eitaa logo
کامنت‌نگاری در فضای مجازی
14 دنبال‌کننده
14 عکس
0 ویدیو
0 فایل
✍️ حمید بُردخونی علوم ارتباطات اجتماعی ‌علاقه‌مند به اخلاق فناوری اطلاعات (اخفا) ▪️لینک دعوت: https://eitaa.com/joinchat/2440364232Ce839e9342b ▪️کانال تلگرام: https://t.me/commentnegari ▪️وبلاگ: https://commentnegari.blog.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
داده‌کاوی ایرنا: مرجعیت خبری تلگرام فارسی؛ داخلی‌ها یا خارجی‌ها؟ یافته‌ها: 🔺 بررسی تحلیلی فعال در در شاخص‌های مختلفی چون میزان بازدید، عضوگیری، فعالیت و استناد مطالب نشان می‌دهد کانال بالاترین امتیاز را در میان کانال‌های خبری داخلی و خارجی کسب کرده است. بعد از آن کانال‌های (سبز و قرمز) قرار می‌گیرند که با شاخص ۲.۲۵ و ۲.۷۵ رتبه‌های بعدی را از آن خود کردند و با شاخص ۴ در رتبه چهارم این رتبه‌بندی قرار گرفته است. 🔺 نکته حایز اهمیت در این بررسی، به بالاتر بودن شاخص‌های و کانال‌های خبری داخلی در نسبت به کانال‌های مشابه خارجی دلالت دارد به گونه‌ای که می‌توان نتیجه گرفت بیشتر و تلگرام تمایل و علاقه‌ بیشتری برای پیگیری از کانال‌های تلگرامی داخلی نسبت به همتایان خارجی خود دارند و این نتیجه از میزان فعالیت، عضوگیری، انتشار و استناد مطالب آنها به خوبی قابل مشاهده است. @commentnegari
📚زبان ساده‌ی اتفاقی وارد و صفحه‌ی ترکیبات وحشی بافقی شدم. مصرع اول ترکیب‌بند زیبای «گله‌ی یار دل‌آزار» چنین است: ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تو را... ترکیب‌بندی زیبا با سوزناک! به قول حافظ: یک قصه بیش نیست غم ، وین عجب کز هر می‌شنوم نامکرر است هر ۱۳۷ کامنت، خواندنی است. کلمه به کلمه سرگذشت و آدم‌هاست. تجربه‌ی شب‌های ، ، ، و... که به عنوان حاشیه‌ی این شعر ثبت شده‌اند. نکته‌ی جالب کامنت‌های ، سیرِ زمانی آن است. بازه‌ی زمانی کامنت‌های ثبت‌شده‌ی این شعر، از ۱۲ ۱۳۸۶ تا چند روز پیش، یعنی ۳۰ ۱۴۰۱ است. کاربران گنجور به کامنت‌ها، «حاشیه» می‌گویند. کاربری حاشیه‌اش را اینگونه نوشته است: سال ۱۳۶۷ چهارم دبیرستان، استاد دکتر ازهر، خواندن و حفظ کردن این ترکیب‌بند و چند شعر دیگر رو به ما توصیه کرد و در کنار دروس اون‌ها رو حفظ کردیم. یادگاری ارزشمند از استادی بزرگمنش در خونین‌ترین دوران و . کاربر دیگری گفته است: چقدر فوق‌العاده بود این شعر... به معنای کلمه محشر... چه خاطراتی از چه زمان‌های دوری... تعداد قابل توجهی از این حاشیه‌ها، روایتِ نرسیدن‌هاست. حرف‌های در دل‌مانده‌ای که هر از گاهی را می‌کند. کاربری به نام مجتبی احساس خودش را چنین بیان می‌کند: اما هنوز هر چند وقت یک بار.....گاهی.....یادش می‌افتم و از ته دل آه می‌کشم کاربری به نام مصطفی اما زاویه دید منحصر به فردی دارد. حاشیه‌اش مربوط به سال ۱۳۹۳ است: .. هیچ دقت کردید بسیاری از دوستانی که برای این شعر حاشیه نوشته‌اند حول و حوش چهل سال یا مثل من بیشتر دارند؟! این نشون می‌ده که علیرغم روزگار هنوز دلامون است. را شکر..