eitaa logo
روایت پیشرفت ایران
241 دنبال‌کننده
224 عکس
7 ویدیو
0 فایل
🌱 مجله دانشمند (دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳) با نگاه «روایت پیشرفت» 🌱 کاری از خانه هنر و رسانه پیشرفت ✍️ارتباط با ما: @pezhmanarab
مشاهده در ایتا
دانلود
🎥 «اگلانتین» و هزاران قصه افتخارآفرین بی‌تصویر در گفت‌وگو با خانم سمیه ذاکری نویسنده و کارگردان 💠بخشی از متن⬇️
🎥 «اگلانتین» و هزاران قصه افتخارآفرین بی‌تصویر در گفت‌وگو با خانم سمیه ذاکری نویسنده و کارگردان 💠بخشی از متن: شما تقریبا 31 سالتان بود که وارد این عرصه شدید، نگاه خانواده و مردم چه بود اینکه در آن سن رفتید سراغ مستندسازی و آن هم این موضوعات را انتخاب کردید؟ 🔸من آن زمان متاهل بودم و 2 تا هم بچه داشتم. 2-3 سال بود که شروع کرده بودم به کتاب نوشتن و آن‌موقع داشتم کتاب کلاه‌سبزها را می‌نوشتم. بعد هی به همسرم می‌گفتم این‌ها را نمی-شود فقط با کتاب به مردم فهماند، باید مستند ساخت. می‌گفتم من زمان نوجوانی عشق و علاقه زیادی به سینما داشتم که دنبال نشد. او گفت برو بخوان، برو شروع کن به یادگرفتن مستند. گفتم آخر با 2 تا بچه؟ واقعا امکانش نیست. گفت برو من حمایتت می‌کنم و واقعا با حمایت ایشان بود که من خیلی فشرده توانستم کلاسها را بروم. خیلی سخت بود؛ بچه‌ام کوچک بود بعد می‌رفتم در کلاس‌هایی که همه نهایت 20-25 سالشان بود، ولی الان که به آن دوران نگاه می‌کنم به خودم می‌گویم دست مریزاد! 2 تا بچه داشتی و هیچوقت کم نیاوردی، نگفتی که وای اینها چقدر جوان هستند و من چقدر عقب هستم. ولی مردم خیلی‌ها تعجب می‌کنند که من متأهل و مادر هستم. می‌گویند مستندسازها معمولا یک مدل دیگر هستند و سبک زندگی متفاوتی دارند. تلقی عمومی از حوزه سینما جور دیگری است. درباره نحوه ورودتان به ساخت مستند اگلانتین و مسائل مرتبط با ساخت آن بگویید. 🔸زمانی که من برای یک سوژه دیگر رفته بودم نیروی دریایی، یک نفر اشاره کرد به ماجرای اگلانتین ولی دوباره بعدش گفت خودمون یک مستند کوتاه ساخته‌ایم و اصلا ولش کن نمی‌خواهد بسازی. در اینترنت جستجو کردم و گفتم این مستند که می‌گویی را پیدا نمی‌کنم. برایم ریخت روی فلش. وقتی آن را دیدم گفتم این که مستند نیست! یک کلیپ ساخته‌اید، یک موسیقی ورزشی هم رویش گذاشته‌اید و به این می‌گویید مستند. گفت همین کافی است دیگر. گفتم همین کافی است؟ مردم اصلا نمی‌دانند داستان چیست. من رفتم دنبالش و فقط پیدا کردن آرشیو اگلانیتن، 2 سال طول کشید. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
شماره 18 مجله دانشمند منتشر شد سری جدید مجله دانشمند، باسابقه‌ترین مجله دانش و فناوری به زبان فارسی با رویکرد «روایت پیشرفت» منتشر شد. مجموعه گفت‌وگو و یادداشت‌هایی که در این شماره می‌خوانیم⬇️
شماره 18 مجله دانشمند منتشر شد سری جدید مجله دانشمند، باسابقه‌ترین مجله دانش و فناوری به زبان فارسی با رویکرد «روایت پیشرفت» منتشر شد. مجموعه گفت‌وگو و یادداشت‌هایی که در این شماره می‌خوانیم: 💠 سرمقاله 🔸 رویشی در دل تحریم فرصت‌ها 💠 روایت‌خانه 🔸 ما واکسن نوترکیب می سازیم در گفت‌وگو با ریحانه‌سادات میرحسنی؛ مدیر پروژه تولید واکسن نوترکیب hpv و آنفولانزا 🔸 زيست‌فناوری طلاست روایتی از فراز و فرودهای زیست ‌فناوری کشور در گفت‌وگو با دکتر مصطفی قانعی 💠 قاب پیشرفت 🔸 می‌خواستیم خودِ خوبِ خودمان باشیم گفت‌وگو با بهنود نکویی از کارگردانان انیمیشن سینمایی بچه زرنگ 🔸 افسانه جومونگ چگونه برای مردم قهرمان می‌سازد؟ به بهانه استقبال چندین باره مردم از بازپخش سریال افسانه جومونگ 💠 فناوری نرم 🔸 مردم برای مردم سفرنامه پیشرفت تبریز 💠 کتابخانه پیشرفت 🔸 یارَش؛ جرأت‌مندی برای امیدواری و کنشگری گزارش رونمایی از درسنامه یارَش در گیلان 🔸 قهرمان‌های معمولیِ هم‌محل چند روایت از درس‌نامه «یارَش» 🔸 چادُرمِلو یا چادِرمُلو یا چادُرمَلو؟ نقدی بر کتاب «برای میلگردها سعدی بخوان» 🔸 کارخانه‌ای که لایق موشک نقطه‌زن بود یادداشتی بر کتاب «عملیات احیا» 🔸 آبیِ نفتی پتکو به روایت دکتر علی عمرانی 🔸 نهضت ادامه دارد 7 دی سالگرد تأسیس نهاد پیشرفت انقلاب «نهضت سواد‌آموزی» 💠 خبر زیست بوم 🔸 پایان 35 سال وابستگی کاتالیست و مهمترین و تازه‌ترین خبرهای مرتبط با دستاوردها و تولیدات فناورانه و دانش‌بنیان کشور 💠 قصه‌های پیشرفت 🔸 لوله‌های شگفت‌انگیز پلیمری 📝همکاران این شماره: مریم حنطه‌زاده، تکتم نجفی‌منش، زهرا سلیمی، پریسا زارع، نرگس‌سادات مظلومی، فرناز ايزدبین، الهام نجمی، فروزان ايزدبین، نرجس توکلی، رضا قیومی، سیدحمیدرضا میری، حسن فاطمی، حمید نخعی، علی تقوایی. مدیرمسئول: محمدحسن روزیطلب سردبیر و جانشین مدیرمسئول: پژمان عرب با همکاری موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران مجری طرح: خانه هنر و رسانه پیشرفت 🌐شماره هجدهم مجله دانشمند را می‌توانید از دکه‌های مطبوعاتی سراسر کشور و همچنین سایت انتشارات ایران به آدرس ketabir.com با ارسال رایگان تهیه کنید. شماره تماس برای اشتراک سالانه و سفارش تلفنی 09123969195 - آقای بابایی @daneshmand_mag | مجله دانشمند
🧬 از برق شریف به دکترای بیوتکنولوژی با هدایت مادرم گفت‌وگو با ریحانه‌سادات میرحسنی؛ مدیر پروژه تولید واکسن نوترکیب hpv و آنفولانزا 💠بخشی از متن⬇️
