eitaa logo
فرهنگ هزار موضوعی داستان، طنز،لطيفه ها و خاطرات آموزنده
106 دنبال‌کننده
14 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰گفتگوي با 👈روزي جنيد بغدادي با مريدان خود به قصد سفر از بغداد بيرون رفت، و در بين راه از بهلول سراغ گرفتند گفتند: مردي ديوانه است گفت نشاني او را به من بدهيد كه با او حرف دارم. بهلول را در صحرايي يافتند. جنيد پيش رفت سلام كرد. بهلول پرسيد كيستي؟ پاسخ داد: شيخ جنيد بغدادي بهلول گفت: تويي شيخ بغداد كه مردم را مي‌كني؟ گفت: آري بهلول پرسيد: وقتي گرسنه شدي و مي‌خواهي بخوري چه مي‌‌‌‌‌‌‌‌كني؟ شيخ گفت: اول الله مي‌گويم، سپس از پيش خود مي‌خورم و لقمه كوچك برمي‌دارم به طرف راست دهان مي‌گذارم، آهسته مي‌‌‌جوم ،به لقمه‌ي ديگران نظر نمي‌كنم، در وقت بدون نيستم با هر لقمه كه مي‌خورم حمد خدا را مي‌گويم، و در اول و آخر غذا دستهايم را مي‌شويم. بهلول روي گردانيد وگفت: تو پير و مرشد مردمي و طعام خوردن نمي‌داني؟ سپس به راه افتاد. مريدان گفتند: يا شيخ او ديوانه است گفت: حرف راست ودرست را از ديوانگان بايد شنيد. و به دنبال بهلول رفت. بهلول پرسيد كيستي؟ گفت: جنيد بغدادي كه طعام خوردن خود نمي‌داند. پرسيد آيا گفتن مي‌داني؟ گفت: سخن به اندازه مي‌گويم؛ به قدر درك مخاطب مي‌گويم؛ خلق را به خدا و رسول خدا مي‌خوانم، و آن قدر سخن نمي‌گويم كه مخاطبين ناراحت شوند، ودقايق ظاهر و باطن را مراعات مي‌كنم. بهلول گفت: برو كه سخن گفتن هم نمي‌داني وحركت كرد شيخ دوباره درپي‌اش روان شد. بهلول پرسيد كيستي؟ گفت: جنيد بغدادي كه طعام خوردن و سخن گفتن خود نمي‌داند. بهلول گفت: آيا خفتن را بلد هستي؟ شيخ گفت: وقتي نماز و ذكرها را به انجام رساندم مي‌پوشم و آنچه خفتن از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ رسيده به جاي مي‌آورم. بهلول گفت: خفتن را هم نمي‌داني. خواست دور شود كه شيخ دامنش را گرفت و گفت به خاطر خدا مرا بياموز. بهلول گفت: آنچه گفتي فرع است واصل در طعام آن است كه لقمه، باشد، و اگر نه لقمه حرام را با هر آداب و رسومي كه تناول كني باعث سياهي مي‌شود؛ و اما سخن گفتن ، بايد براي خوشنودي باشد كه اگر براي طلب دنيا باشد بهتر از سخن گفتن است و اما خفتن. بايد كه در وقت خفتن، دل از بغض و و و غيره خالي باشد ودر حال حق باشي تا خواب روي. علي اكبر رباني، داستانهايي از بهلول عاقل، ص 79 https://eitaa.com/dastan_latifeh