⭕ زرشک با دستان مردم طلا شد ۲
ماجرای یک نقشآفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید
💠بخشی از متن:
🔸مشکلات تختهجان یکی دوتا نبود. مشکل کمآبی از همه مهمتر بود. مشکلی که بعد از رفتوآمدهای زیاد به آبفا، تا حدودی کمتر شد. قبل از آن روستا حدود دو ساعت آب داشت و بعد از پایان پروژه، حدود چهار ساعت شد. روزبهروز بقیه مشکلات خودشان را بیشتر نشان میدادند. مشکلاتی مثل اعتیاد، عدم ازدواج به خاطر مشکلات مالی و هزینههای بالای درمان. آوارهای برجای مانده از زلزله سال 1376 هم یکی از بزرگترین مشکلات روستا بود. مشکلاتی که بدون کمک مردم حل نمیشد. مردم را کشاندم پای کار روستا. در قدم اول با همکاری دو سه نفر دیگر از اهالی روستا، یک صندوق قرضالحسنه تأسیس کردم و برای هر مشکل یک طرح معرفی کردم. طرحهایی مثل احیاء برای ترک اعتیاد؛ برکت برای ارائه نان رایگان به خانوادههای کمبضاعت، فداء برای توزیع گوشتهای قربانیشده اهالی بین خانوادههای کمبضاعت و... . با کمک مردم روستا حدود 13 طرح را پایهگذاری و اجرا کردیم؛ طرحهایی که بعضی از آنها عمرانی بود و بعضیهایش فرهنگی.
🔸مردم از قبل مسئولیتپذیرتر شده بودند و میزان مشارکتشان بیشتر از قبل شده بود. مشارکتها فقط مالی نبود. گاهی لازم بود برای ساختوسازها به صورت عملی وارد میدان بشوند؛ مثلا همه مراحل ساخت ساختمان خیریه، اعم از جوشکاری و بنایی و گچکاری، با کمک اهالی روستا انجام شد. در طرح یاقوتهای بهشتی باغدارها حدود 150 درخت زرشک را وقف امور خیریه روستا کردند. از کارآفرینی هم غافل نبودیم و برای چند نفر از زنان روستا کارگاه شیرینیپزی و تولید نبات راهاندازی کردیم. از رفع مشکلات روستا و پای کار بودن اهالی خوشحال بودم ولی هنوز نتوانسته بودم برای دغدغه اصلیام، زرشک کاری بکنم؛ دغدغهای که اگر حل میشد میتوانست خیلی از مشکلات روستا را به خودی خود حل کند.
🔸خبر پیشرفتهای تختهجان خیلی زود به گوش اهالی بقیه مناطق هم رسید. من از اواخر سال 1398 مسئول نهاد پیشرفت شهرستان دَرمیان شدم. طبق برنامههای نهاد پیشرفت باید تعدادی کانون پیشرفت در شهرستان تشکیل میشد. هر کانون پنج شش روستا را تحت پوشش قرار میداد. تمام سندهای پیشرفت بر اساس مشارکت اهلی روستاها تدوین شده بود اما گاهی مردم تن به تغییر و تحول نمیدادند. ولی کمکم که پیشرفتهای عمرانی اتفاق افتاد و لذت تغییرات زیر زبان مردم نشست، مشارکتها هم بیشتر شد. با کمکهای مالی و تجهیزاتی که بنیاد علوی تأمین میکرد، پروژهها روی غلتک افتاده بود ولی شیوع کرونا در اواخر سال 1398، مسیر تازهای جلوی پایم گذاشت.
با کرونا تا جشنواره زرشک
🔸با تعطیلی رستورانها بهخاطر کرونا، مصرف داخلی زرشک به شدت کم شد. زرشک حتی در قیمت پایین هم خریدار چندانی نداشت. زرشکهای تولید سال 1398 روی دست باغداران مانده بود و زمان فصل برداشت زرشک سال بعد رسیده بود. دیگر وقت دست روی دست گذاشتن نبود. اوضاع زرشک به حدی بحرانی شده بود که هر جا امکانش پیش میآمد درباره زرشک صحبت میکردم. طوریکه در جلسه با مدیر عامل وقت بنیاد علوی، طرحم برای حمایت از زرشککاران را ارائه دادم. طبق طرح حمایتی، بنیاد بودجهای به مبلغ دو میلیارد و هفتصد میلیون تومان را برای خرید زرشک از باغداران اختصاص داد.
🔸سال 1400 که خطر کرونا کمتر شده بود و کسب و کارها کمکم داشتند رونق میگرفتند و وضعیت خرید زرشک از حالت بحرانی درآمده بود، تصمیم گرفتم با حمایت بنیاد و شرکت شهرکهای صنعتی استان، اولین جشنواره زرشک را با عنوان «یاقوت سرخ» در قُهستان برگزار کنم. مهمانهای جشنواره از مسئولین استانی، کشوری و حتی بینالمللی بودند. جشنواره بهخوبی پیش رفت و رئیس کانون ملی زرشک و عناب هم به آینده زرشک بهعنوان یک محصول استراتژیک خوشبین بود؛ محصولی که میشد از میوهاش 53 مکمل دارویی استخراج و از ساقه و برگ و پوست و ریشهاش 39 فرآورده غذایی و دارویی برداشت کرد.
#روایتخانه #روایت_پیشرفت
#سعید_پورمهدوی #پیشرفت_تولید
#نقشآفرینی_مردمی #دانشمند۲۳
#اقتصاد_مردمی #تعاونی #صنعت
#خراسان_جنوبی #زرشک
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
کتاب جدید روایت پیشرفت
📚 «ترشِ شیرین» حکایت یک پیوند ارزشآفرین
🔸در حرکت پیشرفت مبتنی بر دانش، لازم است که برقراری نسبت صحیح با مسائل بومی و توانمندیهای مردم مناطق مختلف، در اولویت بالای نظام مسائل و مجموعههای حاکمیتی و علمی فناورانه کشور باشد. حل مسائل مردم باعث ارتقای فناوری، توسعه بازار و رشد خود مجموعههای دانشبنیان کوچک میشود و زنجیرۀ ارزش قدرتمندی شکل میگیرد که از همه طرف برای مردم و کشور بازدهی دارد. نهادهای دانشبنیان، بهترین تجربه مردمیسازی اقتصاد در طی این چند دهه هستند و هر میزان این مجموعهها با حل مسائل بیشتر مردم در استانها و مناطق بومی درگیر بشوند گستره اقتصاد مردمی ما نیز بیشتر میشود.
🔸 حجتالاسلام سعید پورمهدوی روحانی جوانی اهل استان خراسان جنوبی است که با کمک دو شرکت فناور هماستانیاش، برای حل یکی از مشکلات بومی و اساسی استانش، قدمهای خوبی برداشته است. کتاب با اولین قدمهای ایشان در روزگار کودکی و آشنایی با مشکلات زرشککاران آغاز میشود و تا روزگار جوانی و بازگشتش به روستای اجدادی ادامه پیدا میکند؛ دغدغه و تلاشی دائمی که درنهایت او را به تدوین «طرح جامع تحول زرشک» میرساند؛ طرحی که اجراییکردنش بهتنهایی امکانپذیر نبود. با پایکار آمدن مردم با تشکیل یک تعاونی تولیدی، نقشآفرینی فناورانهٔ دو مهندس جوان بیرجندی، آقایان عباسی و توکلی و درنهایت حمایت مؤسسه تحقیق و توسعه دانشمند در نمایشگاه آبادیران، اجرای این طرح آغاز میشود. روایت خواندنی پیوند مبارک میان سه عامل تحولآفرین مردم، توانمندیهای فنی متخصصین و پشتیبانیهای حاکمیتی و نتایج شیرین آن، بهتفصیل در کتاب «ترشِ شیرین» آمده است.
