دارالقرآن الکریم زنجان
🌿🌿🌺🌺🌿🌿 #قصص_قرآن #حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_سوم 🔹خواب حضرت یوسف علیه السّلام«۳» 🔹 یوسف در آن ه
🌿🌿
#قصص_قرآن
#حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_چهارم
🔹مشورت برادران یوسف علیه السّلام «۱» 🔹
بالاخره آتش حسد برادران زبانه کشید و کینه یوسف و بنیامین را به دل گرفتند، حسادتشان جوشید، کینه هایشان خروشید و در محلی جمع شدند تا با یکدیگر به مشورت و تبادل نظر بپردازند و نقشه مشترکی علیه آن دو طرح نمایند.
یکی از برادران گفت: مگر نمی بینید که یوسف و برادر او پیش پدر از ما محبوب ترند؟! مگر نمی بینید که به یعقوب از ما نزدیک ترند؟! من نمی دانم چه چیزی بین ما و قلب او فاصله انداخته؟! و چه چیزی ارزش ما را در نظر یعقوب کاسته است؟
مگر ما از یوسف و برادرش بزرگتر نیستیم؟! مگر ما از جهت نیروی بدنی و تجربه برتر از این دو برادر نیستیم؟ مگر ما در راه مصالح پدر و خدمت وی کوشش و از منافع وی حفاظت نمی کنیم؟!
به چه علت یعقوب، این دو برادر را بر ما ترجیح و برتری داده و ما را کنار گذاشته است؟ آیا آنان به شرافتی اختصاص دارند و ما بر این شرافت و مزیت آگاه نیستیم؟
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
🌟 دارالقرآن الکریم زنجان 🌟
💢 @darolquranzanjan
دارالقرآن الکریم زنجان
🌿🌿 #قصص_قرآن #حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_چهارم 🔹مشورت برادران یوسف علیه السّلام «۱» 🔹 بالاخره آ
🍃🌸🍃🌸🍃
#قصص_قرآن
#حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_پنجم
🔹مشورت برادران یوسف علیه السّلام «۲» 🔹
شاید از جهت آن است که مادرشان راحیل را بیش از مادران ما دوست می داشت، ولی گناه فرزندان چیست؟ اگر چنین باشد در این صورت او به طور آشکار، حق را زیر پا می گذارد و در گمراهی و جوری آشکار بسر می برد.
برادر دیگر گفت: دوستی یوسف و بنیامین در قلب یعقوب همانند انگشتانی که در دست می روید، رشد کرده است و حتی اگر ما علت این دوستی و مهر و محبت را سؤال و به یعقوب اعتراض کنیم، نتیجه ای نمی گیریم و سودی نخواهیم برد. زیرا دوستی بر قلبها حاکم است و نمی توان مانع آن شد و در جایی که عشق و علاقه قلبی حاکم باشد، حدیث عقل مانند فرمان حاکم معزول است. زیرا دوستی عاطفه ای است که می تواند بر عقل نیز حکومت کند.
بنابراین تا یوسف زنده است و در جمع ما وجود دارد، او و برادرش در قلب پدر جای دارند و هر روز آنها بین قلب پدر و ما حجاب های تیره بیشتری ایجاد می کنند.
(ادامه دارد...)
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
🌟 دارالقرآن الکریم زنجان 🌟
💢 @darolquranzanjan
دارالقرآن الکریم زنجان
🍃🌸🍃🌸🍃 #قصص_قرآن #حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_پنجم 🔹مشورت برادران یوسف علیه السّلام «۲» 🔹 شاید از
🌿🌿
#قصص_قرآن
#حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_ششم
🔹مشورت برادران یوسف علیه السّلام «۳» 🔹
شفای این درد که قلب ما را می آزارد و اضطراب و تشویش خاطر ما را فراهم ساخته است، این است که در کمین او بنشینیم و خونش را بریزیم، او را بکشیم و آثارش را محو کنیم و یا اینکه او را در بیابانی دور از آب و آبادی رها کنیم تا حیوانات بیابان او را بدرند و یا رمل های صحرا او را در زیر خود دفن نمایند.
پس از مرگ یوسف فاصله کنونی ما و پدرمان کمتر می گردد و این شکاف عمیق پر می شود و ما به قلب پدر نزدیک می گردیم و محرومیت های خود را از مهر و محبت پدر جبران می نماییم. سپس از گناه خویش توبه می کنیم و پس از آن قومی رستگار و شایسته خواهیم بود.
(ادامه دارد...)