🧬 از برق شریف به دکترای بیوتکنولوژی با هدایت مادرم گفت‌وگو با ریحانه‌سادات میرحسنی؛ مدیر پروژه تولید واکسن نوترکیب hpv و آنفولانزا 💠بخشی از متن: 🔅رشته تحصیلی مادرم علوم آزمایشگاهی بود و تا قبل از اینکه برویم انگلیس، کار می‌کردند. ولی بعد که شدیم 2 تا بچه، سرشان شلوغ شد و خانه دار بودند. ایشان خیلی برایشان مهم بود ما چه کار می‌کنیم، چطور درس می‌خوانیم و در عین اینکه دوست داشتند پزشکی و داروسازی بخوانیم، اما علاقه خودمان را هم در نظر می‌گرفتند و نمی‌خواستند تحمیل کنند. وقتی دبیرستان می‌خواستم بین ریاضی و تجربی، انتخاب رشته کنم ایشان نظرش روی تجربی بود و خودم ریاضی. آخر مرا برد پیش یک مشاور تحصیلی و بعد از ده دقیقه صحبت، مادرم را صدا زد و گفت این خودش می‌داند می‌خواهد چه کار کند. از سر این نیست که مثلاً بخواهد به خاطر دوستانش برود ریاضی بخواند. مادرم هم پذیرفت. اما موقع کنکور نشست و تمام دفترچه انتخاب رشته را خواند. در این حین به بیوتکنولوژی پیوسته برخورده بود. بعد بلند شد رفت دانشگاه تهران و آن کسانی را که آنجا درس می‌خواندند پیدا کرده و صحبت کرده بود تا حال و هوای رشته را درک کند. بعد آمد به من گفت من همچین رشته‌ای پیدا کردم که هم ماهیت تحقیقاتی دارد و هم می آید به سمت حوزه پزشکی. 🔅خودم هم رفتم کمی تحقیق کردم و به نظرم جالب آمد. واقعیت این است که خودم هم دوست داشتم محیط کار تحقیقاتی را تجربه کنم و گرهی از کار صنعت باز کنم. امتیاز مهم این رشته، این بود که تا دو سال این اجازه را می‌دهد که انصراف دهی و برگردی رشته قبلی‌ات. وزارت علوم این امکان را ایجاد کرده است. دکترای پیوسته بیوتکنولوژی درواقع یک رشته‌ی بین رشته‌ای است که از ریاضیات و تجربی دانشجو می‌گیرد. PHD direct است. یعنی ارشد و دکترایش در دل خودش است و سیستم جذب دانشجویش هم نیمه متمرکز است. یعنی شما هم این رشته را انتخاب می‌کنید و هم رشته دلخواه دیگر. بعد یک مصاحبه بیوتکنولوژی برایتان می‌گذارند، اگر پذیرفته شدید، رشته قبلی‌تان را انصراف می‌دهید. من هم انتخاب اولم را بیوتکنولوژی زدم و بعد برق شریف. یک ترم در شریف، برق خواندم تا مصاحبه بیوتکنولوژی انجام شد و شریف را انصراف دادم. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ می‌خواستیم خودِ خوبِ خودمان باشیم گفت‌وگو با بهنود نکویی از کارگردانان انیمیشن بچه زرنگ 💠بخشی از متن: در بچه زرنگ از روحیه قهرمان‌پروری سینمای غرب هم بهره‌برداری کردید. چطور این موضوع را در دل داستان بومی جای دادید؟ 🔸اتفاقاً در بچه زرنگ ما برعکس این جریان حرکت کردیم و در نکوهش قهرمان‌پروری‌های معمول فیلم‌ها، قصه را پیش بردیم. یک قهرمان به‌صورت کلیشه‌ای باید توانمندی‌های ماورایی داشته باشد. باید استایل خاصی داشته باشد، اما در بچه زرنگ در روند داستان حتی قهرمان قصه ما که الگوبرداری اشتباهی هم انجام داده، استایل خاصش را هم کنار می‌گذارد، چون ما می‌گوییم آنچه مهم است شناخت دقیق فرد از خود است نه ابزارهای و ادواتی که شاید برای عده‌ای دست‌نیافتنی باشد. ما در «هنرپویا» اتفاقاً به دنبال این بودیم که بگوییم قهرمان شدن یک موضوع کاملاً دست‌یافتنی برای همه است؛ هم آن بچه‌ای که در تهران است و هم آن بچه‌ای که در مرز سیستان زندگی می‌کند، هر دو می‌توانند قهرمان باشند و برای قهرمان بودن نیاز نیست که ادای کسی را دربیاورند یا شبیه به کسی شوند. ما می‌خواستیم بگوییم قهرمان شدن حاصل شناخت عمیق درونی است. ادامه⬇️⬇️
ادامه: در فیلم می‌بینیم محسن باوجود شکست‌های مکرر ناامید نمی‌شود. برای اینکه سینمای کودک در راستای امیدآفرینی و تلاش حرکت کند باید چه کند؟ 🔸محسن بر اساس جریان زندگی خود، تصورش این است که با به‌دست‌آوردن یک سری ابزارها و ویژگی‌ها می‌تواند موفق شود و برای او قابل‌باور نیست که بی‌نتیجه بودن تلاش‌هایش به دلیل مسیر اشتباهی بوده که تصور می‌کرده است. اما محسن وقتی به نقطه‌ای می‌رسد که ضعف خود را متوجه می‌شود و با کمک مش‌غلام‌رضا به‌عنوان یک فرد باتجربه به راه‌حل می‌رسد که باید مسیرش را اصلاح کند و در کنار آن اتحاد ایجاد کند. شخصیت اصلی داستان باور دارد که می‌تواند؛ ولی بار اول مسیر را اشتباه می‌رود. دوست داشتیم در این اثر به مخاطب کودک و نوجوان بگوییم که تجربه‌اندوزی هم بخشی از واقعیت زندگی‌ست و برخی از اشتباهات حتماً تجربه و دستاوردهایی دارند. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
