eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
اراده کمی پس از آن که آقای داربی از دانشگاه مردان سخت کوش مدرکش را گرفت و تصمیم داشت از تجربه خود در کار معدن استفاده کند، دریافت که «نه» گفتن لزوما به معنای نه نیست. او در بعد از ظهر یکی از روزها به عمویش کمک می کرد تا در یک آسیاب قدیمی گندم آرد کند. عمویش مزرعه بزرگی داشت که در آن تعدادی زارع بومی زندگی می کردند. بی سرو صدا در باز شد و دختر بچه کم سن و سالی به درون آمد، دختر یکی از مستاجرها بود؛ دخترک نزدیک در نشست. عمو سرش را بلند کرد، دخترک را دید، با صدایی خشن از او پرسید: چه می خواهی؟ کودک جواب داد: مادرم گفت 50 سنت از شما بگیرم و برایش ببرم. عمو جواب داد: ندارم، زود برگرد به خانه ات. کودک جواب داد: چشم قربان. اما از جای خود تکان نخورد. عمو به کار خود ادامه داد. آن قدر سرگرم بود که متوجه نشد کودک سر جای خود ایستاده. وقتی سرش را بلند کرد، کودک را دید بر سرش فریاد کشید که: مگر نگفتم برو خانه. زود باش. دخترک گفت: چشم قربان. اما از جای خود تکان نخورد. عمو کیسه گندم را روی زمین گذاشت ترکه ای برداشت و آن را تهدید کنان به دخترک نشان داد. منظور او این بود که اگر نرود به دردسر خواهد افتاد. داربی نفسش را حبس کرده بود، مطمئن بود شاهد صحنه ناخوشایندی خواهد بود. زیرا می دانست که عمویش عصبانی است. وقتی عمو به جایی که کودک ایستاده بود، نزدیک شد، دخترک قدمی به جلو گذاشت و در چشمان او نگاه کرد و در حالی که صدایش می لرزید با فریادی بلند گفت: مادرم 50 سنت را می خواهد. عمو ایستاد. دقیقه ای به دختر نگاه کرد، بعد ترکه را روی زمین گذاشت، دست در جیب کرد و یک سکه 50 سنتی به دخترک داد. کودک پول را گرفت و عقب عقب در حالی که همچنان در چشمـان مردی که او را شکسـت داده بود می نگریست به سمت در رفت. وقتی دخترک آسیاب را ترک کرد، عمو روی جعبه ای نشست و از پنجره مدتی به فضای بیرون خیره شد. این نخستین بار بود که کودکی بومی به لطف اراده خود توانسته بود سفید پوست بالغی را شکست دهد. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سکانس زیبای فیلم «مسافر ری» به مناسبت میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی 👌 ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
🍃🌺 ✨گاهى خودت رامثل یک کتاب ورق بزن 💫انتهای بعضی فکرهایت نقطه بگذار که بدانی باید همانجا تمامشان کنی. 💫بین بعضی حرفهايت کاما بگذار که بدانی باید با کمی تامل ادایشان کنی . 💫پس از بعضی از رفتارهایت هم علامت تعجب و آخر برخی عادت هایت نیز علامت سوال بگذار . 💫تا فرصت ویرایش هست. خودت را هر چند شب یکبار ورق بزن حتی بعضی از عقایدت را حذف کن اما بعضی را پر رنگ. حاسبوا قبل ان تحاسبوا..... (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
▪️ دکتر ملک زاده معاون وزیر بهداشت و پزشک شخص رییس جمهور که از مخالفان اصلی طب سنتی بود از سمت خود استعفا کرد. از افتخارات وی کاهش جمعیت ایران و ارسال اطلاعات بیماران ایرانی به بیگانگان بوده است. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