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنی
🌟 دارالقرآن الکریم زنجان 🌟
💢 @darolquranzanjan
دارالقرآن الکریم زنجان
🌿🌿 #قصص_قرآن #حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_ششم 🔹مشورت برادران یوسف علیه السّلام «۳» 🔹 شفای این در
🌿🌿🌹🌹🌿🌿
#قصص_قرآن
#حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_هفتم
🔹مشورت برادران یوسف علیه السّلام «۴» 🔹
یهودا که در فکر با تدبیرتر و در حلم برتر از همه آنان بود گفت: ما فرزندان یعقوب پیغمبر و بازماندگان ابراهیم خلیلیم، ما عقل و دین داریم. کشتن مورد تأیید عقل نیست و دین نیز آن را منع می نماید. یوسف جوانی است که دامنش از گناه پاک است و جرمی را مرتکب نگردیده و دست به کار ناشایستی نزده است.
اگر شما تصمیم قطعی دارید که به طور دسته جمعی او را از صحنه زندگی بیرون برانید، چاه بیت المقدس جای مناسبی است. رهگذران شب و روز از این منزلگاه در گذرند، شما یوسف را در این چاه بیندازید تا قافله ای که از این سرزمین عبور می کند او را بگیرد و به هر کجا می خواهد ببرد. بدین طریق ما به مقصود خود رسیده ایم، یوسف را از خود رانده ایم و از ننگ و عار و گناه کشتن او نیز نجات یافته ایم. برادران رأی یهودا را پذیرفتند و شب هنگام بر اجرای آن تصمیم گرفتند تا نقشه خود را عملی سازند.
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنی
🌟 دارالقرآن الکریم زنجان 🌟
💢 @darolquranzanjan
دارالقرآن الکریم زنجان
🌿🌿🌹🌹🌿🌿 #قصص_قرآن #حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_هفتم 🔹مشورت برادران یوسف علیه السّلام «۴» 🔹 یهودا
●○~🌸~○●
#قصص_قرآن
#حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_هشتم
🔹اجرای نقشه علیه یوسف علیه السّلام «۱» 🔹
یعقوب دوازده پسر داشت، که دو نفر از آنها یوسف و بنیامین از یک مادر بودند، که راحیل نام داشت، یعقوب نسبت به این دو پسر مخصوصا یوسف محبت بیشترى نشان مى داد، زیرا اولا کوچک ترین فرزندان او محسوب مى شدند و طبعا نیاز به حمایت و محبت بیشترى داشتند، ثانیا طبق بعضى از روایات مادر آنها راحیل از دنیا رفته بود، و به این جهت نیز به محبت بیشترى محتاج بودند، از آن گذشته مخصوصا در یوسف، آثار نبوغ و فوق العادگى نمایان بود، مجموع این جهات سبب شد که یعقوب آشکارا نسبت به آنها ابراز علاقه بیشترى کند.
(ادامه دارد...)
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
🌟 دارالقرآن الکریم زنجان 🌟
💢 @darolquranzanjan
دارالقرآن الکریم زنجان
●○~🌸~○● #قصص_قرآن #حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_هشتم 🔹اجرای نقشه علیه یوسف علیه السّلام «۱» 🔹 یع
🥀🍃🥀🍃🥀
#قصص_قرآن
#حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_نهم
🔹اجرای نقشه علیه یوسف علیه السّلام «۲» 🔹
برادران حسود بدون توجه به این جهات از این موضوع سخت ناراحت شدند، به خصوص که شاید بر اثر جدایى مادرها، رقابتى نیز در میانشان طبعا وجود داشت، لذا دور هم نشستند و گفتند یوسف و برادرش نزد پدر از ما محبوبترند، با اینکه ما جمعیتى نیرومند و کارساز هستیم و زندگى پدر را به خوبى اداره مى کنیم، و به همین دلیل باید علاقه او به ما بیش از این فرزندان خردسال باشد که کارى از آنها ساخته نیست. و به این ترتیب با قضاوت یک جانبه خود پدر را محکوم ساختند. حسادت برادران یوسف نسبت به وی، سبب اقدام آنان به افکندن او در چاه شد.
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
🌟 دارالقرآن الکریم زنجان 🌟
💢 @darolquranzanjan
دارالقرآن الکریم زنجان
🥀🍃🥀🍃🥀 #قصص_قرآن #حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_نهم 🔹اجرای نقشه علیه یوسف علیه السّلام «۲» 🔹 برادرا
●🌺🌺🌺🌺●
#قصص_قرآن
#حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_دهم
🔹صبح گاه توطئه «۱» 🔹
آنگاه که صبح طلوع کرد برادران یوسف نزد پدر رفتند، هوای نفس، مکر و خدعه را بر ایشان زینت می داد و شیطان هم پیوسته آنان را وسوسه می کرد. فرزندان یعقوب به پدر گفتند: ای پدرجان: یوسف برادر و پاره تن ماست، چرا ما را امین یوسف نمی دانی؟! ما همه فرزندان توییم. مهر تو بر سر همه ما سایه افکنده و رشته حب تو، ما را به هم پیوسته است.