‌. با کامنت مصطفی،‌ یاد حرف یکی از استادان افتادم که خطاب به بعضی از مسئولان نوشته بود: به عشق برگردید... و جای دیگری، سر کلاس درسش گفته بود: چیزی که آدم‌ها را نجات می‌دهد، است. ۱۰ آبان‌ماه ۱۴۰۱ 🔺 عبارت «زبان ساده‌ی عشق» از زنده‌یاد حسین منزوی است: «دلم گرفته برایت» زبان ساده‌ی عشق است سلیس و ساده بگویم، دلم گرفته برایت @commentnegari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توی پایگاه اطلاعات علمی ایران (گنج) واژه‌ی «کامنت» را جست‌وجو کردم. سه پایان‌نامه‌ی جدید دیدم. دو پیشنهاده (پروپوزال) مربوط به سال ۱۴۰۰ و یک پایان‌نامه‌ی ثبت‌شده مربوط به سال ۱۳۹۹. البته پایان‌نامه‌ها و پیشنهاده‌های دیگری هم ثبت‌ شده‌اند. یکی از موضوعات جالب، بحث «ادب و بی‌ادبی» در کامنت‌های کاربران است. این موضوع هم از منظر اخلاقی و هم از منظر «نظریه‌های ادب» مورد بررسی قرار گرفته است. 🔺 إ‌ن‌شاالله در فرسته‌هایی خلاصه‌ای از پژوهش‌ها، پایان‌نامه‌ها، و مقالات مربوط به کامنت‌ها منتشر می‌شود. ۱۴ آبان‌ماه ۱۴۰۱ @commentnegari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کامنت بالا را در حمایت از «ژیرو» بازیکن تیم ملی فرانسه نوشتم. کاربری کامنت پایین را در جواب من نوشته که حاوی نصیحت است. معمولا چنین کامنت‌هایی در سایت خبری مشرق دیده می‌شود؛ کامنت‌هایی با مضامین «نصیحت‌، توجه به ارزش‌های معنوی، امر به معروف و...». نکته‌ی جالب این است که طبق تجربه، کامنت اول در جهت‌گیری کاربران مشرق خیلی اثرگذار است. و نکته‌ی جالب‌تر آنکه فاصله‌ی زمانی انتشار برخی از کامنت‌های اول و انتشار خبر، زیر ده دقیقه است (مشاهده‌ی چند خبرِ تصادفی در بازه‌ی چند ماهه). یعنی با یک کامنتِ بی‌سروته در همان زمان‌های اولیه‌ی انتشار خبر می‌توان موضوع بحث را به کلی تغییر داد. ۰۳ آذرماه ۱۴۰۱ کانال تلگرام | وبلاگ @commentnegari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لؤلؤ و مرجان، شاید قدیم‌ترین کتاب مرتبط با سواد رسانه‌ای استاد مهدی محسنیان‌راد در اثر جدید خود به نام «رسانه‌شناسی» در قسمت مربوط به سواد رسانه‌ای، به نکته‌ی جالبی اشاره می‌کنند. ایشان معتقد است قدیم‌ترین کتاب فارسی که می‌توان آثاری از مباحث سواد رسانه‌ای را در آن یافت (منظور از رسانه، منبر است) کتاب لؤلؤ و مرجان اثر حسین محدث نوری است. اتمام این کتاب بهمن‌ماه ۱۲۸۰ هجری شمسی (۱۹۰۲ میلادی و ۱۳۱۹ هجری قمری) است. محدث نوری انگیزه‌ی خود برای نگارش این کتاب را دریافت نامه‌هایی از یکی از شیعیان مقیم هند ذکر می‌کند. نویسنده‌ی نامه به محدث نوری توضیح می‌دهد که چگونه منبری‌ها، حریص و بی‌باک در باب مصیبت کربلا دروغ می‌گویند‌ و صرفا برای آنکه سبب گریانیدن مؤمنان شوند، اصرار تام بر نشر اکاذیب و مجعولات دارند. به عنوان نمونه: «[بر سر منبر] می‌گویند روزی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بالای منبر خطبه می‌خواند، امام حسین (ع) آب خواست. عباس در آن وقت طفل بود. چون شنید تشنگی برادر را، دوید نزد مادر و آب برای برادر در جامی گرفت و آن را بر سر گذاشت. آب