‼️خاطره رهبر انقلاب از نابینا شدن پدرشان 💠مرحوم والد ما {در ســال ۱۳۴۲} دچار عارضه‌ چشــم شــدند، که منجر به نابینایی ایشان شد. چشم ایشان به مدت ســه، چهار سال اصلا جایی را نمی‌دید. تا این‌که در ســال ۱۳۴۵ چندین بار ایشان را برای معالجه از مشهد به تهران بردیم. در یکی از مراجعات، چشم پزشکی گفت:« من چشم ایشان را عمل جراحی می‌کنم و امید بهبودی هســت.» 💠در آن زمان هفتاد، هفتاد و پنج سال سنشــان بود. به هرحال نگذاشتند در بیمارستان بمانیم. گفتند:« عمل می‌کنیم، شما فردا بیایید». از بیمارستان بیرون آمدیم. من خیلی مضطرب و ناراحت بودم... آن روزها، منزلی نزدیکی امامزاده یحیی داشتیم. نزدیک منزل که رسیدم... دیدم آنجا را چراغانی کرده اند. یادم آمد نیمه‌ شــعبان اســت. چند روزی از بس مشغول بودم، نیمه‌ی شعبان به کلی فراموشم شــده بود. تا یاد نیمه‌ی شعبان افتادم، دلم شکســت. 💠از کوچه‌ی خلــوت و باریکی باید می‌گذشتم تا به منزلم برسم. ناگهان حالتی به من دست داد و بنا کردم به گریستن و توسل جستن. در آن کوچه، حال توسل حســابی‌ای پیدا کردم. کمی که آرام گرفتم، دیدم اضطرابی که داشــتم به کلی از بین رفــت. فهمیدم که حال ابوی خوب می‌شود. یعنی حس کردم که آن توسل، اثر کرد... صبح روز بعد که به بیمارستان رفتیم، فهمیدیم که چشم های ایشان خوب شده است؛ آن هم بعد از چند سال که عارضه داشــت و هیچ امیدی به بهبود وجود نداشــت! بعد از آن سال - سال ۴۵ - ایشان مدت بیست سال دیگر زنده بودند و تا آخر عمر هم مطالعه می‌کردند. ۷۵/۱/۲۸ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
#زبان_بدن 3️⃣ ✅ برخی حرکتهای اصلی و خاستگاه آنها بیشتر حالتهای ارتباطی اصلی در سراسر جهان یکسان اس
4️⃣ چگونه دروغ های موفقيت آميز را تشخیص دهیم؟ مشكل دروغ گويی اين است که ذهن نيمه هوشيار ما بطور خودکار و مستقل از دروغ های کلامی ما عمل می کند ، بنابراين زبان بدن دروغ ما را آشكار می سازد . به همين دليل است که افرادی که بندرت دروغ می گويند ، صرف نظر از اينكه دروغ آنها چقدر واقعی و متقاعد کننده بنظر برسد به سادگی لو می روند . زمانی که آنها شروع به گفتن دروغ می کنند ، بدنشان نشانه های متناقضی را از خود بروز می دهد و اين نشانه ها اين احساس را به وجود می آورند که اين فرد حقيقت را نمی گويد. در حين گفتن دروغ ذهن نيمه هوشيار انرژی عصبی از خود منتشر می کند که به عنوان حالتی در انسان نمود پيدا می کند که با گفته های فرد دروغ گو در تناقص قرار می گيرد. افرادی چون سياستمداران ، وکلا ، بازيگران ، و مجريان تلويزيونی که شغل آنها ايجاب می کند دروغ بگويند ، حالتهای بدنی خود را پالايش کرده اند به حدی که تشخيص دروغ گويی آنها برای مردم عادی مشكل بوده و به سادگی به دام آنها می افتند. 👈 اين آزمايش ساده را يک بار امتحان کنيد. به دوست خود يک دروغ عمدی بگوييد و آگاهانه تلاش کنيد تا حالتهای بدن خود را سرکوب کرده و از چشم ديگران پنهان کنيد. حتی هنگامی که حالتهای بدنی اصلی را سرکوب می کنيد ، حالتهای کوچک و جزيی از بدن شما منتشر خواهد شد . اين حالتهای جزيی عبارتند از لرزش ماهيچه های صورت ، باز شدن و بسته شدن مردمک چشم ، عرق کردن پيشانی ، قرمز شدن گونه ها ، بالا رفتن تعداد پلک زدن و نشانه های جزيی بسيار ديگر که دروغ گويی را بر ملا می سازد . تحقيقی که با استفاده از دوربين های کم سرعت انجام شده نشان می دهد که اين حالتهای جزيی می توانند در کسری از ثانيه اتفاق بيافتند و تنها افراد خبره و متخصص می توانند اين حالتها را مشاهده کنند. بهترين مصاحبه گران و فروشندگان کسانی هستند که توانايی ناخودآگاه خود در تشخيص اين حالتهای جزيی را در يک برخورد چهره به چهره افزايش داده اند . بنابراين برای اينكه يک فرد بتواند بطور موفقيت آميزی دروغ بگويد بايد قادر باشد بدن خود را پنهان و دور از چشم ديگران نگه دارد . به همين دليل است که در بازجويی های پليس متهم را در يک مكان باز و يا در زير نور چراغ قرار می دهند به گونه ای که تمامی بدن او برای بازجويان قابل رويت باشد . بطور طبيعی اگر شما پشت يک ميز نشسته باشيد و قسمتی از بدنتان ناپيدا باشد ، يا به يک ديوار يا پنجره بسته خيره شويد دروغ گفتن آسان تر خواهد بود. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