🔸این کتاب بهقصدِ بازتاب یک تجربه موفق مردمی در جهت ترویج و الگوسازی حرکت فناورانهٔ کشور، با حمایت دبیرخانه برنامهٔ ملّی آبادیران و به کوشش خانۀ هنر و رسانه پیشرفت، در ۱۶۰ صفحه، توسط انتشارات ایران به چاپ رسیده است. برشی از کتاب را میخوانیم:
زیر گوش هم پچپچ میکردند «تهرانیا چه دستگاههای خفنی میسازن! دمشون گرم!» دستگاهها را که پایین گذاشتند و ایستادند تا نفس تازه کنند؛ گفتم:«این هنر دست بچههای همینجاست. همشهریای خودمون ساختنش!» با ناباوری یک نگاهشان به دستگاهها بود و یک نگاهشان به من؛ «نه بابا! راست میگی حاجی؟» دوسه تایشان دور دستگاهها چرخیدند و چشم ریز کردند و بادقت بیشتری دستگاهها را ورانداز کردند. گفتم: «چرا که نه! مهندسای بیرجندو دستکم گرفتینا! اینم بگم که این اولین دستگاه شستوشوی زرشک تو ایرانه» این جمله را که شنیدند چشمهایشان پر شد از شوق و با غرور بیشتری دستگاهها را بردند سمت کارگاه.
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب:
https://ketab.inn.ir/product/40987/ترش-شیرین
مجله دانشمند | @daneshmand_mag
⭕ ساخت اجتماعی روایت پیشرفت
💠زهرا ابوالحسنی (مدیر گروه جامعه و پیشرفت پژوهشکده مطالعات فناوری)
🔸پیشرفت را اگر به معنای آن حرکت مستمر انقلاب و جامعه ما به سمت آرمانهای اسلامی بدانیم، این حرکت مستمر وجود داشته است گرچه ممکن است در مقاطعی کند شده و یا از مسیر صحیح منحرف شده باشد. ما در انقلاب اسلامی داعیهی حرکت جدید به سمت ایجاد جامعه پیشرفته اسلامی را داشتیم و اکنون این ذهنیت نسبت به روایت پیشرفت وجود دارد که انگار ما دنبال توجیه وضعیت موجود دستاوردهای چهلساله خودمان هستیم. اسمش را هم میگذاریم امیدآفرینی؛ یعنی اینکه مردم بیایید بهتان نشان بدهم من چه کارهایی کردهام و شما چون حواستان نبوده است و ندیدید، ناامید شدهاید!
🔸به نظر من روایت پیشرفت اگرچه هدف امیدآفرینی را دارد ولی کارکردش این نیست. بلکه در روایت پیشرفت و با مرور مسیر طیشده، دو هدف اصلی دیگر که گفتمانسازی و تولید اندیشه بومی است، حاصل میشوند. در کارکرد گفتمانسازی، دغدغه راوی این است که مردم را با تفصیل بیشتری نسبت به قله آگاه کند و برای دعوت به پیمودن مسیر سخت صعود، ناچار است دشواریهایی را که پشت سر گذاشته شده مرور کند تا برای ادامه راه، ایجاد اعتمادبهنفس کند. در کارکرد تولید اندیشه بومی، راوی مرور و بررسی میکند که کدام مسیر و ایدهها و الگوها ما را به قله نزدیک و کدام یک ما را دور کرده است. من هر دو کارکرد را به معنای ارتقای وضع موجود و در تکمیل دعوت به مشارکتی که برای روایت پیشرفت قائل هستیم، میدانم.
🔸وقتی میگوییم منشأ روایت پیشرفت سیاست است، انگار کارکرد روایت را همان توجیه و بازتولید وضع موجود و حالت استغنا دیدهایم. اما خیلی قبلتر از اینکه حاکمیت بخواهد به روایت پیشرفت ورود پیدا بکند، یک سری جریانهای فرهنگی و اتفاقاً مردمی بودهاندکه با همان دغدغههای گفتمانسازی پیشرفت و تولید تجربه بومی، به بحث ساخت روایت پیشرفت ورود کرده بودند. دلیل ورودشان هم این بوده است که دیدند بحث الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت با نگاه قبلی جلو نمیرود چون توجهی به واقعیتها و تجربهها ندارد. قطعا ما هر تجربهای را که در انقلاب اتفاق افتاده باشد، تجربه پیشرفت نمیگوییم، ولی میشود چیزهایی را پیدا کرد که تا حدی بومی و کارآمد هستند و حتی به قصد تبیین، به سراغ بازخوانی پسرفتها هم رفت.
🔸برای اینکه این فهم را در تعداد بیشتری تولید کنیم، باید یک فضای جدی تعامل میان شبکه نویسندگان و نشردهندگان این روایتها و گفتگو و نقد آثار روایت پیشرفت ایجاد کنیم. باید یک جمع پیشرانی نسبت به این مسئله جدی امروز انقلاب اسلامی فهم پیدا بکند و وسط صحنه بیاید و در مرحله بعد، گسترش پیدا بکند. غیر از این دو، ما باید چرخهای متفاوت برای تولید اندیشه و تبیین متفاوت از عرصه پیشرفت را بازتعریف کنیم تا بتوانیم نگاهمان به پیشرفت را تغییر داده و آن را به صحنه جهاد تمدنی ارتقا بدهیم؛ مشابه آن کاری که امام خمینی در مورد دفاع مقدس انجام داده و آن را از یک جنگ نظامی دو همسایه، به مبارزه اسلام و کفر معنا کردند. اگر بتوان پیشرفت را به عنوان عرصه جهاد متعیّن امروزمان نشان داد، آنوقت هرکسی، از زن خانهدار و معلم و کشاورز تا دانشمند و فناور، میتواند نسبت خودش را با این صحنه جدید ترسیم کند.
#مطالعات_پیشرفت
#نشست_همعزم #زهرا_ابوالحسنی
#دانشمند۲۳ #ادبیات_پیشرفت
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
🌱 دانش کاشتیم و برکت گرفتیم ۴
گفتوگو با دکتر مریم گلآبادی اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی
💠بخشی از متن:
🔸واقعیت این است که در یک شرکت دانشبنیان کشاورزی، جنس مشکلات دو حوزه تحقیق و تولید خیلی با هم متفاوت است و پیشبردن توأمان آنها کار خیلی سختی است؛ برای افزایش زیرساخت تولید باید به فکر تهیه گلخانه و مدیریت آنها باشیم و برای کارهای تحقیقی باید به فکر جذب نیروهای تحصیلکرده و متخصص باشیم. مدیریت یک شرکت خصوصی که بخواهد با مشکلات این دو حوزه دستوپنجه نرم کند و جان سالم به در ببرد، اصلا کار سادهای نیست.
