eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
831 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 از پرسیدند: بهترین دعا چیست؟ گفت: ... گفتند: خب عاقبت بخیری که بهتر است گفت: ممکن است کسی عاقبت بخیر شود ولی نشود، ولی کسی که بشود حتما عاقبت بخیر هم میشود... شادی روح و و سلامتی رزمندگان 8 سال دفاع مقدس 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 یکی از روزها که پیدا نکرده بودیم، به طرف هجوم بردیم و بنا بر رسمی که داشتیم، دست و پایش را گرفتیم و روی زمین خواباندیم تا بچه ها با بیل مکانیکی خاک رویش بریزند. کلافه شده بودیم. پیدا نمی شد. بیل مکانیکی را کار انداختیم، ناخنهای بیل که در زمین فرو رفت تا خاک بر روی بریزد، متوجه استخوانی شدیم که سر آن پیدا شد. سریع کار را نگه داشتیم، درست همانجایی که می خواستیم خاکهایش را روی بریزیم تا به التماس کند که خودشان را نشان بدهند، یک پیدا کردیم . راوی : 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم و در بازگشت هرچند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد ، مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند برگردم. اگر برای احیاء اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است. این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است ... 🕊 @dashtejonoon1🌹🕊
دشت جنون 🇵🇸
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷 #آن_مرد_بلند_بالا #شهید_جمهور #خادم_الرضا از وقتی اسمش رفت توی لیست کاندیداهای ریاست ج
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷 آن مرد بلند بالا که همیشه عبا و قبای پیغمبری اش، پرستیژش را تکمیل می کرد، بعد از شنیدن این موضوعات و مهم تر از همه رضایت ولی امر مسلمین محکم پای کار انقلاب ایستاد. مصمم و با اراده از آقا امام رضا علیه السلام اذن ورد به حرم ایران را گرفت و پایش را به مناظره های انتخاباتی باز کرد. در مناظره ها متانت، ادب، خدمت گذار بودن، صبوری و بسیاری از خصلت های خوب دیگر حرف اول را می زد. بعضی رقیب ها از در تخریب آمده بودند ولی نمی دانستند کلید اتاق صبر و درایت دست خود سید اولاد پیغمبر است. رقبا با انگ سندرم ریاست طلبی زهر به جانش ریختند ولی مردم با دقت مناظره ها را دنبال کردند و این بار با بصیرت بیشتر پای صندوق های رای رفتند. مخالفانش هنوز امید داشتند و هر طور توانستند سعی کردند رای بقیه را بزنند که برگه انتخابشان در صندوق انتخاب چنین مردی نیافتد. از آنجا که دست خدا بالاترین دستهاست و آز آنجا که امام سجاد علیه السلام درباره کار خداوند فرمودند؛ موجودات به اراده تو فرمان می برند، دست خدا هم این بار از آستین مردم بیرون آمد و آن بلند بالا برای چهار سال حکم ریاست جمهوری مردم و مملکتی را دست گرفت که پای خون هزارن شهید جوان، پیر، زن، مرد کم سواد و با سواد پایش ریخته بود. از وقتی کلیددار اتاق رئیس جمهوری شد اتاق را در حسرت دیدار خودش و انهاد. مدام عبا به تن کشید و مانند اجدادش هر جای کشور توانست سرک کشید تا غمی را از دلی بردارد. مردم قبا و عبایش را که دیدیدند دل آرام می شدند. او شمیم ارث و میراث پیامبری را با خود در دورترین نقاط محروم مملکت منتشر می کرد. ... ارسالی از اعضاء 🇮🇷 @dashtejonoon1🥀🇮🇷
🌺🌼💐🍀💐🌼🌺 حُر انقلاب اسلامی کاباره را رها کرد، عصر بود که آمد خانه، بی مقدمه گفت : پاشین! پاشین وسایلتون رو جمع کنید می خوایم بریم مشهد! مادر با تعجب پرسید : مشهد! جدی می گی! گفت : آره بابا، بلیط گرفتم، دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم. باور کردنی نبود، دو ساعت بعد داخل اتوبوس بودیم، در راه مشهد، مادر خیلی خوشحال بود. خیلی را دعا کرد، چند سالی بود که مشهد نرفته بودیم. فردا صبح رسیدیم مشهد، مستقیم رفتیم حرم، سریع رفت جلو، با آن هیکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضریح، بعد هم آمد عقب و یک پیرمرد را که نمی توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوی ضریح . عصر همان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوی حرم . زودتر از من رفته بود، می خواستم وارد صحن اسماعیل طلائی شوم، یکدفعه دیدم کنار درب ورودی روی زمین نشسته، رو به سمت گنبد، آهسته رفتم و پشت سرش نشستم، شانه هایش مرتب تکان می خورد، حال خوشی پیدا کرده بود. خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می زد. مرتب می گفت : خدا، من بد کردم، من غلط کردم، اما می خوام توبه کنم. خدایا منو ببخش! یا امام رضا(ع) به دادم برس، من عمرم رو تباه کردم. اشک از چشمان من هم جاری شد. یک ساعتی به همین حالت بود، توی حال خودش بود و با آقا حرف می زد. دو روز بعد برگشتیم تهران، در مشهد واقعاً کرد و همه خلافکاری های گذشته را رها کرد. 🌺 @dashtejonoon1💐🍀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 ... ... ... ما نشدیم ڪہ مرغ و میوہ ارزان شود ما نشدیم تابے بصیرتے مهمان دلهایمان شود ما شدیم تاقحطے غیرت نشود ما شدیم ڪہ بے حیایے و بیحجابے ارزان نشود 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
