دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
حالا شاید بتوان گفت که دین چیست و چرا نازل شد؟ دین سبک زندگی انسان در آسمان انسانیاش است. یک قدم ما
دین انسان چند طبقه است. لذا مراتبی دارد که هر چه انسان رشد کند لایههای جدیدتری از آن را کشف میکند. در عین اینکه تعادل را حفظ کرده و در لایههای پایین مشغول دینداری است، آسمانش نیز مشغول دینداری است. دین یکی بیشتر نبود اما در هر دوره از آسمانی نازل شد و بر زمین نشست.
پیامبر که آمد دین را از آسمانی فراتر از همه آسمانها نازل کرد. آنجا که حتی جبرائیل هم راه نداشت. بالاترین فرمول، کاملترین ساختار. لذا شد دین آخر. دین تمام. دین کامل و پس از آن نه پیامبری خواهد آمد و نه دینی نازل خواهد شد. زیرا حقیقت از آزادترین و نابترین و پاکترین و گستردهترین و عریانترین مرتبه خودش نازل شده و انسان بر آن تفوق پیدا کرده و در آن مقام دین عین پیامبر است. و آنچه از دین میشناسیم امتداد وجود آن حضرت در آسمانهای دیگر و تا زمین است. حالا میتوان گفت که چگونه احکام اسلام اتصال واقعیات را با حقایق برقرار میکنند. میتوان دانست که چگونه اسلام تمام مراتب آسمان و زمین را در یک برنامه جامع تعریف میکند. چگونه دین مرتبه به مرتبه ما را به عمق خویش دعوت میکند و قدم به قدم از مرگ به سمت زندگی و از زمین به سمت آسمان و از زندان به سمت آزادی میکشاند. چگونه عدول از دین پشت کردن به زندگی و ازادی است. چگونه شعارهای دنیای مدرن انسان را اسیر میکند و اجازه رهایی نمیدهد.
انسان مدرن مانند آن زندانی میماند که به اعمال شاقه محکوم شده و با غل و زنجییر برده میشود تا کوه را با پتکهای سنگین خرد کند. انسان در زمین در حال تبدیل ماده از صورتی به صورت دیگر است نه برای اینکه خوشبختتر زندگی کند و نه برای اینکه شادتر باشد و نه برای اینکه آزادتر باشد و نه برای اینکه ماندگارتر باشد و نه برای اینکه بزرگتر باشد و نه برای اینکه قدرتمندتر باشد. تنها برای اینکه عدهای که عهد دوستی با شیطان بستهاند بر دیگران سلطه پیدا کنند و انسان را به تدریج از میان بردارند.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
دین انسان چند طبقه است. لذا مراتبی دارد که هر چه انسان رشد کند لایههای جدیدتری از آن را کشف میکند.
انسان در زمین مشغول زبالههاست. مشغول نقد کردن مصرف کردن بیجای همه آن سرمایهای که از آسمان باخود آورده و به صورت خشت و گل درآورده. زندگی مادیگرایانه اسراف و اتلاف انسان است. هزینه کردن آسمان برای زمین هیچ شکوه و شهامتی نمیخواهد. جنون میخواهد. دیوانگی میخواهد که با فریب شیطان فراهم شده است.
ما دیندار نمیشویم که گرفتارتر شویم. دین ما را قدم به قدم بالا میبرد. باعث میشود سختی و قساوت زمین تا دل ما نرسد. کمک میکند تا قلب ما زنده و لطیف بماند. پوسته نشود. خشک نشود. باعث میشود نمیریم و تمام نشویم. باعث میشود از آن بالا از جایی که همه علم کامل است، حیات کامل است، رهایی کامل است، رشد کامل است، شادی کامل است به جهان نگاه کنیم. باعث میشود هر چیزی را قبل از اینکه خشک شود و جامد شود و ثابت شود و تثبیت شود تعیین کنیم. باعث میشود همه چیز در آسمانها و زمین در تسخیر ما باشند. تکریم پیامبران تحقیر انسان نیست تعظیم انسان است. زنده نگه داشتن انسان است. بالا بردن انسان. رساندن انسان به آنجایی که در آن متولد شده. به جایی که از آن نازل شده. به وطنش. حب الوطن من الایمان.