مدیر پرواز یادداشتی بر فیلم سینمایی منصور 💠بخشی از متن: 🔸فیلم سینمایی منصور، با اینکه به نیروی هوایی و سال‌های پایانی جنگ می‌پردازد، به‌جای آنکه بخواهد تصویری آشنا از جنگ و شهادت نشانمان بدهد، تقابل دو سبک مدیریتی را روایت می‌کند. دیدن چنین تقابل سنگینی خارج از دایره سیاست و فرماندهی میدانی جنگ، آن هم در دورانی که بسیاری از ما فکر می‌کنیم با وجود شرایط خاص و جنگی، مسئولان و مدیران، منفعت‌ها و سلیقه‌های شخصی خودشان را برای نجات مردم و انقلاب کنار گذاشته بودند، جدید و بسیار جذاب است و بسیاری از کلیشه‌های ذهنی مخاطب را درهم می‌شکند. 🔸این آشنایی‌زدایی‌ها، در بسیاری از شخصیت‌های فیلم وجود دارد؛ منصورِ فیلم(شهید ستاری)، تصویر یک شخصیت ارتشی و با دیسیپلینی که همواره در چارچوب‌‌های سیستم و قوانین حرکت می‌کند را می‌شکند و ما می‌بینیم که او برای رسیدن به اهداف مسئولیتی خودش در شرایط سخت سالهای پایانی جنگ، از سیستم‌های ناکارآمد و قوانین و مناسبات نادرست موجود عبور می‌کند و طرح‌های جدیدی ارائه می‌دهد. از سوی دیگر، کسانی را یاری‌گر تیمسار می‌بینیم که یا جوان‌های تکنیسین ساده و سبیلو و یا ارتشی‌های سه‌تیغه هستند. البته همه اینها طوری در فیلم گنجانده شده‌اند که حالت نمادین و یا شعاری به خود نمی‌گیرند اما این واقعیت را به مخاطب یادآوری می‌کنند که در مسیر رسیدن به اهداف درست و مقاومت در برابر فساد، معیار اصلی عملکرد افراد است و یک مدیر متفاوت، می‌تواند از نیروهای به ظاهر خنثی، متعهدترین‌ها را بسازد. 🇮🇷 سالروز شهادت تیمسار منصور ستاری
🧬 واکسن‌سازان خانه‌به‌دوش گفت‌وگو با ریحانه‌سادات میرحسنی؛ مدیر پروژه تولید واکسن نوترکیب hpv و آنفولانزا 💠بخشی از متن: 🔸وقتی الگوهای اولیه‌مان را طراحی کردیم، دیگر رسیدیم به جایی از داستان که می‌بایست فرآیندهای روتین تولید طراحی می‌شد و دیگر امکان برون‌سپاری کار وجود نداشت. برای همین رفتیم سراغ معاونت که بودجه‌مان را بیشتر کنند تا بتوانیم تجهیزات و اینها بخریم. به موازات آن رفتیم سراغ دکتر مهبودی (از بزرگان صنعت بیوتکنولوژی کشور که شرکت‌های مهمی در حوزه بیوتک نظیر سیناژن و آریوژن را تأسیس کرده‌اند) و کارهایی را که انجام داده بودیم، اطلاع دادیم. 🔸به ایشان گفتیم ما این سلول را خریده‌ایم، حالا می‌خواهیم کشت بدهیم و ازش بانک بگیریم. تجربه هیچ‌کدام از این‌ها را در سطح صنعتی نداریم. از ایشان خواستیم اجازه دهد برویم در آریوژن این کارها را انجام دهیم. ایشان هم محبت کردند و گفتند اشکال ندارد، بیایید 2-3 هفته با بچه‌های ما سروکله بزنید، تست کنید و یاد بگیرید و بروید. ولی ما رفتیم و دیگر نیامدیم بیرون. دکتر مهبودی خودش می‌خندد می‌گوید اینها یک روزی آمدند که دو سه‌هفته‌ای بروند، بعد از یک سال دیدم برای خودشان اتاق دارند، کارت می‌زنند، می‌روند می‌آیند ناهار می‌گیرند، کم مانده یک حقوقی هم از من بگیرند. 🔸این شکلی رفتیم و شروع کردیم و با این منطق که اینها دیدگاه نحوه تولید صنعتی دارند، از زیر ساخت آریوژن استفاده کردیم. همزمان پیش دکتر سلیمانی در تربیت‌مدرس هم رفتیم و گفتیم کشت را در آزمایشگاه آریوژن انجام می‌دهیم، ولی برای بقیه کارهایش شما کمک کنید. ایشان هم گفتند من در آزمایشگاهم یک بنچ به شما می‌دهم، تجهیزات و وسایل هم بروید در کمدها بگردید هرچه پیدا کردید و توانستید زنده کنید، استفاده کنید. بعد چون من از قبل در تربیت مدرس کار آزمایشگاهی کرده بودم می‌دانستم چه آزمایشگاهی، چه تجهیزی دارد. یک الایزاریدر لازم داشتیم، دکتر سلیمانی گفتند یکی در انبار دانشگاه داریم که ده سال می‌شود خراب است. بروید اگر درستش کردید، استفاده کنید. رفتیم آن را تعمیر کردیم و راه انداختیم و شد برای خودمان. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
🎥 افسانه جومونگ چگونه برای مردم قهرمان می‌سازد؟ به بهانه استقبال چندین باره مردم از بازپخش سریال افسانه جومونگ 💠بخشی از متن: 🎞در میان مؤلفه‌های روایی متعدد سریال جومونگ، آن بخشی که بسیار برجسته می‌باشد و وجه تمایز روایت سریال شده است، «قصه» می‌باشد. درواقع نه اینکه سریال جومونگ قصه دارد، بلکه همه سریال جومونگ قصه است! اهمیت این نکته وقتی فهمیده می‌شود که بدانیم، اشکال اصلی غالب فیلم و سریال‌ها ضعف قصه‌گویی می‌باشد و در دورانی به سر می‌بریم که شاهد فیلمنامه‌های عرضی هستیم نه طولی! فیلمنامه عرضی یعنی چه؟ یعنی پس از دقایق ابتدایی فیلم که آغاز قصه مشخص می‌شود دیگر شاهد اتفاق ویژه‌ای که قصه را پیش ببرد نیستیم. دائماً توضیحات اضافی و بدون ضرورتی پیش‌روی ماست که فیلمنامه را در عرض حرکت می‌دهد و همین مسئله، مخاطب را خسته می‌کند. 🎞 بگذارید با ذکر خاطره‌ای عمق فاجعه را نشانتان دهم! در دوران تحصیل و زندگی در خوابگاه دانشجویی فرصت دیدن سریال‌های تلویزیون را نداشتم. وقتی به خانه می‌آمدم خانواده را در حال تماشای سریال مشهور آن روزهای تلویزیون می‌دیدم. حالا در هر دوره‌ای یک سریالی مشهور و هر شب پخش می‌شد. سریال 90 قسمتی بود و من وقتی می‌رسیدم قسمت 87 بود. از سر کنجکاوی از برادرانم می‌پرسیدم قصه فیلم چیست و تا حالا چه اتفاقاتی افتاده است. حدود 20 دقیقه‌ای شرح ماوقع می‌کردند و با هم قسمت 88 را می‌دیدیم. باورتان می‌شود من تقریباً همه اتفاقات آن قسمت را می‌فهمیدم. کمتر پیش می‌آمد نکته مبهمی برایم پیش بیاید. چرا؟ چون واقعاً قصه کل آن سریال 90 قسمتی، همان 20 دقیقه‌ای بود که برای من گفته بودند، بی کم‌وکاست. 🎞حالا مجدداً جمله ابتدای متن را تکرار می‌کنم: «در میان مؤلفه‌های روایی متعدد سریال جومونگ، آن بخشی که بسیار برجسته می‌باشد و وجه تمایز روایت سریال شده است، «قصه» می‌باشد. درواقع نه اینکه سریال جومونگ قصه دارد، بلکه همه سریال جومونگ قصه است!» این حجم از قصه‌های متعدد و متنوع در طول یک سریال، اتفاقی کم‌نظیر می‌باشد که در سریال افسانه جومونگ رقم خورده است. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ قهرمان‌های معمولیِ هم‌محل چند روایت از درس‌نامه «یارَش» 💠 زباله‌های عاقبت‌به‌خیر؛ بخشی از درس‌‌نامۀ سجاد حبیبی‌جیردهی 🔸کار را بهمان دادند و گفتند: «شرکت‌‌های زیادی آمدند و حرف زدند و کاری نکردند. حالا ببینیم تو جوانِ بیست‌ساله چه‌کار می‌‌کنی!» زباله‌‌های جایگاه دفن را با جداکردن سنتی و تفکیک‌کردن دستی آغاز کردم. یک کارگر هم استخدام کردم تا کمکم کند. حالا دیگر تعهد دیگری هم برای حقوق کارگر برعهده‌‌ام بود. زباله‌‌های تر و بدون ارزش اقتصادی را از زباله‌‌های خشک ارزشمند جدا کردیم. تفکیک زباله‌‌ها در اینجا ادامه داشت تا اینکه ایدۀ دیگری به ذهنم زد. به شهرداری چابکسر پیشنهاد طرح تفکیک زباله از مبدأ را دادم و شهرداری هم با این کار موافقت کرد. شهردار در این پروژه خیلی هم حمایتمان کرد. برای سرعت‌بخشیدن به کار سه کارگر و یک ماشین جمع‌‌آوری زباله را هم در اختیار گرفتم و توانستم زباله‌‌های شهر را در دست بگیرم. بدین‌ترتیب هم در مبدأ و هم در مقصد تفکیک زباله انجام شد. 🔸سجاد حبیبی و گروهش بعد از عبور از این پل موفقیت و ثابت‌کردن خودشان، گامی فراتر می‌نهند و به حل مسئلۀ جدیدی دست می‌زنند که در دنیا بی‌نظیر بوده است. خودش دراین‌باره می‌گوید: - به‌عنوان کسی که در دانشگاه، بازیافت زباله خوانده، دغدغۀ اصلی‌ام حذف زباله‌هایی بود که هیچ‌جوره به چرخۀ بازیافت برنمی‌گشتند. بیست‌‌وپنج‌‌درصد زباله‌ها یا بدون امکان بازیافت‌اند یا هزینۀ بازیافتشان آن‌قدر زیاد است که ارزشش را ندارد. این مشکل از ذهنم بیرون نمی‌رفت و مرتب با خودم می‌گفتم: «مگه می‌شه؟! باید بتونیم همین مقدار هم بازیافت کنیم.» به‌همراه دوستانم که همگی تحصیل‌کردۀ رشتۀ بازیافت‌اند، شبانه‌روزی روی بازیافت زباله‌ها مطالعه کردیم تا به این نتیجه رسیدیم که آن‌ها را تبدیل به مصالح ساختمانی کنیم. با کمک هم مصالح جدید را ساختیم. چند باری طول کشید تا آزمایش‌هایمان نتیجۀ دل‌خواه را داشته باشند. بالاخره پس از مدتی، سازه‌هایمان از استحکام کافی برخوردار شد. در مرحلۀ بعدی تحقیق دربارۀ ساختار را شروع کردیم. از آن مرحله هم سربلند بیرون آمدیم و پروژۀ بهره‌برداری را کلید زدیم. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
کانون امید و نوآوری دکتر کاظمی آشتیانی؛ بنیان‌گذار رویان 🔸پس از جنگ تحمیلی، عده‌ای جوانِ ازجنگ‌برگشته دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند مجموعه‌ای را راه‌اندازی کنند که برای اولین بار مشکل «نازایی» را در کشور حل می‌کرد. انگیزه آنها برای حرکت، امید به توشۀ آخرتی بود که از ثمرۀ تلاششان فراهم می‌آمد. 🔸«رویان» نوزاد همان تلاش‌ها و مجاهدت‌های جمعیِ سعید کاظمی آشتیانی و دوستانش بود. رویان هم مثل هر نوزاد دیگری داستان زندگی دارد.در داستان زندگی رویان، داستان هزاران نوزاد دیگر نهفته است؛ داستان صدقه جاریه‌ای که کاظمی آشتیانی و دوستانش از خود به یادگار گذاشتند. 🔸بهمن سال ۶۹ بود. زمستان آن سال، فعالیت مؤسسە رویان به صورت غیررسمی آغاز شده بود. در یکی از روزهای بهمن که قرار بود با حضور دکتر الحسنی، اولین پانکچر(عمل تخمکگیری) در مؤسسه رویان انجام شود، به خاطر برف زیادی که در منطقه زعفرانیه بر زمین نشسته بود، ماشین‌های حمل گازوئیل نمی‌توانستند تا ساختمان رویان بیایند و به خاطر نبودن گازوئیل برای موتورخانه، ساختمان سرد شده بود. 🔸شب قبل از عمل، دکترکاظمی رئیس مؤسسه رویان، با همکارانش از حدود یک کیلومتری مؤسسه، جایی که ماشین‌های حمل گازوئیل توقف کرده بودند، گازوئیل‌ها را با پیت‌های بیست لیتری حمل می‌کردند و به مخزن گازوئیل می‌رساندند تا ساختمان برای فردا گرم باشد. این کار تا نزدیک صبح طول کشید. یک سال بعد از تأسیس رسمی رویان، درمان ناباروری نتیجه داد و اولین نوزاد به دنیا آمد. 🇮🇷 ۱۴دیماه، هجدهمین سالگرد دکتر کاظمی آشتیانی @daneshmand_mag | مجله دانشمند
📽️ افسانه جومونگ و توانایی قصه گفتن به بهانه استقبال چندین باره مردم از بازپخش سریال افسانه جومونگ 💠بخشی از متن: 🔸قهرمان ساختن برای مردم در اولین قدم توانایی قصه گفتن می‌خواهد. اگر بلد بودید قصه بگویید می‌توانید امیدوار به ساخت قهرمان باشید. افسانه جومونگ در دل این خوب قصه گفتن، قهرمان تخیلی خودش را ساخته است. قهرمانی که ابعاد انسانی و درونی ویژه‌ای دارد. قهرمانی که مخاطب با او سمپاتی دارد. او را دوست دارد و در تک‌تک نبردها در کنار اوست. قهرمان قصه اهل شکست‌خوردن نیست. اهل کم‌آوردن نیست. نه از انسان‌ها شکست می‌خورد و نه از مشکلات و موانع! او بشدت عاقل است در کنار انقلابی بودن. اهل تدبیر است. اهل صبر و سعه‌صدر است. بقیه عجله دارند؛ ولی او با دوراندیشی بقیه را به صبر فرامی‌خواند. 🔸قهرمان بشدت خانواده می‌فهمد. خانواده دوست است. وفادار است. برای نجات جان بقیه جانش را به خطر می‌اندازد. روایت جومونگ ضدقهرمان هم زیاد دارد که حس تنفر و انزجار مخاطب از تمامی آنها نشانه درستی و درآمدن قصه است. در پایان سریال، سوگ ازدست‌دادن قهرمان و فقدان او نیز درس‌آموز است؛ جومونگ بر اثر جراحات در طول دوران مبارزه می‌میرد؛ یعنی اولاً هیچ‌وقت کسی نتوانسته او را شکست دهد. ثانیاً در یک‌لحظه تمام مبارزات و تلاش‌های او بار دیگر به ذهن مخاطب می‌آید. ثالثاً صحنه از دنیا رفتن او نشان داده نمی‌شود و صرفاً بیان می‌گردد که این‌گونه مرده است، یعنی تصویر قهرمان همیشه باید در اوج بماند. 