آیا اجازه می دهی که فردا یوسف را برای گردش، همراه خود به بیرون شهر ببریم تا در خارج شهر از آسمان صاف، خورشید درخشان، کشتزارهای زیبا و سایه مصفا لذت ببرد و هنگامی که ما گوسفندان خود را می چرانیم و زمین مزرعه را اصلاح می کنیم، یوسف نیز بازی و جست وخیز نماید، و آخر روز با بدن سالم و روح با نشاط بازگردد.
(ادامه دارد...)
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
🌟 دارالقرآن الکریم زنجان 🌟
💢 @darolquranzanjan
دارالقرآن الکریم زنجان
●🌺🌺🌺🌺● #قصص_قرآن #حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_دهم 🔹صبح گاه توطئه «۱» 🔹 آنگاه که صبح طلوع کرد برا
■▪■🍃🍃🍃■▪■
#قصص_قرآن
#حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_یازدهم
🔹صبح گاه توطئه «۲» 🔹
پدرجان: اگر یوسف را به همراه ما بفرستی همچون چشمان خود او را محافظت می کنیم، او را با جان و دل مراقبت می کنیم و از بذل جان خود در راه حفظ او دریغی نداریم.
یعقوب که از آینده بیم داشت و از وقوع حادثه تلخی در هراس بود گفت: اگر یوسف از جلو چشم و قلب من دور گردد، غم و غصه مرا فرامی گیرد. من نمی توانم یوسف را از آغوش مهر و سایه محافظت خود دور ببینم. من می ترسم شما یوسف را ببرید و از او غافل شوید و گرگ از این فرصت استفاده کند، به او حمله کند و او را از بین ببرد. در این صورت است که برای من اندوهی ابدی، قلبی سوزان و چشمی گریان به یادگار خواهید گذاشت.
برادران یوسف گفتند: آیا چنین چیزی ممکن است؟ ما جوانانی نیرومند و قوی هستیم. اگر چنین پیشامدی اتفاق افتاد، یقینا ما مردمی زیانکار خواهیم بود.
یعقوب گفت: در صورتی که با جان و دل از او مراقبت و همچون چشم های خویش از او محافظت نمایید، در بردن او اجازه دارید و خدا در این امر بر شما احاطه دارد.
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
🌟 دارالقرآن الکریم زنجان 🌟
💢 @darolquranzanjan
دارالقرآن الکریم زنجان
■▪■🍃🍃🍃■▪■ #قصص_قرآن #حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_یازدهم 🔹صبح گاه توطئه «۲» 🔹 پدرجان: اگر یوسف را
🌿🌿
#قصص_قرآن
#حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_دوازهم
🔹پیراهن خون آلود«۱» 🔹
با طلوع خورشید، برادران یوسف او را به همراه خود روان کردند. آنها راه چاه را پیش گرفتند و هنوز به چاه نرسیده بودند که از مقصد خود پرده برداشتند و کینه دیرینه آنان آشکار گشت. دل هایشان سخت و قلب هایشان سیاه شد. پیراهن یوسفن راپ از تنش خارج کردند و او را به چاه انداختند تا دست تقدیر، سرنوشت او را تعیین کند و در این حال ناله و زاری یوسف و اشکهای روان او در دل برادران ترحمی ایجاد نکرد.
برادران یوسف فکر کردند، با انداختن یوسف به چاه مشکلات روانی خود را درمان می کنند و آتش حسد و کینه هایشان خاموش می شود و از این پس قلب پدرشان به مهر و محبت آنان اختصاص خواهد داشت و نظر یعقوب تنها متوجه ایشان خواهد بود.
(ادامه دارد...)
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
🌟 دارالقرآن الکریم زنجان 🌟
💢 @darolquranzanjan
دارالقرآن الکریم زنجان
🌿🌿 #قصص_قرآن #حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_دوازهم 🔹پیراهن خون آلود«۱» 🔹 با طلوع خورشید، برادران ی
○••••°°●🌸●°°•••○
#قصص_قرآن
#حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_سیزدهم
🔹پیراهن خون آلود«۲» 🔹
برادران یوسف گمان کردند که با گذشت ایام، یوسف فراموش می شود و دوستی آنان جای عشق یوسف را در قلب یعقوب پر می کند، ولی دست تقدیر مکر و حیله برادران یوسف را خنثی و نقشه های آنان را برآب می کند و سرانجام همان خواست خداست که به وقوع می پیوندد.
