eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
834 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 به راستی به می رویم امروز صدای آهنگهای لس آنجلسی آنقدر بلندست که فریادهای بگوش نمی رسد !!! امروز دلاوری های را فراموش کردند !!! امروز اخلاص و ساده زیستی و قهرمانی های روایت نمی شود !!! امروز همه را با اتوبان می شناسند !!! امروز نام را برای اینکه بچه ها خشونت طلب بار نیایند از کوچه ها برداشته و نام نگین و جاوید و ... می گذارند !!! امروز ستارگان هالیوود آنقدر زیادند که دیگر کسی ستارگان درخشان ایران را نمی بیند !!! امروز همه به دنبال کسب نام هستند و گمنامی فقط برای به ارث رسیده است !!! امروز جانبازان موجی را از اجتماع دور نگه می دارند تا آسیبی به افکار عمومی نرسانند !!! امروز کسی نمی داند، در وصیت نامه خود از خدا خواسته بود جسدش برنگردد و تکه ای از زمین را اشغال نکند !!! امروز کسی نمی داند، شب عملیات خیبر ، برادرش را جا گذاشت و رفت !!! امروز کسی نمی داند ، رتبه چهار کنکور سراسری را داشت !!! امروز کسی نمی داند تکه های پیکر را درون برای خانواده اش فرستاده بودند !!! امروز ساپورت پوش ها در جامعه خودنمایی می کنند و ارزش های دینی ما را به تمسخر گرفتند !!! امروز اصلا نیست که بخواهد ما را ببیند!!! امروز ......... 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 یک نفر باید می‌شد که روی سیم دراز بکشید تا بقیه از روی آن شوند . یک فورا با شکم روی سیم خوابید ، همه شدند جز یک گفتند : ! گفت: نه ... شما برید ... من باید وایسم بدن رو ببرم برای ... منتظره ... چسبیدن به کجا چسبیدن به کجا 🌹 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 جاده انقلاب در جاده انقلاب روی تابلو : جاده لغزنده است ، مشغول کارند . با دنده لج حرکت نکنید ، دیر رسیدن به بهتر از نرسیدن به است . سرعت بیشتر از سرعت نباشد . اگر پشتیبان نیستید دشمن را نبندید . با وارد شوید ، جاده مطهر به خون . 🌹 @dashtejonoon1🥀🌴
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 وقتی رسیدیم دزفول و وسایل‌مان را جابه جا كردیم ، گفت می‌روم سوسنگرد گفتم : مادر منو نمی‌بری اون جلو رو ببینم ؟ گفت : اگه دلتون خواست با ماشین‌های راه بیایید . این ماشین مال حساسیت روی بیت المال را از مولای خود آموخته است ، او حاضر نشد را با ماشین بیت المال ببرد! امّا کجایید ای که اکنون را عده ای شکم‌ سیر اشرافی برای خود می‌کنند و یار نامیده می‌شوند! 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🥀🕊🌷🌹🌷🕊🥀 هر وقت من را می‌بینید سر من فریاد بکشید که برای چه کرده‌ای؟ شما اگر می‌خواهید به من خدمت کنید، گاهگاهی یادم آورید که من همان «محمدعلی رجائی» فرزند عبدالصمد اهل قزوینم که قبلا می‌کردم و در آغاز نوجوانی قابلمه و بادیه فروش بودم و هرگاه دیدید که در من تغییراتی به وجود آمده و ممکن است خود را فراموش کرده باشم همان مشخصات را به یادم بیاورید و درکنار گوشم زمزمه نمائید که این تذکر و یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده‌تر است. شما باید هر وقت من را می‌بینید، بپرسید چه می‌کنی؟ و حتی سر من فریاد بکشید؛ البته فریادی برادرانه و همچون اعضای یک خانواده، که برای چه کرده‌ای؟ 🥀 @dashtejonoon1🌷🕊
