟ گفت: دارم خودم را تنبیه میکنم. گفتم: مگر چکار کردی که خودت را تنبیه میکنی؟ گفت: یادت است آن روزی که بچههای تبلیغات لشکر، با دوربین، به گردان ما آمده بودند. گفتم: خوب. گفت: وقتی دوربین سمت من آمد، مرتب نشستم و موهایم را مرتب کردم. گفتم: خب، اشکالی دارد؟
🌷....آهی کشید و گفت: بعد از مصاحبه فکر کردم، با خودم گفتم: ابراهیم! این مصاحبهها را مگر چه کسی میبیند؟ آدمهایی مثل خودت. ولی با اینحال، تو خودت را مرتب کردی و درست نشستی و مواظب رفتارت بودی، اما میدانی که سالهاست در مقابل دوربین خدا قرار داری و هرطور که میخواهی زندگی میکنی و هیچ وقت هم خودت را جمع و جور نکردهای؟ این فکر مرا اذیت میکند که چرا بندههای خدا را به خدا ترجیح دادم؟ بنابراین خودم را تنبیه میکنم!
🌹خاطره ای به یاد #شهید ابراهیم محبوب فرمانده گردان حزب الله
#راوی: رزمنده دلاور غلامرضا سالم
منبع: سایت نوید شاهد
🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan
در مراسم ختمی مردان زیادی جمع شده بودند، شخصی از صاحب عزا پرسید: چه شده؟
گفت: الاغم جفتک زده زنم را کشت،
گفت: این همه جمعیت برای تسلیت آمدن؟
گفت: نه،برای خریدن الاغ آمدن 😳😁
📚عبید زاکانی
🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
🌺🍃
#پندانه
پسر جوانی بیمار شد. اشتهای او کور شد و از خوردن هر چیزی معدهاش او را معذور داشت. حکیم به او عسل تجویز کرد.
جوان میترسید باز از خوردن عسل دچار دلپیچه شود لذا نمیخورد. حکیم گفت: بخور و نترس که من کنار تو هستم. جوان خورد و بدون هیچ دردی معدهاش عسل را پذیرفت.
حکیم گفت: میدانی چرا عسل را معده تو قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟
جوان گفت: نمیدانم.
حکیم گفت: عسل تنها خوراکی در جهان طبیعت است که قبل از هضم کردن تو، یکبار در معده زنبور هضم شده است.
پس بدان که عسل غذای معده توست و سخن غذای روح توست. و اگر میخواهی حرف تو را بپذیرند و پس نزنند و زود هضم شود، سعی کن قبل سخن گفتن، سخنان خود را مانند زنبور که عسل را در معدهاش هضم میکند، تو نیز در مغزت سبک سنگین و هضم کن سپس بر زبان بیاور!
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
✅سه دفتری که خداوند اعمال بندگان را در آنها ثبت میکند
✍پیامبراکرم(ص) فرمود: برای اعمال بندگان سه دفتر هست؛
❶ دفتری که خدا چیزی از آن را نمی آمرزد.
❷ دفتری که خدا به آن اهمیت نمی دهد.
❸ دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمی گذرد.
سپس فرمود: دفتری که خدا چیزی از آن را نمیآمرزد، شرک به خدا است.
دفتری که خدا به آن اهمیت نمیدهد، ستمی است که بنده میان خود و خدا به خویشتن کرده است. مانند روزهای که خورده یا نمازی که ترک کرده و خداوند اگر بخواهد آنرا میبخشد و از آن می گذرد.
و اما دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمیگذرد ستمهائی است که بندگان به یکدیگر کردهاند که ناچار باید تلافی شود.
📚 نصایح، نوشته مرحوم آیت الله مشکینی
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔷حسادت 4پايه دارد :
🔹پایه اول :مقایسه کردن
(تو قابل مقایسه با من هستی.)
🔹پایه دوم :احساس محرومیت
(تو چیزی داری که من ندارم.)
🔹پایه سوم:دوست داشتن آن نداشته
(دوست دارم که آن را داشته باشم.)
🔹پایه چهارم :احساس بیچارگی
(احساس بیچارگی می کنم که نمی توانم آن را داشته باشم.)