39.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان 8 سال دفاع مقدس 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🌺💐🕊🌹🕊💐🌺 امروز سالروز طلوع چند آسمون نشین شهرستانمونه تولدتان مبارک 🌺 پاسدار حسن طاهری 🌿 (حفیظ اله) 🌺 پاسدار اسماعیل حاج صادقی 🌿 (عباسعلی) 🌺 بسیجی عبداله براتی 🌿 (محمدعلی) 🌺 بسیجی محمود پورشبان 🌿 (سیف اله) 🌺 سرباز بهنام عباسپور 🌿 (حسینعلی) 🌺 سرباز سید مصطفی نوریان 🌿 (سیدمحمود) 🌺 جهادگر غلامرضا کاظمی 🌿 (نصراله) 🌺 جهادگر رضاقلی احمدی 🌿 (امیرآقا) 💐 @dashtejonoon1💐🌺
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹 🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 🌷 سلام بر مردان بی ادعا 🌷 خوشا آنانڪ جان را می‌شناسند طریق عشق و ایمان را می‌شناسند بسے گفتند و گفتیم از را مے شناسند 🕊 🌹 تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ... ✍️ امروز سالروز عروجتان است 🕊 🌹 والامقام 🌹شهرستان نجف آباد 🌹ڪہ در چنین روزی 🌹 آسمانی شده اند 🌹 این والامقام محل تولد و یا قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد : ✍️ 🌹 پاسدار حمیدرضا ابراهیمی (نصرت اله) ـ ۳۵ ساله - نجف آباد 🌹 بسیجی محسن فیروزبخت (عباسعلی) ـ ۲۹ ساله - نجف آباد 🌹 بسیجی حمید شیرازی (هوشنگ) ـ ۱۹ ساله - نجف آباد 🌹 سرباز علیرضا خدادادی (محمدعلی) ـ ۲۰ ساله - نجف آباد 🌹 سرباز مصطفی توکلی (حسین) ـ ۲۴ ساله - نجف آباد 🌹 جهادگر مهدی حشمی (سیف اله) ـ ۱۸ ساله - نجف آباد 🌹 کودک زینب نمازیان (اصغر) ـ ۶ ساله - نجف آباد 🌹 سالگرد 🌹آسمانی شدنتان 🌹 مبارڪ باد ... 🕊 🌹 🕊 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 💠 قرار شبانه روایت است که : هر زمان جوانی دعای فرج مهدی (عج) را زمزمه کند، همزمان امام زمان دستهای مبارکشان را به سوی آسمان بلند می کنند و برای آن جوان دعا می فرمایند . پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸 🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ 🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ 🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ 🌸وضاقَتِ الاْرْضُ 🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ 🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ 🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى 🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد 🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ 🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم 🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا 🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ 🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ 🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ 🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ 🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني 🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 @dashtejonoon1 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌓 ❤️ همیشه و همواره مقوله امنیت در جوامع بشری جزو دغدغه های مسئولان و مردم بوده و است و در این نقطه از جهان در خاک پاک جمهوری اسلامی ایران در منطقه پرآشوب و جنگ زده خاورمیانه، به برکت تقدیم مدافع امنیت است که مردم در دورترین مناطق در آرامش و امنیت کامل در حال کارهای روزمره و تفریحات خود هستند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌹 تاریخ : 🗓 1403/02/30 🗓 علت : مبارزه با اراذل و اوباش 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 🍀 🍀 امروز برابر است با : 🗓 8 خردادماه 1403ه.ش 🗓 19 ذی القعده 1445 ه.ق 🗓 28 مه 2024 میلادی 🌸 ذڪر روز 🌸 ای مهربانترین مهربانان 🔸صفحه 576 🔸جزء 14 جهت سلامتی و و هدیه به روح 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
إِلٰهِى هَبْ لى كَمالَ الانْقِطاعِ إِلَيْك َخدایا کمال جدایی از مخلوقات را، برای رسیدن کامل به خودت به من ارزانی کن @dashtejonoon1
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹 💐 ای خواهران ، شما راهی در پیش بگیرید که دنباله رو باشد و وظیفه شما حفظ است که کوبنده تر از خون می باشد ، پس بر شما واجب است که این امر الهی را اجرا کنید . 🌹 🕊 🌹 🌹 🌺 @dashtejonoon1💐🌼
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 سلام بر او که می گفت عزت دست خداست و بدانید اگر گمنام ترین هم باشید ولی نیت شما یاری مردم باشد می‌بینید خداوند چقدر با عزت و عظمت شما را در آغوش می گیرد. 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
دشت جنون 🇵🇸