از اطراف می‌ریخت به همین قِسم وارد مسجد شد. چشم پدر بر او افتاد. گریست و فرمود امروز چنین و روز عاشورا چنان و قدری از مصائب او ذکر نمود...». محدث نوری به صورتی مستند توضیح می‌دهد که امام حسین (ع) در آن زمان، مردی ۳۰ ساله بوده است. اظهار تشنگی کردن از جانب جوانی در این سن، آن هم در مجلسی عام و در میانه‌ی خطبه‌ی امیرمؤمنان، نه تنها مکروه و حتی حرام است و چنین سخنی نه تنها با مقام امامت، بلکه از نظر عدالت و با رسوم متعارف انسانیت نیز مناسبتی ندارد (محدث نوری، بی‌تا: ۲۰۳- ۲۰۴). هنگامی که ۶۸ سال از نگارش کتاب لؤلؤ و مرجان گذشته بود، آیت الله مطهری به مدت چهار شب (فروردین ۱۳۴۸) با الهام از این کتاب بر سر منبر می‌رفت که بعدها متن سخنان او به صورت کتاب تحریفات عاشورا در اوایل انقلاب چاپ شد. 🔺رسانه‌شناسی (نسخه‌ی خلاصه شده) انتشارات سمت، چاپ اول: ۱۳۹۹🔺 @commentnegari
فرماندهی انتظامی استان سمنان - دفتر تحقیقات کاربردی، در ازای اجرای طرح پژوهشی و تحقیقاتی به دانشجویان و فارغ‌التحصیلان ارشد و دکتری، کسری خدمت می‌دهد. 🔺 شماره‌ی تماس: 023 _ 21821190_91 سایت: http://semnan.jrl.police.ir
ورود دیرهنگام و ناکافی به اخلاق فناوری اطلاعات ✍ حمید بُردخونی هنگام نگارش پایان‌نامه، کتاب مأخذشناسی اخلاق فناوری اطلاعات و ارتباطات را خریدم. هنگام مطالعه‌ی منابع نوشتاری (مکتوب)، سه تاریخ را یادداشت کردم: ۱) منابع مکتوب قبل از ورود اینترنت به ایران ۲) منابع مکتوب بعد از ورود اینترنت تا [آغاز به کار وبلاگ‌ها یا] نقطه‌ی آغاز رسانه‌های اجتماعی (۱۳۶۸- ۱۳۸۱) ۳) منابع مکتوب بعد از ۱۳۸۱ 🔺در بازه‌ی زمانی (۱) تنها یک متن نوشتاری درباره اخلاق فناوری اطلاعات وجود دارد. و زمان آن به اسفندماه ۱۳۵۷ برمی‌گردد. اسم کتاب «انقلاب امید: در ریشه‌های عوامل اومانیستی جامعه صنعتی» است. اریک فروم در این کتاب به جامعه‌ای اشاره می‌کند که در آن انسان خوب می‌خورد، خوب می‌خوابد ولی با این حال او منفعل است. چنین انسانی کم احساس است و فردیت و خلوتش نیز در معرض تهاجم است. نویسنده معتقد است در چنین جامعه‌ای، انسان از نظر مادی دارای رشد روزافزون است؛ اما از منظر اخلاقی، عاطفی و فرهنگی و اجتماعی عقب‌گرد دارد (نقل شده در رحمتی، ۱۳۹۲: ۱۴۵) 🔺در بازه‌ی دوم، ۳۲-۳۱ منبع وجود دارد (برخی از منابع گردآوری‌اند. به عنوان نمونه خیلی از منابع سال ۱۳۷۹ از کتاب چالش‌های حقوقی، اخلاقی و اجتماعی فضای رایانه‌ای است). ویژگی بازه‌ی دوم چیست و چرا بازه‌ی دوم مهم است؟ با فراگیر شدن اینترنت در دهه ۱۹۸۰ در غرب و نیز گسترش فناوری‌های ارتباطی، فضای مجازی شکل گرفت. در ایران، اینترنت برای اولین بار سال ۱۳۶۸ و سپس به صورت عمومی سال ۱۳۷۲ برای استفاده دانشگاهی وارد ایران شد (بردخونی، ۱۳۹۹: ۱۴). همچنین اولین ارائه دهنده خدمات وبلاگ فارسی، پرشین بلاگ است که در سال ۱۳۸۱ آغاز به کار کرد (ویکی پدیا). هر چند وبلاگ هنوز با رسانه‌های اجتماعی فاصله داشت اما می‌توان آن را نقطه‌ی آغاز رسانه‌های اجتماعی دانست که شبکه‌های اجتماعی