🔸مدیریت نیروی انسانی در حوزه دانشبنیان و شرکت خصوصی، تلخ و شیرینهای خاص خودش را دارد. افرادی بودهاند که وارد مجموعه شده و آموزش دیدهاند، تجربیات ما و آن نکتههای ریز کار را یاد گرفتهاند؛ اما نتایج تحقیقات و دستاوردهای ما را بیرون بردهاند و به نفع فرد ثالث یا شرکت دیگری استفاده کردهاند. الان بازار و فضای تولید بذر هیبرید خیلی داغ است و متأسفانه در ایران هم بحثهای مربوط به حقوق مالکیت فکری و معنوی قوی نیست و نمیتوان این موارد را ثابت کرد و این افراد را بازخواست کرد. از سوی دیگر هم، حس اینکه میتوانی کمک کنی تا افراد تحصیلکردۀ دیگری هم به شغل مناسبی مشغول شوند، احساس بسیار خوبی دارد.
🔸یک مشکل دیگر ما هم تحقیقاتی بودن گلخانهها است؛ یعنی از دست دادن محصولات یک دوره از کشتمان، به معنی بههم خوردن روند تحقیقات است و ضررش برای ما بیشتر از هزینههای مالی محصول از بینرفته است. بااینکه کنار مزرعه تحقیقاتی دانشگاه دیوار دارد، گاهی میآمدند هندوانه و خربزههایمان را میدزدیدند؛ مجبور میشدیم که نگهبان شب بگذاریم تا با چراغقوه بچرخد یا پروژکتور روشن کنیم تا محوطه روشن شود و احتمال دزدی کمتر شود. یکی دوبار هم گله گوسفند به مزرعهمان حمله کرد و حسابی با بوتههای خیار و گوجه ما از خودشان پذیرایی کردند. زمانی هم که بهدلیل کمبود آب، آبرسانی به مزرعهها قطع میشود، هرچقدر میگوییم که گلخانهها و مزارع ما تحقیقاتی هستند، کسی باور نمیکند.
درختی که به بار نشست
🔸آن ابتدا که شرکت پا گرفت، فقط من و دکتر اقتداری و یک کارگر گلخانه بودیم. همکاریمان با دانشجویان در قالب تز و پایاننامه دانشجویی بود و بعد از اینکه درسشان تمام میشد و رضایت داشتیم از کارشان، استخدام شرکت میشدند. از سال 98 و 99 هم که دیگر وضعیت روبهرشد شرکت تثبیت شد، چارت سازمانی و منابع انسانی ما هم وضعیت بهتری به خودش گرفت. الان حدود 100 نفر پرسنل داریم که بیش از یکچهارم آنها افرادی با تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکترا) هستند. آن ابتدا اصلا فضای اداری هم نداشتیم و منِ استاد هم یک میز و صندلی معمولی از خودم نداشتم. اما الان یک ساختمان دو طبقه داریم که دفتر مدیریتش جداست و آزمایشگاه هم دارد.
🔸چالشو سختی در همه زندگیها هست، خدا را شکر میکنم که این سختیها در راستای یک هدف خیلی بزرگتر از منفعت شخصی رقم خورده است. من همه دوران تحصیلم، از کارشناسی تا دکترا را، پس از ازدواج طی کردهام؛ در این مسیر، خانواده خوبی داشتهام که شرایط و ارزش کار من را خیلی خوب درک کردهاند و در همه این سالها با من همراهی و همکاری داشتهاند. واقعا برعکس خیلی از کسانی که هیأت علمی هستند و زندگی آرام و برنامهریزیشدهای دارند و چند ماه در سال به تعطیلات میروند، اصلا یادم نمیآید که ایام تعطیلات تابستان در خانه بوده باشم.
🔸غیر از اینکه اساسا همه این دستاوردها، محصول تلاشهای آدمهای مختلفی است که در سالهای گوناگون و در قالب یک تیم عمل کردهاند، ناشکری است اگر نامی از بزرگترین حامیمان یعنی خدا نزنم. غیر از این مسیری که قطعا او جلوی پای من گذاشت تا بتوانم از علم خودم برای پیشرفت کشورم استفاده کنم، گرهگشایی او را در لحظات مختلفی از کارمان لمس کردهام. بارها بوده که فروش محصولمان خیلی کم بوده و ما نگران پرداخت حقوق کارگر و کارمندمان بودهایم و ناگهان با رسیدن یک سفارش خرید، دستمان باز میشده است.
#روایتخانه
#دکتر_گلآبادی #بذر_هیبرید
#کشاورزی_دانشبنیان #دانشمند۲۳
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
📚 بین غولهای نیروگاهی، سَر درآوردیم ۲
کتابخوان؛ برشی از کتاب «به توان هایتک»
💠بخشی از متن:
🔸در نمایشگاه، پرسوجو کردم که از مسئولین دولتی چه کسی برای بازدید میآید؟ گفتند معاون وزیر انرژی امارات. گفتم میخواهم باهاش صحبت کنم. برایم نوبت زدند که فلان ساعت در حدود ده دقیقه، یک ربعی فرصت داری. معاون وزیر یک خانم میانسال بود که در تمام مدتی که من درباره سیستمهای کنترل نیروگاه حرف میزدم و مترجم ترجمه میکرد، فقط نگاهم کرد و دست آخر گفت: «من اصلا متوجه نمیشم شما چی میگی!»
🔸روی صندلی جابهجا شدم و گفتم: «مگه شما نیروگاه ندارین؟»
جواب داد: «چرا داریم.»
گفتم: «وقتی خراب میشه، نباید یه شرکت بیاد و سیستم کنترلش رو درست کنه؟»
ابروهایش را بالا انداخت و گفت: «شما اصلاً میدونی برق توی کشور ما چطوری تولید میشه؟»
جواب ندادم و نگاهش کردم. ادامه داد: «ما برای تولید برق، در قبال تحویل مقدار مشخصی گاز یا نفت، مناقصه برگزار میکنیم و مقدار برقی که لازم داریم را اعلام میکنیم. شرکتهای مختلف مثل زیمنس یا جنرالالکتریک هر کدام پیشنهادی میدهند. هر کدام که در مناقصه برنده شود مثلاً تا بیست سال، از صفر تا صد، مسئول تأمین برق آن شهر است. بعد از اتمام مدت قرارداد هم باید جمع کنند و بروند. این وسط، برق اگر قطع شد با مشکل دیگری پیش آمد، ما فقط جریمهشان میکنیم.»
🔸این نشان میدهد که رشد و پیشرفت کشورهایی مانند امارات، چقدر پوستهای و حبابگونه است و از هیچ عمق و زیرساختی برخوردار نیست. همیشه و از ابتدا، تمام سیستمهای کنترل نیروگاه را غربیها برایمان میآوردند؛ نهتنها برای ما که تقریباً برای همه کشورهای به قول خودشان جهان سوم. در دنیا به جز آمریکا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، چین و ژاپن، کشور دیگری توانایی ساخت نیروگاه ندارد. حساسترین جای نیروگاه، بخش کنترل آن است. ممکن است کسی بتواند توربین یا ژنراتور بسازد؛ ولی ساخت سیستم کنترلش، فقط در دست سهچهار شرکت در دنیاست. ما در آهار به تکنولوژی کنترل نیروگاه دست پیدا کردهایم؛ بنابراین هم سیستم کنترل ۲۵ مگاواتی میتوانیم بسازیم هم ۳۵ مگاواتی و هم هرچیز دیگر. مثل این است که حروف الفبا را یاد گرفته باشی و بتوانی با آنها کلمه بسازی و بعد با کلمهها جمله بسازی. دانشبنیان ته ندارد. تحریم هم که بشود، راهحل پیدا میکند و خودش را نجات میدهد.
