eitaa logo
در انتظار رویش🌱
2.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
379 ویدیو
20 فایل
➖دبیر دین و زندگی ➖کاردانی گیاهپزشکی ➖ کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث ➖عاشق مطالعه و علاقه مند کار تربیتی ➖کپی ممنوع❌ https://harfeto.timefriend.net/16508918927120 https://abzarek.ir/service-p/msg/1955759 👆👆 دریافت پیشنهاد و انتقادهای شما
مشاهده در ایتا
دانلود
حقیقت اینه که این پیامهای من در مقابل اون حال دانش اموز، جواب کوتاه مدتی هست که شبیه مسکن فوری عمل میکنه و درد رو بدون اینکه از ریشه برکند، به طور موقتی سرپوش میذاره روش! البته گاهی ناگزیریم در مقابل حال طوفانی مراجعان، از این تسکین ها( و نه تلقین ) بهره بگیریم😊 ولی ریشه درد از جای دیگری است! ریشه و عامل اصلی حال این دانش آموز عزیز و البته خیلی از ماها که این حال رو تجربه میکنیم، مشکل در تسبیح خداست! تسبیح ما، مشکل داره‼️ ما سبحان الله می گوییم ولی در عین حال ، خدا رو متهم و نعوذبالله ظالم هم تلقی میکنیم! اینه که حالمون خوب نیست. حالا ریشه معیوب بودن تسبیح به چی برمیگرده؟؟!! به تلقی و فهم ما از دین و نوع دینداری ماها برمیگرده. سه نوع دینداری متفاوت داریم که هر کدومش، آثار مختص خودش رو داره. ادبیات طلبکارانه در مقابل خدا و متهم دانستن معبود، ناشی از یکی از انواع دینداری ها با عنوان دینداری سنتی است . ان شاء الله در فرصت های آتی، این سه نوع دینداری رو مبتنی بر نظام فکری استادصفایی حائری توضیح میدم🌹
ملاک های رشد از نگاه شما🌹 احسنتم👌👌
*سوال: از کجا بفهمیم که در راه خدا رشد داشته ایم ؟! 👇👇👇👇👇👇 *۵. خودش را بیشتر جمع و جور کند* و اسارتش در چنگ شکم و پایین شکم کنترل شده تر باشد. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دردها و رنج‏ها يك روز عصر از خيابان خلوتى مى ‏گذشتم. در كنار پياده ‏رو جوان شوريده و خسته ‏اى را ديدم. مست بود، اما مست درد و رنج. با خودش حرف مى ‏زد. نزديكش شدم. با خدا دعوا داشت و او را محكوم مى ‏كرد و اعدام مى ‏نمود. وقتى چشمش به من افتاد، خيال كرد كه خدا مدافعى پيدا كرده است، اين بود كه ايستاد و من هم ايستادم و رو به من، با خدا فريادها داشت. ناله‏ هايش را كرد. منتظر بود كه چيزى بگويم، اما حرفى نزدم . پرسيد: چرا حرفى نمى ‏زنى؟ گفتم: من درد تو را حس مى ‏كنم و آن‏گاه شروع كردم و برايش داستانى از زندگى خودم شرح دادم. بيچاره براى من به گريه افتاد. با گريه ‏اش آرامشى گرفت و من هم برايش توضيح دادم كه من با اين همه رنج از پا نيفتادم كه به پا رسيدم و قوى ‏تر شدم. من از اين دردها، درس‏هايى گرفتم. من اسير بت‏هايى بودم مثل بت‏هاى تو. با اين ضربه‏ ها بت‏هايم شكستند. من وابسته به ديگران بودم. با اين نامردى‏ ها از آن‏ها بريدم. من با خودم گفتم: اصلًا چرا من توقع راحتى و مردانگى داشته باشم؟ و همين كه توقعم عوض شد، راحت شدم. من هنگامى كه ضربه ‏ها شديدتر شدند، به اين فكر افتادم كه چرا خدا اين‏قدر مرا مى ‏سوزاند؟ آيا دشمن من است؟ آخر مگر مرا شيطان آفريده؟ مگر كسى او را مجبور كرده بود؟