دیجیتال نسل سوم در بستر آن‌ها شکل گرفت (محسنیان‌راد، ۱۳۹۹: ۲۶۶). بنابراین نسلی از ایرانیان یادگرفتند به جای گفت‌وگوی چند نفره‌ی تاکسی، یا کافه نادری و قهوه‌خانه‌ها، در ابعادی بسیار وسیع به نام وبلاگ، درباره‌ی هر موضوعی که به آن علاقه دارند سخن بگویند و بحث کنند (محسنیان‌راد، ۱۳۹۹: ۲۶۷). بررسی منابع نوشتاریِ بازه‌‌های زمانی اول و دوم نشان می‌دهد مباحث اخلاقی فضای مجازی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. رواج اخبار جعلی، شایعه‌پراکنی، پورنوگرافی، حریم خصوصی، هک کردن، سرقت اطلاعات، اطلاعات کاذب، قمار اینترنتی، خرید و فروش، تزاحم اخلاقی و... از مباحث مهمی است که چندان مورد توجه واقع نشده است. از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۲ (بر اساس مأخذشناسی) بیش از ۴۰۰ منبع مکتوب وجود دارد. بیش از ۱۰ برابر شدن منابع مکتوب در بازه‌ی زمانی ۱۱ ساله نشان دهنده‌ی توجه به مسائل حوزه‌ی اخلاق فناوری است. توجهی که به گواه متخصصان این حوزه، چندان کافی نبوده است. ۲۴ دی‌ماه ۱۴۰۱ 🔺مطلب مرتبط: https://eitaa.com/harahmati/402 @commentnegari
عشق‌آموزی ✍ حمید بردخونی روزنامه‌ی اصفهان زیبا| شماره‌ی ۴۴۹۳؛ صفحه ۸ کلیپ‌ها و متن‌هایی توی فضای مجازی پیدا می‌شود که حال و هوای ادم را عوض می‌کند. همین چند روز پیش کلیپی از یک معلم کاشانی دیدم که از دانش‌آموزانش می‌خواست روز مادر را تلفنی به مادرانشان تبریک بگویند. بچه‌ها کمی که با مادر صحبت می‌کردند به گریه می‌افتادند. درست است کلیپ کوتاه و حدود ۷۰ ثانیه است اما به اندازه‌ی عمرمان حرف و ارزش دارد؛ چون مهر و محبت به مادر است؛ چون رابطه‌ی مادر و فرزند است. چون قدردانی است. حقیقتش من هم مثل بچه‌های توی کلیپ متأثر شدم. رفتم سراغ کامنت‌ها. دیدم کاربران بی‌شمار دیگری هم حال و هوایشان عوض شده و حس خوب گرفته‌اند. کامنت‌ها را تک‌به‌تک که می‌خواندم این مصرع حافظ به ذهنم می‌آمد: «کز هر زبان می‌شنوم نا مکرر است». منظورم احترام به خانواده، مادر و احترام به بزرگترهاست. یعنی هرچقدر در این دوران از این دست صحنه‌ها ببینیم یا درباره‌شان حرف بزنیم کم است. کاربری می‌گوید «دنیای ما خیلی خیلی به این گریه‌ها نیاز دارد». منظورش حتما گریه‌های محبت‌آمیز است، گریه‌های قدردانی. گریه‌هایی که باعث می‌شود آدم خودش را بهتر بشناسد. کاربر دیگری نوشته است «احترام به بزرگترها راه حل بسیاری از مشکلات» است. درست مثل زندگی روزمره که گاه با آدم‌های ناجور روبرو می‌شویم توی فضای مجازی هم همینگونه است. همیشه افرادی پیدا می‌شوند که دوست دارند حال خوبت را خراب کنند. مثل بلای آسمانی بر سرت نازل می‌شوند. گرم خواندن کامنت‌های زیبا بودم که دیدم کاربری نوشته «چه ذوقی داره گریه‌ی بچه رو درآوردن؟». یکی دیگر از همین افراد نوشته بود «داره بچه‌ها را شکنجه می‌ده و خودش خوشحاله». این نظرات آدم را به فکر فرو می‌برد. نمی‌دانم این‌ها توی زندگی‌شان هم ناسپاس‌اند؟ این کامنت‌های منفی رشته‌ی افکارم را پاره کرد. نه تنها منِ خواننده که کاربران زیادی به حرف‌های این‌ها بها نمی دهند. کار درست همین است. این‌ها اتفاقا توجه می‌خواهند. دوباره برمی‌گردم به همان کامنت‌های آموزنده. کاربری حضور دانش‌آموزان در مدرسه را در شکل‌گیری شخصیتشان مؤثر می‌داند. از لحن مشخص است که دلِ خوشی از آموزش‌های مجازی ندارد. راست می‌گوید. خیلی‌هامان نکات زیادی از جمع‌های دانش‌آموزی یاد گرفته‌ایم. کاربران دیگری می‌گویند «خیلی کار خوبی هست که بچه‌ها بتونن احساساتشان را بیان کنند». کامنت کاربری نظرم را جلب می‌کند. او نوشته است چنین کارهایی به دانش‌آموزان «درس زندگی» می‌دهد؛ چیزی که جایش در مدارس کشورمان خالی است. یعنی آموزش و پرورش در کنار هم است که شخصیت بچه‌ها را شکل می‌دهد. و ما خیلی اوقات از بُعد دوم غافلیم. تنوع بیان باعث تنوع دیدگاه‌ها می‌شود. و توی همین کامنت‌ها با چه دیدگاه‌هایی آشنا شدم. همینجور کامنت‌های پرمهر را می‌خوانم و رد می‌شوم. با هر کدام احساسات مثبتم بیشتر می‌شود. می‌رسم به این کامنت «این از جمله اتفاقاتی است که می‌رساند عشق همچنان زیبا هست. اگر زشتی‌ها زیاد شده». ناخودآگاه یاد بیت معروف مولانا می‌افتم: تو مگو همه به جنگند و زصلح من چه آید تو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروز انتشار صحنه‌های زیبا واکنش‌های عمیق همه‌مان را به دنبال دارد. کارهای پسندیده راهی به دل‌هامان باز می‌کند. اصلا با همین کارهای کوچک اما پسندیده می‌توانیم حس خوب را به دیگران هدیه بدهیم. می‌توانیم به اندازه‌ی خودمان چراغی روشن کنیم. به اینجا که رسیدم یاد حرف‌های پدرم افتادم که وقتی «بچه مدرسه‌ای» بودم می‌گفت: «تا زمانی که خوبی وجود داره، خوبی بکن». @commentnegari
آدم‌ها را ببینیم ✍ حمید بردخونی روزنامه‌ی اصفهان زیبا| شماره‌ی ۴۴۹۹؛ صفحه ۸ غرق شدن در کامنت‌ها را دوست دارم. خصوصا کامنت‌هایی که درباره‌ی زندگی و تجربه‌ی آدم‌هاست. وقتی یک نفر از زندگی‌اش می‌نویسد، معمولا کامنت یا متنش را ثبت می‌کنم. مدتی است وبلاگ‌ها را می‌خوانم. یکی از کاربران خودش را «بچه طلاق» معرفی می‌کند. توی وبلاگش درباره‌ی روزهایی که گذرانده است می‌نویسد. به قول خودش می‌نویسد تا در یاد و خاطرش بماند که چه روزهایی را سپری و چه راه‌هایی را طی کرده است. پدر و مادرش هر کدام زندگی مستقل دارند؛ دختر وبلاگ‌نویس این روایت اما آواره‌ی خانه‌ی عمو، مادر، گاه پدر و پدر بزرگ است. توی یکی از شهرهای کوچک کشورمان زندگی و کار می‌کند برای ماهی دو میلیون و پانصد هزار تومان! صداقت و صراحتِ همراه با ادب، احترام و شکرگزاری نوشته‌هایش را دوست دارم. زیر یکی از فرسته‌هایش کاربری نوشته بود «تو بدبختی چون خودت بی‌عرضه‌ای. همش از بقیه انتظار داری فقط. هیچی بارت نیس». انگار این کامنت غمی به غم‌هایش اضافه کرده و از قضاوت‌هاشان به ستوه آمده بود. در یک فرسته‌ی جداگانه خطاب به این افراد نوشت «من اینجا نه کسی رو دعوت کردم نه مجبور که نظر بده. نه مجبور که قضاوت کنه. اینجا جاییه که من راحتم. حرف دل منه. وقتی نمی‌تونیم حتی تسکینی باشیم، چیزی نگیم بهتر نیست؟ من از هیچکی تا حالا همدردی نخواستم. اونم وقتی که یک دقیقه از زندگی هیچکس خبر نداریم». واقعا چه پیش می‌آید که یک نفر به راحتی دل همنوعش را می‌شکند و با «زبان تلخ می‌آزاردش؟». یعنی چون هیچکس در فضای مجازی ما را نمی‌بیند و نمی‌شناسد مجازیم هر کلمه‌ای را برای دیگران به‌کار ببریم؟ کاربری اما به جای حرف‌های آزار دهنده، با نگاهی پُر مهر و همدلانه نوشته است «چه‌قدر نوشته‌هات درد داشت. ناراحت نباش. درست می‌شه. از ته دلم برای آرامش قلبت دعا می‌کنم و آرزو می‌کنم به همه‌ی خواسته‌های زندگی‌ات برسی. نمی‌خوام نصیحت کنم اما تلاش و توکل دو عنصر مهمی هست که باید همیشه حواست بهشون باشه. از کامنت دیگران و فیدبک منفی که بهت وارد می‌کنن دل‌آزرده نباش. شاید بعضی‌ها لحنشون مهربون نیست اما خوش قلبن. ببخش و بگذر». استاد ما می‌گفت «آدم‌ها را ببینیم. آدم‌ها نیاز به دیده‌شدن دارند. خوبی‌هاشان را، خوش‌لباس بودنشان را... کافی‌ست خوب نگاه کنیم. آدم‌ها خیلی چیزها برای دیدن دارند. گاهی یک توجه کوچک، یک تعریف و یک لبخند از آدمی فرشته می‌سازد. پرِ پرواز به او می‌دهد و زیر و رویش می‌کند. حال آدم با خوشحالی دیگران خوب می‌شود؛ نه با بدحالی و خشم و کینه در آن‌ها». @commentnegari
مسئولیت‌های نامحسوس ✍ حمید بردخونی روزنامه اصفهان زیبا| شماره ۴۷۸۰؛ صفحه ۸ چند روز پیش خبر کلاهبرداری یک شرکت فروش موبایل (آیفون) منتشر شد. برای شرکت کوروش کمپانی، سلبریتی‌ها و بلاگرهای زیادی تبلیغ کرده بودند و هرکدام در شناسایی این شرکت به مشتریان سهمی داشتند. حالا مدیر این شرکت فرار کرده است. نظرات فضای مجازی را از دیده می‌گذراندم. کاربران بی‌شماری درباره‌ی این شرکت و حواشی به‌وجود آمده صحبت کرده‌اند. کاربری معتقد است نقش سلبریتی‌ها کمتر از مسئولان است. او می‌گوید «حالا این سلبریتی‌ها با خود می‌گویند شرکتی که اینطور تبلیغ می‌کند، حتما مجوزهای قانونی خود را گرفته است. شما بدون جواز کسب و بدون نظارت، حتی یک مغازه کوچک هم نمی‌توانید باز کنید... حالا مقصر چنین کلاهبرداری‌های بزرگی فقط سلبریتی‌ها هستند؟». یکی دیگر از کاربران مقصر اصلی این ماجرا را مسئولان و تصمیمات آنان می‌داند. «به نظرم مقصر اصلی، تصمیمات غلط مسئولانی است که در دنیای امروز انواع محدودیت‌ها را به جامعه تحمیل کرده‌اند؛ در مرتبه‌ی بعد کوروش کمپانی و سلبریتی‌ها و مردم ساده». یکی از کاربران نگاهش را به سمت صداوسیما می‌برد و می‌نویسد «مگر صداوسیما که پدیده شاندیز را چند سال پیش تبلیغ کرد، وجدان درد گرفت...؟». در همین راستا کاربری نوشته است «می‌خوان همه‌چی رو بندازن گردن سلبریتی‌ها. وزارت صمت چی‌کاره است؟ پلیس چی‌کاره است؟ چرا ممنوع‌الخروج نبود؟ چرا علنا فعالیت پانزی می‌کرد؟». کاربرانی نیز معتقدند سلبریتی‌ها سرمایه‌های اجتماعی‌اند و چنین مسائلی خواسته یا ناخواسته از اعتبار آنان می‌کاهد. «با این کارش گند زد به اعتمادی که مردم به سلبریتی‌ها داشتن. شاید هم می‌خواستن که گند زده بشه به این اعتماد». نظرات بیشتری که می‌خوانم می‌بینم هرکدام به نحوی در نقد ویژگی‌های رفتاری مردم ایران است. طمع، یکی از کلیدواژه‌های اصلی این نوع نظرات است. «سرچشمه همه کلاهبرداری‌ها طمع عده‌ای زیاده‌خواه است که فکر می‌کنند سود کلان، مال مفت .... بی‌زحمت هم ممکن است جایی پیدا شود. تا این طمع‌کاران هستند، کلاهبرداران هم هستند». بعضی از کاربران معتقدند طمع، عقل را کور می‌کند‌. آنها می‌گویند با عقل باید سنجید که آیا تبلیغاتی که می‌کنند مطابق با واقعیت است یا خیر؟. کاربران دیگری رفتار شهروندان فعال در فضای مجازی را نقد می‌کنند. آنها معتقدند کلاهبرداری مدیر کوروش کمپانی، پیامد چنین رفتارهایی است. «کشور جهان سومی یعنی کشوری که یه پیرمرد رو به‌خاطر عوعو معروف کنی؛ فالوورهاش بشه یک میلیون و سیصد هزار نفر. بعد همون با عوعوعو کردن بیاد تبلیغ یک شرکت دزد رو بکنه...». یکی از کاربران، شیوه‌ و سبک زندگی را مورد انتقاد قرار می‌دهد. او با اشاره به زندگی نمایشی برخی افراد می‌نویسد «از بس نمایشی زندگی کردن مد شده، گوشی آیفون داشتن برای یک عده شده هویت و شخصیت و برای بدست آوردنش چه کارهایی که نمی‌کنن...». با این نظر، یاد حرف یکی از آدم‌های دور و برم افتادم که سالها پیش گفت «وقتی آیفون دست می‌گیرم، اعتماد به نفسم بیشتر می‌شود!». هر کاربری بنا به تجربیات خود، به گوشه‌ای از این اتفاق و اتفاقاتی مشابه اشاره کرده است. راهکار چیست؟ چه باید کرد؟ کاربری می‌گوید «هزینه پیشگیری خیلی کمتر از برخوردِ بعد از این جرم است». بله! پیشگیری خوب است. اما وظیفه‌ی ما کاربرانی که مسحور فضای مجازی و تبلیغات چهره‌های مشهور هستیم؛ چیست؟ تک‌تک ما کاربران فضای مجازی و شهروندان چگونه می‌توانیم از چنین اتفاقاتی پیشگیری کنیم؟ لازم است بدانیم چهره‌های مشهور بیشتر دیده شدن، کسب محبوبیت و جلب منفعت را جزو اولویت‌های خود می‌دانند. هرچند آنان برای رسیدن به این اهداف، همیشه اخلاق را زیر پا نمی‌گذارند ولی لزوما به پیامدهای اخلاقی کارهایشان هم چندان توجه ندارند. بنابراین در مواردی که پای پول و تبلیغات در میان باشد لازم است گفته‌های آنان را با عقل و تجربه راستی‌آزمایی کنیم تا مانند هزاران مال‌باخته‌ی ماجرای کوروش کمپانی، پشیمان نشویم (رحمتی، کانال اندکی اندیشه، ۲۸ بهمن ۱۴۰۲). @commentnegari
🌺 عید غدیر، عید امامت اخلاق بر آنان که هم‌چون ابوتراب(ع) سیاست‌ورزی‌شان در راستای اهداف اخلاقی است و در عرصه سیاست نیز اخلاق را پاس می‌دارند مبارک 🔹امام‌علی(ع): «فَإن کانَ لا بُدَّ مِنَ العَصَبِیه.. فَلیکُن تعصُّبُکم لِمَکارمِ الْخِصالِ و مَحامِدِ الأفعالِ و مَحاسِنِ الأمورِ» «اگر قرار است تعصّبى صورت گيرد بايد تعصّب شما براى اخلاق پسنديده، کارهاى نيک و امور خوب و شايسته باشد. (نهج البلاغه) حسینعلی رحمتی ۵ تیر ۱۴۰۳ 💥اندکی اندیشه ضرر ندارد