🔸بعد از ساخت سیستم کنترل توربین، به فکر ساخت سیستم تحریک ژنراتور افتادیم. بعد از راهاندازی هر کدام از رامیارها، نیروگاهها تقاضای سیستم تحریک ژنراتور داشتند. بررسی کردیم و فهمیدیم شرکتهای خارجی در کنار سیستم کنترل توربین، سیستم تحریک ژنراتور را هم به مشتریهایشان پیشنهاد میدهند. سیستم تحریک ژنراتور بسته به نیاز شبکه ولتاژ و سایر پارامترهای مهم، ژنراتور توسط سیستم تحریک، کنترل میشود. همین مبحث بهظاهر ساده، حساسیتها و نکات دقیقی دارد که اگر درست اجرا نشود، سیستم از شبکه خارج و نیروگاه با مشکل اساسی مواجه میشود.
🔸مثل همیشه، بچهها شروع کردند به تحقیق و مطالعه دربارۀ سیستم برندهای معروف دنیا. در روزگار ما، هیچوقت علم محدود و در دست عدهای خاص نبوده است. کافی است کسی بخواهد دانش چیزی را بهدست آورد، حتما میتواند. در حال حاضر مشکل ما علم نیست، مشکل بستری است که علم بتواند در آن بروز و ظهور داشته باشد. سیستم تحریک ژنراتور که نامش را سانیار گذاشتیم، دومین محصول شرکت دانشبنیان ماست که این روزها آن را در نیروگاههای زیادی نصب و راهاندازی کردهایم. راست است که میگویند اگر یک قدم برداری، خدا ده قدم برایت برمیدارد.
#دانشمند۲۳ #کتابخانه_پیشرفت
#به_توان_هایتک #آهار
#انتشارات_راهیار #روایت_پیشرفت
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ سینما و ورزش ملی ۵
مروری بر پنج فیلم سینمایی با محوریت ارزش پیروزی تیمهای ورزشی ملی
💠 فیلم «پرویزخان» سال 1402 / ایران
🔸فیلم با شکست فوتبال ایران مقابل کویت در بازیهای آسیایی سال 1986 سئول آغاز میشود. دهداری در بازی با کویت، بازیکنی که از اصول و دستوراتش تخطی کرده بود را با وجود گلزنی، مورد مؤاخذه قرار میدهد. بعد از بازگشت از مسابقات، 14 تن از بازیکنان اصلی تیم به دلیل مخالفت با پرویز دهداری، سرمربی تیم ملی، استعفا میدهند. آنها معتقدند دهداری سختگیریهای بیموردی دارد و بر اصول اشتباه بازی زمینی پافشاری میکند.
🔸با این استعفای جمعی، ترکیب اصلی تیم ملی از دست میرود. مسابقات مقدمات المپیک 1988 قرار است چند ماه دیگر برگزار شود؛ در این شرایط فشار روزنامهها و مردم به دهداری برای استعفا بالا میرود اما او معتقد است که تیم ملی چیزی نیست که بتوان از آن استعفا داد و رفتار ورزشکاران بسیار بد بوده است و نباید در برابر آن کوتاه آمد. در آن شرایط سخت داخلی که کشور درگیر جنگ تحمیلی است، بازی بعدی با کویت، جنبههای حیثیتی و سیاسی جدیتری نیز دارد که بر اهمیت آن میافزاید. در این میان، حمایت از بازیکنان یا دهداری هم دستمایه گروههای سیاسی میشود و برخی از نمایندگان مجلس تلاش میکنند تا با فشار به رییس فدراسیون، دهداری را مجبور به استعفا بکنند و حتی رأی کمیته اخلاق را که علیه بازیکنان است، تغییر دهند.
🔸در میانه این کشاکشهای سیاسی و جنگی، دهداری به دنبال یافتن بازیکنانی جدید برای تیم ملی، کوچهپسکوچهها و تیمهای کوچک و شهرستانی را هم رصد میکند و چندین نیروی جوان و غیرحرفهای را به اردوی تیم ملی دعوت میکند. از بازیکنان قدیمی نیز تنها دو نفر، باوی و قایقران، که در آن استعفا نقشی نداشته یا از آن ابراز ندامت کردهاند، در تیم حضور دارند. بعد از تلاش زیادی که دهداری برای آموزش و آمادهسازی این تیم جدید انجام میدهد، با فشار سیاسی، از او خواسته میشود که برای خط حمله تیم ملی، یکی از بازیکنان مستعفی را به تیم برگرداند؛ درواقع مخالفان دهداری که میدانند او از اصول خود کوتاه نمیآید، این اجبار را راهی غیرمستقیم برای اجرایی کردن استعفای او میدانند.
🔸دهداری که عملا به فکر کنارگذاشتن منصب مربیگری است؛ با دیدن اخراج بازیکنان جوان و جدید تیم ملی از کمپ تمرینیشان، دچار دوراهی دشواری میشود؛ آیا باید برای نجات انگیزه و غرور و آرزوی این جوانان، از اصولی که یک عمر روی آنها پافشاری کرده است بگذرد یا تسلیم شود؟ آیا واقعا درصورت حمایت همهجانبه از این تیم، نتیجه بازیها چیزی خواهد بود که انتظار دارد یا حق با کسانی است که همواره اصول و شیوه بازی او را موردانتقاد قرار دادهاند؟ درواقع اکنون خود دهداری، در دوراهی حفظ اصول اخلاقی خود و تصمیمگیری به صلاح کشور قرار گرفته است و باید این تعارض را حل کند.
🔸فیلم «پرویزخان» در خلال داستان خود که تا حد زیادی مستند به اتفاقات و خصوصیات شخصیتی واقعی آدمها است، توانسته لایههای مختلفی از مسائل ورزشی را طرح کند؛ فیلم هم در لایه توسعه فردی و تیمسازی و چالشهای آن نکات جالبی دارد و هم از جهت اهمیت و تأثیرگذاری فوتبال ملی و چالش ترجیح مصالح جمعی بر فردی، موقعیتی جدید را مطرح میکند. همچنین در حالی که در فیلمهای خارجی، امکان تجربه حس نوستالژیک و مرور خاطرات مشترک ایرانی وجود ندارد، این فیلم به دلیل آشنابودن شخصیتها و پرداختن به حس مشترکی که همگی هرچند مدت یکبار آن را تجربه میکنیم، موجب همذاتپنداری بیشتر مخاطب میشود.
#قاب_پیشرفت #سینمای_پیشرفت
#فیلم #سینمای_ملی #سینمای_ورزش
#فوتبال #دانشمند۲۲ #مریمحنطهزاده
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
غزه تنهاست...! غزه مظلوم است!
فرق نامرد و مرد، معلوم است
سرِ ما رفته روی نی، مردم!
بیکفن مانده غزه، ای مردم!
شب خون، روز امتحان، غزه!
زخم حلقوم کودکان، غزه!
بغض، راه گلوی ما بسته است
آب را شمر روی ما بسته است
بسته بال و شکسته پر، غزه...