🔷پس زمانی که کسی به شما حسادت
می ورزد در واقع از شما تمجید می کند، هر چند به صورت ناخوشایند.
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
http://eitaa.com/cognizable_wan
وقتی گلی شکوفه نمی دهد،
گل را عوض نمی کنند،
بلکه شرایط رشدش را فراهم می سازند.
اگر موفق نشدی، هدفت را تغییر نده
مسیر حرکتت راعوض کن
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌علامت مومن بودن
🎙حجت الاسلام عالی
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✴️http://eitaa.com/cognizable_wan
تعلقات را کم کنید
زواید را حذف کنید
بنشین و بگو، این نقدار از #امور_مادی برای من کافی است و بیشتر از این، خودم را به بازی نمی گیرم!!
#قناعت پیشه باشید
#طمع به مال دیگران نداشته باشید
💫استاد صمدی آملی
📘معرفت نفس / مجلس ۵۳
#سلوک
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌿 #الگوبرداری_از_شھـــــدا
از سردار شهید همدانی پرسیدند:
بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه⁉️
گفت:
«تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره،
بروم یک گوشهای از این مملکت تو یک مسجدی🕌
تو یک پایگاه #بسیجی
برای بچههای نوجوان و جوان #کارفرهنگی انجام بدم
و برای #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم،
سرباز تربیت کنم،
کاری که تاحدودی #کوتاهی کردیم و آن دنیا باید #جواب_بدیم....!!!
🌹🍃🌹🍃
#سلوک
✳️ http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اثر قضا شدن نماز صبح !
🔰#حجت_الاسلام_رفیعی
🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan
🥥قسمت سفید نارگیل از نظر طب قدیم،
🥥گرم و خشـڪ است و به سبب داشتن
🥥چربی زیاد و مـواد مغـذی، بسیار چاق
🥥کننده است. آب نارگیـل، ســردرد ناشی
🥥از تماس زیاد با نور خورشید را تسکین
🥥می دهــــد. خــــوردن میـــوه نارگیــــل،
🥥نیـــروی جنسی را تقـــــویت می ڪـنـد.
🥥خـــوردن نارگیــــل بــه همــــراه شڪــر
🥥(شکر سرخ و طبیعی) برای رفع ناراحتی
🥥مثانه، تڪــرر ادرار، درد مفـاصل، تقویت
🥥بــدن و تولید خــــون اثر شفابخش دارد.
🥥نارگیــل ماننــد آنتی بیــــوتیڪ، رشـــــد
🥥باکتری ها را در بــدن متوقف می ڪند.
🥥برای از بین بردن سنگ کلیه، می توان از
🥥شیر نارگیل استفاده ڪــــرد. نارگیــل در
🥥تقـــــویـت حــــــــافظه مـــؤثــــر اســت.
#طب و #سلامت
🌿 http://eitaa.com/cognizable_wan
آلوئهورا چه می کند؟
کاهش چین و چروک
کاهش خشکی و تیرگی پوست
پاکسازی پوست
کاهش خشکی موها
کاهش خارش
درمان شوره سر
افزایش رشد وپرپشتی موها
#طب و #سلامت
🌿 http://eitaa.com/cognizable_wan
چربی سوزی با ابلیمو و جوانه گندم
اگر ورزش نمیکنید جوانه گــــندم را به همراه آبلیمو تازه هر شب میل کنید ... !
تا چربیهــای شــــکم از بین رفته و بدنتان از سمـــوم پاکسازی شود
#طب و #سلامت
🌿 http://eitaa.com/cognizable_wan
مردی از گروه انصار، خانه جدیدى در یكى از محلات مدینه خرید و به آنجا منتقل شد.
تازه متوجه شد كه همسایه ناهموارى نصیب وى شده است.
به حضور پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض كرد در فلان محله، میان فلان قبیله، خانه اى خریده ام و به آنجا منتقل شده ام.
متأسفانه نزدیك ترین همسایگان من شخصى است كه نه تنها وجودش براى من خیر و سعادت نیست، بلکه از شرش نیز در امان نیستم.