📚 وقت نماز عشا 💠 سؤال: آخر تا چه زمانی است؟ اگر کسی آنرا تا پس از نیمه شب به تأخیر بیندازد به چه نیتی باید نماز عشا بخواند؟ ✅ جواب: وقت از هنگامی است که به مقدار خواندن نماز مغرب از اول وقت گذشته باشد تا هنگام نیمه شب شرعی ؛ و تأخیر انداختن نماز مغرب و عشا از جایز نیست. اما در صورتی که نماز مغرب و عشا به دلیل به وجود آمدن عذری و یا از روی معصیت تا پس از نیمه شب به تأخیر بیفتد بنابر احتیاط باید آن را تا اذان صبح بدون و قضا (به نیت ) بجا آورد. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
*💰انتخـــــــــــــــــاب سخــــــــــــــــــت📿* ✍🏻مرد ثروتمندی که زن و فرزند نداشت، تمام کارگرانش را برای صرف شام دعوت کرد. 💠جلوی آن‌ها یک جلد قرآن مجید و مقداری پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آن‌ها پرسید قرآن را انتخاب می‌کنید یا پول را...؟! 🔖اول از نگهبان شروع کرد و گفت یکی را انتخاب کنید: نگهبان گفت آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم پس پول را می‌گیرم که فایده‌ی آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و پول را انتخاب کرد. 🔖سپس از کشاورزی که پیش او کار می‌کرد خواست یکی را انتخاب کند: کشاورز گفت زن من خیلی مریض است و نیاز به پول دارم تا او را معالجه کنم اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب می‌کردم ولی فعلا پول را انتخاب می‌کنم. 🔖سپس از آشپز پرسید که قرآن را انتخاب می‌کنید یا پول را؟ آشپز گفت من تلاوت قرآن را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته مشغول کار هستم ، وقتی برای قرائت قرآن ندارم بنابراین پول را بر می‌گزینم... 🔖نوبت رسید به پسری که مسئول حیوانات بود[این پسر خیلی فقیر بود] ➕مرد ثروتمند گفت من یقین دارم که تو پول را انتخاب می‌کنی تا غذا بخری یا به جای این کفش پاره‌ی خود کفش جدیدی بخری 👈🏻پسر گفت: درست است که من نیاز دارم کفش نو بخرم یا اینکه مرغی بخرم و با مادرم میل کنم ؛ ولی من قرآن را انتخاب می‌کنم ، چرا که مادرم گفته است: *یک کلمه از جانب خداوند تبارک و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرین‌تر است* 😍قرآن را برداشت ؛ بوسه‌ای بر آن زد و آن را گشود تا بخواند ؛ بین آن دو پاکت دید: 💵در یکی از آن‌ها ده برابر آن مبلغی بود که بر میز غذا وجود داشت 📜در دیگری وصیت‌نامه‌ای بود که ایشان را وارث تمام اموال و دارایی مرد ثروتمند قلمداد می‌کرد. 👤مـــــــرد ثروتمند گفــــــت: *هر کسی گمانش نسبت به خداوند خوب باشد خدا او را ناامید نمی‌کند.* ❓گمان شما نسبت به پروردگار جهانیان چگونه است؟!؟ 📖آيه ۱۲۴ سوره مباركه «طه» رويگردانی و اعراض از ذكر و ياد خدا را عامل اصلی تنگ‌دستی و سختی در زندگی انسان معرفی می‌كند: *«وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى»* پس تلاش کنیم از خدا و قرآن فاصله نگیریم. *سعی کن یه جوری زندگی کنی* *که خدا لایکت کنه نه بنده‌ی خدا* (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
پسرهیزم شکن قسمت دوم - @mer30tv.mp3
3.49M
#قصه_کودکانه یک قصه جذاب و آموزنده برای کودکان دلبند شما🥰 ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
