رابطهٔ عرفان با مدلسازی و تمدنسازی
منتشر شده در:
دوماهنامهٔ گفتمان الگو، شمارهٔ ۱، دی ماه ۱۳۹۲، ص
عنوان به چاپ رسیده:
فقه برای مدلسازی بهینه نیازمند عرفان است
سؤالات:
۱. عرفان اسلامی به مثابه یک دانش چه جایگاه و نقشی در شبکهٔ کلانِ دین و ارائه تصویری سیستمی از دین جهت ساختارمندی برنامهریزیهای اجرایی دارد؟
پاسخ:
عرفان، علم معادلات خلقت است و زیرساختیترین روابط را که کیفیت تجلی «وحدت الهی» و ظهور «مخلوقات و کثرات» است، توصیف و تبیین میکند و نحوهٔ روابط میان مراتب مختلف عوالم هستی را عرضه مینماید.
هویت «دین»، تشریع منطبق بر تکوین است و از لوازم آن تبعیت احکام از مصالح و مفاسد واقعیه است؛ لذا علومی که سازه هستی و خلقت را ترسیم میکنند بالخصوص اگر تا پایینترین لایه وجودی در عالم ماده نفوذ کنند، بیشترین افق دید را در نگرش سیستمی و شبکهای به دین فراهم مینمایند.
#عرفان
#فقه
#مدل_سازی
#تمدن_سازی
🔸کانال دستیار محقق
@dastyaar
رابطهٔ عرفان با مدلسازی و تمدنسازی
منتشر شده در:
دوماهنامهٔ گفتمان الگو، شمارهٔ ۱، دی ماه ۱۳۹۲، ص
عنوان به چاپ رسیده:
فقه برای مدلسازی بهینه نیازمند عرفان است
سؤالات:
۲. آیا اساسا #عرفان میتواند و چنین ظرفیتی را دارا است که روشی برای #مدلسازی ارائه دهد؟ ممکن است گفته شود منبع عرفان، کشف و شهود است؛ در نتیجه چگونه میتوان از چنین دانش شهودی که گزارهها را شخصی میکند، منطقی تعمیمیافته برای مدلسازی استخراج نمود؟ اساسا در علوم اسلامی چه دانشی ظرفیت مدلسازی برای #پیشرفت_اسلامی را دارد؟
پاسخ:
پاسخی که در کلام جدید به فرضیهٔ «وحی، تجربه شخصی نبی است و قابل تعمیم نیست» داده میشود در اینجا جاری است. دو قرینه موجهسازِ «اعجاز» و «برهان»، جواز تعمیم را صادر میکنند. این ملاک، مربوط به تمام معرفتهای شهودی است و علت بقاء و گسترش علم عرفان نیز تلاش موفق صاحبان آن برای برهانیسازی عرفان بوده است.
عرفان، به دلیل تلاش معرفتی و بالخصوص «عملی»، برای کشف وحدت در کثرات و جاریساختن وحدت در کثرات، تناسب حداکثری با «مدلسازی» دارد؛ جوهرهٔ «مدلسازی»، کشف روابط میان اجزاء و متغیرهای یک سیستم است به طوری که مجموعه اجزاء جدا از هم (کثرتزده) را به وحدتِ حداکثری برساند تا تضاعف نیروها سبب حرکت و رشد و تولید خروجی در مدل شود.
این عملیات بر اساس شهود موجّه، از عالَم «خزائن»[۱] تا اسفلالسافلین (عاَلم ماده) امتداد مییابد و تجلی آخرین لایهٔ آن «علم فقه» است. بنابراین «عرفان» بدون «فقه» نمیتواند وحدت را در کثرات جاری کند و «فقه» بدون «عرفان» نمیتواند کثرات را به وحدت برساند. صراط مستقیم در جمع ظاهر و باطن است و بر همین ملاک، مدلسازی نیازمند «فقه»، برای تعیین اجزاء و روابط در فرآیند میان کثرات، و نیازمند «عرفان»، برای تعیین کیفیت و جهت روابط (به هدف رسیدن به فرآیند بهینه) است. برای تمدنسازی در محیط رقابت فرهنگی، برگ برنده به دست «فرآیندهای بهینه» است.