اگر مرا دوست نداشت، اگر مرا و ماها را نمى ‏خواست كه نمى ‏آفريد. ببينم اصلًا محبت را چه كسى آفريد؟ شور عشق را چه كسى در دل‏ها ريخت؟ جز او؟ پس چگونه مى ‏توانم به او فرياد بزنم كه يهودى‏ ها از تو مهربان ترند و جلادها از تو نرم‏ترند؟! من خودم منقلب شده بودم و او هم در برابر هر كدام از اين سؤال‏ها به جرقه‏ اى مى‏رسيد و آتش مى ‏گرفت كه چگونه از دوست بريده و در برابر محبت‏هايى كه او داشته و ضربه ‏هايى كه او زده و بت‏هايى كه او شكسته، به جاى تشكر، فرياد راه انداخته و خود را باخته است. آن گاه به او گفتم: من نمى ‏گويم رنج را تحمل كن و با درد بساز، بلكه مى ‏گويم اين رنج‏ها را تحليل كن كه از كجا برخاسته ‏اند. آيا خودت به وجود آورده‏ اى؟ پس بگذار. آيا ديگران برايت ساخته‏ اند؟ پس خراب كن و اگر از اين هر دو نيست، پس بكوش كه بهره ‏اش را بگيرى و درسش را بخوانى. آن وقت گفتم: من هنگامى كه خودم عامل بدبختى ‏ام نباشم، باكم نيست كه در كجا هستم؛ چون در هر كلاس درسى هست و با هر پايى مى ‏توان راه رفت. 📖 ☘🍃☘ 🖊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در کنار بارگاه ملکوتی علی بن موسی الرضا علیه السلام، نایب الزیاره و دعاگو هستیم. التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طلوع می کند آن آفتاب پنهانی ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی 🍃🌹
ما را کبوترانه وفادار کرده است🕊 آزاد کرده است و گرفتار کرده است❤️ بامت بلند باد که دلتنگی‌ات مرا 💔 از هر چه هست غیر تو بیزار کرده است 😭
277.2K
کار، خوبه امام رضا (ع) درست کنه💔😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 در کنار خون حسین علیه‌السلام... ❛❛ عین‌صاد يك عمل خوب (حسنة) با سه خصوصيّت زمان و مكان وجهت مناسب، يعنى با توجه به تاريخ و جغرافياى خودش صالحة مى ‏شود و به آن عمل صالح مى ‏گويند. ممكن است تو خون بدهى و شهيد بشوى ولى در زمان مناسب و مكان مناسب و در جهت و هدف مناسبى قرار نگرفته باشد. اگر توّابينى كه بعدها در شهرهاى مختلف خونشان به زمين ريخته شد و در كوفه فعّال شدند. در روز عاشورا با حسين و در كنار او بودند و خونشان دركنار خون حسين (ع) مى ‏ريخت، چنان كه حرّ، حجّتى بر تمامى آن‏ها است، كه آمد و با حسين ماند. قطعاً وضع عوض مى ‏شد و در سپاه دشمن، تزلزل مى ‏آمد. پس دقت كنيد، خون همان خون است. امّا اين كه كجا ريخته شده، اين مهم است. يك قطره بنزين اگر در جايگاه خودش بسوزد، حركت ايجاد مى‏ كند ولى چهل ليتر بنزين هم وقتى در فضاى آزاد بسوزد و در جايش مصرف نشود، تنها شعله‏ ى سركش دارد و حرارت، اما حركتى را نخواهد داشت. 📚 خورشید در خاک نشسته | ص ۸۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*سوال: از کجا بفهمیم که در راه خدا رشد داشته ایم ؟! 👇👇👇👇👇👇 *6. کم کم بفهمد وقایع و سرنوشت ها و ارزاق، خیلی دست خودش نیست؛* پس بیشتر تسلیم باشد و از خدا بخواهد و در نهایت، به آنچه خداداده راضی باشد. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و صبح بخیر 🌹🍃 در این آخرین جرعه تعطیلات و پیشاپیش شروع مدارس و کلاس های دین و زندگی و سوژه هاش، فعلا سری بزنیم به کلاس تدبر در قرآن😊👇