🌴💐🌺🌼🌺💐🌴 هـر روز شالهـایتان عقب تر مانتوهـایتان چسبان تر ساپورتتان تنگ تر رژ لبتان پررنگ تر میشود بندہ ے ڪدام خدایید؟ دل چند نفر را لرزاندہ اید؟ ڪدام مرد را از هـمسر خود دلسرد ڪردہ اید؟ چند پسربچہ را بہ سمت پنهـانے دیدن عڪس و فیلم مستهـجن سوق دادہ اید؟ اشڪ چند پدر و مادر و هـمسر شهـید را درآوردید ؟ چند دختر بچہ را تشویق ڪردہ اید ڪہ بعدهـا بے حجابے را انتخاب ڪند؟ چند زن را بہ فڪرانداختہ اید ڪہ از قافلہ مد عقب نمانند؟ آہ حسرت چند ڪارگر دور از خانوادہ را بلند ڪردہ اید؟ پا روے خون ڪدام شهـید گذاشتید؟ باعث دعواے چند زن و شوهـر، بخاطر مدل تیپ زدن و آرایش ڪردن شدید؟ چند زوج را بهـم بے اعتماد ڪردہ اید؟ نگاہ هـاے یواشڪے چند مردے ڪہ هـمسرش دارد ڪنارش راہ میرود،بہ تیپ و هـیڪلت افتاد؟ نگاہ هـاے هـوس آلود چند رهـگذر و... چطور؟ بازهـم میگویی، دلم پاڪ است! چادرے هـا بروند خودشان را اصلاح ڪنند؟ بازهـم میگویی، مردهـا چشمشان را ببندندنگاہ نڪنند؟ عزیزم جامعہ چاردیوارے اختیارے تو نیست ، من اگر گوشہ اے از این ڪشتے را سوراخ ڪنم، هـمہ غرق میشوند. میتوانم گاز خردل اسپرے ڪنم وبعد بگویم،شما نفس نڪشید؟!! اینقدر در حق خودت و دیگران ظلم نڪنید..... 💐 @dashtejonoon1🍀🌺
🌷🌴🌹🥀🌹🌴🌷 در محل کار از همه می آمد و از همه می‌رفت . در هفته چند ساعت برای خود می‌زد و می‌گفت : در حین کار شاید یک لحظه به سمت خانه ، همسر و یا فرزندم رفته باشد . 🌴 @dashtejonoon1🌹🌷
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊 را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم . پلاکهایتان که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است . کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله و شقایق شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید : چرا آلاله آنقدر سرخ است؟؟ چرا کسی نپرسید مزار حاج حسین بصیر کجاست؟؟ و چرا در قبر خندید... چرا وقتی که گفتیم: یک گُردان که همگی سربند یا حسین (ع ) بسته بودند شدند کسی تعجب نکرد. چرا وقتی گفتند: تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید. چرا هیچ کس نپرسید: به کدامین گناه هفتاد پاسدار را در شهر پاوه سربریدند؟ وقتی که گفتیم بعد از پانزده سال پیکر را سالم از زیر خاک بیرون آوردند کسی تعجب نکرد ولی با نام حقوق بشر حق را پایمال کردند. چرا نمی دانیم شیمیائی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناک است. شاید ما نیز از تاولهای بدنشان می ترسیم که روزی بترکد و ما نیز شیمیائی شویم. شاید اگر رنج آنها را می دیدیم درک می کردیم که چطور میشود یک عمر با درد زیست نمی دانم که چرا کسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد!! ای ما بعد از شما هیچ نکردیم. آن ندای یا حسین (ع ) که ما را به کربلا نزدیک و نزدیکتر می کرد دیگر بگوش نمی رسد. یادتان هست که به دختران این کشور گفتید سرخی خونمان را به به امانت می دهیم. آیا دختران ما امانت دار خوبی بودند و خونتان را فرش راه رهگذران نکردند. یادتان هست هنگامی که گفتید: رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید و بگوئید که بر یاران خمینی (ره ) چه گذشت. رفتید ولی یادمان رفت که حتی یادمانتان را در یک هفته برگزار کنیم. جایتان خالی اینجا عده ای فرهنگ را خشونت طلبی می نامند و را خشونت طلب وقتی حکایت شما را گفتیم فقط پچ پچی سر دادند و رفتند تا صلح را در کتاب جنگ و صلح تولستوی جستجو کنند. رفتند تا با نام کیسه