🔸حتماً دلایل دیگری برای مؤلفه‌های روایی سریال «افسانه جومونگ» می‌توان برشمرد و درمورد ضعف و قوت آنها صحبت کرد؛ اما به نظر می‌رسد هیچ‌کدام به میزان قصه اهمیت و اثر نداشته‌اند. روایت قهرمان ساز «افسانه جومونگ» درسی است برای ما که دیروز و امروزمان پر از قهرمانان و اسطوره‌های جاودانه‌اند اما نتوانسته‌ایم روایتشان کنیم، یا بهتر است بگوییم هنوز قصه آن‌ها درنیامده است. درآمدنی از جنس قصه سریال افسانه جومونگ. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
پول درشتی که به جیب غریبه‌ها نرفت سفرنامه پیشرفت تبریز 💠بخشی از متن: 🔸انقلاب می‌شود و ایده حرکت بدون وابستگی یا به قول همان قدیمی‌ها، ایده استقلال وسط می‌آید. مهندس فروغی از آن آدم‌هایی است که آرمان‌هایش بلندتر از جهت‌گیری‌های سیاسی‌اش ایستاده است. می‌گوید: سال 68 که مدیریت کمپرسورسازی را برعهده گرفتم، اینجا تحت لیسانس شرکتی انگلیسی بود و برای ادامه تولید، لازم بود تا یک میلیون پوند به آنها بدهیم تا دانش فنی را در اختیار شرکت بگذارند. از این قصه خوشم نمی‌آمد که چنین پول درشتی را به جیب غریبه‌ها بریزیم. طرف انگلیسی را هرروز به بهانه‌ای معطل می‌کردم. به مهندسان شرکت گفتم که این کمپرسور را باز کنید شاید بتوانیم مانند آن را خودمان بسازیم؛ اما آنها زیر بار نرفتند و حرف از نشدن این کار می‌زدند. 🔸یک مهندسی داشتیم که اتفاقاً از لحاظ سطح علمی پایین‌تر از بقیه بود؛ اما قبول کرد که این کمپرسور را باز کند. او متوجه شد که با مهندسی معکوس می‌شود این دستگاه را ساخت. ولی این دستگاه یک قطعه خاصی داشت که فهمیدیم خود شرکت انگلیسی نیز آن را از یک شرکت سوئدی تأمین می‌کرده است. تصمیم گرفتیم که مذاکره‌ای با شرکت سوئدی داشته باشیم. این شرکت اول درخواست ما را قبول نمی‌کرد. چون هرچه نباشد، قرارداد داشت آن قطعه را به‌صورت خاص برای شرکت انگلیسی تولید کند. اما بالاخره راضی شد که با کمی تغییر آن قطعه، این مسئله را حل کند و آن را به ما بفروشد. وقتی موفق به ساخت آن مدل کمپرسور که آن روز در دنیا جدیدترین مدل بود شدیم، یک نمایشگاه راه انداختم و شرکت انگلیسی را دعوت کردم تا دستگاهی که به چندبرابر قیمت می‌خواستند به ما بفروشند را ببینند؛ اینکه چه‌طور خودمان آن را ساختیم و تولید کردیم. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
🔅 کار گروهی در بچه زرنگ گفت‌وگو با بهنود نکویی از کارگردانان انیمیشن بچه زرنگ 💠بخشی از متن: در بخش محتوایی و آموزشی بنا داشتید چه کنید؟ در بخش آموزشی هدف اصلی مجموعه ما شناخت کودک و نوجوان از توانایی‌هایشان بود؛ اینکه بدانند قهرمان بودن برای همه امکان‌پذیر است. ما دوست داریم بچه‌ها بدانند قهرمان‌شدن نیاز به ابزار منحصربه‌فردی که فقط در اختیار قشر خاصی هست، ندارد. بچه‌ها باید اعتمادبه‌نفس داشته باشند و بتوانند نقش خودشان را در زندگی درست ایفا کنند. مهم است که بدانیم هیچ‌کس به‌تنهایی کافی نیست و با دیگران و اتحاد است که می‌توان به موفقیت دست پیدا کرد. حتماً شنیده‌اید که گاهی مطرح می‌شود که ما در انجام کارهای گروهی تعلیم‌وتربیت خوبی ندیده‌ایم و در زمینه کارهای فردی موفق‌تر هستیم. برای همین است که مجموعه ما دوست دارد به این موضوع بپردازد که کارگروهی در بیشتر زمینه‌ها می‌تواند احتمال موفقیت را افزایش بدهد. ولی در بخشی از داستان زمانی که محسن قصد دارد -با وجود مخالفت‌های ببری- با روش‌های خودش جنگل را نجات بدهد، می‌بینیم که با وجود اجماع همه جنگل هم پیروز نمی‌شود! اینکه بچه‌ها به شناخت درستی از موقعیت خودشان برسند، حتماً از ابزارهای موفقیت است و یکی از شرط‌های پیروزی. محسن در آنجا شناخت درستی از موقعیت خودش نداشت و روش و مسیر اشتباهی را انتخاب کرده بود و بدون مشورت و بهره‌گیری از نظرات افراد باتجربه‌تر و عاقل‎تر و با وجود مخالفت‌های ببری، این مسیر را در پیش گرفته بود. در حقیقت این یک تصمیم‌گیری فردی بود و نه جمعی. ولی وقتی که شناخت محسن کامل‌تر شد و از راهنمایی مش غلام‌رضا کمک گرفت، همان جمع توانستند در مسیر درست، موفق شوند. یکی از نکات دیگری که خیلی برای ما مهم بود، بحث گذشت بود. شما ببینید علی‌رغم اینکه کاراکتر منفی فیلم در پی نابودی همه حیوانات جنگل بود، اما با گذشت و راه و روش درست قلب جنگل و بقیه حیوانات، توانستند شخصیت منفی را هم جذب کنند. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ سکنی گزیدن و ساختن 💠بخشی از متن: 🔅زندگی شهید علیمحمدی به ما می‌آموزد که ایشان صرفاً یک استاد معمولی دانشگاه با وظایف آموزشی و پژوهشی تعریف‌شده در ساختار اداری نبودند و تمایز حیات علمی ایشان با پژوهشگران عادی و کارمندان علمی، بسیار شاخص و برجسته است. علم برای دانشمند انتزاعی و محتوایی قابل‌یادگیری نیست؛ بلکه خود زندگی و عین مسئله است. چگونه علم و مسئله از حالت انتزاعی خارج می‌شود و به حالت انضمامی می‌رسد؟ به نظر می‌رسد با وطن داشتن دانشمند و حضور فعالانه وجدی او در مسئله‌ی اصلی اینجا و اکنون. 