به نام خدای خالق شیمی دانان و عرب زبانان و سلام خدا بر شما که یادداشت های منِ رفیقِ شیمی دانِ عرب زبان را می خوانید. عرضم به حضور شما عزیزان ، چند جلسه قبل که بنده از کلاس غایب شدم استاد جان گفتند { چون بهت مشق دادم از کلاس در رفتی😅 } و خودشون جور مرا کشیدند و مشق های آن هفته را نوشتند ولی برای هفته ی بعدی خودشان غیبت کردند 😅😅 و راهی سفر مشهد شدند و من به باور رسیدم که خاصیت مشق فراری دادن است و استاد و شا‌گرد هم نمی شناسد😅 🙈 و همین طوری هاست که بنده تا اینجا هر دو هفته یکبار در خدمت عزیزان بوده ام 😊 کلاس این هفته در بلاد ایمان عالمی داشت که نگو 😍 و ما در ابتدای کلاس در محضر یک عدد خانم معلمِ خسته‌ی رنگ و رو پریده بودیم که پیدا بود چقدر مشتاق استراحت بوده و با چه زحمتی آمده ..😩 اما در ادامه آنقدر گفت و گو ها و شیطنت ها و خنده هایمان بالا گرفت که رسما خواب از سر مبارک حضرت استاد هم پر کشید و سر حال شدند 😄👌 😅😂
در کلاس تدبر این هفته ما در محضر سوره های مبارکه ی همزه و عصر بودیم که فکر کردم بهتر است از سوره‌ی همزه بگذریم و تنها بر جرعه ای از دریای عظیم سوره‌ی والعصر مهمانتان کنم .. 😍❤️ از سوره‌ی همزه خیلی نمی گویم تا خیلی نترسیم، اما برویم و کمی از تدبر در سوره‌ی والعصر برایتان بگویم تا بلکه کمی بلرزیم 😉😄 به پیشنهاد استاد جان، ابتدا سوره‌ی والعصر را جمع خوانی کردیم که این هم در نوع خودش جالب بود 😊 چون کلاس ما متشکل از بانوان بالای بیست سی سال است و چندین خانم جوان و بزرگسال که دور هم نشسته ایم و همصدا با هم با صدای بلند سوره‌ی به ظاهر کوتاه والعصر را می خوانیم . بعد از ترجمه سوره، رسیدیم به توضیحات و تدبر در سوره‌ که واقعااا تکان دهنده بود❗️ 😅😂
بسم الله الرحمن الرحیم .. والعصر به نام خداوند بخشنده مهربان .. و سوگند به عصر... برای واژه عصر، استاد شش تفسیر متفاوت را توضیح دادند که منظور از عصر چیست؟ که در بین این شش مورد، کتاب تدبرمان، زمانِ رو به پایان یا‌ عصر که همان پایان روز است را مطرح کرده بود . اما سوگند به عصر که چه؟ ! در قسم و جواب قسم، قطعا اصل سخن در جواب قسم است و خدا به عصر سوگند خورده تا چه بگوید؟؟! انَّ الانسانَ لَفی خُسرِِ .. قطعا انسان در خسران است❗️ خسران در اکثر کتاب‌ها به ضرر و زیان ترجمه شده ، اما متفاوت و بسیار سنگین تر از ضرر و زیان است .. برای توضیح تفاوت ضرر و خسران، استاد مثال مرد یخ فروش را زدند .. از او پرسیدند فروختی؟؟ گفت نخریدند تمام شد!!! این جمله به ظاهر ساده ، چقدر مفهوم دردناک و سنگین و عجیبی دارد .. خسران یعنی همین .. در هنگام ضرر و زیان می توان بخشی از ثروتِ از دست رفته را بعدها به دست آورد یا به هر حال مقداری از ثروتی را از دست داده ای و مقداری باقی می ماند؛ اما خسران به صفر رساندن ثروت و دارایی است بدون هیچ سود بخشی ... صفر و تمااام .. و تفاوت خسران در عمر با خسران در مثال مرد یخ فروش در این است که آنچه اینجا از دست می‌دهیم طلای با ارزش عمرمان است که در حال ذوب شدن است بدون آنکه در قبال آن سودی کنیم و چیزی به دست بیاوریم .. خداوند برای تاکید هر چه بیشتر بر نشان دادن آیت خسران عظیم : 1️⃣ ابتدا سوره را با قسم آغاز کرده است 2⃣ وجود حرف اِنَّ ( به معنای قطعا ) در آغاز جمله 3️⃣ اضافه شدن لام تاکید بر سر خبر ( لَ‌فی خُسر ) 4⃣ آمدن { فی } در لَفی خسر ، حالت غرق بودن در خسران را می رساند 5⃣ آمدن تنوین تنکیر در { خُسرِِ } بزرگی و خطرناک بودن این خسران را نشان می دهد 6⃣ این جمله یک جمله اسمیه است که تاکید بیشتری از جمله فعلیه دارد ... و البته وجود الف و لام در ابتدای ( الانسان ) نشانه این است که این خسران شامل حال همه انسانها می شود و هیچ کس را راه گریزی نیست ... و حالا این همه تاکید برای این آمده که بگوید انسان در خسران است و با اینهمه تاکید خداوند عمق فاجعه را نشان داده است .. چقدررر این خسران حقیقی و چقدر سخت و سنگین است .. 😅😂