کودکان تشنهاند در غزه...
برگ ریزان به باغ میبینم
داغها روی داغ میبینم
بین آتش، عروسکی مانده است
زیر آوار، کودکی مانده است
دیدهام طفل بیسری اینجا
خشک شد شیر مادری اینجا
هان نگو غزه! کربلا این است
قتل عام فرشتهها این است
شب غزه، بُروز عاشوراست
مردم! امروز، روز عاشوراست
خاک را غرق خون غزه ببین
کربلا را درون غزه ببین
#غزه
#عاشورا
#احمدـبابایی
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
◼️ نام تو تکراری نیست
مصحف نوری و در واژه و معنا تازه
وحی آیات تو هر لحظه و هرجا تازه
هرچه تکرار شود، نام تو تکراری نیست
ما و شیرینی این شورِ سراپا تازه
و جهان داغ تو را تازه نگهداشته است
نه! نگهداشته داغ تو جهان را تازه
ای که امروزِ جهان مات شکوه تو شدهست
مانده غوغای تو در جلوۀ فردا تازه
تا که غم هست و حرم هست و علم هست و قلم
جلوۀ توست در آیینۀ دنیا تازه
#امام_حسین (علیهالسلام)
#عاشورا
#سیدمحمدجواد_شرافت
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
مردم، فناوری و تولید را بههم میرسانند
💠بخشی از متن:
🔸مهندس نجاتبخش نقل میکند که پس از تولید دستگاه ایکسری کانتینری و راهاندازی آن همچنان میل به واردکردن نسخه چینی کار یا استفاده از مونتاژهای بیکیفیت داخلی بسیار زیاد بوده است. حتی با این که سیستم نرمافزاری و کنترل دستگاه از نمونههای مشابه بهتر بوده است و بهتازگی مجهز به هوش مصنوعی کشف روشهای مخفیسازی قاچاق هم شده است و حتی در کارکرد روزانه و تعداد اسکن نیاز به تعمیر و ازکارافتادگی کالا هم بسیار از نمونه چینی بهتر عمل کرده، باز هم گمرک برای واردات 15 دستگاه دستبهکار میشود که البته جلوی این کار گرفته میشود.
🔸در همین حوالی است که مهندس نجاتبخش دوباره با حضرت آقا درباره این دستگاه گفتوگو میکنند و به اطلاع ایشان میرساند که گمرک برای خرید این دستگاه پول ندارد (ریال ندارد؛ ولی ارز دارد) و در این حالت حتی وقتی جنس ایرانی هم بهتر عمل میکند، به صرفه است که دستگاه را وارد کنند. آقا در پاسخ نکتهای میگویند که راه شرکت را به سمت حل کامل مسئله قاچاق هموار میکند: "به آنها قسطی بدهید یا خودتان نصب کنید." این جمله مقدمهای برای حضور مردم در عرصه کنترل قاچاق و سرمایهگذاری و راهاندازی و خدمات دستگاه فناورانهای شد که با توجه به قیمت آن به نظر نمیرسید امکان حلشدن کامل مسئله بهصورت واردات در دسترس باشد.
🔸 شرکت بهیار صنعت پیشنهاد قراردادهای سرمایهگذاری BOO را داد و توانست راه جدیدی را در حوزه رفع نیازهای کشور ارائه نماید. قرارداد BOO یعنی این که مردم و سرمایهگذاران هرکدام متناسب با پول و سرمایهای که در دسترس دارند، بخشی از سهام دستگاه را میخرند و خود نصب میکنند و حتی خود دستگاه ایکس ری را راهاندازی میکنند و از هر کامیون یا کانتینر هزینهای دریافت میکنند و سود این فعالیت به خود آن مردم بر میگردد. این یک نمونهی برجسته از طراحی و ساخت و البته راهاندازی و ادارهی تکنولوژی حتی در حوزه حساسی که امنیت ملی را تضمین میکند، توسط مردم در مراحل مختلف است؛ بخش خصوصی، فرزندان مردم که در دانشگاه متخصص شدهاند و در تحقیق و توسعهی دانشبنیانها، فناوری توسعه دادهاند و در نهایت صاحبان سرمایههای خرد و وسیع که امکان حرکت معناداری برای پیشرفت ایران پیدا کردهاند.
🔸در این مثال شما میتوانید ببینید که چگونه تولید اعتبار دولت در فناوری (گرنت) بهجای تورم بیشتر، همچون اسفنج، نقدینگی را از کف میدان جمع میکند و حتی به کمترشدن تورم میانجامد، از طرفی شاهد تولید ارزش در فناوری و تحقیق و توسعه با مقدار کمی سرمایهگذاری هستیم و میتوانیم بزرگتر شدن کیک اقتصاد کشور را در این نمونهی طراحی و توسعه فناوری ببینیم. از سال 1398 تا به امروز این سامانهها با مدل قراردادهای ساخت، بهرهبرداری و مالکیت (BOO ) در گمرکات بندر شهید رجایی، دوغارون، ماهي رود، آستارا، چابهار، ریمدان و دیر مشغول است و از این طریق خدمات باکیفیتی در اختیار گمرک جمهوری اسلامی قرار گرفته است. در حال حاضر این مدل بهعنوان یکی از موفقترین مدلهای مشارکت مردمی در حوزه فناوری بالا محسوب میشود.
#دانشمند۲۳ #مطالعات_پیشرفت
#روایت_پیشرفت #سیدعلی_میری
#اقتصاد_مردمی #دانش_بنیان
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
حل فناورانه پسماند در مبدأ
گفتوگو با حمید عباسعلیزاده سازنده دستگاه کمپوست صنعتی و خانگی
💎بخشی از متن
🔸یکی از بزرگترین معضلات مدیریت شهری و محیط زیستیجهان، پسماندهای عادی شهری است. کل دنیا برای اینکه در یک خانواده، حتی روزانه 10 گرم پسماندکمتر تولید بشود، سرمایهگذاری میکنند؛ چون کاهش پسماند کمتر در خیلی از هزینههای جاری و کلان کشور تأثیرات بسیار زیادی میگذارد. شما حساب بکنید، هر 1 کیلو پسماند تر، حدود 400-500 میلی لیتر شیرابه تولید می¬کند. این 500 میلی لیتر شیرابه چیزی حدود 5 هزار لیتر آب را مسموم میکند؛ یعنی فقط کافی است وارد آبهای سطحیمان و وارد مزارع بشود تا 10 هکتار از مزارع ما را سمّی و محصول ما را نابود کند. اگر بتوانیم این شیرابه را در مبدأ کاهش بدهیم یا به صفر برسانیم، یک قدم بسیار بزرگ برای آیندۀ کلان کشور برداشتهایم.