آنگاه که خورشید عالم تاب انوار طلایی خود را از روی زمین جمع کرد و تاریکی همه جا را فراگرفت، برادران یوسف با ظاهری غمگین و افسرده نزد پدر آمدند و با مکر و حیله شروع به صحنه سازی کردند، به دروغ گویی و گریه های ساختگی متوسل شدند.
برادران یوسف فکر می کردند مکر و حیله و صحنه سازی آنها می تواند ادعایشان را اثبات کند. لذا پیراهن یوسف را به خون آغشته کردند، با این تصور که این پیراهن خون آلود می تواند دلیلی بر صحت ادعای ایشان باشد.
(ادامه دارد...)
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
🌟 دارالقرآن الکریم زنجان 🌟
💢 @darolquranzanjan
دارالقرآن الکریم زنجان
○••••°°●🌸●°°•••○ #قصص_قرآن #حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_سیزدهم 🔹پیراهن خون آلود«۲» 🔹 برادران یوس
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌿
#قصص_قرآن
#حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_چهاردهم
🔹پیراهن خون آلود«۳» 🔹
آنها به پدر گفتند: پدرجان! آنچه که از آن می ترسیدی و بیم داشتی واقع شد. زمانی که ما یوسف را پیش اثاثیه خود گذاشتیم و جهت انجام مسابقه به کناری رفتیم و گمان نمی کردیم که گرگ قصد یوسف را کند و به فکر آزار او باشد، ولی گرگ یوسف را تنها یافت و به او حمله کرد و وی را به قتل رسانید و او را خورد. کشته شدن یوسف اندوهی جاودان و دیده ای گریان برای ما باقی گذاشت و قلب ما را به درد آورد.
اکنون این اشکهای ما است که بیرون می جهد و این پیراهن خون آلود یوسف است، اگرچه ما راست می گوییم ولی گمان نمی کنیم که به صدق گفتار ما یقین پیدا کنی.
یعقوب علیه السّلام که حیله و مکر آنان را دریافته و بابصیرت وافر نقشه آنان را درک کرده بود و می دانست که خدا برای یوسف هدفی دارد و تقدیر الهی بزودی در مورد او جاری می شود. به آنان گفت: جهالت و هوای نفس بر عقل شما غلبه کرد و حسادت، شما را به گناه واداشت، ولی من صبر و استقامت پیشه می کنم تا حقیقت امر روشن و عاقبت نقشه شما آشکار شود و از خدا بر آنچه می گویید، مدد و استعانت می طلبم.
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
🌟 دارالقرآن الکریم زنجان 🌟
💢 @darolquranzanjan
دارالقرآن الکریم زنجان
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌿 #قصص_قرآن #حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_چهاردهم 🔹پیراهن خون آلود«۳» 🔹 آنها به پدر گفتند:
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
#قصص_قرآن
#حضرت_یوسف علیه السلام، #قسمت_پانزدهم
🔹یوسف علیه السّلام در چاه«۱» 🔹
اکنون تاریکی چاه یوسف را دربرگرفته است. سکوت و وحشت مرگبار چاه، یوسف را دچار هراس کرده است. سختی جانکاهی متوجه این جوان معصوم شده تا او را آزمایش کند، زیرا خدا بندگان مخلص خود را با انواع مصائب آزمایش و با اقسام دردها و مشکلات امتحان می کند، تا قدرت تحمل ایشان در مقابل امور مهم و مسئولیت های خطیری که متوجه شان می گردد، بیشتر شود.
و به راستی که مصیبت یوسف آزمایشی جانکاه و طاقت فرسا بود و دشوارتر از این حادثه متصور نیست، به علاوه اگر چنین پیشامدی بر شخصی دنیا دیده و سرد و گرم چشیده وارد می شد کمتر احساس ناراحتی می کرد و تحمل آن تا این حد مشکل نبود، چون باتجربه و سوابق قبلی می دانست چه تدبیری اتخاذ کند و در این حال وضع خود را چگونه اداره نماید؟ ولی یوسف، نوجوانی است ناز پرورده و سرد و گرم دنیا نچشیده و هیچ تجربه ای در این شرایط دشوار ندارد.
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
🌟 دارالقرآن الکریم زنجان 🌟
💢 @darolquranzanjan