انسان بالاتر از هر فرمولی جز فرمول بندگی خدا متولد شد. از دامنههای وجودش معادلههای زندگی در تمام آسمانها شکل یافت و اعتبار پیدا کرد. تمام قوانین امتدادهای حقیقت انسانند.
حال باید به حال انسانی که در زمین جامدات زندانی شده و آسمان را قضاوت میکند گریست. انسانی که آسمان خویش را فراموش کرده و فضای خویش را گم کرده و در دنیای حیوانات و گیاهان و اشیاء ادعای خدایی میکند و گمان میکند که چیز زیادی به دست آورده در حالی که همه اینها تنها خاک پای انسان است نه بیشتر.
چه خوب است از این منظر یک بار دیگر همه آن چیزهایی که شنیدهایم و دیدهایم و دانستهایم و خواستهایم مورد توجه قرار دهیم. یک بار دیگر کلاهمان را قاضی کنیم و بینیم چه کردهایم.
حالا شاید بدانیم که چرا خداوند نامه عمل ما را به دست خود ما خواهد داد. فرض کنید با مرگ و قیامت شما به آسمان انسان خوانده شوید. در آنجا اندازه شما چقدر است؟ در آنجا چه کسی بالاتر از شما هست که نامه عملتان را برای شما قرائت کند. شما اوج خلقت بودید. آری به شما در آسمانتان نامه عملتان را میدهند و میگویند بخوان و حکم صادر کن. تویی که حکم همه عالم در دست تو بود. آنگاه که به آگاهی آسمان هفتم رسیدی و دانستی که در چه عزت و عظمتی خلق شده بودی تو را به همان لباسی بازمیگردانند که در آن منجمد شده بودی. حالا دنیا را با آگاهی آسمان هفتم درک خواهی کرد. حالا خواهی فهمید که پیامبر چرا اشک میریخت. امیر المؤمنین چرا؟ فاطمه چرا؟ حسن چرا؟ حسین چرا؟ سجاد چرا؟ باقر چرا؟ صادق چرا؟ کاظم چرا؟ رضا چرا؟ جواد چرا؟ هادی چرا؟ عسکری چرا؟ مهدی چرا؟ حالا خواهی دید که چه اتفاقی در زمین در حال رخ دادن بود و تو غافل بودی و به یاد نمیآوردی. حالا حرص و جوش خوردنهای مؤمنان دیگر آن معنای دنیایی را برای تو نخواهد داشت. نخواهی گفت چقدر خشن و عصبانیاند. چقدر متعصب و کورمزاجند. نمیگویی چقدر سختگیرند. هر چند ادبیات درستی برای بیان آنچه مییابند را نداشته باشند و نتوانند آنچه را میخواهند با زبان تو بیان کنند. آری زبان. آن چیزی که تو به زمینیاش عادت کردی و آسمانیاش را از یاد بردی. پس هر چه با تو سخن گفت نیافتی. زمین را بافتی
هدایت شده از نوشتههای مهدی جمشیدی
🔻بایکوت بهجای پاسخ
🖊مهدی جمشیدی
آیتالله ابوالقاسم علیدوست در درس خویش دربارۀ سخن حقیر گفتهاند: «کلیپی از یک نفر اخیراً پخش شده است که البته این شخص در اینگونه حرفزدنها سابقه دارد و من واقعاً نمیدانم چرا این افراد راه پیدا میکنند حرف بزنند. خود این شخص میگوید من اصلاً حوزه ندیدم و یکسری مطالب را میگوید؛ مثل کسانیکه از طریق حل جدول، باسواد میشوند. ایشان میخواهد از عظمت حجاب بگوید که البته از عظمت حجاب هرچه مطلب بگوییم جا دارد ولی اینکه ادعا کنیم ولایت علی(ع)، ضروری دین نیست ولی حجاب، ضروری دین است، مشکلساز است. وقتی تو این حرف را میزنی، حجاب بالا نمیآید و اگر هم بالا بیاید، ولایت امیرالمومنین(ع) پایین میآید. کسانی که بخواهند سوءاستفاده کنند همین را میگیرند و میگویند ولایت علی(ع) که شیعه بر آن استوار شده است در حد حجاب نیست؛ میگویند بنیان شیعه بر پایهای است که به اندازه حجاب نیست. متأسفانه حسابوکتابی وجود ندارد و این افراد را میآورند حرف بزنند. همین کلیپ را فردا وهابیت میگیرد و چقدر از آن استفاده میکند. این ثمره حرفزدن کسانی است که درس نخواندند، ثمره ندانمکاری کسانی است که نمیدانند رسانه را در اختیار چه کسانی قرار دهند و فقط جهات خاصی برایشان اهمیت دارد که اگر آن جهات درست باشد هرچه بادا باد!»