بازیافت یک صنعت است
🔸دستگاههای ساخت شرکت ما در منزل نصب میشود و اپراتوریاش بسیار راحت است. با یک آموزش نیم ساعته هر کسی میتواند بهراحتی از دستگاه استفاده کند. سیستمش کاملا هوشمند است؛ یک فرآیند هوازی، حرارتی، بیولوژیکی دارد که کافی است مواد آلی را داخلش بریزید تا طی 24 ساعت، آن موادی که قرار بود تبدیل به معضل بود را تبدیل به فرصت کند. خروجی آن هم یک کود است که میتواند در فضای سبز و گلدان مورداستفاده قرار بگیرد، یا اصلا عرضه شود به بازار. خود شرکت ما این کود را خریداری میکند. پیچیدگی فناورانه دستگاه، قسمت بیولوژیکی آن است؛ میکروارگانیزمهایی را در این سیستم استفاده میکنیم که در دمای بالا قدرت فعالیت دارند. تمام پاتوژنهای میکروبی در دمای 55 درجه از بین میروند و تنها میکروارگانیزمهای مورداستفادۀ ما قادرند در این سیستم فعالیت خودشان را ادامه بدهند و بدون گاز متان، موجب فرآوری پسماند تر شوند. هر دستگاه دیگری هم که فیزیک مشابهی داشته باشد، تا زمانی که نتواند این بخش بیولوژیکی را تأمین کند، نمیتواند نتیجۀ درستی بگیرد.
🔸دستگاههایی که ابتدا تولید میکردم، از 2 کیلوگرم تا 100 کیلوگرم ظرفیت روزانه بود. سال 1395 اولین دستگاهم را به شهرداری منطقه 22 تهران فروختم و فروش بالا میرفت تا اینکه کرونا آمد و بهخاطر بسته شدن رستورانها، دچار افت بازار شدیم چون محصولات آن زمان ما بیشتر به رستورانها مربوط میشد و آن ایام اکثر ارگان¬ها و سازمانها، رستورانهایشان را تعطیل کرده بودند. بعدتر دستگاه 300 کیلویی هم تولید کردم و الان هم بیشترین فروش ما مربوط به پتروشیمیها و پالایشگاهها و صنایع نفتی یا صنایع خودرو است.
فرهنگسازی بازیافت، حمایت میخواهد
🔸دستگاههای کوچک، به این خاطر که یارانهای به آنها تعلق نمیگیرد، فعلا چندان اقتصادی نیستند. خود شرکت کود خروجی را خریداری میکند ولی درآمد این کود، توجیه اقتصادی نسبت به قیمت اولیه دستگاه ندارد؛ ولی میتواند در مسئولیت اجتماعی و بالابردن سطح فرهنگ کشوری اثر زیادی بگذارد. اکثر کشورها، برای انرژیهای تجدیدپذیر و مدیریت پسماند در مبدأ، به این جور دستگاهها یارانه میدهند؛ مثلا در ژاپن، شهرداری منطقه هزینه خرید این دستگاه را میدهد. برایش توجیه اقتصادی دارد چون میگوید اگر یک شهروند این دستگاه را در خانهاش نصب کند، بعد از 5 سال من 2 برابر آن پولی که برای خرید دادم را درمیآورم چون حمل نداشتم، دپو نداشتم، دفع نداشتم، شیرابه نداشتم، معظل شستشوی سطل نداشتم. درواقع افکار مدیریت بلندمدت میبیند که هزینههای جاری کاهش پیدا میکند؛ ولی در ایران متأسفانه این اتفاق نمیافتد چون در سطح کلان و بلندمدت بهش نگاه نمیکنند؛ به اینکه 5 سال دیگر چقدر از هزینههای تصفیه شیرابه، هزینه حمل و نقل و ...کاهش پیدا میکند، توجهی ندارند.
#روایتخانه #مدیریت_پسماند
#دانشبنیان #فناوری #بازیافت
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
📚 هدیهای باشد برای تو
خاطرات پشتیبانی مردم کاشان در دفاع مقدس
🔻کاشان بهعنوان یکی از فعالترین شهرهای ایران در عرصه پشتیبانی و تدارکات در سالهای دفاع مقدس بود. بسیاری از زنان و مردانی که توانایی حضور در جبهههای حق علیه باطل را نداشتند در آن سالها به کارهای خدماتی برای رزمندگان میپرداختند. محمدقاسم زاده در کتاب «هدیهای باشد برای تو» به دل کوچه و خیابانهای این شهر رفته است و خاطرات سالهای پرتکاپو دهه شصت را استخراج کرده است. خدمات فراوانی همچون خیاطی و رفو لباسهای رزمندگان، تهیه غذا و مواد خوراکی، پرستاری و خدمات درمانی و بسیاری کار کوچک و درشت دیگر که در این کتاب ذکر شدهاند و گمان نمیکنید که مردم متوجه چنین اموری باشند و به آنها بپردازند. خادمین بسیاری که بیچشمداشت و مخلصانه در راه رشد و پیروزی این کشور از نان و وقت خود میزدند و در کنار فرستادن عزیزترین فرزندانشان به دل، به جهاد مالی نیز مشغول بودند.
روایتی از کتاب
🔻یک روز چند تا درجهدار ارتشی آمدند ستاد. ما معمولاً با لشکرهای سپاه در ارتباط بودیم. آمدن ارتشیها برایمان تازگی داشت. زنگ زدیم به حاج جواد یزدانی. خودش را رساند. ارتشیها یک بازدیدی از کارگاه خیاطی حسینیه چهل تَن کردند و به حاجی گفتند: «چند هزار متر پارچههای اسرائیلیتون رو میخوایم. از هرجا سراغ گرفتیم گفتن برین ستاد کاشان.» حاجی جا خورد. گفت: «پارچههای اسرائیلی کجا بود؟ ما تا حالا هیچ پارچهای از هیچ جا وارد نکردیم.» سرهنگ یک پیراهن از کیفش درآورد و گفت: «مگه این پیراهنها رو ستاد شما نمیدوزه؟ ما این پارچه رو میخوایم.» حاجی پیراهن را گرفت و خندید. گفت: «مرد مؤمن، اسرائیل خرِ کیه؟ این پارچهها تولید کارخونه نساجی کاشانه. صاحب کارخونه هم یه پیرمرد کاشونی به نام اربابتفضلیه.» سرهنگ ارتشی باور نمیکرد. میگفت:«اینقدر استاندارد پارچههای کاشان از نظر کیفیت و جنس خوبه که باورکردنی نیست توی ایران بافته بشن.» پارچههایی را که از کارخانهٔ ریسندگی اربابتفضلی میگرفتیم، میدادیم به تولیدیهای بزرگ، برایمان لباس خاکی و ارتشی میدوختند. این لباسها از بس دوام خوبی داشت، وقتی میفرستادیم جبهه، رزمندههای یگانها تا مدتها میپوشیدند.
#دانشمند23
#کتابخانه #روایت #راهیار
#پشتیبانی_مردمی #کاشان
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روی پاهای ایرانی 1
به روایت دکتر حمیدرضا مقارهعابد
🔸تمرکزمان روی مباحث مربوط به کامپوزیتها بود؛ یک مشکلی پالایشگاهها داشتند که با استفاده از تکنولوژی کامپوزیتها میشد آن را رفع کرد و ما داشتیم روی آن پروژه کار میکردیم. اوایل کار بود که یک روز همکار و شریکم دکتر نصر آمد به من گفت که «حمید آن پروژه را بگذار برای دنیایمان؛ من یک ایده دارم برای آخرتمان.» گفتم «دنیا؟ آخرت؟ کلید آخرت را بگو چی است؟»
🔸دکتر نصر گفت: «من آن زمانی که خارج از کشور بودم خیلی در جامعه میدیدم که معلولین حضور دارند؛ ورزش میکنند، فعالیتهای اجتماعی دارند، خیلی راحت سرکار میروند و خریدوفروششان را انجام میدهند. هميشه برایم سؤال بود که چرا در کشور ما که تجربه جنگ، حوادث، تصادفات، زلزله، دیابت و بیماریهای مختلف را داشته و داريم و قاعدتاً باید معلولین بیشتری هم داشته باشیم، چرا در کشور خودمان در اجتماع خیلی کم میبینمشان. بعدازاینکه برگشتم با یک تحلیل ساده به این نتیجه رسیدم که دلیلش این است که آنجا با توجه به دسترسی که به فناوریها و تکنولوژیهای پیشرفته دارند، معلولين خیلی راحت میتوانند در جامعه فعالیتهایشان را انجام بدهند. مشکلی که ما اینجا داریم این است که تکنولوژی و فناوری مورد نیاز برای جامعه معلول یا توانخواه وجود ندارد پس نمیتوانند خودشان را عرضه بکنند و بیایند در اجتماع.»