مناظره کاربران مجازی ✍ حمید بردخونی روزنامه اصفهان زیبا| شماره ۴۸۶۴؛ صفحه ۸ روزهای نزدیک به انتخاب دولت چهاردهم است. بیشتر صفحات، کانالها و گروه‌های فضای مجازی پر است از کامنت‌های تبلیغی برای نامزدها. در لابلای کامنت‌ها دنبال کاربرانی می‌گردم که کامنت‌هایشان حاوی تبلیغات نباشد. کاربرانی درباره‌ ویژگی‌های فرد اصلح گفت‌وگو کرده‌اند. «اصلح کسی است که در جایگاه و یا در پست سازمانی قبلی خودش کاری مفید و یا قدم مثبتی برای مردم و مملکت برداشته باشد...». کارایی و تصمیمات درست دو کلیدواژه‌ای است که در بعضی کامنت‌ها دیده می‌شود. به عنوان نمونه کاربری می‌گوید «اصلح کسی هست که در بزنگاه‌های حساس بدون توجه به موج‌ ایجاد شده در جامعه تصمیمات و مواضع درستی بگیره». تعدادی از کاربران با نقد احزاب معتقدند هر حزبی افراد خود را بدون اشتباه می‌داند. کاربری با رد نگاه صفر و صدی به نامزدهای انتخاباتی نوشته است «از هیچکدام نمی‌توان محکم دفاع کرد و گریبان چاک کرد. چون هر کدام نقطه ضعف مهمی دارند. باید با پذیرش این ضعف‌ها رأی داد». با نگاه این کاربر موافقم. هر شش نامزد ریاست جمهوری به واسطه‌ی سالها فعالیت ممکن است نقاط ضعفی داشته باشند؛ اما آنچه مهم است دیدن نقطه ضعف‌ها و قوت‌هاست. یکی از کاربران همین مضمون را در کامنتش بیان کرده است. «به جای احساسات بروید صحبت‌ها و سوابق افراد رو بررسی کنید. کمی هم اطلاعات از کانال‌ها و هواداران کاندیدای رقیب خودتون بگیرید...». کامنت‌های حاوی توهین و تحریم انتخابات نیز دیده می‌شود. کاربری نوشته است «با توجه به اینکه اینجا می‌شه آزادانه نظر داد، من و خانواده‌ام به هیچ وجه در شوی (نمایش) انتخابات شرکت نخواهیم کرد». کاربری از تحریم‌کنندگان انتخابات می‌پرسد «... اولا من توصیه به رأی دادن یا رأی ندادن نمی‌کنم. می‌خواهم سناریوهای مختلف را بررسی کنیم و بعد تصمیم بگیریم. پس سؤالم این هست: بعد از اینکه رأی ندادید آن‌وقت در سناریوی‌های محتمل چهار سال آینده چه خواهید کرد؟». کاربر دیگری ضمن توهین به برخی نخبگان فکری می‌نویسد «یک اتفاق خوبی که خواهد افتاد به برکت این انتخابات، همانطور که سلبریتی‌ها از گفتمان سیاست و انتخابات دور شدند، اینبار هم نخبگان فکری جامعه از منظر مردم ایران جدا خواهند شد...». کاربرانی معتقدند مردم باید در سرنوشت خود، مشارکت داشته باشند. «... ما باید خودمون برای خودمون تصمیم‌ بگیریم نه اینکه یه عده در داخل یا بیشتر در خارج برای ما نسخه بپیچن».  برخی از کاربران معتقدند هرکس انتخاب شود در زندگی مردم تفاوتی ایجاد نمی‌شود. تعدادی نیز با اشاره به دستاورد هر دولت، حرف این کاربران را نقض می‌کنند. تا روز انتخابات این گفت‌وگوها و جدل‌ها ادامه دارد. در بین کامنت‌ها چشمم به کامنتی می‌افتد که با بقیه متفاوت است. «به نظرم همانگونه که در داخل رأی دادن یا ندادن سیگنال به حاکمیت است به این موضوع هم می‌بایست فکر کنیم که با رأی دادن یا ندادن چه سیگنالی به کسانی‌که در خارج کشور در جهت مبارزه با جمهوری اسلامی هستند می‌فرستیم». یکی از کاربران اما به شرایط کشور اشاره و دیگران را به شرکت در انتخابات دعوت می‌کند. «همه در انتخابات شرکت می‌کنیم. اما نه کشور رو دست وطن‌فروشان بدهیم و نه دست تندروها. اعتدال و میانه‌روی لازمه‌ی شرایط امروز کشور هست...». @commentnegari