تلخ‎ترین خاطره طلبه جهادی از بیمارستان/ کودک یخ‎زده کرونایی 🔹در یکی از روزها من و دوستم برای حمل متوفیان کرونایی معرفی شدیم، جسد را در آسانسور گذاشتیم و به سردخانه رفتیم. آن‎جا نیروی خدمات بیمارستان شروع کرد به باز کردن کشوهای سردخانه برای پیدا کردن جای خالی. 🔹نیروی خدماتی بیمارستان کشوها را یکی یکی باز می‎کرد و می‎گفت جای خالی نداریم. در همان حال یک کشو را باز کرد و بست؛ احساس کردم که خالی است؛ گفتم: آن کشو انگار خالی بود؛ او گفت بله پلاستیک اما پر است! 🔹اصرار کردم که کشو را باز کنید، کشو را کشیدم و ته آن یک کیسه مشکی دیدم، آن‎ را بلند کردم و دیدم روی آن نوشته شده است: نوزاد فوتی مشکوک به کرونا. کیسه را در دستم گرفتم حالم دگرگون شد، یک نوزاد مگر چه وزنی دارد؟ اما آن لحظه به اندازه یک کوه روی دست‌هایم سنگینی می‎کرد. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
😔😔 مگر ویروس فقط کرونا هست?? ویروسی‌که سالهای‌سال وجودداشته ودارد و درد و رنجش حتی بیشتر هست حتی بیشتر طول میکشد تا جان آدمیزاد را بگیرد #ویروس فقر و #گرسنگی بزرگوارن می‌تونند با مبلغ خیلی ناچیزکمک کنند حتی به اندازه هزینه دمپایی،، اما هدف این کانال ان شاءالله باکمک خیرین بنا داریم اشتغال زایی کنیم برا منطقه محروم تا شرمنده خانواده شون نشند👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2811428943C0403d98a37
رسم دست بوسی پدرومادرها رادرخانواده ها باب کنید. نوه ها ببینند که پدرومادرش برای احترام دست والدینش را می بوسد این از نظر تربیتی اثر ویژه ای دارد. [کتاب من دیگر ما ] استاد عباسی ولدی ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
روزی ملانصرالدین وارد یک آسیاب گندم شد دید اسیاب به گردن الاغ بسته شده الاغ میچرخید و اسیاب کار میکرد به گردن الاغ یک زنگوله آویزان بود از اسیابان پرسید: برای چه به گردن الاغ زنگوله بسته اید؟ اسیابان گفت: برای اینکه ایستاد بدانم کار نمیکند... ملا دوباره پرسید: خب اگر الاغ ایستاد وسرش را تکان داد چه؟ آسیابان گفت: ملا خواهشا این پدرسوخته بازی هارو به الاغ یاد نده! ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹کدام سلبریتی شما را مصرف می‌کند؟ 🔹به من بگو در شبکه‌های اجتماعی چه کسی را فالو می‌کنی تا بگویم کی هستی! (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
هدایت شده از روز‌نوشت
من به روضه‌های زیادی، گریه بدهکارم به کتاب‌‌های زیادی، خواندن به قلم‌های زیادی، نوشتن را مدیونم و به قلب‌های بسیاری، محبت را... من بدهکارترین آدم روی زمینم. به هوا، تنفس به دعا، تضرع و به قرآن، تدبر را بدهکارم. من به تکلم، سکوت را و به غرور، تواضع را مدیونم. من به خدا، بندگی به جهان، زندگی و به مادر، شرمندگی را بدهکارم. به ضریح، آغوش به تسبیح، ذکر به گناه، توبه و به نماز، حضور را بدهکارم. من به‌ خودخواهی‌هایم، خدا‌خواهی و به آشفتگی‌هایم، آرامش را بدهکارم. به تمام یأس‌های دنیا، امید به تمام ترس‌های دنیا، جرات و به تمام دروغ‌های دنیا، صداقت را بدهکارم. من به اجتماع، عدالت را بدهکارم. من به تمام‌ شک‌های دنیا، یقین و به تمام نفاق‌ها، وفاق را بدهکارم من بدهکارترین آدم روی زمینم.... https://eitaa.com/roznevesht
‌ ‌داستان خیلی عالی حتما بخوانید 💮 پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجدمى رفت دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد ، خيس وگلى شد به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد .ديد در جلوى در جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اًى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى ؟ 💮جوان گفت نه ، اى پير ، من شيطان هستم 💮 براى بار اول كه بازگشتى الله ﷻ به فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم ❕ براى باردوم كه بازگشتى الله ﷻ به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم ❕ ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى الله ﷻ به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى انان داشتم براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى 💮 گر تو ان پیر خرابات باشی فارغ ز بد و بنده ی اللهﷻ باشی شیطان به رهت همچو چراغی بشود 💮تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