شما هم مثل ما به اوج نا امیدی و ترس رسیدین .. درسته؟! سوال کردم استاد احساس می کنم اگر این سوره در زمانِ حالِ متعلق به من نازل می شد چه بسا تاکیدهای بیشتری هم صورت می گرفت .. استاد گفتند نه!!🤚 آیات و سوره های قرآن در زمان نازل شدن مانند تیری که در آن لحظه از کمان رها شده و تا قیامت تمام زمان‌ها را شامل می شود تحت پوشش قرار می دهد و نیازی به تغییر ندارند! گفتم به هر حال احساس می کنم این آیه انسان زمان امروز را بیشتر شامل می شود تا انسان های زمان گذشته را .. در این عصرِ تکنولوژی و ارتباطات و دنیای اینستاگرام و .. چقدر از ساعات روزمان صرف تماشای روزمرگی های زندگی دیگران می شود .. صرف گشت زدن های الکی در صفحات مجازی و ... 😔😔😔 خلاصه ما هم در اندوه و ناامیدی شناور بودیم که خدای مهربانم خودش به کمکمان آمد و عده ای را مستثنی کرد و راه نجات را نشان‌مان داد ☺️😍 الَّآ الذین آمنوا و عَملوا الصالحات و تواصَو بالحقِّ و تواصَو بالصبر مگر آنانکه ایمان آوردند و کارهای صالح انجام دادند و و یکدیگر را به پیروی از حق و به شکیبایی در اطاعت از خدا و دوری جستن از گناهان و تحمل سختی ها توصیه کرده اند ‌‌.‌.‌‌‌. ❤️🌸 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 😅😂
اواسط کلاس یکی از دوستان گفتند تدارک چایی دیده اند و اجازه می خواست برای رفع خستگی چایی بیاورد ☕️ استاد جان هم برای نظر سنجی سوال کردند { کی دلش چایی می خواد ؟ } و منِ خسته‌ی بی خوابِ تشنه فکر کردم به عادت همیشگی و برای رفع خستگی سوال کردند: کی خسته است ؟! برای همین بلند داد زدم : دشمنننن 😅😅😆😆 خدا هیچ کس را به این درجه از ضیوع ( جمع مکسر ضایع شدن ) نرساند .. هم کلی بهم خندیدند و هم پروژه چایی رو جمع کردند و به آخر کلاس موکول شد 😑😆 حالا هر چی اصرار کردم بابا حالا شما چایی رو بیارید گفتند نه دیگه .. حالا که دشمن چایی میخواد تا دشمن تو صف چایی هست ما باید درس بخونیم 😅 در آخر کلاس هم، استاد که عجله داشت و برای جلسه دعوت شده بود چایی نخورده رفت و وجدان من شدید درد گرفت که عجب سوتی دادم که نتیجه اش بدون چایی رفتن ایشون شد ولی خیلی زود وجدان دردم به قلب درد تبدیل شد ، چون رفیق دیگرمان هم که قرار بود با هم برگردیم عجله داشت و فرصت نشستن نداشت و من هم مجبور شدم ابراز بی میلی و عدم تشنگی کنم و راه بیفتم😫 و تمام . . . ‌. . خب تموم شد دیگه .. کجا دارین می آین؟! نکنه فکر کردین امروز هم مثل جلسه گذشته رفتم در تاکسی نشستم و فکرم رو آزاد گذاشتم تا سفر کنه و اومدین فکرهام رو بخونین؟ 🤨🤨🤨 نخیر عزیزان من .. این نوع از کلاس برگشتن مربوط به زمانی بود که چایی خورده بودم 😄 واِلّا یک آدم خسته‌ی گرسنه‌ی چایی نخورده‌ی نزدیک به بیست و چهار ساعت نخوابیده، تاریخ چه می دونه چیه که بخواد توش سفر کنه 😁😅 با یک خوراکی فوق خوشمزه در حالیکه هنوز زنده بودم، خودم رو به تاکسی رسوندم و در حالیکه تک تک سلول‌های بدنم به این خوشمزه لبیک میگفتن نوش جانش کردم و به محض ورود به خونه به کما رفتم ☺️👌 😅😂