بدوزند ولی نفهمیدند که چطور بسیجیان همپای امامشان جام زهر را نوشیدند و چقدر سخت بود. دیگر کسی نیست تا قلب رهبر امت را شاد کند. عده ای مصلحت دیدند که مقابل توهین به اسلام و سکوت کنند ولی ما مصلحت خویش را در خون رقم زدیم. راست گفته اند: که بهشت را به بها می دهند نه به بهانه و ما عمری است که بهانه بهشت را می گیریم. آری بسیجیان !! میدانم که از آن روزی که تمام را بدرقه کردید و برگشتید دلهایتان را در سنگرها جا گذاشتید , میدانم که هنوز هم دلهایتان هوای خاکریزهای جنوب را می کند و می دانم که دیگر کسی از بسیج نمی گوید, ولی بدانید که تا شما هستید ما می توانیم از همت بشنویم و از خاطرات حسین خرازی لذت ببریم و پای صحبت مادر سه بنشینیم, تا شما هستید میدانم که رهبر تنها نیست و تا شما هستید تنها عشق, تنها میداندار این عرصه است. امروز کسانی از سخن می گویند که از دیدن فشنگ نیز واهمه دارند. کسانی دم از می زنند که با شنیدن صدای آژیر تا کفشهایشان زرد می شود. ولی در میدان عمل جز سکوت چیزی از آنها نمی بینی. ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم و فریاد برآوریم « ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم » ما ماندیم که نه یک هفته بلکه سالهای سال از آنان بگوییم . چرا که خون آنان است که می تپد. و یادمان نرود که اگر امروز در آسایش زندگی می کنیم مدیون آنانیم. مدیون حماسه هایی که آنان آفریدند. یادمان نرود که ما هنوز باید جواب بدهیم که: ؟ ؟ 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 🌹 @dashtejonoon1🥀🌴
🥀💐🌹🕊🌹💐🥀 کسی می‌تواند از سیم‌های خاردار دشمن عبور کند که در سیم‌های خاردار نفس خود گیر نکرده باشد . 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 🕊 @dashtejonoon1🌹🕊
🌴🌹🥀🏴🥀🌹🌴 تک پسرِ خونه بود و دانشجوی مکانیک. برای اینکه جبهه نره، خانواده اش خونه ی بزرگشون رو فروختند، پولش رو ریختند به حسابش تا بمونه و کارخانه بزنه و مدیریت کنه ؛ اما فایده ای نداشت و رفت جبهه... آخرین بار هم که می رفت جبهه ، توی وسایلش یک چکِ سفید امضاء به همراهِ یک نامه گذاشت و توی اون نوشته بود : برگشتی در کار نیست ، این چک رو هم گذاشتم تا بعد از من برایِ استفاده از پولی که ریختین توی حسابم ، به مشکل برنخورید ... شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🌹🌴
🌹🕊🌷🌴🌷🕊🌹 شگفت‌آور بود که در منزل امام مانند یکی از واردین این منزل و کسانی بود که به طور طبیعی در این خانه رفت و آمد می‌کردند، چنان‌که کسی احساس نمی‌کرد او فرزند امام است و حتی مراجعه او به امام در حد دیگران بود ... اخلاق او در رابطه با امام و حفظ جنبه تساوی با دیگر مردم در آن روزها در حوزه معروف بود . همه می‌گفتند که در منزل امام به گونه‌ای رفتار می‌کند که با هیچ یک از مراجعین فرقی ندارد و واقعیت هم همین بود، هرگز انتساب به امام و یا نام ایشان برای او وسیله‌ای محسوب نمی‌شد . مرحوم ، مطلقا آقازادگی نداشت . نه لباسش، نه عبایش، نه کفشش، نه زندگی خصوصی‌اش، نه خانه‌اش، مطلقا هیچ بوی تفاخر آقازادگی از آن نمی‌آمد .... 🌹 🕊 شادی روح ، و 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹 بنزین ماشینم تمام شده بود . از خواستم چند لیتر بنزین بدهد تا به پمپ بنزین برسم . گفت : بنزین ماشین من از است ، اگر ذره‌ای از آن را به تو بدهم نه تو می‌بینی و نه من . 🕊 @dashtejonoon1🥀💐