🔸گفتم خب ما چکار میتوانیم بکنيم؟
دکتر نصر ادامه داد: «یکسری از افراد از ناحيه پا قطع عضو شدهاند و یک مشکلی دارند که با استفاده از این تکنولوژی کامپوزیتها میتوانیم پنجههای کربنی برایشان درست کنیم که این مشکلشان را حل میکند.» خلاصه اينکه اين پيشنهاد و ايده دکتر نصر بود که برویم سراغ ساخت یک محصولی که بتوانیم حرکت را به معلولین برگردانیم و برای من هم خیلی جذاب شد.
توليد پنجه کربنی
🔸شاید برایتان اتفاق افتاده باشد که مچ پایتان پیچخورده یا شکسته باشد و داخل گچ برود. راه رفتن آن موقعتان را تصور بکنید که به خاطر اینکه مچ پای شما ثابتشده بود به چه صورتی راه میرفتید؛ نسل قدیم پنجهها به این شکل بود که مچ پا ثابت بود و حرکتی نداشت. اما وقتی از پنجههای کربنی استفاده میشود عملکردش دقیقاً شبیه به مچ پا میشود. مچ آن انعطاف را داشت و آن انعطاف باعث میشود که شخص بتواند حرکات ورزشیاش را انجام بدهد و بتواند از شر کمردردهای زیاد خلاص بشود و حتی خستگیاش کمتر بشود. پنجه کربنی تحولی بود برای افرادی که با قطع پا محدودشده بودند.
🔸زمانی که آقای دکتر ایده را دادند، دو سال تحقيق کرديم و کار را شروع کردیم و توانستیم نمونه اولیه را بسازیم. همزمان وقتی این پیشنهاد را به متخصصین ميداديم میگفتند «يک پیچ اين را در ایران نمیتوانند بسازند، بعد شما دنبال چی دارید میروید؟ شما دنبال ساخت پنجه کربنی هستید؟»
#دانشمند۱۲ #روایتخانه
#فناوری #دانشبنیان
#پنجه_کربنی #معلولان
#پیشرفت #روایت_پیشرفت
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕️ روی پاهای ایرانی 2
به روایت دکتر حمیدرضا مقارهعابد
🔻روزی فرارسید که برای اولین بار آقای ريحان یاری قرار بود بهعنوان شخصی که پايش قطع شده بود از پنجه ما استفاده بکند و نظر بدهد. یکی از لحظات ناب زندگی من و آقای دکتر نصر همان روز است؛ آقای ریحان یاری کاپیتان تیم ملی قطع پای کشورمان بود. ایشان آمد و استفاده کرد. وقتی اول راه رفت و بعد دوید ما مدام داشتیم نگاه میکردیم الآن چی میگوید؟ او هم جوابی نمیداد؛ در یک کوریدور خیلی طولانی میرفت و برمیگشت. میدوید. من آخرین بار گرفتمش، گفتم آقای یاری چطور است؟ گفت که «آقای مقارهعابد دارم پرواز میکنم، بگذار ادامه بدهم. این لحظه نابترین لحظههای ما است» میگفت «من قبلاً یک پنجه کربنی انگلیسی داشتم ولی اين که الان دارم، هم خیلی نرمتر است و هم خیلی انعطاف دارد. بگذارید من به پروازم ادامه بدهم.» این جمله یکی از جملههایی است که در آرشیو ذهنیمان همیشه ماندگار شد و هر وقت در این 10 سال انرژیمان میافتد، آن کلمات آقای یاری ما را دوباره سرحال میآورد و پرانرژی میکند.
🔻رفتیم یکی از ارگانهایی که مسئول خرید این تجهیزات بود گفتیم آقا ما هم مجوزش را داریم و هم تست بالینی شده است. گفتند شما تأییدیه اتحادیه اروپا را دارید؟ ان موقع برای من خیلی عجیب بود که گفت تأییدیه اتحادیه اروپا؛ من که داخل کشور خودم بودم! گفتند نه ما فقط تأییدیه اتحادیه اروپا را میخواهیم. این تکنولوژی جزء تکنولوژیهایی است که شاید 7-8 تا کشور بیشتر این تکنولوژی را نداشته باشند. ما هم از هیچ کجا بههیچوجه کپی نکردیم و هیچ رفرنسی هم نبود که ما بتوانیم برویم و از آن الهام بگیریم. بعد این ارگان دولتی به من گفت باید بروید تأییدیه اتحادیه اروپا را بیاورید. سنگی بود که فکر میکردند این سنگ آنقدر مانع بزرگی است که ما نمیتوانیم از روی آن بپریم. ولی این اتفاق افتاد و ما تأییدیه اتحادیه اروپا را هم گرفتیم و آنها واقعاً خلع سلاح شدند و دستشان را بالا بردند؛ اینیک واقعیت تلخ است که خود تحریمی خیلی اذیتمان میکند.
🔻یک روزی من در پلههای آن ارگانی دولتی که میخواست از ما خرید کند داشتم میرفتم و میآمدم. البته یکبار که نه؛ من آن پلهها را 100 بار رفتم و آمدم. یک مسئولی من را دید که 3 سال قبل هم من را دیده بود، گفت:« تو هنوز تو داری این پلهها را بالا میروی و میآیی؟» گفتم «بله!» گفت «ما تخصصمان این است که نگذاریم افراد امثال شما بمانند. چقدر تو چغر و بدبدنی که ماندهای!» خیلی جمله عجيبي گفت؛ یعنی سیستم دولتی و نوع قانونگزاری ما و اجرای قانونمان به شکلی است که توقع حمایت که هیچ، حتي خودشان میگویند ما کاری میکنیم که شما نمانید. تکنولوژی این محصول واقعاً کار خیلی پیچیدهای است. ولی برای رسيدن به اين تکنولوژی و ساخت نهايی پنجههای کربنی، 20 درصد توان و انرژی ما راگرفته است. 20 درصد دیگر توان ما را گرفتن مجوزها و تأییدیهها گرفت و 60 درصدش هم صرف ورود به بازار کردیم.