🏴انا لله و انا الیه راجعون 🔹قصه‌گوی محبوب دهه شصتی ها دارفانی را وداع گفت. حجت الاسلام و المسلمین راستگو که الحق و الإنصاف از بهترین‌ مبلغان دینی خصوصاً در حوزه‌ی کودکان و نوجوانان بودند عمر خود را در این راه صرف نموده و در این راه هنرمندانه و با بیان بسیار شیرین در تفهیم مطالب مختلف دینی به کودکان و نوجوانان اهتمام ورزیده بودند. 💐قرائت فاتحه..... ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
✨﷽✨ 🌼حکایتی از ملانصرالدین! ✍می گویند ملانصرالدین از همسایه اش دیگی را قرض گرفت. چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد. وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد. چند روز بعد، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی بزرگتر به ملا داد، به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود. تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد. همسایه به در خانه ملا رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. ملا گفت دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد. همسایه گفت مگر دیگ هم می میرد؟ چرا مزخرف میگی! و جواب شنید :چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمی زاید. دیگی که می زاید حتما مردن هم دارد! 💥این حکایت اغلب ما مردم است هرجا که به نفع ما باشد، عجیب ترین دروغ‌ها و داستان‌ها را باور میکنیم اما کوچکترین ضرر را بر نخواهیم تابید. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بدون تعارف با لوطی بازار امین السلطان دیدن امثال حاج عبدالله رنجبر حال آدمو خوب میکنه پیرمردی که هفتاد سال کاسبه و کلی چک برگشتی از مشتری هاش و چند دفتر آدم بدهکار داره و میگه هرکسی که پول نداده رو بخشیدم. یک خونه و یک مغازه فقط بخش از ببخشش اموالشه. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
از امام صادق علیه السلام پرسیدند زندگی خود را بر چه بنا كردی؟ فرمودند: چهار اصل 1-دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آرام شدم 2- دانستم كه خدا مرا میبیند پس حیا كردم 3- دانستم كه كار مرا دیگری انجام نمی دهد پس تلاش كردم 4- دانستم كه پایان كارم مرگ است پس مهیا شدم.. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🔳عکسی از سردار شهید سلیمانی و مرحوم استاد راستگو،قصه گوی کودکان ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
📚 جواب سلام هنگام نماز 💠 سؤال: اگر کسی که به جای «سَلامٌ عَلَیکُم» از لفظ «» خطاب به استفاده کند، واجب است؟ کیفیت جواب به چه صورتی باید باشد؟ ✅ جواب: اگر عرفاً به آن، و سلام گفته شود، جواب دادن واجب است و بنابر احتیاط، جواب باید به گونه ای باشد که کلمه‌ "سلام" مقدم باشد؛ مثلاً بگوید: "" یا "السلام علیکم" و نباید علیکم السلام بگوید. 🆔 @leader_ahkam (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 خاطره‌ای از حجامت حضرت آقا ♦️ آقا با گلایه گفتند چرا به مردم فوائد حجامت را نمی‌گویید (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b