https://iqna.ir/00HZXL
خبرگزاری بینالمللی قرآن نیز افزون بر انعکاس این برداشت، چندی بعد تلاش کرده تا قدری فضاسازی منفی کند و ماهی خود را از آب گلآلود بگیرد:
https://iqna.ir/00HZw9
به اختصار بگویم:
۱. سبک و سیاق تحقیرآمیز آقای علیدوست در آنچه که بهواقع، نقادی نیست، نشان از نوعی «اَشرافیگری علمی» دارد که زاویۀ نگاهش، از بالا به پایین است و منتقد و مخالف خویش را هیچ و پوچ میانگارد. مواجهۀ ایشان «تخریبی» است و نه «اصلاحی»، و بدین جهت، ادبیات تحقیرآمیز و ملامتکننده استخدام کردهاند. میخواهند دیندانیِ فقهبسنده و فقهِ مصلحتزدهاشان را به بهای گزاف، به مخاطبِ آزاداندیش بفروشند و اطاعت مقلّدانه و تمکین مرعوبانه بخرند. من خریدار چنین متاعی نیستم و جز در برابر استدلال و برهان، سر تعظیم و تسلیم فرونمیآورم. بهجای «تحکّم»، «تلطّف» بورزید و بهجای «اقتدار»، بر «استدلال» تکیه بزنید و بهجای «ملامت»، «مباحثه» کنید. من «سابقهدارِ» کدام سخن مبتذل بودهام و کجا از «حل جدول»، معرفت اندوختهام؟! در بیستوپنج سال گذشته، پنج هزار جلد کتاب خواندهام و در مطالعه و فکر و نوشتن و مباحثه، ممحض و متمرکز بودهام.
۲. ما را متهم به اختناقطلبی و انسدادخواهی و خودمرکزبینی میکنند اما آشکار میگویند نباید رسانه در اختیار کسی چون من قرار بگیرد. آری، به «مناظره» و «مواجهه» فرانمیخوانند و «کرسی آزاداندیشی» برپا نمیکنند و وارد «گفتگوی عاری از اقتدارهای نامعرفتی» نمیشوند، بلکه طریق «حذف» و «سرکوب» در پیش میگیرند و پاسخِ دیگریهای معرفتیشان را با توصیه به «نفی» و «طرد» میدهند. وقتی از «قدرتِ ابطالِ علمی» بیبهره باشند، بهناچار باید «قدرتِ اختناقِ عملی» را به میدان بیاورند و در سایۀ مُهرِ خاموشی بر دهان دیگریها دوختن، اقتدارشان را حفظ کنند. در منبرهایشان، نالۀ آزادی بیان برای دگراندیشان سرمیدهند و فریاد بایکوت برای انقلابیها. هیچگاه در پی رسانه نبودهام، بلکه همواره دعوت شدهام و اغلب نیز با اصرار پذیرفتهام.
