eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
825 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
كم من صائم ليس له من صيامه الا الجوع و الظما و كم من قائم ليس له من قيامه الا السهر و العناء. چه بسا روزه داري كه از روزه اش جز گرسنگي و تشنگي بهره اي ندارد و چه بسا شب زنده داري كه از نمازش جز بيخوابي و سختي سودي نمي برد. 📚 نهج البلاغه، حكمت 145 @dashtejonoon1
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀 💐 اي ملت غيور ايران سعي كنيد پشتوانه ولايت فقيه باشيد و در خط امام باشيد و از منافقین دوری کنید چون اسلام بيشترين ضربه اي كه خورده از اين منافقين بوده است . نگذاريد آنها به ارگان هاي انقلابي همچون سپاه و بسيج و بنياد شهيد و حوزه های علمیه و ... رخنه كنند ، سعي كنيد از جوانان مقدس و متعهد و خداشناس در رأس اين ارگانها بگذاريد . 🌹 🌴 🌹 🌹 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
دعای روز چهاردهم بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین. اي خدا در اين روز مرا بلغزشهايم مؤاخذه مفرما و عذر خبط و خطاهايم بپذير و مرا هدف تير بلاها و آفت هاي عالم قرار مده بحقّ عزّت و جلالت اي عزّت بخش اهل اسلام @dashtejonoon1
15.mp3
4.29M
🌺🌼💐🍀💐🌺🌼 تفسیر دعای روز چهاردهم 🌺🌼💐🍀💐🌺🌼
PAR14.MP3
18.42M
🌺🌼💐🌴💐🌼🌺 هر کس در یک آیه از کتاب خدا را کند، مثل این است که در ماه‌هاى دیگر را کرده باشد. ترتیل خوانی استاد پرهیزکار 💐 💐 🌺🌼💐🌴💐🌼🌺
🥀💐🕊🌺🕊🌴🥀 رزمندگان اسلام به همراه سه نفر از رزمندگان از پست برگشتیم پادگان و چون پادگان شهید باکری دزفول تازه سازماندهی شده بود، چیزی برای سحری نبود، بعد از کمی جستجو یک پرس غذا لای سفره ای پیدا کردیم و چهار نفری مشغول خوردن شدیم که ناگهان یکی وارد سنگر شد و دید غذای اوست که ما خوردیم ، با خوشرویی کنار ما نشست و به شوخی گفت : اگر ترکیدید مرا هم شفاعت کنید و خودش بدون سحری روزه گرفت که این نشان کوچکی از ایثار رزمندگان در آن زمان بود . یوسف محمودی یاد باد آن روزگان یاد باد شادی روح و 🌴 @dashtejonoon1💐🌹
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 به یاد دارم یک روز بعد از آمار شب که یکی دو ساعت مانده به غروب انجام می‌گرفت نگهبانان آسایشگاه‌ها را تفتیش کردند و چند قاشق برنج سهمیه ظهر را که عزیزان روزه‌دار برای افطار خود نگهداشته بودند، با بی‌رحمی و بی حرمتی تمام به سطل آشغال ریختند. یکی از نگهبانان با تمسّک به این گفته بی‌ربط که «خداوند در تمام سال ، فقط ماه مبارک رمضان را برای روزه قرار داده است؟» سعی داشت سرپوشی بر عمل خلاف دین و مروّت خودشان بگذارد. آزادگان ، برای گریز از اینگونه برخوردها و مقابله با موانع احتمالی تدابیری را اتّخاذ می‌کردند آن‌ها از مسئول نان می‌گرفتند و همینطور که زیر پتو دراز کشیده بودند با یک لیوان آب به عنوان خورشت نوش جان می‌کردند. و دوستانی که وضع مالی آنان خوب بود با خورش، روغن و شکر تهیه شده از آشپزخانه ، صرف می‌کردند و آن را اگر به قدر کافی بود، بین دیگران تقسیم می‌کردند. گاهی اوقات که نگهبان از پشت پنجره عبور می‌کرد و متوجّه قضیّه می‌شد همین که سروصدایش در می‌آمد کلیّه