#عرفان
#فقه
#مدل_سازی
#تمدن_سازی
🔸کانال دستیار محقق
@dastyaar
رابطهٔ عرفان با مدلسازی و تمدنسازی
منتشر شده در:
دوماهنامهٔ گفتمان الگو، شمارهٔ ۱، دی ماه ۱۳۹۲، ص
عنوان به چاپ رسیده:
فقه برای مدلسازی بهینه نیازمند عرفان است
سؤالات:
۳. غایت عرفان، فناء فی الله و مندک شدن در ذات ربوبی است که ماسوی الله دیده نشود. انسان با این حال، چگونه میتواند متغیرات و #تکثرات_جامعه را درک کند و به #مدیریت_عینیت خارجی مانند #توسعه بپردازد؟
پاسخ:
غایت عرفان، بقاءبالله است که از آن، تعبیر به «سفر چهارم» میشود و توصیف آن، «السیر مع الله فی الخلق» است؛ در حالیکه «فناء فی الله» از «سفر دوم» که سیر فی الله است شروع میشود و سیر در اسماء و صفات الهی است، لذا عارف بالله که اسفار اربعه خود را طی کرده است، میتواند مجرای جریان علم و اراده الهی در عالم کثرت شود.
۴. عرفان چگونه میتواند با #مدل_غربیِ توسعه و زندگی بر اساس #اصول_مدرنیته مقابله کند؟
پاسخ:
جوهرهٔ نگرش و تربیت عرفانی، محو «خودیت» و تمایلات و گرایشهای مبتنی بر «حب ذات» و قرار گرفتن در مجرای تجلی الهی و «حبالله» و جاری شدن «ارادهالله» به جای اراده خود است، و جوهرهٔ مدرنیته دقیقا بالعکس، فعال شدن «تمایلات حداکثری فردی» و کفایت اراده بشر برای زندگی است.
بنابراین نگرش و تربیت عرفانی، جوهرهٔ مدرنیته را مضمحل میسازد و قدرتمندی آن از تمام مؤلفهها و عناصر دیگر علمی و فرهنگی بیشتر است.
#عرفان
#فقه
#مدل_سازی
#تمدن_سازی
🔸کانال دستیار محقق
@dastyaar
رابطهٔ عرفان با مدلسازی و تمدنسازی
منتشر شده در:
دوماهنامهٔ گفتمان الگو، شمارهٔ ۱، دی ماه ۱۳۹۲، ص
عنوان به چاپ رسیده:
فقه برای مدلسازی بهینه نیازمند عرفان است
سؤالات:
۵. بنیان روشیِ عرفان با روش فقه کاملا متفاوت است. در نتیجه چگونه میتوان معرفت عرفانی با معرفت فقهی را به وحدت و انسجام رساند تا با هرج و مرج و تشتّت در عرصه #مدیریت_اجتماعی مواجه نشویم؟
پاسخ:
وحی، با قرار گرفتن در مسیر تنازل به عالم کثرت، لایههای معنایی پیدا میکند و در نهایت به نازلترین تجلی خود که احکام عملی است میرسید؛ لذا تمام گزارههای فقهی دارای لایههای معنایی فوقانی هستند که در لایه عقلانی به «فلسفه احکام» معروف شدهاند و در لایه شهود ملکوتی و تأثیر اعمال بر ملکوت و تأثیر ملکوت بر اعمال، «اسرار الاعمال» یا «علوم باطن» هستند.
عرفان، تلاش برای کشف سرچشمهٔ احکام در ملکوت است لذا نسبت به مقاصدالشریعه و مذاق شارع و نظامات دینی و معادلات حاکم بر تشریع و تأثیر اعمال و احکام در نفوس، ایجاد «اِشراف» میکند و فقیه عارف که از او در روایات تعبیر به «العالم بالله و بامرالله» میشود، مجرای ولایت امر در اجتماع میگردد.
#عرفان
#فقه
#مدل_سازی
#تمدن_سازی
🔸کانال دستیار محقق
@dastyaar