۳. عجبا که حتی در اینجا نیز ایشان، جانب «مصلحت» را گرفته و «حقیقت» را وانهاده است؛ ایشان نمیگویند این گزاره که «ولایت حضرت امیر -علیهالسلام- ضروری مذهب است و نه ضروری دین»، غلط است، بلکه میگویند بیانش «برخلاف مصلحت» است. پس نظر ایشان معطوف به مقام «صلاح» و «فساد» است و نه «صدق» و «کذب». تا اینجا روشن شد که دستکم، سخن من «غلط» نبوده است. اما ایشان ادامه میدهند که این سخن برخلاف مصلحت است به این دلیل که موجب تنزّل مرتبۀ ولایت نسبت به حجاب میشود. این سخن نیز راه به حقیقت نمیبرد چون «ضروری دین» بودن یک حکم، به معنای تحقّقِ «توافقِ بینامذهبی» دربارۀ آن حکم است و نه «مهمتر» و «بنیانی» بودن آن حکم. مگر هر آنچه که در میان مذاهب اسلامی، جزو «بیّنات» و «قطعیّات» است، در حکم «باطن شریعت» و «گوهر دین» است؟! اصطلاح ضروری دین، حاکی از «اجماع مسلمانان» است و نه (بهطور حتمی) «ارکان اسلام». غرض من از بیان این نکتۀ تناقضیاب در برابر طرف مناظره که شیعه بود، این بود که اثبات کنم ولایت حضرت امیر که تو آن را پذیرفتهای، امر اجماعی نیست، اما حجاب که تو آن را «حکم تاریخی» میدانی و نه «حکم دینی»، امر قطعی و بیّن در میان فرقهها و مذاهب اسلامی است. حاصل این بیان، «تحکیم حکم حجاب» است و نه «تقلیل حکم امامت». بهراستی، این بدیهیّات را کسی چون من باید به استاد سطوح عالی حوزه بگوید؟!
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
هدایت شده از خبرگزاری فارس
محمدتقی فهیم، منتقد سینما: دیکتاتوری جریان انحصارطلب، ناصر طهماسب را از مراسم تشییع و وداع محروم کرد
🔹جریان انحصارطلب بهخاطر همکاری ناصر طهماسب با کارها و مستندهای روشنگرانهای که در حوزۀ تاریخ معاصر ایران ساخته شده بود، به او تهمت زد.
🔹این جریان درست مثل هیتلر، دارای ایدئولوژی و خوی دیکتاتوری است. این جریان شبه فاشیستی برای دوقطبی کردن جامعه در عرصه فرهنگ و هنر از هیچ تلاشی فروگذار نبوده و نیست.
@Farsna - Link
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀 آیا علما و حوزههای علمیه با امام خمینی و انقلاب اسلامی مخالف بودند؟
🎥 تیزر
👤 استاد مهدی ابوطالبی؛ معاون پژوهش و مدیر گروه #تاریخ و اندیشه معاصر مؤسسه امام خمینی
🔸 #مذبذبین_حوزوی در عملیات روانی اخیری که آغاز کردهاند، شبهات و دروغهای بیاساسی را نسبت به امام خمینی (قدس سره) و انقلاب اسلامی وارد کردهاند که مغایر با حقایق و مستندات تاریخی است.
استاد ابوطالبی به این شبهات پاسخ دادهاند.
⁉️ آیا امام خمینی (قدس سره) یک استثناء بود و فقهای دیگر وارد سیاست نمیشدند؟!
⁉️ آیا حضرت امام در نهضت انقلابی خود، فقها و علما و بدنه حوزه را همراه نکردند؟!
⁉️ تنها حضرت امام اعلامیههای سیاسی میدادند؟!
⁉️ فقها و علما پس از پیروزی انقلاب چه برخوردی با حکومت اسلامی داشتند؟!
🎞 فیلم کامل:👇🏻
Aparat.com/v/41FKG
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی
#همراهی_علما
@Tanbiholomah
@Manahejj
هدایت شده از سلامتی وجود نازنین اقا امام زمان عج صلوات خادم الحسینی ما عاشق مبارزه با صهیونیست هایم
🔰به يقين بهترين مرگ، #شهادت در راه خدا است.
🌹امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
🔸إنَّ الْمَوْتَ طَالِبٌ حَثِيثٌ لاَ يَفُوتُهُ الْمُقِيمُ. وَلاَ يَعْجِزُهَ الْهَارِبُ إنَّ أَکْرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ ! وَالَّذِي نَفْسُ ابْنِ أَبِي طَالِب بِيَدِهِ، لاََلْفُ ضَرْبَة بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ مِيتَة عَلَى الْفِرَاشِ فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللهِ
🔹مرگ طلب کننده سريعى است، که نه آنها که بر جاى خود ايستاده اند از چنگال او رهايى مى يابند و نه آنها که فرار مى کنند مى توانند از دست او بگريزند! به يقين بهترين مرگ، شهادت (در راه خدا) است، سوگند به آن کس که جان فرزند ابو طالب در دست اوست هزار ضربه شمشير بر من آسانتر است تا مرگ در بستر، در غير طاعت خدا !