🔅گویی دانشمند مسئله را با جوانمردی و اخلاق می‌یابد و از خود می‌پرسد که چه مسئله‌یی در امروز کشور وجود دارد که فقط از عهده‌ی من برمی‌آید و در صورت بی‌توجهی من، این مسئله‌ی کشور با مشکل مواجه می‌شود و من می‌توانم و باید در این عرصه حضور داشته باشم. این مسئله‌ی اساسی اخلاق است و دانشمندی که باجان این تجربه را کسب کرده است، دیگر به‌صورت حضوری، غمخوار علم است و می‌تواند حضوری اساسی،ماندگار و جدی را در مرزهای علم تجربه کند.چون همه‌ی ما به‌صورت حصولی و مثلاً در تبلیغات و شعارها می‌دانیم که علم خوب است و باید منشأ اثر باشد اما از این جمله تا با جان ما همراه و هم‌زبان نباشد،کاری برنمی‌آید. 🔅اوج زیبایی این مسئله اینجاست که گاهی چنان علم و مسئله‌ی کشور با جان دانشمند گره می‌خورد که وارستگی و عشق او با شهادت و نهادن همین جان بر سر عهدش،برای همگان آشکار می‌شود و به قول شاعر: بی حسرت از جهان نرود هیچ‌کس به در الا شهید عشق به تیر وکمان دوست 🇮🇷۲۲دیماه سالگرد دانشمند شهید مسعود علیمحمدی @daneshmand_mag
چادُرمِلو یا چادِرمُلو یا چادُرمَلو؟ نقدی بر کتاب «برای میلگردها سعدی بخوان» بخشی از متن: 🔸رد توضیحاتی که مهندسان و مسئولان معدن و اردو از مراحل مختلف استخراج سنگ آهن تا تبدیل آن به گندله و بعد پودرهای ریز و کنستانتره‌ی آهن آماده‌ی فرآوری در صنایع فولاد، به بازدیدکنندگان داده‌اند را می‌توان در روایت‌های هر پنج نویسنده گرفت و از مراحل تهیه کنستانتره آهن برای ساخت میلگردهای به‌ظاهر ساده تا دشواری‌های مدیریت یک مجموعه معدنی در دل کویر، چیزهایی آموخت. از ماجرای سرسبزی کویر و امکانات رفاهی مجموعه برای کارکنان و کارگرانش تعجب کرد و این وسط هم با حس‌وحال نویسندگان، تعجب‌ها و تصورات و دیدگاه‌ها و شیطنت‌های دوستانه‌شان، همراه شد. 🔸همه این‌هایی که گفتم، هر کدام می‌توانست اتفاق خوبی برای خواندنی‌ترکردن روایت پیشرفت برای مخاطب عمومی باشد و اجازه بدهد تا همه معدن‌ندیده‌ها بنشینند و چهل-پنجاه صفحه‌ای سفرنامه بخوانند و دلشان گرم بشود. اتفاقی که با جمع‌کردن این روایت‌ها در یک کتاب «برای میلگردها سعدی بخوان»، نه‌تنها نتیجه خوبی نداشته بلکه اساسا در حوزه روایت پیشرفت، هیچ اتفاقی را رقم نزده‌است! مسئله‌ای که نشان می‌دهد فهم ناشران از روایتگری پیشرفت، همچنان مقهور بی‌ایدگی و بی‌راهبردی است. 🔸مسئله اصلی اینجاست که این کتاب برای چه مخاطبانی تهیه شده است؟ به نظر می‌رسد همان‌طور که برگزارکنندگان اردو، تنها این کد را به نویسندگان اردو داده‌اند که «احساس غرور خواهید کرد»، تنها هدف نویسندگان و ناشر هم این بوده که به مخاطبان معدن‌ندیده‌ی صنعت‌نشناس، احساس غرور را تزریق کنند. با این حال مشخص نیست که مخاطب این کتاب، بعد از خواندن روایت اولی که تقریبا همه ماجرا را گفته و واقعا هم جذاب نوشته و احساس غرورش را به منِ مخاطب هم منتقل کرده، یا نهایتا درصورت ادامه دادن روایت دوم که سعی کرده یک جاهای مغفول روایت اول را با توضیحات مسئولان اردو و معدن پُر کند، چرا باید روایت‌های سوم و چهارم و پنجم را هم بخواند تا دوباره همان اتفاقات را از دید کسانی که از نظر نسبتشان با موضوع کاملا مشابه دو راوی اول هستند، مرور کند؟ آیا فقط قرار است ببینیم که این پنج نویسنده، چطور یک موضوع را پوشش داده‌اند و بعد به آنها رأی بدهیم؟ 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ گاومیش‌های دوست‌داشتنی؛ درس‌نامۀ خانوادۀ نیکوکار چند روایت از درس‌نامه «یارَش» 💠بخشی از متن: 🔸چون زبانم خوب است، در اغلب کنگره‌ها خودم صحبت می‌کنم. از کارهایمان در ایران می‌گویم؛ از روستایمان در رضوان‌شهر که حول‌وحوش هفتصد تا گاومیش اصلاح‌شده دارد؛ اینکه همسرم مدیر پروژه است؛ خیلی برای کارمان تلاش کرده‌ایم و من مدیر مالی تعاونی هستم. از طرف ایران و به‌عنوان یک کشور آسیایی که صحبت می‌کنم، کشورهای دیگر تعجب می‌کنند و می‌گویند: مگر می‌گذارند خانم‌ها همچین کارهایی بکنند؟! واقعاً چنین کارهایی در ایران انجام شده، آن‌هم زیر فشار تحریم؟! با هجمه‌ای که علیه ایران وجود دارد، خیلی ذهنیت بدی دارند و تعجب می‌کنند که یک خانم می‌آید و می‌گوید من مدیر یک تعاونی هستم. 🔸می‌گویند: اِ…! مگر‌ توی ایران می‌گذارند یک خانم مدیر باشد؟ می‌پرسند: واقعاً سیصد تا دامدار زیر نظر شمای خانم هست؟! اصلاً نکند به‌اجبار حجاب روی سرت هست؟! سال۱۴۰۱ آقای گلدینز، عضو اصلی فدراسیون گاومیش از من خواست که تجربیاتم را به‌عنوان یک دامدار نمونه که عملکرد خوبی داشته‌ایم، بگوییم. این تجربیات در مجلۀ نیوز لایف چاپ شد؛ مجله‌ای تخصصی در زمینۀ گاومیش که در ۵ تا قاره چاپ و برای ۴۷ کشور ارسال می‌‌شود. برای تمام نقاط کشور آموزش داریم. 🔸خانم دریساوی که عنوان کارآفرین برتر استانی، دو سال متوالی عنوان روستایی نوآور، راهبر نمونۀ کشور و زن تأثیرگذار استان را در کارنامۀ افتخاراتش دارد، درمورد تأثیر سبک زندگی‌شان بر روی جوانان امروزی می‌گوید: گذشتۀ ما را که به چشم دیدند، می‌گفتند این زن و شوهر هیچی نداشتند؛ توی آن انباری زندگی می‌کردند؛ ماشین هم نداشتند؛ الان با گاومیش‌داری، وضعشان این‌قدر خوب شده که خارج می‌روند. مگر با گاومیش‌داری هم آدم می‌تواند برود خارج؟! مگر با گاومیش‌داری می‌شود دو تا ماشین و خانه گرفت؟! پس گاومیش‌داری سود دارد. به‌تدریج و با توسعۀ تعاونی گاومیش‌داران و حل مشکلات گاومیش‌داری سنتی به‌کمک اصلاح نژاد، خیلی از جوان‌ها به روستا برگشتند و به کار آباواجدادی‌شان رو آوردند. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
