🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
از زندگی، شعری جز #شهادت نمیدانیم.
تقویم ها جفا کرده اند، اگر تنها به چند روز برای #شهیدان بسنده کنند. قلم های منظوم اگر کم بگذارند، در حق خون، کوتاهی کرده اند.
ما کجا می توانیم با آمدن چند کتاب در قفسه هامان، به رفتن آنان پی ببریم؟! کجا می توان آنان را شناخت؟!
پوتینها فقط اندکی از رشادت بچه ها را پیش بردند.
معبرها فقط مقداری باریک، برای شناخت آنان گام برداشتند. کوله های همت آنان، واکنش سبزی بود در برابر خزانزدگی و هجوم اتفاقِ پاییز. آنجا که آنان رفته بودند، چشم های ما، حرفی برای گفتن نداشت.
همه حرفها را با لبخند و گریه ها میزدند.
ای
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹
من می گویم
🌴 شب #بهشتی تو #بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌹 #ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
🌹 #شهید_والامقام
🌹 #علیرضا_نوری
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀
#خاطرات_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#علیرضا_نوری
همیشه توی ماشین و سجاده اش یه زیارت عاشورا داشت . دوران مجردی هر هفته در کنار قبور #شهدا زیارت عاشورا می خواند، برای حاجت روایی چله زیارت عاشورا برمی داشت و هدیه می کرد به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و حاجت روا هم می شد.
بعد از نماز باید زیارت عاشورا می خوند، حتی اگه خسته بود حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد، شده بود تند می خوند ولی می خوند.
تاکید داشت باید با صدای بلند توی خونه خونده بشه و علی اکبرمون رو توی بغلش می گذاشت و می گفت باید اخت پیدا کنه با دعا و زیارت و واقعا زندگی و مرگش مصداق این فراز زیارت عاشورا بود:
"اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ .."
تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا امام حسین علیه السلام چی بود .
#اللهم_الرزقنا
#توفیق_الشهادة
#فی_سبیلک
#بحق_دماء_شهدائنا
🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🌴🕊🌹🍀🌹🕊🌴
#همسرانه
#همسر_شهید
#مدافع_حرم
#علیرضا_نوری
#حضرت_زهرا_س
بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهــــربان و بخشنده اند.
و #علیرضای من از با ارزشمندترین #مردان زمان خود بود چرا که در بخشش محبت به من هیچ خساست و غروری به خرج نمی داد و بسیار در بذل و بخشش مهر و عشــــق به #همســــرش دست و دلباز بود.
تا جایی که وقتی برای خرید به بازار و یا به گردش و مسافرت می رفتیم اجازه نمی داد هیچ وسیله ای را من کمکش بیاورم ...
سبکترین چیزهایی هم که خریده بودیم یا به همراه داشتیم را هم خودش می آورد ..
می گفت : برای من خیلی زشت است که در کنار #خانمم باشم و #همســــرم حتی یک پاکت را همراه بیاورد ..
برای جایگاه #زن اهمیت ویژه ای قائل بود و این کار را با عشــــق و خواست قلبی خودش و نه به اجبار یا اصرار من انجام می داد ..
می گفت: #خانمم شما فقط مواظب #چادر و #حجابت باش ..
حتی هم علی اکبرمان را بغل می کرد و هم وسایل را می برد..
جزئیات محبت های علیرضا به حدی به من و فرزندش زیاد بود که همیشه رفتارش برایم تعجب آور بود ..
اما همین رفتارهای زیبای #علیرضا باعث می شد #عشــــق در وجود هردویمان آنچنان ریشه کند که تا سالیان سال هم از آن #عشــــق و علاقه ذره ای کم نشود.
#محبتی که هنــــوز با #یادش روزگار را سپری می کنم .
#پنجشنبه_های_دلتنگی
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🍀 @dashtejonoon1🌴🕊