نهج البلاغه خطبه ۱۲۳
▪️خداوند متعال #شهید_سید_رضی_موسوی که امروز در سوریه به دست پلیدترین دشمنان اسلام به درجه رفیع #شهادت نائل آمدند را با #امیرالمومنین_علیه_السلام محشور بفرماید و ما را ادامه دهندگان راه شهدا قرار دهد.
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر شیطان ضدانسان است، هر چه از آن برآید با همین توصیف ضد قابل توضیح است.
تمدن غرب بیگمان برخواسته از نگاه شیطان به انسان است. لذا من آن را نه تمدن که ضدتمدن میشناسم. لذا ضدقدرت تولید میکند و ضدجامعه به وجود میآورد و ضدزندگی عمل میکند و ضدسلامت و امنیت و فرهنگ و اقتصاد و سیاست حکومت میکند. غرب در یک حرکت تدریجی ضدطبیعت و ضدحیات قدم بر می دارد. نمونههایی وجود دارد که از کنترل خارج شده و ناگهان پنهانکاری های چند قرنی را رسوا کرده و خوی ضدانسان و انسانیت سردمداران غرب را آشکار کرده است.
تمدن ضدانسانی، علم نمیزاید، جهل میزاید. ضدعلم است. ضد آگاهی است. ضد فهم و ضداندیشه است. ضدآموختن و ضد پرورش یافتن است. ضد ادب و ضد زبان است. همه اینها را در لباس ریا و دروغ و فریب انجام میدهد. با آگاهی کثیف، اندیشه کثیف، آموزش کثیف، زبان کثیف انسان را دچار جاهلیت انباشتهای میکند که انگار راه فراری از آن وجود ندارد.
تفسیر به رأی مشارکت
وحشت اصلاحات از اینکه حضورشان در انتخابات برای نظام آوردهای داشته باشد باعث شده همواره در فهم نسبت خود با انتخابات گنگ و متحیر باشند.
نتیجه انتخابات اگر به نفع اصلاحات باشد که میدانند چطور با قدرتی که از سوی نظام به دست آوردهاند بر سر نظام بکوبند و آن را بیمار و مجروح سازند. مثل ۹۲ اما اگر شرکت کردند و مشارکت اتفاقا بالا بود و آنان رأی نیاوردند چه؟! در این صورت باعث شدهاند نظام تقویت و تأیید شود بدون اینکه چیزی به آنها برسد. راهکار اصلاحات در این صورت ایجاد فتنه است. همان چیزی که ۸۸ آن را آزمودند و وقتی خیالشان راحت شد که این فرصت به یک تهدید تاریخی تبدیل شد، کنار کشیدند. اما شاید ایمنترین راه در شرایط فعلی برای آنها شرکت نکردن باشد. آنها باور ندارند که مشارکتی شکل بگیرد. از سوی دیگر باور دارند که رأی لازم را ندارند. پس بهترین گزینه همان است که بیشتر به ضرر نظام است. همواره ثابت شده که جریان نفاق برانداز نرم و غیررسمی نظام است. میانجی زندهگیری نظام با کمترین هزینه و بیشترین بهرهوری. در این صورت باید اصلاحات مایل باشد که کنار بکشد. اما مسئله به این سادگیها هم نیست. اگر بنا بر این باشد که اصلاحات در انتخابات دیده نشود، دو گمان بزرگ پررنگ خواهد شد. ترسیدند و تحریم کردند. این یعنی حذف خودخواسته اصلاحات از سپهر سیاسی کشور و یک منافق هیچ وقت نمیخواهد حذف شود، مگر به هزینه نظام. آنها باید بتوانند برچسب خالصسازی و یکدستسازی را به پیشانی نظام بزنند. در این صورت مشارکت آنان باید حسابشده و مشروط باشد. باید چندین سناریو در فضای کشور رسانهای شود و ذهنها آماده باشند. اصلاحات باید بیاید و ببیند چه پیش میآید. اگر رأی چشمپرکنی نداشت، میتواند نظام را به حذف مردم متهم کند. اگر رأی خوبی داشت اما برنده نشد، میتواند نظام را به تقلب متهم کند و اگر رأی آورد، انتقام این چند سال را با قدرت خواهد گرفت. در هر صورت از بودن اصلاحات در انتخابات خیری به کسی نمیرسد. آنها قدرت را برای نقش ضدقدرت خود میخواهند و نه بیشتر. قرار نیست اصلاحی صورت پذیرد و کاری جلو رود. آنها باور دارند که باید مردم را فریفت و اجازه داد و تشویق کرد تا از جاذبه زمین لذت ببرند.
