🥀🕊🌹🎋🌹🕊🥀
#شهیده_والامقام
#عصمت_پورانوری
#قسمت_پنجم
تنها دانشآموز مدرسه بود که قبل از انقلاب با شجاعت روسری سرش کرد. این نشئت گرفته از ایمانش بود که دوست داشت حجابش را حفظ کند .
نحوه #شهادت ، از زبان خواهر #شهید
پنجشنبه 19 آذر ماه سال 1360 بود. ما برای زیارت قبور شهدا به مزار شهیدان میرفتیم. دزفول دو قبرستان دارد. که یکی بهشت علی و یکی هم شهید آباد است. بهشت علی نزدیک خانه عصمت بود. او به همراه مادرشوهر و جاریاش برای زیارت قبور شهدا به سمت بهشت علی حرکت میکنند. عصمت قبل از رفتن غسل شهادت میکند. چون بمبارا ن زیاد میشد این اتفاق طبیعی بود و خیلیها غسل شهادت میکردند، یعنی خودشان را برای شهادت آماده میکردند و از هیچ چیزی ابایی نداشتند. در همان زمان بمباران 16 نفر از اعضای خانواده همسرش شهید شدند. گویی به عصمت الهام شده بود. غسل شهادت کرده و راهی شده بود.
نزدیک پل قدیمی عصمت و همراهانش با مردمی که برای زنده نگه داشتن یاد شهدای بستان راهپیمایی کرده بودند، ملحق میشوند. هواپیماهای دشمن که مردم را روی پل میبینند، بمباران میکنند. بمبها داخل آب میافتد، اما ترکشهایش به مردم اصابت میکند. ترکش به پهلو و چند قسمت دیگر بدن عصمت اصابت میکند و شهید میشود. جاریاش هم مرضیه بلوایه شهید میشود و مادرشوهرش که شاهد شهادت عروسهایش بود به شدت مجروح و به بیمارستان منتقل میشود.
عصمت و جاریاش در چادرهایشان پیچیده شده بودند و در آن لحظات آخر هم چادرشان از آنها جدا نشده بود. ما در زمان جنگ با مانتو، شلوار و رو سری میخوابیدیم. برخی هم با چادر. آنقدر حجاب را دوست داشتیم که میگفتیم اگر شهید شدیم با حجاب باشیم.
ساعت 3 بعد از ظهر بود. ما در خانه بودیم. با شنیدن صدای بمباران به بالای پشت بام رفتیم تا از محل دود متوجه اصابت بمبها بشویم. دیدیم که دود از سمت پل است، اما نمیدانستیم که عصمت هم شهید شده است.
ما تا غروب خبری از عصمت نداشتیم تا اینکه برادرم علی متوجه شهادت عصمت میشود. نمیخواستیم که به مادر به یکباره بگوییم. با عموها هماهنگ کرده بود که آرام آرام خبر شهادت عصمت را بدهند. مادرم که متوجه شلوغی کوچه شده بود، میخواست بیرون برود، اما علی مانعش میشد. مادر به علی میگوید: علی چه خبر است چرا نمیگذاری من بروم بیرون؟! علی مادر را بغل میکند و میگوید: خواهرم عصمت شهید شده است.
مزار عصمت در شهید آباد دزفول در کنار شهدای فتحالمبین قرار دارد. شهادتش خیلی برایمان سخت و سنگین بود، اما مادر با صبوری برخورد کرد. مادرشوهرش خانم فاطمه صدفساز هم بعد از حدود 40 روز تحمل جراحت به شهادت رسید. آن حادثه شهدای زیادی داشت. ما هر لحظه در انتظار از دست دادن عزیزی بودیم، چون شهر ما خیلی بمباران میشد. همسرعصمت هم در جبهه بود. زخمی شده بود. از ابتدای جنگ تا انتهای جنگ در جبهه بود.
#زنان_شهیده
#حجاب
#عفاف
#ادامه_دارد ...
🥀🕊🌹🎋🌹🕊🥀
🥀🕊🌹🎋🌹🕊🥀
#شهیده_والامقام
#عصمت_پورانوری
#قسمت_آخر
تنها دانشآموز مدرسه بود که قبل از انقلاب با شجاعت روسری سرش کرد. این نشئت گرفته از ایمانش بود که دوست داشت حجابش را حفظ کند .
#صحبتهای_همسر_شهید
عصمت علاقه وافری به شهادت داشت .او بطور معمول با حجاب کامل میخوابید وقتی از او علت کارش را پرسیدم گفت:به این خاطر که اگر بر اثر حملات موشکی متجاوزین در زیر خروارهائی از خاک و گل فرو رفتم در هنگام بیرون کشیدنم از زیر خاک چشم نامحرم بر من نیفتد.
همیشه و هر وقت که امام پیام و یا سخنرانی میفرمود عصمت بلافاصله تند و تند می نوشت.میگفتم فردا روزنامه متن کامل آن را منعکس میکند او میگفت: باید کلام ملکوتی امام را بنویسم تا در رگ و خونم جریان یابد. اعتقاد به قضا و قدرداشت.