برادران پتو را به روی خود کشیده و مثل کسی که ساعت‌ها خواب است هیچگونه پاسخی نمی‌دادند و سرباز بیچاره را با ناکامی از آنجا دور می‌کردند. روش دیگری که بعضی از روزه داران اتّخاذ می‌کردند این بود که برنج خود را به یکی از دوستان خود می‌دادند و به جای آن نان شب او را می‌گرفتند. تا علاوه بر جلوگیری از فاسد شدن غذا در آن هوای گرم تابستانی در برابر اشکال تراشی‌ها و برخوردهای مغرضانه سربازان بعثی چاره‌ای باشد. عزیزانی دیگر بودند که به هیچ مانع و مشکلی اعتنایی نمی‌کردند و با توکّل بر خدا غذای خود را در یک ظرفی می‌ریختند و پس از مخفی کردن در یک جای خنک و مطمئن هنگام افطار، یک سفره صمیمانه و با صفایی از آن ترتیب می‌دادند. البته در مورد اصطلاح «سحری»، باید توضیح بدهم که این واژه به معنای حقیقی خود استعمال نمی‌شود. زیرا در طول اسارت، هیچ کس را ندیدم که در سحر، به معنای واقعی خود، قوت ناچیز خود را تناول کند، بلکه در اصطلاح «اردوگاه دوازده»، هرگاه که برای روزه فردا نان با خورشِ آب ، صرف می شد، اطلاق می‌شد. راوی : یاد باد آن روزگان یاد باد شادی روح و و سلامتی 🕊 @dashtejonoon1🌹🕊
🍀💐🌹🕊🌹💐🍀 نوروز و ایام عید که می شد- در شرایط عادی جبهه و جنگ – تا پنج روز از صبحگاه خبری نبود. عیدی بچه ها، سکه های یک تا پنجاه ریالی و اسکناسهای صد تا هزار ریالی متبرک به دست امام(ره) بود؛ همچنین پولهایی که یادگاری نوشته خود بچه ها یا فرماندهان بود.غذاهای این ایام بهترین غذاها بود و پذیرایی با میوه و شیرینی در همه جا دایر. در کنار همه این نعمتها، مراسم جشن و سرور بود؛ تئاترها و نمایشنامه های نشاط آور که بچه ها خود تهیه و اجرا می کردند و نمایش فیلمهای سینمایی که زحمت تدارک آنها را نیروهای واحد تبلیغات می کشیدند. در این ایام بچه ها راه می افتادند برای عرض تبریک از محل فرماندهان شروع می کردند و بعد به سنگرهای مجاور می رفتند در حالی که همه با هم می گفتند: برادرا، برادرا عید شما مبارک. اهل سنگر هم جواب می دادند، یا به شوخی چیزی می گفتند و از میهمانان دعوت می کردند به داخل سنگر آنها بروند و پذیرایی بشوند. ... 🌺 @dashtejonoon1💐🍀
🕊🕊🌺💐🌺🕊🕊 مناجات‌های شبانه ماه رمضان، با همه سختی‌ها، ترک نشد. شیرینی این مناجات‌ها و اشک ریختن‌ها آن‌قدر زیاد بود که پیه همه‌چیزش را به تن می‌مالیدیم. با هزار استرس برای مراسم‌مان نگهبان می‌گذاشتیم اما حاضر نبودیم یک شب - بی‌دلیل - بی‌خیالش شویم... شب‌های قدر، با شور و حال خوبی گذشت. در حد بضاعت‌مان احیا گرفتیم. شب‌های قشنگی بود. مطمئنیم در و دیوار آسایشگاه و اردوگاه تا عمر دارد صدای «بک یا الله» بچه ها و گریه‌هایشان را فراموش نمی‌کند. اولین عید فطر اسارت آمد و رفت. از اینکه تمام روزه‌هایم را گرفته بودم، خیلی خوشحال بودم. چهره بچه‌ها هم تکیده شده بود، هم نورانی. خداحافظی با ماه رمضان در اسارت سخت‌تر از شرایط عادی بود. با همه سختی‌هایی که داشتیم، خیلی به روزها و شب‌های باصفایش انس گرفته بودیم. در آموزش عربی پیشرفت خوبی داشتم. جمله‌سازی‌ام خیلی بهتر از قبل شده بود. از نظر حفظ قرآن هم خیلی راه افتاده بودم. هم حفظ می‌کردم هم ترجمه. حیفم می‌آمد معنای لغت‌هایی را که در آیاتش بود، ندانم. جدای این، جمله‌های امام (ره) را برای خودم ترجمه می‌کردم و برای میر سید می‌خواندم. او هم با حوصله ایرادم را می‌گرفت. 🕊 @dashtejonoon1💐🕊