"بچه زرنگ" از داستان‌ها و بوم خودمان است گفت‌وگو با بهنود نکویی از کارگردانان انیمیشن سینمایی بچه زرنگ 💠بخشی از متن: 🔸 در انیمیشن بچه زرنگ به پی‌رنگ‌های فرهنگی و بومی ما مانند ببر مازندران، جنگل و مفاهیمی مانند زیارت پرداخته شده که بسیاری از سازندگان به دلیل نگرانی از پذیرفته‌نشدن توسط مخاطب سراغ آن نمی‌روند. چطور به این موضوعات ورود کردید؟ این موضوع که گفتید یکی از سیاست‌های محتوایی مجموعه هنرپویاست. از طرفی داستان‌های بومی ما پر از پیوندهای تنگاتنگ تاریخی و فرهنگی و اقلیمی‌مان است. داستان‌های مادربزرگ‌هایمان نمونه خوبی است که هم از روابط اقوام می‌گفتند هم از شخصیت‌های منحصربه‌فرد هر اقلیم، هم بحث‌های فرهنگی و اعتقادی را مطرح می‌کردند هم بحث‌های متنوع دیگر و قصه‌های عام‌تر. ولی رفته‌رفته فضا به‌گونه‌ای پیش رفت که وقتی فیلمسازان خواستند داستان بگویند، از فیلم‌هایی با محتوای غیربومی و متفاوت بافرهنگمان ایده گرفتند و خواستند داستان‌هایی به آن شکل بگویند. پس طبیعی است که وقتی داستان‌گویی ما از آن مدل تبعیت می‌کند، این عناصر در آن جایی ندارند یا اگر این عناصر در آن جاگذاری شوند، گل‌درشت و غیرقابل‌باور به نظر برسند. درصورتی‌که اگر به داستان‌های خودمان رجوع کنیم همه این مضامین در کنار هم و خیلی شیرین‌تر و روان‌تر در آن وجود داشته‌اند؛ لذا ما در گروه هنرپویا سعی کردیم آنچه را در داستان‌های بومی و فرهنگ خودمان هست، کنار هم بچینیم و به این داستان برسیم. 🔸 برای گریز از شعارزدگی چه کردید؟ ما به این موضوع دقت داشتیم که قصه این‌طور پیش نرود که یک نیروی ماورایی همه کارها را انجام بدهد. داستان سعی دارد بگوید که موفقیت، با توکل و شناخت و تلاش به دست می‌آید. حتی خود قلب جنگل که نماد یک موضوع ماورایی است بنا دارد بگوید که وقتی یک اقدام خیری صورت می‌گیرد، نتیجه آن تا نسل‌ها و سال‌ها باقی می‌ماند که این، هم یک امر واقعی و منطقی است و هم در فرهنگ ما موضوعی پذیرفته شده است. داستان تلاش می‌کند بگوید اگر بخواهی به دیگران هر چند کوچک و کمتر موردتوجه کمک کنی، به اثرات ماندگاری خواهی رسید. حتی سعی کردیم این موضوع که ببر ما به کمک یک نیروی ماورایی به زندگی باز می‌گردد را هم در فضایی فانتزی مطرح کنیم تا دچار شعارزدگی‌های معمول نشویم. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
🧬 وارداتچی‌های تولیدی نما گفت‌وگو با ریحانه‌سادات میرحسنی؛ مدیر پروژه تولید واکسن نوترکیب hpv و آنفولانزا 💠بخشی از متن: 🔸از ماجراهای جالبی که در آن زمان داشتیم این بود که یکی از مجموعه‌های حاکمیتی آمد به ما گفت ما رفتیم برای انتقال دانش تولید HPV رایزنی کردیم. شنیدیم شما دارید انجام می‌دهید گفتیم چه کاری است از خارجی‌ها بگیریم؟ بیاییم شما دانش‌تان را بفروشید و بروید. گفتیم خب بدهیم به شما و برویم؟ یعنی چی؟ بعدش چه‌کار می‌کنید؟ مثلاً بیایید خودمان تولید کنیم؟ خلاصه این بود یا کارتان را بفروشید یا ما انتقال تکنولوژی می‌کنیم و 3 ماه دیگر، 6 ماه دیگر می‌آییم خودمان تولید می‌کنیم و در رقابت خارج خواهید شد. 🔸چند تا سؤال ازشان پرسیدم و متوجه شدم قرارداد با جایی در کار نیست و در مراحل ابتدایی کار هستند. خلاصه پیشنهاد اینها را رد کردیم، چون فکر می‌کردیم خودمان سال 96 می‌توانیم بیاییم در بازار. این تفکر ما هم به این دلیل بود که شناخت درستی نسبت به صنعت نداشتیم، واقعاً خیلی کوچک می‌گرفتیم کار را. محصول ما سال 99 آمد در بازار؛ 3 سال بعدش. ما انتظار یک سال را داشتیم ولی 3 سال طول کشید. محصول آن مجموعه هنوز وارد بازار نشده است. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
یارَش؛ جرأت‌مندی برای امیدواری و کنشگری گزارش رونمایی از درسنامه یارَش در گیلان 💠بخشی از متن: 🔻معمولا وقتی می‌خواهیم مکتبی را بشناسیم، می‌رویم سراغ مفاهیم و ایده‌هایی که آن مکتب را توضیح داده‌اند. بعد می‌گوییم که غایت تربیت این مکتب، تربیت چنین انسان‌هایی است و نمونه نشان می‌دهیم. بنابراین گرچه معرفت خودش انگیزه‌بخش و حرکت‌آفرین است، اما تا وقتی که از این ایده‌ها و مفاهیم انتزاعی، روی زمینِ نمادهای عینی و عملیاتی ننشیند، این مکتب در عمل به ثمر نمی‌رسد. در حد کاغذ و کتاب و منابع می‌ماند. روایت قهرمانان تربیتی کارش این است، که می‌آید ایده‌های مکتب تربیتی شما را به صورت ملموس و عینی جلوی روی دانش‌آموز و متربی می‌گذارد. و وقتی که آن نمونه عینی جلوی روی دانش‌آموز قرار گرفت، دقیق‌تر و تفضیلی‌تر می‌فهمد. 