همیشه میگفت میخواهم با تو به جبهه بیایم و هرکاری که از دستم برآید انجام دهم. به او می گفتم: نه ،تو باید بر تکلیف خویش عمل کنی و سدی پولادین در تدارکات پشت جبهه باشی و تو باید پیام رسان خون من و امثال من باشی .او میگفت: عجبا به این سعادتی که نصیب تو پاسدار عزیز شده که هم اکنون تجسم عینی خون و پیام هستی. نکته ای که زیاد در من اثر کرده این است که چند روز پیش از شهادتش برایم حرفهائی میزد که تعجب آور بود و قابل تأمل، بطوریکه این احساس در من بوجود آمده بود که این بار در جبهه شهید میشوم ولی دیدم که برعکس خودش شهید شد و مرا تنها گذاشت با کوله باری از خون و پیام و به سنگینی واژه ” مسئولیت ”.
#زنان_شهیده
#حجاب
#عفاف
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#در_محضر_شهدا
#شهیده_والامقام
#زینب_کمایی
اولین نفری که با #حجاب شد
#زینب اولین نفر از خانوادهاش بود که با #حجاب شد.
اولین نفر بود که #چادر رو انتخاب کرد و همین چادرش باعث کینهی دشمن شد .
منافقین تو یه کوچه بعد از نماز مغرب و عشا آنقدر گرهی رو سریش رو کشیدند تا به #شهادت رسید در حالیکه فقط ۱۴ سال سن داشت .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🍀🌴🥀🕊
#شهدا
#عفاف_حجاب
#شهیده_والامقام
#نجمه_قاسم_پور
همیشه می گفت : اگه من مُردم، مراقب باشید #نامحرم حجم #بدن من رو نبینه
می گفت : حتی توی قبر هم #نامحرم منو نبینه ...
برای این موضوع هم همیشه از ماجرای حضرت زهرا سلام الله و تهیه تابوت حضرت یاد می کرد
که می خواستن حتی #حجم بدنشون هم مشخص نباشه .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#دمی_با_شهدا
#شهیده_والامقام
#زینب_کمایی
منبع :
#رادیو_معارف
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#شهيده_والامقام
#پریوش_میرابی
فرزند : حیدر
#طلوع :
🗓 1338/09/26 🗓
محل تولد : ایلام
شغل : کارمند
#غروب :
🗓 1360/09/18 🗓
محل #شهادت : ایلام
عملیات : بمباران هوائی
مزار #شهید:
#گلزار_شهدای_صالح_آباد
#مهربانم
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#یاد_لاله_ها
گذری بر زندگی
#شهیده_والامقام
#پریوش_میرابی
#شهيده در 26 آذر سال 39 در زادگاهش (ايلام) و در خانواده اي نسبتاً فقير چشم به ديار هستي گشود .
با گذشت زمان او پا به مدرسه گذاشت كانوني كه او را با همه چيز آشنا كرد ، در آنجا دنيايي ديگر بود ، دنيايي از تبعيض ها دنيايي از ستم ها ، از فاصله ها از فقر ها و از سرمايه داران خوك صفت،او در آنجا فهميد كه هر كس كمتر داشته باشد تحقير شود هر آنكه جامعه زرين تر در بر داشت مورد احترام قرار مي گيرد و گول خوردگان تا به كمر خم شده در برابرش تعظيم مي كنند .
و با دلي سرشار از ايمان و سينه اي پر از خشم دوره راهنمايي را پشت سر گذاشت و به دبيرستان وارد شد و ستم رژیم شاهنشاهي در اينجا به وضوح بيشتر و بيشتر مشاهده كرد.
در سال 1358 ديپلمش را گرفت و در آغاز آبان ماه 1358 به سمت ماشين نويس در اداره دارايي به كار مشغول شد و چون آرام نداشت و مي خواست در بين مردم باشد معلمي را پشت ميز نشيني ترجيح داد و در مدرسه آذر پيرا به تدريس مواد تجديدي دانش آموزان همت گماشت .
در اين موقع بود كه خبر جنگ تحميلي را شنيد اما چه مي توانست بكند هر روز نزد خدا دست به دعا به بر می داشت كه #شهادت نصيبش شود .
تا اينكه بار ديگربه بانك كشاورزي مراجعه و خواستار شغل ماشين نويسي شد و مدت دو هفته به شغلش مشغول بود و روساي اداره بخاطراخلاق و رفتارش و همچنين رضايت كامل آنها وي را به عنوان ماشين نويس رسمي به کار گرفتند .
وي خواهران و برادرانش را به مبارزه عليه دولت جور ستمگران مي خواند و مطالعه ي كتابهاي استاد شهيد مطهري را به آنها توصيه مي كرد.
از درآمدي كه داشت مقدار ناچيزي را به عنوان رفع احتياجات شخصي بر مي داشت و بقيه اش را به خانواده اش مي داد .
وقتي كه خبر #شهادت ياري را مي شنيد در دل به او مي گفت التماس دعا و شبانه روز با گريه و زاري در برابر معبودش خواستار مي شد كه هر چه زودتر به نزد خدايش بشتابد تا اينكه در 18 آذر سال 60 در بمباران مناطق مسکونی بعثيها متجاوز در محل كارش شربت شیرین #شهادت را نوشید و به آرزویش رسید .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#ارسالی_از_اعضاء
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊 @dashtejonoon1🌹🌴
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#دمی_با_شهدا
#شهیده_والامقام
#محمدرضا_شفیعی
منبع :
#رادیو_معارف
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
🌹 #شناخت_لاله_ها🌹
#شهیده_والامقام
#سید_طاهره_هاشمی
تنها #بانوی_شهیده
قیام خونین #ششم_بهمن
شهر آمل
تاریخ تولد : یکم خردادماه 1346
محل تولد : شهربانومحله ـ آمل
#تاریخ شهادت : ششم بهمن 1360
محل #شهادت : آمل
#روحش_شاد🕊
#یادش_گرامی🌹
#راهـش_پر_رهرو 🕊
🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#شهیده_والامقام
#سید_طاهره_هاشمی
تنها #بانوی_شهیده
قیام خونین #ششم_بهمن
شهر آمل
در اول خرداد سال 46 در شهربانو محله شهر آمل در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود. شش ساله بود که به مدرسه رفت و با اشتياقي بسيار به تحصيل پرداخت و پيوسته جزو شاگردان ممتاز کلاس بود. انساني صبور، صادق، از خود گذشته و صريح اللهجه بود که هميشه نظراتش را آشکارا بيان مي کرد و از بيان حقيقت ترسي نداشت. بسيار کوچک بود که همراه خواهرانش در راه پيمايي ها شرکت مي کرد.
در پانزده سالگي، به عنوان يکي از فعال ترين اعضاي واحد خواهران انجمن شهربانو محله شروع به کار کرد و از نظر اخلاق و رفتار، الگوي ديگران شد.
بالاترين دغدغه طاهره آشنا ساختن دوستان و آشنايان با اسلام بود. بسيار به خواندن نماز اول وقت و نماز جماعت اهميت مي داد و سعي داشت پيام هاي شانزده گانه امام را نکته به نکته رعايت کند و در اين راستا، غالباً روزهاي دوشنبه و پنج شنبه را روزه مي گرفت.
او که علاقه زيادي به خط و نقاشي داشت، درباره وقايع انقلاب و جنگ، طرح هاي زيادي را از خود به جا گذاشت. او علاقه خاصي به امام داشت و هرگاه دلتنگ مي شد، عکس امام را مي کشيد. يک هفته قبل از شهادت، طاهره به همراه اعضاي انجمن اسلامي دبيرستان هاي دخترانه، به اردويي در تهران رفت و از بهشت زهرا و مزار شهداي 72 تن ديدار کرد.
يک شب قبل از شهادتش براي خانواده تعريف کرده بود که شهيد بهشتي و يارانش را با دو تن از اعضاي انجمن اسلامي محل در خواب ديده و مژده شهادتش را از زبان آنها شنيده است. در روز ششم بهمن سال 60، هنگامي که گروه هاي چپ متجاوز که از مدت ها قبل در جنگل هاي اطراف آمل مستقر شده بودند، به شهر حمله کردند، او که در گردآوري دارو، غذا و تهيه کيسه براي شن و سنگرسازي، سر از پا نمي شناخت. در غروب روزي خونين، هنگامي که مي رفت تا دوستش را همراهي کند، به ضرب گلوله دشمنان انقلاب از پا درآمد و به آرزوي ديرين خود، شهادت، نائل شد.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#عاشقانه_های_شهدا
#شهیده_والامقام
#امیرناصر_سلیمانی
پیکرش را با دو #شهید دیگر، تحویل بنیاد #شهید داده و گذاشته بودند سردخانه.
نگهبان سردخانه می گفت: یکی شان آمد به خوابم و گفت : جنازه ی من رو فعلاً تحویل خانواده ام ندید !
از خواب بیدار شدم. هر چه فکر می کردم کدام یک از این دو نفر بوده ، نفهمیدم ؛ گفتم ولش کن ، خواب بوده .
فردا قرار بود پیکرها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب #شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت . این بار فوراً اسمش رو پرسیدم.
گفت: #امیرناصر_سلیمانی.
از خواب پریدم ، رفتم سراغ جنازه ها
روی سینه یکی شان نوشته بود: #شهید_امیرناصر_سلیمانی
بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانواده اش در تدارک مراسم ازدوج پسرشان بوده اند ؛ #شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخورد.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 @dashtejonoon1🥀🕊