🔻فکر میکنم ورود به بازار یکی از موانع اصلی است که همه شرکتهای دانشبنیان دارند و اکثراً سر همین مرز که میرسند عقبنشینی میکنند؛ یکی از اصلیترین دلیلهای اين مانع بزرگ، فرهنگ خودمان است. ما مردم اگر بخواهیم برای خانه، مان یک جنس بخريم و يک جنس داخلی و یک جنس خارجی باشد قطعاً میرویم سراغ جنس خارجی را میگیریم و میگوییم خارجی یکچیز دیگر است. شاید در قديم ما تولیدکنندهها هم کمکاری کرده بودیم و نتوانسته بودیم جنس خوبی تولید کنیم. اصلاً نمیتوانیم از این دفاع کنیم ولی الآن نسل جدیدی که وارد فضای دانش شده است واقعا به این خودباوری رسیده است که بتواند به آن سطح از تولیدات خارجی برسد؛ یعنی نگاهش نگاه صادرات است. ما روزی بهسختی وارد بازار خودمان شدیم ولی الآن به چند کشور داریم صادرات میکنیم. حتی چند تا کشور که جزء قطبهای صنعتی دنیا هستند از ما تقاضای انتقال تکنولوژی به کشورشان را دارند.
#دانشمند۱۲ #روایتخانه
#فناوری #دانشبنیان
#پنجه_کربنی #معلولان
#پیشرفت #روایت_پیشرفت
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
⭕ زرشک با دستان مردم طلا شد ۳
روایت یک نقشآفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید
💠بخشی از متن:
🔸اولین جشنواره ملی زرشک تأثیر خودش را گذاشت. طوری که دو ماه بعد، استانداری برای کمک به حوزه زرشک پا پیش گذاشت. آذرماه همان سال با شرکتهای دانشبنیان جلسهای با عنوان «بررسی طرحهای دانشبنیان در حوزه فرآوری زرشک» تشکیل داد و من هم درباره ایده ترفروشی و ظرفیت صنعتی و فناوری استان برای تحقق آن توضیح دادم. نتیجه رفتوآمدهای متعددم به پارک علم و فناوری خراسان جنوبی، شروع همکاری با دو شرکت بود. با شرکت «چاوش صنعت خاوران» که تولیدکننده دستگاه دانکن زرشک بود برای تولید پنجاه دستگاه به توافق اولیه رسیدم. همچنین قرار شد شرکت «فراساخت پویا ساینا» برای اولینبار در ایران یک دستگاه شستوشوی زرشک تولید کند. دستگاهی که کمکم تبدیل به یک خط تولید شد. به صورتیکه علاوه بر شستوشو، زرشکها رطوبگیری هم میشد. برای تأمین مالی طرح ترفروشی، اولین راه به بنیاد علوی ختم میشد؛ ولی بنیاد فقط میتوانست بخشی از اعتبار لازم را فراهم کند و آن هم شرطش راهاندازی یک شرکت تعاونی بود؛ جمعکردن چهلپنجاه عضوِ پای کار، ساده نبود.
نمایشگاه آبادیران
🔸در مرحله مذاکرات با بنیاد بودم که یکی از دوستانم در بنیاد علوی پیشنهاد شرکت در نمایشگاه آبادیران را داد. در نمایشگاه توانستم بیواسطه و رودررو با مسئولین مؤسسه دانشمند که از زیرمجموعههای بنیاد مستضعفان بود و چندبار درخواست من را بیجواب گذاشته بود، حرف بزنم. بازدید از غرفههای دو شرکت همراهم موثر بود و توضیحات و گزارش من هم آنقدر تخصصی بود که مسئولان مؤسسه متقاعد شدند طرح من برای فرآوری زرشک فقط روی کاغذ نیست و قابلیت عملیاتیشدن دارد و چند گام اول را هم برداشتهام. مقدمات اولیه تعلق تسهیلات مؤسسه دانشمند در همان نمایشگاه انجام شد.
این مسیر خط پایان ندارد
🔸بعداز نمایشگاه و گرفتن تسهیلات کارها شتاب بیشتری گرفت. باید تشکیل شرکت تعاونی را جدیتر دنبال میکردم. اول از خودم و اطرافیانم شروع کردم. قوموخویشها راحتتر از بقیه به من اعتماد میکردند و تعاونی زودتر راه میافتاد. اغلبشان از باغداران کوچک زرشک بودند. زندگیهای سطح متوسط و حتی پایینی داشتند و متراژ باغهای زرشکشان به هکتار نمیرسید. با هر مشقتی بود شرکت تعاونی «الماس سرخ مشکات» را با حدود پنجاه عضو تشکیل دادیم و توانستیم 48 فقره تسهیلات خرد بگیریم. خیالم آسوده بود که توانسته بودیم بهعنوان یک حلقه میانی، ظرفیتهای حاکمیت را در مسیر توسعه قرار بدهیم و با تشکیل شرکت تعاونی از انحراف تسهیلات جلوگیری کنیم. این همان کاری بود که ژاپن سالهای قبل کرده بود؛ یعنی هدایت تسهیلات و منابع.
🔸با پنجمیلیارد سرمایه اولیه شرکت تعاونی و یکمیلیارد وام مؤسسه دانشمند، توانستم بالاخره قرارداد دستگاههای دانکن زرشک و خط تولید شستوشوی زرشک را نهایی کنم. چند ماه بعد با آنکه هنوز مدت زیادی از راهاندازی شرکت تعاونی نگذشته بود، رضایت از بازدهی بالای دستگاهها و به صرفهتربودن ترفروشی شگفتانگیز بود. طوریکه هر جا میرفتم باغدارها با خوشحالی جلو میآمدند و قدردانی میکردند؛ بهخصوص آنهایی که توانسته بودند بدون واسطه زرشکهایشان را با قیمتی بالاتر از قیمت پیشنهادی دلالها به بازارهای شهرها و حتی استانهای دیگر برسانند. خیر و برکت ایدۀ ترفروشی، حتی به کسانی که باغدار نبودند هم رسیده بود؛ مثلا شنیدم چند نفر با خرید دستگاه دانکن و خرید زرشک از باغدارها برای خودشان منبع درآمد ایجاد کرده بودند. حتی یکی از برندهای معروف تولید سوغاتی استان خراسان هم با خرید چند دستگاه، وارد میدان ترفروشی زرشک شدهبود.
🔸همه این نتایج در حالی است که ما هنوز در ابتدای مسیر طرح ترفروشی زرشک هستیم. هنوز در حال تأمین دستگاههایی مثل انجماد سریع، دُمگیر زرشک و فریزدرایر هستیم. آشنایی با شرکت تولیدکننده دستگاه انجماد سریع و شرکت سازنده فریزدرایر هم از مواهب شرکت در نمایشگاه آبادیران است. همزمان که دارم بقیه ایدهها مثل سردخانههای اقتصادی و خرمن هوشمند را بررسی میکنم، برای تولید فرآوردههای متنوع خوراکی از زرشک هم تلاش میکنم. حالا نه تنها به افزایش اثرگذاری در حوزه زرشک فکر میکنم بلکه آمادهام تا اگر در هر حوزه دیگری نیاز فناورانهای به وجود بیاید، برای گرهگشایی از زندگی هماستانیهایم وارد میدان بشوم.
#روایتخانه #روایت_پیشرفت
#سعید_پورمهدوی #پیشرفت_تولید
#نقشآفرینی_مردمی #دانشمند۲۳
#اقتصاد_مردمی #تعاونی #صنعت
#خراسان_جنوبی #زرشک
🌐 لینک خرید اینترنتی:
https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23
@daneshmand_mag | مجله دانشمند