🔻هرچقدر شما درباره هویت و هویت روستایی با دانش‌آموزت صحبت کنی، اثرش محدود است اما مثلا وقتی کار جناب آقای قاسم اصلانی را می‌گذاری جلوی دانش‌آموز، حالا او می‌تواند آن مفهوم را به صورت عینی و ملموس درک کند. هرچقدر درباره اینکه یک‌شبه آدم به نتیجه نمی‌‌رسد صحبت کنید و بگویید اینگونه نیست که مسئله‌ها همیشه ثابت باشد، بلکه همواره و در طول زمان مسئله‌ها تغییر می‌کند و مهم این است که توی انسان مسئله داشته باشی و کم‌کم مسئله‌‌ها و ایده‌ها و کارهایت را بزرگ بکنی، باور نمی‌کند. ولی وقتی نمونه کار سجاد حبیبی را می‌بیند که شاید از ابتدا نمی‌خواسته یک جریان جدیدی را در بازیافت رقم بزند، اما وقتی با یک مسئلة دیگری وارد کار شده، به ایده مصالح ساختمانی رسیده است؛ برای دانش‌آموز شهود رخ می‌دهد. 🔻 ارزش این کتاب از این حیث است که آمده از زبان اثبات عدول کرده به ثبوت. درواقع به جای اینکه بیایی از امید و تلاش و جهد و جهاد صحبت کنی، نمونه‌های تلاشگری و جهد و جهاد را نشانش می‌دهی.لذا ما نیاز داریم برای اینکه بچه‌های ما با نگاه حل مسئله، روحیه مسئولیت پذیری ملی و حتی بین‌المللی پیدا کنند، یک نهضت تربیتی از قهرمان‌های بین‌المللی و بومی خودمان راه بیندازیم و آن چیزی را که می‌خواهیم در قالب کلمات به بچه‌ها بگوییم، در قالب تصاویر به آنها نشان بدهیم. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
💢 پایان 35 سال وابستگی به روایت امیرهومن کریمی وثیق، مدیرعامل شرکت دانش‌بنیان نفت و گاز سرو 💠بخشی از متن⬇️
💢 پایان 35 سال وابستگی به روایت امیرهومن کریمی وثیق، مدیرعامل شرکت دانش‌بنیان نفت و گاز سرو 💠بخشی از متن: 🔸شرکت‌های هندی و چینی تا یک دهه قبل در ازای تحویل کاتالیست، هزینه‌های سنگین را از شرکت‌های پتروشیمی و فولادی درخواست می‌کردند؛ اما آورده‌های این شرکت، باعث ایجاد ارزش‌افزوده‌های متعددی از جمله کاهش قیمت خرید، افزایش دانش متخصصان ایرانی، افزایش راندمان تولید محصولات مهمی چون اوره، آمونیاک، متانول و آهن اسفنجی در کشور شده است. 🔸بومی‌سازی کاتالیست توسط این شرکت در ایران ۱۰ سال به طول انجامید، از اواسط دهه ۹۰ به‌واسطه تکمیل زنجیره کاتالیست‌های فولادی و کاتالیست‌های تولید گاز سنتز، شرکت‌های خارجی از بازار ایران کنار گذاشته شدند و به عبارتی اعتماد به محصولات این شرکت دانش‌بنیان با اطمینان بیشتری صورت گرفت و این مسیر در خارج از کشور نیز با تلاش‌های چندین ساله اتفاق افتاد؛ به‌طوری‌که در سال ۱۳۹۹ اولین صادرات این شرکت انجام شد و در حضور بازیگران اصلی کاتالیست چون سودکمی، تاپسو و جانسون متی توانستیم به‌واسطه قیمت و کیفیت کاتالیست برنده مناقصه مربوطه باشیم و پالایشگاه بصره عراق با ما وارد مذاکره شد و در همان سال به‌عنوان صادرکننده نمونه ملی معرفی شدیم. این مسیر با صادرات کاتالیست به کشور ونزوئلا ادامه پیدا کرد. 🔸بخش عمده صادرات ما، به کشور روسیه بوده است که بالغ بر 20 میلیون دلار است به طوری که وزارت نفت در گزارش‌های خود از این اقدام ملی به عنوان یک دستاورد بزرگ تاریخی همواره یاد می کند؛ در حال حاضر کارشناسان این شرکت، در سه مجتمع فولاد و پتروشیمی روسیه در حال راه‌اندازی واحدهای این کشور هستند و قرار است بزرگ‌ترین پتروشیمی تولیدکننده اوره و آمونیاک جهان نیز با کاتالیست‌های ایرانی شرکت نفت و گاز سرو وارد مدار تولید شود و به گفته رییس پارک فناوری نفت، امروز روسیه به جای پهپاد، به کاتالیست ما وابسته است. نکته حائز اهمیت این است که کشور روسیه در حضور شرکت های چینی از شرکت سرو با قیمت بالاتر خرید می کند و حتی در حضور شرکت های اروپایی نیز از شرکت سرو خرید می کند. این شرکت همچنین هشت میلیون دلار کاتالیست به کشور ونزوئلا و دو میلیون دلار به کشور عراق صادرات داشته است. خرید اینترنتی مجله: ketabir.com تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
زیست فناوری طلاست روایتی از فراز‌ و فرودهای زیست فناوری کشور در گفت‌وگو با دکتر مصطفی قانعی 💠بخشی از متن: 💢وزیر صنعت ترکیه گفت:«من یک تیم می‌فرستم ببینیم این زیست‌فناوری شما چه کار کرده است؟ ما مدل آن را می‌خواهیم.» کشورها دنبال مدل هستند و الگوها برایشان خیلی ارزشمند است. برایشان عجیب است که معاونت علمی و فناوری با یک تعداد نیروی اندک حدود ۱۵۰ نفری، دستاوردهای زیادی داشته است. 💢مثلا ما در مدیریت این حرکت‌ها، پول پخش نکردیم بلکه به شرکت‌های خصوصی وام دادیم. ثبت این مدل‌ها، یک محقق توانمند و مستندساز قوی می‌خواهد که بتواند گوشه‌گوشه این فعالیت‌ها را ببیند و به تصویر بکشد. ما در روند کار، طبق یم منطق مشخص و با توجه به صحنه عمل، تصمیماتمان را گرفته‌ایم اما ثبت و بررسی آنها، کار دیگران است. باید از چهارچوب‌ها و تفکرات شروع کرد؛ چرا ما نخواستیم سیستم را گسترش زیادی بدهیم؟ شیوه‌های مدیریتی و ایستادن روی ایده رشد شرکت‌های خصوصی و تخصیص اعتبارات چگونه بود؟ آن هم در مقایسه با تجربیات پیشینی که وجود داشت و مثلا در سازمان گسترش و نوسازی صنایع، گاهی صرف 100 میلیون دلار در یک صنعت، به هیچ نتیجه ارزشمندی نرسید. در حالی که در این سالها، کل بودجه معاونت 100 میلیون دلار نبوده است. 💢 اینکه یک دوره‌ای وزارت علوم قصد داشت که شرکت‌ها را زیرمجموعه خودش ببرد و رهبری مخالفت کرد و گفت ساختار معاونت علمی مناسب‌تر است، همگی ناظر بر تجربیات و مبتنی بر تفکرات مشخصی است که ثبت آنها، ارزششان بیشتر از زیست‌فناوری است. 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند