eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
831 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ چشمانم را باز می کنم و به آسمان می نگرم سلام من! سالها گذشت از پرکشیدنت و امروز چه قدر آسمان دل تنگ بودن توست این را آسمان طلاییه به من گفت، او که آفتاب سوزانش صورتت را نوازش میداد، همان طلاییه ای که روزها در دل خاکش عشق را جستجو می کردی و فریاد یا حسین سر می دادی سالها گذشت از نبودنت و من آرزو دارم دستان مادری که این فراق را تحمل می کند ببوسم سالها گذشت اما حتی ذره ای یادت در دلهایمان کمرنگ نشد من! از آسمان که به ما می نگری، دعایمان کن که این روزها غبار گناه بلور دلها را آلوده کرده ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام شما می کنم 🌹 🌹 🌹 تازه تفحص شده 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ کاش بودید! چفیه های خون آلود، بر شط آرامش پل بسته اند، در لایه های زیرین هستی، غوغایی است. قسم به نام سرخ که پس از جنگ، راهی که شما به خون گلو پیموده اید، به خون دل می رویم. ما هر روز، در راه مولای روی زمین، فلسفه می خوانیم و هر شام، عده ای پشت سیم خاردار ابتذال گیر می کنند. هر روز، روز شماست؛ کاش بودید! ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🕊 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ یادش بخیر بودی و در کنارت مردم با دیدنت به یاد خدا آرام می گرفتند تو چه کردی که همه تا زمانی که زمین لیاقتت را داشت عاشقت بودند و هم زمانی که در آغوش آسمانها به ذکر خدا مشغولی تو چه داری که من با نگریستن به چشمانت دنیای مادی و آرزوهای طولانی اش را به یک لبخندت می فروشم؟ آری تو باید می بودی تا جهان بداند خوبی و فداکاری یعنی چه تا دنیا بداند عشق یعنی چه! تو همانی که از همه چیز به خاطر عشق گذشتی عشقی که قرآن می فرماید فقط متقین دارند. تو را به جان مادرت زهرا (س) دست ما یتیمان دنیا را بگیر که به دنیا گرفتار شدیم . ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🕊 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺 در جبهه مقاومت بر خلاف جبهه دفاع مقدس، رزمندگان حکم مسافر را نداشته و روزه خود را کامل می‌گرفتند. جنگ در سوریه از جهات بسیاری با جنگ دفاع مقدس متفاوت بود، مثلاً ما در جنگ سوریه دائماً منطقه درگیری را تغییر نمی‌دادیم. از آنجایی که یک یا دو ماه در یک منطقه می‌ماندیم، در ماه‌های مبارک رمضان می‌توانستیم روزه بگیریم، وقتی به خط درگیری با داعش یا النصره وارد می‌شدیم، بیشتر از یک ماه در آنجا می‌ماندیم. معمولاً در ساعات سحر قرائت دعای سحر داشتیم و غذای سفره‌های سحر و افطار بیشتر نان و خرما و پنیر بود. گاهی چیزهایی همچون هندوانه و غذاهای عربی هم به سفره می‌رسید، اما چون جایی که مستقر بودیم با شهر خیلی فاصله داشت، بعضی مواقع باید دو یا سه ساعت ماشین می‌رفت و برمی‌گشت تا بتواند چیزی را از مغازه‌ها تهیه کند، به همین دلیل همیشه همه چیز مهیا نبود. گاهی برای افطار سوپ درست می‌کردند. اما اغلب غذای ما در سحر و افطار نان و خرما و پنیر بود. رسم و رسومات ماه رمضان میان بچه‌های مقاومت که اکثراً شیعه هستند، مشابه است. فقط نوع غذاهای مرسوم افطار و سحر فرق دارد. مثلاً زولبیا و بامیه میان ایرانیان مختص رمضان است. اما لبنانی‌ها شیرینی‌های خاص دیگری برای افطار رمضان درست می‌کنند. ... راوی: رزمنده و جانباز 🍀 @dashtejonoon1💐🌺
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺 شبهای قدر مراسم می‌گرفتیم. شب زنده‌داری داشتیم و مراسم قرآن به سر گرفتن تا صبح ادامه داشت. برای اهل بیت(ع) هم مراسم روضه و عزاداری برپا می‌کردیم. حسینیه نداشتیم. اما برخی خانه‌های تخریب شده در منطقه را حسینیه می‌کردیم که نه برق داشت و نه امکانات. عموماً به خاطر مشکلات جنگی مردم خانه های تخریب شده را رها کرده و رفته بودند و ما می‌توانستیم در برخی از آنها مراسم‌های ماه رمضان را برپا یا سفره‌های افطار و سحر را پهن کنیم. شب قدر سال 97 با دوستم روحانی شهید سید علی زنجانی بودم. او چندی بعد در حمله هوایی ترکیه به شمال غرب ادلب به شهادت رسید. در ماه رمضان سال 97 روضه‌های شب قدر را برای ما برگزار کرد. عموماً امام جماعت ما هم بود. او فرزند مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم زنجانی و مادرش لبنانی بود. در دمشق متولد شده بود اما در نوجوانی بعد از فوت پدرش به لبنان می‌رود. همسرش هم لبنانی بود. سید علی پنج سال در ایران دروس حوزوی خوانده بود. راوی: رزمنده و جانباز 🍀 @dashtejonoon1💐🌺
🌹🕊🌺🕊🌺🕊🌹 وصیت من به دخترانی که عکس‌هایشان را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذارند این است که : این کار شما باعث می شود خون گریه کند... بعد از اینکه وصیت و خواهشم را شنیدید به آن عمل کنید زیرا ما می رویم تا از شرف و آبروی شما زنان دفاع کنیم . مانند خانم باشید . از زمان کودکی ارتباط ویژه‌ای با امام زمانش داشت . او به خوبی می‌دانست که هر کدام از ما برای آماده سازی ظهور حضرتش باید کاری انجام دهیم . او متناسب با هر مرحله از عمرش آنچه که بر عهده‌اش بود را انجام داد . می‌گفت: « اگر الآن ما از یاران نباشیم تا او را یاری دهیم ، هرگز او را یاری نخواهیم کرد حتی اگر او را با چشمانمان ببینیم .» و سرانجام در روز مبارک جمعه ، روز متعلق به ، سر را بر خاکی نهاد که آن را با خود گلگون ساخت . 🌹 @dashtejonoon1🕊🌹
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 🌹 🌹 فرزند: عبدالرحیم : 🗓 1366/05/24 🗓 محل تولد : نجف آباد ـ کهریزسنگ وضعیت تاهل : متاهل شغل : پاسدار : 🗓 1394/07/25 🗓 مسئولیت : پاسدار محل : سوریه نام عملیات : دفاع از حریم حضرت زینب (س) مزار : 🌴 @dashtejonoon1🌹🕊
🌴🕊🌹🍀🌹🕊🌴 بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهــــربان و بخشنده اند. و من از با ارزشمندترین زمان خود بود چرا که در بخشش محبت به من هیچ خساست و غروری به خرج نمی داد و بسیار در بذل و بخشش مهر و عشــــق به دست و دلباز بود. تا جایی که وقتی برای خرید به بازار و یا به گردش و مسافرت می رفتیم اجازه نمی داد هیچ وسیله ای را من کمکش بیاورم ... سبکترین چیزهایی هم که خریده بودیم یا به همراه داشتیم را هم خودش می آورد .. می گفت : برای من خیلی زشت است که در کنار باشم و حتی یک پاکت را همراه بیاورد .. برای جایگاه اهمیت ویژه ای قائل بود و این کار را با عشــــق و خواست قلبی خودش و نه به اجبار یا اصرار من انجام می داد .. می گفت: شما فقط موا‌ظب و باش .. حتی هم علی اکبرمان را بغل می کرد و هم وسایل را می برد.. جزئیات محبت های علیرضا به حدی به من و فرزندش زیاد بود که همیشه رفتارش برایم تعجب آور بود .. اما همین رفتارهای زیبای باعث می شد در وجود هردویمان آنچنان ریشه کند که تا سالیان سال هم از آن و علاقه ذره ای کم نشود. که هنــــوز با روزگار را سپری می کنم . 🍀 @dashtejonoon1🌴🕊