اصلاحات پروژه جهانی دارد. رفع و دفع مزاحمت ایران برای غرب. فرقی نمیکند کجا ایستاده باشد. لگدش را باید به نظام بزند. اما واقعیت این است که اصلاحات به شدت معتقد به معجزه است. او باور دارد که ممکن است ناگهان صحنه تغییر کند و مردم با روی آوردن به چهرههایی پنهان و ناشناخته از جهت گرایشهای سیاسی، نشان دهند که موضوع نظام نیست، برخی کارگزاران آن هستند یعنی همان اتفاقی که در ۷۶ رخ داد. اگر مردم بخواهند این بلوغ را از خود نشان دهند که همواره بخش مهمی از منطق مشارکت آنان بوده، اصلاحات میخواهد همان طرفی باشد که پنهانی وارد صحنه شده است و خود را دیگری جا زده.
یعنی اصلاحات روی دو سناریوی انتقادی، اعتراضی به ظاهر متضاد قمار میکند. مشارکت انتقادی، اعتراضی و عدم مشارکت انتقادی، اعتراضی.
همین نیت ناپاک و تلاش برای مصادره رأی ملت و تفسیر به رأی مشارکت و شیطنت مدنی، آنها را تبدیل به جماعتی متفرق و بلاتکلیف کرده که نمیتوانند به انتخاب درست برسند. چرا که بنا دارند، مشارکت را تردستانه به رقابت بین خود تنازل داده و مردم را نه ولی نعمتان خود که پیروان و دامنه خود نشان دهند. آنها به دنبال قدرت و شهرت ریاستند و نه خدمت و پذیرش مسئولیت. لذا هیچ گاه آنان را در موضع پاسخگویی نخواهی دید. بلکه با نگاهی از بالا بر مردم منت میگذارند و حضور مردد و متزلزل خود در انتخابات را با هزار اما و اگر اعلام میکنند. این همان چیزی است که رایحه تند و زننده آن را استشمام کرد و از آنان بیزار شد.
در نهایت یکی از چند سناریوی عمده اتفاق خواهد افتاد. مهم روایتی است که رسانههای غیرانقلابی سرنخهای آن را از پیش آماده کردهاند تا آماده بر هم زدن بازی نظام باشند. البته که انتخابات بازی نیست و بسیار جدیتر از هر اتفاق عمومی دیگر در کشور است؛ واقعیت این است که برای جریانات قدرتطلب انتخابات بازی است. بازی قدرت. جریان اصلاحات این را ثابت کرده که مشارکت را ذیل رقابت خویش میفهمد و سلامت و امنیت انتخابات را نیز مشروط و منوط به تحقق خواستههایش میداند. در غیر این صورت از تخریب نظام تا تحقیر مردم و تعظیم دشمن و تکریم خائن از هیچ کاری واهمه ندارد. با توجه به تجربه حضور در قدرت تنگناهای تصمیمگیری و پیچیدگیهای تصمیمسازی را میشناسد و در همان نقاط به کمین مردم و نظام به ویژه در دوران انتخابات مینشیند. لذا شاهدیم که شعار مردم برای آنان تنها زمانی زنده میشود که انتخاباتی در پیش است یا فرصتی دست داده تا نظام تهدید شود. مردمسالاری در منطق اصلاحطلبی ابزار است نه مقصد؛ لذا همواره عامل تنازل کیفی آن و بازی با کمیت آن بودهاند.