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷 #آن_مرد_بلند_بالا #شهید_جمهور #خادم_الرضا آن مرد بلند بالا که همیشه عبا و قبای پیغمبری
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷 گاهی غم کم محلی مسئولین سابق را روی صورت پیرزنی در دورترین نقاط روستا نشین می دید و گاهی گرد بیکاری از گُرده یک کارگر از کار بیکار شده می تکاند. گاهی امید، پشت امضایی گیر کرده بود که پروژه کار آمدی را کلید می زد که خستگی از ذهن تولید گری پاک کند. هر وقت محضر اربابش امام رضا علیه السلام می رسید؛ فراق خدمت اربابی را همه در سکنات و وجناتش به وضوح می دیدند. اما او مرد اطاعت و تبعیت از امر ولی فقیه بود نه مرد احساسات و افکار خودش. تمام قوا را جمع کرده بود که جای خالی رجایی ها و باهنرها، بهشتی ها را برای صاحب اختیار اصلی پر کند. آرامش و شب روز نداشت. او به آقای بلند بالایی ابتدا کرده بود که فقیران و یتیمان و مساکین تا بعد از شهادتش نشناختند که او که بود و این همه حسرت از دلشان برداشت. او به مردترین مرد زمین و آسمان قامت بسته بود که لبهایش با نان و روغن بیت و مال چرب نمی شد. او به کسی دل بسته بود که با کُنده زانو نان جو خشکیده ای می شکست و در کاسه آبی فرو می کرد تا آتش هوای نفسش را خاموش کرده باشد. او به آن مرد بلند بالا اقتدا کرده بود که شمع بیت المال را برای کارها و امورات شخصی و جناحی حرام کرده بود. او همان یگانه مرد بلند بالا اقتدا کرده بود و کارهایش بوی علی و پیامبر علی می داد. شادی روح و و سلامتی رزمندگان 8 سال دفاع مقدس ارسالی از اعضاء 🇮🇷 @dashtejonoon1🥀🇮🇷
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 حکم انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید: «جریان چیه؟» گفتم: «از نیروهای تربیت بدنی گزارش رسیده که رئیس یکی از فدراسیون ها با قیافه زننده سر کار میاد؛ با کارمندهای خانم برخوردهای نامناسبی داره، مواضعش مخالف انقلابه و خانمش بی ! الان هم دارم حکم انفصال از خدمتشو رد می کنم شورای انقلاب.» با اصرار رفتیم برای تحقیق. همه چیز طبق گزارش ها بود، ولی ابراهیم نظر دیگری داشت؛ گفت: «باید باهاش حرف بزنیم.» رفتیم در خانه و ابراهیم شروع به صحبت کرد. از برخوردهای نامناسب با خانم ها گفت و از همسرش، از خون گفت و از اهداف انقلاب. آن قدر زیبا حرف میزد که من هم متاثر شدم. ابراهیم همان جا حکم انفصال از خدمت را پاره کرد تا مطمئن شوم با امر به معروف و نهی از منکر میشه افراد رو اصلاح کرد. یکی دو ماه نگذشته بود که از فدراسیون خبر رسید: «جناب رئیس بسیار تغییر کرده. اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده، حتی خانمش با به محل کار مراجعه می کنه.» دلها را تصرف می‌کنند... 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌺🍀🌼💐🌼🍀🌺 آنها داشتند... من دارم... آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند… من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم… آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود… من چادر می پوشم تا از نفَسهای آلوده دور بمانم… آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند… من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم… آنان چفیه را سجاده می کردند و به خدا می رسیدند … من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم… آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند … من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم… آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند… من چادر سیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم… 🍀 @dashtejonoon1🌼🌺
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 در خرداد ماه سال 1346 در شهر آبادان به دنیا آمد . با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 به همراه خانواده مجبور به ترک شهر و دیار کودکی اش شد و به اصفهان آمدند و در شاهین شهر اصفهان ساکن شدند . به دلیل فعالیت های مستمر و تلاش های بی وقفه اش جهت تغییر وضعیت فرهنگی شاهین شهر ، پس از گذشت شش ماه از حضورش در این شهر هدف سازمان منافقین قرار گرفت و درشب اول فروردین سال 1361 در راه بازگشت از مسجد تا خانه توسط اعضای این گروه ربوده و به رسید و پس از سه روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف گردید . از خصوصیات هر چی بگم کم گفتم ولی چند تا خصوصیتش را ذکر می کنم : حفظ کامل و تأکید بسیار بر این امر که آخرش هم با همین توسط منافقین به رسید . اول وقت با تمام آداب انجام کامل و ترک محرمات به جز ، به انجام مستحبات هم اهمیت می داد . مهربانی او زبانزد عام و خاص بود . بسیار بالائی داشت و همه تلاشش بر این بود که بتواند جوانان و نوجوانان عزیز را به سوی اسلام و قرآن راهنمائی کند . و ... و ... و ... 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