اطمیان ندارم كه موجبات زیان و آزار مرا فراهم نسازد.
پیامبر اكرم چهار نفر یعنی امام على (علیه السلام)، سلمان، ابوذر و شخصى دیگری را كه گفته اند مقداد بوده است، مأمور كرد با صداى بلند در مسجد به عموم مردم از زن و از مرد ابلاغ كنند كه هر كس همسایگانش از آزار او در امان نباشند ایمان ندارد.
این اعلام در سه نوبت تكرار شد.
بعد پیامبر اكرم با دست خود به چهار طرف اشاره كردند و فرمودند از هر طرف تا چهل خانه، همسایه محسوب مى شوند.
🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
🌺🍃
❣ترس به شما خواهد گفت:
حتی فکرش را هم نکن!
همانجا که هستی بمان!
الان اصلا وقت مناسبی نیست!
اینها دروغ هایی است که ترس را در مسند قدرت نگاه داشته و شما را از حرکت باز میدارد.
دروغ هایی که ادم را در حد متوسط نگه می دارد و موجب ناکامی میشود.
اگر زندگی واقعی میخواهید جلویش بایستید!
👤دبی فورد
#روانشناسی
💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
☃️☃️☃️☃️☃️
✳️ دعا چیست؟
دعا مشارکت با خداست!
وقتی ما در جلسه مشارکت می کنیم از دیگران درخواستی نداریم .
دعا زبان درونی است.
زبان درونی لازمه تفکر است.
بنابراین به وسیله دعا ٬ فکر می کنیم.
دعا آرامبخش است.
زیرا دعا همچون مشارکت خروج اشغال های ذهنی از روح است.
دعا حجامت روح است.
ما به وسیله دعا تفکرات دردناک خود را بیرون میریزیم. و در عوض به آرامش میرسیم ...!
#روانشناسی
💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
🕊
✨هرگز فکر نکنید باید سال ها قبل
شروع میکردید
این فکر باورهایتان را خراب می کند..
در عوض بگویید...
می خواهم همین الان شروع کنم
وبهترین سالهای زندگی ام را خلق کنم
#روانشناسی
💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
🟩 اجاقش کور است !
🔹️در سال های بسیار دور برای روشن کردن آتش، کبریت یا وسیله ای دیگر در اختیار نبود به همین منظور در یک مکان، آتشی همواره روشن بود تا مردم بتوانند از آن آتش برداشته و اجاق خانه های خود را روشن کنند.
وظیفه آوردن آتش از آتشکده بر عهده فرزندان خانواده بود به همین دلیل خانواده ای که فرزند نداشت اجاقش خاموش یا به عبارتی کور بود.
🔻 ریشه ضرب المثل ایرانی “فلانی اجاقش کور است” از همین است، به همین دلیل یکی از آرزوهای شیرین برای هر خانواده این جمله بود : " اجاقت سبز باد "
#اجاق #کور #سبز
#ضربالمثل
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خطر سوت کشیدن مغز بعد دیدن این ویدیو ❗
🪐 آیا در این هستی بی انتها غیر از زمین ؛ سیاره های دیگری هم میزبان حیات هوشمند هستند ؟
♨️ #دانستنی_ها 👇👇👇
🌍 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این فیلم روتو یکی از گروها دیدم.
خیلی لذت بردم .
دلم نیومد تنها کیف کنم
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✴️ @cognizable_wan
🌿🌺﷽🌿🌺
چقدر خدا داری؟
✅مرد و زنی نزد بزرگی آمدند و از او خواستند برای بدرفتاری فرزندانشان توجیهی بیاورد.
🍃مرد گفت: “من همیشه سعی کردهام در زندگی به خداوند معتقد باشم. همسرم هم همین طور، اما چهار فرزندم نسبت به رعایت مسایل اخلاقی بیاعتنا هستند و آبروی ما را در دهکده بردهاند. چرا با وجودی که هم من و هم همسرم به خدا ایمان داریم، دچار این مشکل شدهایم؟”
🌻آن بزرگ به آنها گفت: “ساختمان خانه خود را برایم تشریح کنید.”