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 که در بین بعثیون عراقی به ( شکارچی ناوهای اوزای عراقی) معروف بود . به او می‌گفتند : «قاتل اوزا» حالا نمی‌دانم چقدر شما از ناوچه‌های اوزای عراق اطلاعات دارید، آن قایق‌های موشک اندازی بود که به علت برد بلند موشک و قابلیت مانورش، به راحتی ناو‌های ما را در خلیج فارس آماج قرار می‌داد. این دلاور هنگامی که در بوشهر خدمت می‌کرد و زمان عملیات از هواپیمای خودش پیاده و سوار هواپیمای دیگر می‌شد و با موشک‌های «ماوریک تلویزیونی» این ناو‌ها را آماج قرار می‌داد و به همین سبب به نام قاتل اوزا معروف شد. بنا بر گفته کارشناسان، در استفاده از هواپیماى اف ۴، انجام مانور‌ها و عملیات جنگی، انهدام هدف و شلیک موشک ماوریک همتا نداشت و به اندازه‌ای مهارت داشت که در هر شیرجه به چندین هدف می‌توانست حمله کند. ... 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عزیزان با زبان روزه، با دل شکسته برا مردم بی پناه و مظلوم غزه دعا کنید. الهی عظم البلاء😭😭
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان 8 سال دفاع مقدس 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🌴🌼🌺🌸🌺🌼🌴 امروز سالروز طلوع چند آسمون نشین شهرستانمونه تولدتان مبارک 🌺 حسن پناهی (حیدر) 🌺 اکبر_زارعی (شیرعلی) 🌺 اسماعیل سلیمان نژاد (احمد) 🌺 ناصر شریفی (علی) 🌺 سعید عرشی (محمد باقر) 🌺 رحمت اله محمدی (محمد صادق) 🌺 نوروزعلی میکائیلیان (میرزامحمد) 🌺 حسنعلی یوسف زاده (حیدرعلی) 🌺 قربانعلی احمدی (یداله) 🌺 مجید امینی (رضا) 🌺 ستار علیرضائی (رضاقلی) 🌺 علی مراد باقری (عباسعلی) 🌺 علی ایزدی (ابراهیم) 💐 @dashtejonoon1🌺🌼
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 سلام بر 🌷 سلام بر مردان بی ادعا 🌷 خوشا آنانڪ جان را می‌شناسند طریق عشق و ایمان را می‌شناسند بسے گفتند و گفتیم از را مے شناسند 🕊 🌹 تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ... ✍️ امروز ششم فروردین ماه سالروز عروجتان است🕊 🌹 والامقام 🌹شهرستان نجف آباد 🌹 ڪہ در چنین روزی 🌹 آسمانی شده اند 🌹 این والامقام محل تولد و قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد : ✍️ 🌹 پاسدار نور محمد گوگونانی🌺 (رحمان ) ـ ۲۰ ساله ـ نجف آباد ـ یزدانشهر 🌹 پاسدار سید حسین رحیمی🌺 (سیدمصطفی ) ـ ۱۹ ساله ـ تهران 🌹 بسیجی اسداله چمی🌺 (عبدالحسین ) ـ ۲۱ ساله ـ نجف آباد 🌹 بسیجی ناصر شفیعی🌺 (محمدعلی ) ـ ۱۷ ساله ـ نجف آباد 🌹 بسیجی مهدی قوریان 🌺 (رضا ) ـ ۱۸ ساله ـ نجف آباد 🌹 پاسدار حسین نمازیان 🌺 (حیدرعلی ) ـ ۱۸ ساله ـ نجف آباد 🌹 پاسدار ستار علیرضائی 🌺 (رضاقلی ) ـ ۲۱ ساله ـ نجف آباد ـ علویجه 🌹 پاسدار سید مهدی آیتی🌺 (سید کمال ) ـ ۲۰ ساله ـ نجف آباد 🌹 پاسدار علی امینی🌺 (باقر ) ـ ۲۷ ساله ـ نجف آباد 🌹 پاسدار جعفر جعفری🌺 (امراله ) ـ ۲۰ ساله ـ روستای سوران 🌹 پاسدار علی نادعلی 🌺 (یداله ) ـ ۳۰ ساله ـ نجف آباد 🌹 سالگرد 🌹آسمانی شدنتان 🌹 مبارڪ باد ... 🕊 🌹 🕊 🌴 @dashtejonoon1🕊🥀