هدایت شده از مبشرصبح
#شهید_آوینی : غایت خلقت جهان، پرورش انسانهایی است که در برابر شدائد بر هرچه ترس و شک و تردید و تعلق است غلبه کنند و حسینی شوند.
#شهید_سیدرضی
اسرائیل به دنبال راههای فرار آبرومند از غزه است. هزینههای بنبست غزه، برای اسرائیل هر لحظه به صورت تصاعدی بالا میرود. به نظر میرسد استیصال و بیچارگی دامنگیر رژیم جنایتکار صهیونیستی شده است. لذا از چند سو به دنبال مدیریت صحنه برای عبور از بحران است. تنازل تقصیر تصمیم جنگ به نتانیاهو شاید در دسترسترین راه باشد. دوست و دشمن باید باور کنند که این رسوایی بینالمللی هیچ ربطی به رژیم اشغالگر قدس ندارد و باعث و بانی تمام زشتخوییها قدرتطلبی شخص نتانیاهوست و نه اسرائیل. اما نتانیاهو چگونه میتواند از زیر بار این مصیبت جان سالم به در برد؟ او سعی میکند نشان دهد که مردم اسرائیل به ویژه نیروهای نظامی و خاخامهای متعصب از او میخواهند که به جنگ ادامه دهد و این تصمیم شخصی نتانیاهو نیست. اما این کافی نیست. جمعیت اسرائیل این دروغها را باور نمیکند حتی اگر مردمان دیگر کشورها آن را بپذیرند. راه فرار دیگر نتانیاهو تبدیل جنگ غزه و اسرائیل به جنگ اسرائیل و محور مقاومت است تا بتواند از این طریق خود را از کانون اتهامات بیرون بکشد و با متهم کردن محور مقاومت جامعه جهانی را به ائتلاف در کنار خود علیه محور مقاومت وادار کند؛ تا هزینههای مادی و معنوی جنگ با تغییر صورت مسئله سرشکن شود. به نظر میرسد شهادت سردار پرافتخار شهید سیدرضی موسوی توسط اسرائیل در پی ایجاد شوک در جبهه مقاومت بود تا پاسخ را از جایی دهد که اسرائیل انتظار آن را میکشد. اما مقاومت نشان داده که هوشمند مبارزه میکند. پاسخ به تجاوزات و جنایات رژیم صهیونیستی بیگمان متناسب با آن داده خواهد شد؛ اما نه آنجا و آنگونه که او انتظار میکشد. نه چنان که این رژیم در لبه فروپاشی را از باتلاقی که خود برای خود تدارک دیده بیرون بکشد. ما اجازه نخواهیم داد دیگران جرأت قرار گرفتن در کنار اسرائیل را پیدا کنند.
اسرائیل بار دیگر اشتباهی به فهرست بلند اشتباهات خود افزود و نشان داد که تا چه میزان از بحران مدیریت صحنه رنج میبرد. آنها باید از شهادت سردار شهید قاسم سلیمانی درس میگرفتند و میدانستند که جبهه مقاومت به اشخاص وابسته نیست. آنها مسیر اشتباه را دوباره پیمودند و این حق مشروع را برای ما به وجود آوردند که هر کجا و به هر شکلی که صلاح بدانیم پاسخ کوبنده و درخوری را به این جنایت بدهیم. خداوند روح ملکوتی این شهید والا مقام را با سیدالشهداء محشور فرماید.
هدایت شده از استاد محمدحسین فرجنژاد
🔘 خودتحقیرکنندگان ایرانی!
⭕️ خود تحقیری یعنی نسبت دادن عیبهای اساسی به شخص یا جامعه با ادعای ناتوانی از اصلاح. در خودتحقیری تلاش بر این است که به شما بگویند شما ایرانیها نمیتوانید خود را اصلاح کنید. عیبها در سه سطح میتوانند باشند:
1️⃣ بینشی
2️⃣ گرایشی
3️⃣ رفتاری
🔻 عیبهایی که به ایرانیها نسبت میدهند در هر سه سطح است.
🎙 دکتر حسن محمدی
📚 مدرسه پاییزه پسران
#سواد_رسانه
📲کانال مؤسسه فرهنگی رسانهای استاد محمدحسین فرجنژاد:
📝 @FarajNezhad110