✨مرد با تعجب جواب داد: “این چه ربطی به موضوع دارد؟ حیاط بزرگ است و دیوارهای کوتاهی دارد. یک ساختمان بزرگ وسط آن قرار گرفته که داخل آن اتاقهای بزرگ با پنجرههای بزرگ، اثاثیه درون ساختمان هم بسیار کامل است. در گوشه حیاط هم انبار بزرگی داریم، آن سوی حیاط هم آشپزخانه و حمام و توالت قرار گرفته است.”
🍃بزرگ پرسید : “درون این خانه بزرگ چه قدر خدا دارید؟”
زن با تعجب پرسید :”منظورتان چیست! مگر میتوان درون خانه خدا داشت؟”
گفت: “بله ! فقط اعتقاد داشتن کافی نیست! باید خدا را در کل زندگی پخش کرد و در هر بخش از زندگی و فکر و کارمان سهم خدا را هم در نظر بگیریم.
🍃 برایم بگویید در هر اتاق چه قدر جا برای کارهای خدایی کنار گذاشتهاید؟
🍃 آیا تا به حال در آن منزل برای فقیران مراسمی برگزار کردهاید؟
🍃 آیا از آن آشپزخانه برای پختن غذا برای در راه ماندهها و تهیدستان استفادهای شدهاست؟
🍃 آیا پردهای که به پنجرهها آویختهاید نقشی خدایی بر آنها وجود دارد؟
🌻 بروید و ببینید چه قدر در زندگی خودتان خدا را پخش کردهاید و رد پای خدا را در کجاهای منزلتان میتوانید پیدا کنید.
🌻 اگر چهار فرزند شما به بیراهه کشانده شدهاند، این نشان آن است که در آن منزل، حضور خدا را کم دارید. اعتقادی را که مدعی آن هستید به صورت عملی در زندگیتان پخش کنید، خواهید دید که نه تنها فرزندانتان بلکه بسیاری از جوانان و پیروان اطراف شما هم به راه راست کشانده خواهند شد.”
🌾🌺🌾🌺🌾🌺🌾🌺🌺
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
#چرا_ما_فرق_نداریم ❗️
🍃آیت الله بهجت قدس سره: چنان چه در اتاقی در بسته باشیم و بدانیم که قدرت بزرگی پشت در ایستاده و سخنان ما را ، علیه یا لَه خود می شنود و ضبط می نماید و به موقع علیه ما به اجرا می گذارد ، چقدر حال ما فرق می کند و مواظب سخنان خود می شویم!؟
با اینکه آنها را نمی بینیم ، ولی علم داریم و می دانیم که پشت در هستند ، پس چرا حال ما نسبت به امام زمان (عج) چنین نیست در انجام آنچه بر لَه یا علیه اوست!؟ و با اهل سنت که چنین اعتقادی را ندارند ، فرق نداریم!؟
📗جناب عشق
#سلوک
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹#داستانآموزنده
کشاورز مخلصی بود که اسب پیری داشت و از آن در کشت و کار مزرعه خود استفاده میکرد.
یک روز اسبِ کشاورز به سمت تپهها فرار کرد.
همسایهها در خانه او جمع شدند و به خاطر بد شانسیش به همدردی با او پرداختند.
کشاورز به آنها گفت: شاید این بدشانسی و به خاطر اعمال بدم بوده و شاید هم خیری در آن نهفته است، فقط خدا میداند.
یک هفته بعد، اسب کشاورز با یک گله اسب وحشی از آن سوی تپهها بازگشت.
این بار مردم دهکده به او بابت خوش شانسیش تبریک گفتند.
کشاورز گفت: شاید این خوش شانسی بوده و شاید بدشانسی، فقط خدا میداند.
فردای آن روز وقتی پسر کشاورز در حال رام کردن اسبهای وحشی بود از پشت یکی از اسبها به زمین افتاد و پایش شکست.
این بار وقتی همسایهها برای عیادت پسر کشاورز آمدند، به او گفتند: چه آدم بد شانسی هستی.
کشاورز باز هم جواب داد: شاید این بدشانسی و به خاطر اعمال بدمان بوده و شاید هم خیری در آن نهفته است، فقط خدا میداند.
چند روز بعد سربازان ارتش به دهکده آمدند و همه جوانان را برای خدمت در جنگ با خود بردند، به جز پسر کشاورز که پایش شکسته بود.
این بار مردم با خود گفتند: کشاورز راست میگوید، ما هم نمیدانیم شاید اینها خوش شانسی و خیری در آن نهفته است و شاید هم بدشانسی است؛ فقط خدا میداند.
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
#پندانه
✍ اصل و فرع اعمالت را بشناس
✍روزی کشتی بزرگی در نزدیکی جزیرهای به صخرهای اصابت کرد و غرق شد.
✨مسافران کشتی مدت یک ماه مجبور شدند در آن جزیره زندگی کنند تا یک کشتی گذری آنان را دید و نجاتشان داد.
✨در آن جزیره، آنان میوههای سرخرنگی را میخوردند که هستههای بزرگی داشت.
✨زمان سوارشدن به کشتی، برخی از آنها قدری از میوهها را همراه خود به کشتی بردند و چون به وطن رسیدند، متوجه شدند هستۀ آن میوهها بسیار خوردنیتر از خود میوهها بود و در اصل میوۀ اصلی، هسته بود که آن را دور میریختند.
✨گاهی ما هم در اعمال صالح خود، اصل آن را تباه میسازیم و از دنیا آنچه را که باید برداریم، میگذاریم و آنچه را که باید بگذاریم، برمیداریم.
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
#ابراهیم_هادی
#ازدواج
💫عصر یکی از روزها ابراهیم از سرکار به خانه می آمد . وقتی وارد کوچه شد نگاهش به پسر همسایه افتاد .
پسر با دخترجوانی مشغول صحبت بود . پسر ، تا ابراهیم را دید بلافاصله از دختر خداحاقظی کرد و رفت .
می خواست نگاهش به نگاه ابراهیم نیفتد .
چند روز بعد دوباره این ماجرا تکرار شد . دختر سریع به طرف دیگر کوچه رفت و ابراهیم در مقابل پسر قرار گرفت .
ابراهیم با لبخند همیشگی با پسرترسیده دست داد و گفت : ببین در کوچه و محله ی ما این چیزها سابقه نداشته ، من تو و خانواده ات را کامل میشناسم ، تو اکه واقعا این دختر رو می خواهی من با پدرت صحبت می کنم که ...
جوان پرید وسط حرف ابراهیم و گفت:
توروخدا به بابام چیزی نگو ، من اشتباه کردم ، غلط کردم و ...
ابراهیم گفت : نه منظورم رو نفهمیدی، ببین پدرت خونه بزرگی داره و تو هم که تو مغازه او مشغول کار هستی ، من امشب تو مسجد با پدرت صحبت می کنم . ان شاءالله بتونی با این دختر ازدواج کنی ، دیگه چی میخوای؟
جوان با سرپایین و خیلی خجالت زده گفت : بابام اگه بفهمه خیلی عصبانی میشه .
ابراهیم جواب داد : پدرت با من ، حاجی رو میشناسم . آدم منطقی و خوبیه .
جوان هم گفت : نمی دونم چی بگم . هرچی شما بگی . بعد هم خداحافظی کرد و رفت .
شب بعد از نماز ، ابراهیم در مسجد با پدر آن جوان شروع به صحبت کرد . اول از ازدواج گفت و اینکه اگر کسی شرایط ازدواج داشته باشدو همسرمناسبی پیداکند باید ازدواج کند .
در غیراینصورت اگر به حرام بیفتد باید پیش خدا جوابگو باشد . ابراهیم ادامه داد : حاجی اگه پسرت بخواد خودش حفظ کنه و تو گناه نیفته ، اون هم تو این شرایط جامعه، کار بدی کرده؟
حجی ک از شنیدن ازدواج پسرش اخم هایش در هم بود گفت : نه !
فردا نیز مادر ابراهیم با مادر جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد ...
بعد یک ماه آخر کوچه چراغانی بود و لبخند رضایت بر لبان ابراهیم .
پ ن ؛ این ازدواج هنوز هم باپرجاست !
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan